۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی @essential3000englishwords Channel on Telegram

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

@essential3000englishwords


با یادگیری این ۳۰۰۰ کلمه، احتمالا بتونید ۹۰ درصد مکالمات درون فیلم و سریالها و متون انگلیسی رو متوجه بشید و
ترجمه بکنید.

📢 تبلیغات و سفارش ساخت ربات: @Mrz322

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی (Persian)

با عضویت در کانال "۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی" یا به زبان انگلیسی "essential3000englishwords"، شما می‌توانید با یادگیری این ۳۰۰۰ کلمه، حدود ۹۰ درصد از مکالمات داخل فیلم‌ها، سریال‌ها و متون انگلیسی را متوجه شوید و ترجمه کنید. این کانال منبع بسیار ارزشمندی برای افرادی است که علاقه‌مند به بهبود مهارت زبان انگلیسی خود هستند و می‌خواهند واژگان خود را تقویت کنند. با عضویت در این کانال، شما می‌توانید به روز شوید و از آخرین کلمات انگلیسی مورد استفاده در مکالمات روزمره آگاه شوید. همچنین اگر علاقه‌مند به تبلیغات و سفارش ساخت ربات هستید، می‌توانید با ادمین کانال با نام کاربری @Mrz322 تماس بگیرید. پس از عضویت در این کانال، دیگر نیازی به جستجوی واژگان انگلیسی نخواهید داشت و با یادگیری ۳۰۰۰ کلمه ضروری، به مهارت بیشتری در زبان انگلیسی دست خواهید یافت.

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

14 Feb, 19:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 COLLEGE | college (n): a university where you can study for an undergraduate (= first) degree

🇮🇷 دانشکده | کالج (N): دانشگاهی که می توانید برای مدرک کارشناسی (= اول) تحصیل کنید

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

14 Feb, 15:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 ALTHOUGH | although (conj): despite the fact that

🇮🇷 با اينكه | اگرچه (conj): با وجود این واقعیت

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

14 Feb, 12:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 RELAXED | relaxed (adj): feeling happy and comfortable because nothing is worrying you

🇮🇷 آرام | آرامش (adj): احساس خوشبختی و راحت بودن زیرا هیچ چیز شما را نگران نمی کند

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

14 Feb, 04:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 MOMENT | moment (n): a very short period of time

🇮🇷 لحظه | لحظه (N): یک دوره بسیار کوتاه

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

13 Feb, 20:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 CONCERT | concert (n): a performance of music by one or more musicians or singers

🇮🇷 کنسرت | کنسرت (N): اجرای موسیقی توسط یک یا چند نوازنده یا خواننده

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

13 Feb, 19:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 LADY | lady (n): a polite or old-fashioned way of referring to or talking to a woman

🇮🇷 خانم | بانوی (ن): روشی مودبانه یا قدیمی برای مراجعه به یک زن یا صحبت کردن با یک زن

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

13 Feb, 15:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 EXPECT | regard (something) as likely to happen.

🇮🇷 انتظار | (چیزی) را که احتمالاً اتفاق می افتد ، در نظر بگیرید.

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

13 Feb, 12:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 WANT | want (v): to wish for a particular thing or plan of action. “Want” is not used in polite requests

🇮🇷 خواستن | می خواهید (v): برای یک چیز خاص یا برنامه عملی آرزو کنید. "می خواهید" در درخواست های مودبانه استفاده نمی شود

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

11 Feb, 15:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 DESK | desk (n): a type of table that you can work at, often one with drawers

🇮🇷 میز کار | میز (N): نوعی جدول که می توانید در آن کار کنید ، اغلب یکی با کشو

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

11 Feb, 05:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 REJECT | reject (v): to refuse to accept, use, or believe something or someone

🇮🇷 رد کردن | رد (v): از پذیرش ، استفاده یا اعتقاد به چیزی یا کسی خودداری کنید

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

10 Feb, 13:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 SHOOT | shoot (v): to fire a bullet or an arrow, or to hit, injure, or kill a person or animal by firing a bullet or arrow at him, her, or it

🇮🇷 شلیک | شلیک (v): برای آتش زدن یک گلوله یا یک فلش ، یا ضربه زدن ، آسیب رساندن یا کشتن شخص یا حیوان با شلیک یک گلوله یا پیکان به سمت او ، او یا آن

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

10 Feb, 10:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 PROMOTE | promote (v): to encourage people to like, buy, use, do, or support something

🇮🇷 ترویج | تبلیغ (v): برای تشویق مردم به دوست داشتن ، خرید ، استفاده ، انجام یا پشتیبانی از چیزی

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

10 Feb, 09:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 SNAKE | snake (n): a reptile with a long body and no legs

🇮🇷 مار | مار (N): خزندگان با بدن بلند و بدون پا

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

09 Feb, 18:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 LID | lid (n): a cover on a container, that can be lifted up or removed

🇮🇷 درب | درب (N): یک پوشش روی یک ظرف ، که می تواند بلند شود یا برداشته شود

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

09 Feb, 15:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 QUESTION | question (n, v): a sentence or phrase used to find out information; to ask a person about something, especially officially

🇮🇷 پرسش | سوال (n ، v): یک جمله یا عبارتی که برای یافتن اطلاعات استفاده می شود. برای پرسیدن از شخصی در مورد چیزی ، به خصوص رسما

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

09 Feb, 12:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 ENJOYABLE | enjoyable (adj): An enjoyable event or experience gives you pleasure

🇮🇷 لذت بخش | لذت بخش (adj): یک رویداد یا تجربه لذت بخش به شما لذت می بخشد

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

09 Feb, 11:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 SMOOTH | smooth (adj): having a surface or consisting of a substance that is perfectly regular and has no holes, lumps, or areas that rise or fall suddenly

🇮🇷 صاف | صاف (adj): داشتن یک سطح یا متشکل از ماده ای که کاملاً منظم است و دارای سوراخ ، توده یا مناطقی نیست که به طور ناگهانی بالا می روند یا سقوط می کنند

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

09 Feb, 10:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 TEACHER | teacher (n): someone whose job is to teach in a school or college

🇮🇷 معلم | معلم (ن): کسی که کارش تدریس در مدرسه یا کالج است

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

09 Feb, 06:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 SURVIVE | survive (v): to continue to live or exist, especially after coming close to dying or being destroyed or after being in a difficult or threatening situation

🇮🇷 زنده ماندن | زنده ماندن (v): برای ادامه زندگی یا وجود ، به خصوص پس از نزدیک شدن به مرگ یا نابودی یا بعد از قرار گرفتن در یک وضعیت دشوار یا تهدیدآمیز

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

08 Feb, 20:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 INITIALLY | initially (adv): at the beginning

🇮🇷 در ابتدا | در ابتدا (ADV): ​​در آغاز

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

08 Feb, 17:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 INNER | inner (adj): inside or contained within something else

🇮🇷 درونی | داخلی (adj): در داخل یا موجود در چیز دیگری

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

08 Feb, 16:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 EMPHASIS | emphasis (n): the particular importance or attention that is given to something

🇮🇷 تاکید | تأکید (در): اهمیت یا توجه خاصی که به چیزی داده می شود

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

08 Feb, 14:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 STRANGE | strange (adj): unusual and unexpected, or difficult to understand

🇮🇷 عجیب | عجیب (adj): غیر معمول و غیر منتظره یا درک آن دشوار است

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

08 Feb, 08:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 HISTORICAL | historical (adj): connected with studying or representing things from the past

🇮🇷 تاریخی | تاریخی (adj): با مطالعه یا نمایندگی چیزها از گذشته مرتبط است

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

08 Feb, 07:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 EXAMPLE | example (n): something that is typical of the group of things that it is a member of

🇮🇷 مثال | مثال (n): چیزی که معمولی برای گروهی است که عضو آن است

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

08 Feb, 05:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 APPROVE | approve (v): to have a positive opinion of someone or something

🇮🇷 تایید | تأیید (v): برای داشتن نظر مثبت از کسی یا چیزی

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

07 Feb, 16:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 GRADE | grade (n, v): a level of quality, size, importance, etc.; to separate people or things into different levels of quality, size, importance, etc.

🇮🇷 مقطع تحصیلی | درجه (N ، V): سطح کیفیت ، اندازه ، اهمیت و غیره. جدا کردن افراد یا چیزها در سطوح مختلف کیفیت ، اندازه ، اهمیت و غیره.

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

07 Feb, 15:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 REPAIR | repair (v, n): to put something that is damaged, broken, or not working correctly, back into good condition or make it work again; the act of fixing something that is broken or damaged

🇮🇷 تعمیر | تعمیر (v ، n): برای قرار دادن چیزی که آسیب دیده ، شکسته یا صحیح کار نکند ، دوباره به شرایط خوب برگردید یا دوباره کار کنید. عمل برطرف کردن چیزی که شکسته یا آسیب دیده باشد

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

07 Feb, 12:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 MOUNTAIN | mountain (n): a raised part of the earth’s surface, much larger than a hill, the top of which might be covered in snow

🇮🇷 کوه | Mountain (n): بخشی از سطح زمین ، بسیار بزرگتر از یک تپه ، که در بالای آن ممکن است در برف پوشانده شود

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

07 Feb, 08:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 MONEY | money (n): coins or notes (= special pieces of paper) that are used to buy things, or an amount of these that a person has

🇮🇷 پول | پول (n): سکه یا یادداشت ها (= قطعات ویژه کاغذ) که برای خرید چیزهایی استفاده می شود ، یا مبلغی از این افراد

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

07 Feb, 07:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 RAW | raw (adj): (of food) not cooked

🇮🇷 خام | خام (adj): (از غذا) پخته نشده است

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

07 Feb, 05:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 SKILL | skill (n): an ability to do an activity or job well, especially because you have practised it

🇮🇷 مهارت | مهارت (N): توانایی انجام یک فعالیت یا کار خوب ، به خصوص به این دلیل که آن را تمرین کرده اید

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

06 Feb, 18:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 LOCAL | local (adj): from, existing in, serving, or responsible for a small area, especially of a country

🇮🇷 محلی | محلی (adj): از ، موجود در ، خدمت یا مسئول یک منطقه کوچک ، به ویژه یک کشور

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

06 Feb, 14:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 UNEXPECTED | unexpected (adj): not expected

🇮🇷 غیر منتظره | غیر منتظره (adj): انتظار نمی رود

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

06 Feb, 07:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 CANDIDATE | candidate (n): a person who is competing to get a job or elected position

🇮🇷 نامزد | نامزد (N): شخصی که برای بدست آوردن شغل یا موقعیت منتخب رقابت می کند

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

06 Feb, 06:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 CARD | card (n): a small, rectangular piece of card or plastic, often with your signature, photograph, or other information proving who you are, that allows you to do something, such as make a payment, get money from a bank, or enter a particular place

🇮🇷 کارت | کارت (N): یک کارت کوچک و مستطیل شکل کارت یا پلاستیک ، اغلب با امضای شما ، عکس یا سایر اطلاعات که اثبات شما چه کسی است ، به شما امکان می دهد کاری انجام دهید ، مانند پرداخت ، دریافت پول از یک بانک یا وارد یک مکان خاص شوید

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

01 Feb, 14:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 POISON | poison (n, v): a substance that can make people or animals ill or kill them if they eat or drink it; to kill a person or animal or to make them very ill by giving them poison

🇮🇷 مسموم کردن | سم (n ، v): ماده ای که می تواند افراد یا حیوانات را بیمار کند یا در صورت خوردن یا نوشیدن آنها را بکشد. برای کشتن یک شخص یا حیوان یا اینکه آنها را با سمی کردن آنها بسیار بیمار کنید

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

01 Feb, 09:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 TUNE | tune (n, v): a series of musical notes, especially one that is pleasant and easy to remember; to change a part of a musical instrument so that the instrument produces the correct sounds when played

🇮🇷 اهنگ | TUNE (N ، V): یک سری از نت های موسیقی ، به ویژه موردی که دلپذیر و به راحتی به خاطر بسپارد. برای تغییر بخشی از یک ساز موسیقی به طوری که ساز هنگام پخش صداهای صحیح تولید می کند

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

01 Feb, 07:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 DEPARTMENT | department (n): a part of an organization such as a school, business, or government that dealswith a particular area of study or work

🇮🇷 بخش | دپارتمان (N): بخشی از سازمان مانند مدرسه ، تجارت یا دولتی که به یک منطقه خاص از تحصیل یا کار می پردازد

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

31 Jan, 17:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 BOTTLE | bottle (n): a container for liquids, usually made of glass or plastic, with a narrow neck

🇮🇷 بطری | بطری (N): ظرفی برای مایعات ، معمولاً از شیشه یا پلاستیک ، با گردن باریک ساخته شده است

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

31 Jan, 11:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 SURVEY | survey (n, v): an examination of opinions, behaviour, etc., made by asking people questions; to look at or examine all of something, especially carefully

🇮🇷 نظر سنجی | نظرسنجی (N ، V): بررسی نظرات ، رفتار و غیره ، با پرسیدن سؤالات از مردم ؛ برای نگاه یا بررسی همه چیز ، به خصوص با دقت

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

07 Jan, 19:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 DISAPPROVAL | disapproval (n): the feeling of having a negative opinion of someone or something

🇮🇷 رد | عدم پذیرش (N): احساس داشتن نظر منفی به کسی یا چیزی

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

07 Jan, 16:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 UNDER | under (adv, prep): below the surface of something; in or to a position below or lower than something else, often so that one thing covers the other

🇮🇷 زیر | تحت (ADV ، PREP): در زیر سطح چیزی ؛ در یا در موقعیت زیر یا پایین تر از چیز دیگری ، اغلب به گونه ای که یک چیز دیگر را پوشش دهد

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

07 Jan, 15:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 SERVICE | service (n): a government system or private organization that is responsible for a particulartype of activity, or for providing a particular thing that people need

🇮🇷 سرویس | خدمات (N): یک سیستم دولتی یا سازمان خصوصی که مسئولیت یک نوع فعالیت یا ارائه چیز خاصی را که افراد به آن نیاز دارند ، بر عهده دارد

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

07 Jan, 11:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 RETURN | return (v, n): to come or go back to a previous place; an occasion when someone goes or comes back to a place where they were before

🇮🇷 برگشت | بازگشت (v ، n): برای آمدن یا بازگشت به مکان قبلی ؛ فرصتی وقتی کسی می رود یا به مکانی که قبلاً در آنجا بود باز می گردد

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

06 Jan, 17:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 VALUE | value (n, v): the amount of money that can be received for something; to give a judgment about how much money something might be sold for

🇮🇷 ارزش | ارزش (n ، v): مبلغ پولی که می توان برای چیزی دریافت کرد. برای قضاوت در مورد اینکه چقدر پول می تواند برای آن فروخته شود

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

06 Jan, 14:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 WORK | work (v, n): to be effective or successful; an activity, such as a job, that a person uses physical or mental effort to do, usually for money

🇮🇷 کار | کار (v ، n): برای مؤثر یا موفق بودن ؛ فعالیتی مانند شغل ، که شخص از تلاش جسمی یا روحی برای انجام آن استفاده می کند ، معمولاً برای پول

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

28 Dec, 09:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 HONEST | honest (adj): telling the truth or able to be trusted and not likely to steal, cheat, or lie

🇮🇷 صادق | صادقانه (adj): گفتن حقیقت یا قادر به اعتماد به نفس و احتمالاً سرقت ، تقلب یا دروغ گفتن نیست

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

27 Dec, 05:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 HEAVEN | heaven (n): in some religions, the place, sometimes imagined to be in the sky, where God or the gods live and where good people are believed to go after they die, so that they can enjoy perfect happiness

🇮🇷 بهشت | بهشت (ن): در بعضی از مذاهب ، مکان ، که گاهی اوقات تصور می شود در آسمان باشد ، جایی که خدا یا خدایان در آن زندگی می کنند و جایی که افراد خوب اعتقاد دارند که پس از مرگ می روند ، تا بتوانند از شادی کامل لذت ببرند

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

26 Dec, 18:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 HESITATE | hesitate (v): to pause before you do or say something, often because you are uncertain or nervous about it

🇮🇷 تردید کردن | دریغ (v): قبل از انجام یا گفتن چیزی ، اغلب به دلیل عدم اطمینان یا عصبی بودن در مورد آن ، مکث کنید

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

26 Dec, 15:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 CRUCIAL | crucial (adj): extremely important or necessary

🇮🇷 حیاتی | مهم (adj): بسیار مهم یا ضروری است

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

26 Dec, 13:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 COMPANY | company (n): an organization that sells goods or services in order to make money

🇮🇷 شرکت | شرکت (IN): سازمانی که برای کسب درآمد کالاها یا خدمات را می فروشد

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

29 Nov, 17:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 FROM | from (prep): used to show the place where someone or something starts

🇮🇷 از جانب | از (آماده سازی): برای نشان دادن مکانی که کسی یا چیزی شروع می شود استفاده می شود

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

29 Nov, 12:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 SCORE | score (n, v): the number of points, goals, etc. achieved in a game or competition; to win or get a point, goal, etc. in a competition, sport, game, or test

🇮🇷 نمره - امتیاز | امتیاز (N ، V): تعداد امتیاز ، اهداف و غیره که در یک بازی یا رقابت به دست آمده است. برای پیروزی یا کسب یک امتیاز ، هدف و غیره در یک رقابت ، ورزش ، بازی یا تست

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

29 Nov, 06:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 TIRED | tired (adj): in need of rest or sleep

🇮🇷 خسته | خسته (adj): نیاز به استراحت یا خواب

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

28 Nov, 17:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 PILOT | pilot (n): a person who flies an aircraft

🇮🇷 خلبان | خلبان (N): شخصی که هواپیما را پرواز می کند

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

28 Nov, 16:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 HONESTLY | honestly (adv): in a way that is honest

🇮🇷 صادقانه | صادقانه (ADV): ​​به روشی که صادقانه باشد

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

28 Nov, 14:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 VISIT | visit (v, n): to go to a place in order to look at it, or to a person in order to spend time with them; an occasion when you visit a place or person

🇮🇷 بازدید | بازدید از (v ، n): برای دیدن آن به مکانی بروید ، یا به یک شخص مراجعه کنید تا وقت خود را با آنها بگذرانید. فرصتی هنگام بازدید از یک مکان یا شخص

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

28 Nov, 07:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 SAILING | sailing (n): the sport or activity of using boats with sails

🇮🇷 کشتیرانی | قایقرانی (IN): ورزش یا فعالیت استفاده از قایق ها با بادبان

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

21 Nov, 14:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 CINEMA | cinema (n): a theatre where people pay to watch films

🇮🇷 سینما | سینما (N): تئاتر که مردم برای تماشای فیلم می پردازند

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

21 Nov, 10:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 EGG | egg (n): the oval object with a hard shell that is produced by female birds, especially chickens, eaten as food

🇮🇷 تخم مرغ | تخم مرغ (N): جسم بیضی با پوسته سخت که توسط پرندگان ماده تولید می شود ، به خصوص مرغ ها ، به عنوان غذا خورده می شوند

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

20 Nov, 20:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 PLACE | place (n, v): an area, town, building, etc.; to put something in a particular position

🇮🇷 محل | مکان (n ، v): یک منطقه ، شهر ، ساختمان و غیره. برای قرار دادن چیزی در یک موقعیت خاص

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

20 Nov, 18:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 IMPRESSIVE | impressive (adj): If an object or achievement is impressive, you admire or respect it, usually because it is special, important, or very large

🇮🇷 چشمگیر | چشمگیر (adj): اگر یک شیء یا دستاورد چشمگیر است ، شما آن را تحسین می کنید یا به آن احترام می گذارید ، معمولاً به دلیل خاص بودن ، مهم یا بسیار بزرگ

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

20 Nov, 17:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 LIFE | life (n): the period between birth and death, or the experience or state of being alive

🇮🇷 زندگی | زندگی (N): دوره بین تولد و مرگ ، یا تجربه یا حالت زنده بودن

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

20 Nov, 11:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 ADEQUATE | adequate (adj): enough or satisfactory for a particular purpose

🇮🇷 کافی است | کافی (adj): برای یک هدف خاص کافی یا رضایت بخش است

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

20 Nov, 04:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 CRASH | crash (n, v): an accident involving a vehicle, usually a serious one in which the vehicle is damaged or someone is hurt; If a vehicle crashes or someone crashes it, it is involved in an accident, usually a serious one in which the vehicle is damaged and someone is hurt

🇮🇷 تصادف در | تصادف (N ، V): تصادف مربوط به وسیله نقلیه ، معمولاً جدی که در آن وسیله نقلیه آسیب دیده یا کسی صدمه دیده است. اگر وسیله نقلیه تصادف کند یا کسی آن را خراب کند ، در یک تصادف درگیر است ، معمولاً یک مورد جدی که در آن وسیله نقلیه آسیب دیده و شخصی صدمه دیده است

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

19 Nov, 20:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 TOMATO | tomato (n): a round, red fruit with a lot of seeds, eaten cooked or uncooked as a vegetable, for example in salads or sauces

🇮🇷 گوجه فرنگی | گوجه فرنگی (N): میوه ای گرد و قرمز با دانه های زیادی ، به عنوان مثال در سالادها یا سس ها ، پخته شده یا پخته نشده به عنوان سبزیجات خورده می شود

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

19 Nov, 14:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 TOWEL | towel (n): a piece of cloth or paper used for drying someone or something that is wet

🇮🇷 حوله | حوله (N): یک تکه پارچه یا کاغذ که برای خشک کردن کسی یا چیزی که مرطوب است استفاده می شود

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

19 Nov, 10:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 DIET | diet (n): the food and drink usually eaten or drunk by a person or group

🇮🇷 رژیم غذایی | رژیم غذایی (N): غذا و نوشیدنی معمولاً توسط شخص یا گروهی خورده یا نوشیده می شود

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

19 Nov, 08:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 DESCRIBE | describe (v): to say or write what someone or something is like

🇮🇷 توصیف کردن | توصیف (v): گفتن یا نوشتن آنچه کسی یا چیزی شبیه است

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

19 Nov, 05:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 SITUATION | situation (n): the set of things that are happening and the conditions that exist at a particulartime and place

🇮🇷 وضعیت | وضعیت (در): مجموعه چیزهایی که اتفاق می افتد و شرایطی که در یک زمان و مکان خاص وجود دارد

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

18 Nov, 14:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 REAR | rear (n, adj): the back part of something; at the back of something

🇮🇷 عقب | عقب (n ، adj): قسمت پشتی چیزی ؛ در پشت چیزی

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

18 Nov, 10:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 QUICKLY | quickly (adv): at a fast speed

🇮🇷 به سرعت | به سرعت (ADV): ​​با سرعت سریع

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

18 Nov, 09:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 SUBSTANTIALLY | substantially (adv): to a large degree

🇮🇷 بطور اساسی | به طور قابل ملاحظه ای (ADV): ​​تا حد زیادی

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

29 Oct, 10:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 PRIMARILY | primarily (adv): mainly:

🇮🇷 در درجه اول | در درجه اول (ADV): ​​عمدتا:

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

29 Oct, 08:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 DRAFT | draft (n, adj, v): a piece of text, a formal suggestion, or a drawing in its original state, often containing the main ideas and intentions but not the developed form; (of drinks such as beer) stored in and served from large containers, especially barrels; to write down a document for the first time, including the main points but not all the details

🇮🇷 پیش نویس | پیش نویس (n ، adj ، v): یک قطعه متن ، یک پیشنهاد رسمی یا نقاشی در وضعیت اصلی خود ، که اغلب حاوی ایده ها و اهداف اصلی است اما شکل توسعه یافته نیست. (از نوشیدنی هایی مانند آبجو) که در ظروف بزرگ به ویژه بشکه ها در آن نگهداری می شود و سرو می شود. برای اولین بار سندی را بنویسید ، از جمله نکات اصلی اما نه همه جزئیات

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

28 Oct, 17:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 INVENT | invent (v): to design and/or create something that has never been made before

🇮🇷 اختراع کردن | اختراع (v): برای طراحی و/یا ایجاد چیزی که قبلاً ساخته نشده است

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

28 Oct, 16:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 CANCER | cancer (n): a serious disease that is caused when cells in the body grow in a way that is uncontrolled and not normal, killing normal cells and often causing death

🇮🇷 سرطان | سرطان (N): یک بیماری جدی که در هنگام رشد سلول های بدن به گونه ای که کنترل نشده و طبیعی نباشد ، ایجاد می شود ، سلولهای طبیعی را می کشد و اغلب باعث مرگ می شود

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

28 Oct, 06:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 LOAN | loan (n, v): an amount of money that is borrowed, often from a bank, and has to be paid back, usually together with an extra amount of money that you have to pay as a chargefor borrowing; to lend

🇮🇷 وام | وام (n ، v): مبلغی که وام گرفته می شود ، اغلب از یک بانک ، و باید بازپرداخت شود ، معمولاً همراه با مبلغ اضافی که باید به عنوان هزینه وام پرداخت کنید. قرض دادن

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

27 Oct, 16:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 WORKING | working (adj): relating to work

🇮🇷 کار کردن | کار (adj): مربوط به کار

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

27 Oct, 15:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 ARMY | army (n): a particular country’s fighting force

🇮🇷 ارتش | ارتش (N): نیروی جنگی یک کشور خاص

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

27 Oct, 14:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 MOVE | move (v, n): to (cause to) change position;

🇮🇷 حرکت | حرکت (v ، n): به (علت) تغییر موقعیت.

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

27 Oct, 06:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 OLD-FASHIONED | old-fashioned (adj): not modern; belonging to or typical of a time in the past

🇮🇷 سبک قدیمی | قدیمی (ADJ): مدرن نیست. متعلق به یا معمولی در گذشته

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

22 Oct, 18:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 DEBATE | debate (n, v): (a) serious discussion of a subject in which many people take part; to discuss a subject in a formal way

🇮🇷 مناظره | بحث (n ، v): (الف) بحث جدی درباره موضوعی که بسیاری از افراد در آن شرکت می کنند. برای بحث در مورد یک موضوع به روشی رسمی

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

22 Oct, 10:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 RELATE | relate (v): to find or show the connection between two or more things

🇮🇷 مربوط بودن | ارتباط (v): برای یافتن یا نشان دادن ارتباط بین دو یا چند چیز

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

21 Oct, 12:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 CERTAINLY | certainly (adv): used to reply completely or to emphasize something and show that there is no doubt about it

🇮🇷 قطعا | مطمئناً (ADV): ​​برای پاسخگویی به طور کامل یا تأکید بر چیزی و نشان دادن اینکه در آن شکی نیست

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

21 Oct, 09:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 VIDEO | video (n): a recording of moving pictures and sound, especially as a digital file, DVD, etc.

🇮🇷 ویدئو | ویدیو (N): ضبط تصاویر و صدا در حال حرکت ، به خصوص به عنوان یک فایل دیجیتال ، DVD و غیره.

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

۳۰۰۰ لغت ضروری انگلیسی

20 Oct, 09:30


🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 RARELY | rarely (adv): not often

🇮🇷 به ندرت | به ندرت (ADV): ​​نه اغلب

@3️⃣0️⃣0️⃣0️⃣EnglishWords

3,821

subscribers

17

photos

3,585

videos