دیوان شعر عبدی فداغی @divaneabdifedaghi Channel on Telegram

دیوان شعر عبدی فداغی

@divaneabdifedaghi


Abdi-nemati


@Abdinematifedaghi

دیوان شعر عبدی فداغی (Persian)

دیوان شعر عبدی فداغی یک کانال تلگرامی فوق‌العاده برای علاقه‌مندان به شعر و ادبیات فارسی است. اگر به دنبال کاوش در عمق شعر و لذت بردن از زیبایی‌های زبان فارسی هستید، این کانال برای شماست. در این کانال، شعرهای زیبا، غزلیات شاعر بزرگ عبدی فداغی و دیگر آثار ادبی و شعری ارائه می‌شود. شما می‌توانید در اینجا با دنیایی پر از احساسات، اندیشه‌ها و زیبایی‌های زبان فارسی آشنا شوید. آیا می‌خواهید عمق شعر را درک کنید؟ آیا به دنبال لحظاتی از آرامش و ذهنیت هستید؟ با عضویت در کانال تلگرامی دیوان شعر عبدی فداغی، به دنیایی از شعر و ادبیات فارسی خواهید پیوست که هر آن چه در آن پیدا می‌کنید، قطعا قلب شما را می‌لرزاند. عبدی فداغی با زبانی شفاف و احساسی، در آثار خود انسانیت را به تصویر می‌کشد و خواننده را با دنیایی از احساسات و افکار مختلف آشنا می‌کند. اگر شما هم دوست دارید از بزرگترین شاعران ایران لذت ببرید، این کانال را از دست ندهید. با دنبال کردن و شناخته شدن از طریق کانال تلگرامی دیوان شعر عبدی فداغی، شما علاوه بر لذت بردن از شعر و ادبیات، فرصتی فراهم می‌آورید تا با اندیشه‌ها و احساسات خود در تعامل با آثار هنری عبدی فداغی، به تجربه‌ای یکتا از هنر و ادبیات فارسی دست یابید. پس به جمع علاقه‌مندان به شعر و ادبیات بپیوندید و با دنیای شگفت‌انگیز شعر عبدی فداغی آشنا شوید.

دیوان شعر عبدی فداغی

10 Feb, 01:14


کلیپهای زیبا و آموزنده تقدیم شما👆
۲۸۶۱

دیوان شعر عبدی فداغی

07 Feb, 12:54


👆چاپ شعر شمارهٔ ۱۵۷۸ از دیوان شعر عبدی فِداغی در نشریهٔ پرتیراژ آوای نخلستان تاریخ ۲۰ بهمن ۱۴۰۳ توسط استاد حسین فریدونی مدیر و سردبیر نشریات استان هرمزگان

دیوان شعر عبدی فداغی

05 Feb, 17:36


کلیپهای زیبا و آموزنده تقدیم شما👆
۲۸۶۰
#رباعیات

عمریست کةگفتند به ما دوز و دروغ
از هرکس و هرچیز دراین شهر شلوغ
پـنـهـان بـنـمـودنـد حـقـیـقـت ز هـمـه
چون شعرمن وسایه وسیمین وفروغ

دم هر کـه زد از حقیقت او را کُشتند
جسمش چو امیر ما به خون آغشتند
وانکس که پیِ درک حقیقت میگشت
تخم شک و تردید بـه قـلـبـش کِشتند

سهـم مـن و تـو بـرای خـود بار زنـنـد
آن ها کـه سخـن ز دین و دربار زنـنـد
در اصـل بـه غارت وطن مـشـغـولـنـد
هر چـنـد بـه ظـاهـر دم از ایثار زنـنـد

بـشـنـو ز مـن و دور شو از ایـن فرقه
وز هـر کـه بـه سـر عِمامه و تن خرقه
چون میکند از خدا و خویشت دور و
مـحـروم ز هـر شـادی و در غـم غرقـه

#عبدی_نعمتی_فداغی

امیر: امیر کبیر

دیوان شعر عبدی فداغی

29 Jan, 20:06


۲۸۵۹
بداهه محلّی بروایت تصاویر👆

دوباره أنـدو از مـحـبـوبِ مَحرم
تصاویری که دل وِیکُی پر از غم

گَوُیْ تُندی که بِفرِستِه یه چی کـه
بُکُی دل شاد و دیر از ئرچی ماتم

بُری ئُغدَه مگو از چی شَ دل وِی
که دایم یاد اکُی از خُسته و خم

گمونم شون وَکُردُو ظلم چی که
مُـگَـه ئِن صورتُش اخمو و دَرهم

وگرنه اُن دلی که شاد بی نی
بـه فکر حُـزن و انـدوهِ دمادم

بفهم إن از یه چی دردی شَدِل هِن
که نی إزگه خوشال و شاد و خرّم

دلُش چـون صَحروِ اُشک فِداخِن
که امّیدیش نی أ کَترَیْ سم و نم

خلاصه بخت اٖی هم چون مُل أئماین
کـه بخت هردومون چـولِـن چـونِ بَم

نَبِه بی پولی که إن دردیَی کُل
ز فقرِن گـر مُنُند دینار و دِرهم

کَی إندی یار ناز از غم شَکو یاد؟
شَـنَـه بـر زخـم دل همواره مرهم

مُگَه شَـفـرِسـتَـه فِلم و عکسِیَی شاد
و صد شُؤک دل إنکی بی چم و خم

#عبدی_نعمتی_فداغی

دیوان شعر عبدی فداغی

29 Jan, 17:22


👆چاپ شعر شمارهٔ ۲۷ از دیوان شعر عبدی فِداغی در نشریهٔ پرتیراژ صدف تاریخ ۱۰ بهمن ۱۴۰۳ توسط استاد حسین فریدونی مدیر و سردبیر نشریات استان هرمزگان

دیوان شعر عبدی فداغی

28 Jan, 20:18


کلیپهای زیبا و آموزنده تقدیم شما👆
۲۸۵۸
#شعرفیدان
(واژه سرایی)
#میراث #عشق #ایثار #سهم #انسان #انصاف #شیطان #استقامت #قدرت #کار #خارا #میهن #آباد #‌آزاد #دیده

میراث مـا ایرانیان عشق اسـت و ایثار
انصاف و عدل و استقامت قدرت و کار
گر پیش رومان کوه خارا یا که دریاست
با عشق میهن بر کَنیمش هـمـچـو فرهاد

تا دیده هامان روشن از این خاک باشد
روشن ز مـا هـور و مـه و افلاک بـاشـد
عـالـم بـگـیـرد نـور خـود از مـا و گـردد
کلّ جهان خوشفال وخوش إقبال و آباد

سهم همه از زندگی شادی و شادیست
هر جا جمی و کوروشی و کیقبادیست
بیرون رود شیطان از آنـجـا و ز هر جا
گـردد جـهـانـی پـر ز انـسـان هـای آزاد

#عبدی_نعمتی_فداغی

دیوان شعر عبدی فداغی

28 Jan, 00:37


کلیپهای زیبا و آموزنده تقدیم شما👆
۲۸۵۷
(درد و رنج)

هر جا که روی بشنوی از دردی و رنجی
دردت بشود بیش و محال است نرنجی

خـود را بکنی سرزنش از غصّه ی مردم
رویــت بــشــود زرد بــه زردی تـرنـجـی

آن هم بـه دیاری کـه وجب در وجبِ آن
بنشسته بـه روی تُـلـی از گوهر و گنجی

با خویش بـگـویـی ز سـرِ بُهت و تعجّب
چــون آدمِ افـتـاده بــه غـرقـاب ز لنجی

پیش دل خـود هر چه کنی جور نـیـایـد
از هـر طـرفـی جـانـب آن کـار بسـنـجـی

گویی که مگر می شود اینگونه دیاری؟!
کو مخزن گنجیست به صحرای سپنجی

ایـنـگـونـه شـود مـلّـت آن خوار و بـرای
نانی بـزنـد سگ دو و پـنـجـاه بـه پنجی

امـوال خـودش از سـرِ إجـبـار فـروشــد
بر شرخری آن هم به سرِ کوچه ی دنجی

بیماری اگـر داشـتـه بـاشـد کـه دگر وای!
بـایـد کـه بـه صــد شهر رود بهر سرنجی

اینست که گویم دلت از غصّه شود خون
هر جـا کـه روی بشنوی از دردی و رنجی
😔
#عبدی_نعمتی_فداغی

دیوان شعر عبدی فداغی

19 Jan, 21:10


👆چاپ شعر شمارهٔ ۲۹ از دیوان شعر عبدی فِداغی در نشریهٔ پرتیراژ صدف تاریخ ۲۹ دیماه ۱۴۰۳ توسط استاد حسین فریدونی مدیر و سردبیر نشریات استان هرمزگان

دیوان شعر عبدی فداغی

05 Jan, 18:39


👆چاپ شعر شمارهٔ ۲۸۴۸ از دیوان شعر عبدی فِداغی در نشریهٔ پرتیراژ صدف تاریخ ۱۶ دیماه ۱۴۰۳ توسط استاد حسین فریدونی مدیر و سردبیر نشریات استان هرمزگان

دیوان شعر عبدی فداغی

05 Jan, 00:38


صحنةهایی از ایران قدیم تقدیم شما👆
۲۸۵۴
(سزای هر که کند ظلم)

به هر کجا نگرم غیر جـای پای تو نیست
به خون نگار بجز جامه و عبای تونیست

به هر کـه می نـگـرم غـیـر آه و نفرین بر
تو و عوان تو و لشکر و قوای تو نیـسـت

به هر دهی و به شهری کـه می روم بینم
بغیر نفرت وجزصحبت ازجفای تونیست

بـلا و نـکـبـتـی و جـز بــلــیّــه ات نــبـود
بلیّه ای به بـزرگـی ظلم های تـو نـیـسـت

به خشم آمـده یک ملّت از فساد تو چون
به غیر مفسده و فتنه در سرای تو نیست

چه خوب اگربکنی گوش و دست برداری
بدانی اینکه دگر هیچ جایْ جای تونیست

در این وطن که نه در هیچ جایی از عالم
برای حرمله جاهست و جا برای تونیست

بـبـیـنـمـت کـه بـه زودی به دوزخ افتادی
میان شعله ی آتش بجز صدای تو نیسـت

بـه انـتـقـام خـدا گـشــتــه ای گـرفـتـار و
ندا دهند کةشیطان کسی سوای تونیست

سزای هر که کند ظلم در جهان این است
برو که آتش دوزخ به جز جزای تو نیست

#عبدی_نعمتی_فداغی

دیوان شعر عبدی فداغی

05 Jan, 00:38


۲۸۵۳
#طنزگونه😉
قصیدهٔ محلّی(مُچی کج)

وابُدو امروزه چون پرگار، کج
مُچّی حتّا دفتر و خودکار، کج

از بلا تا زیر، هر چی أشنُفِش
حرف کج، گوینده کج، اخبار، کج

هر رسانه یْ که چَش إکنِش یا تَدِه
آدرس ناجور، یا آمار، کج

الغرض منظوری نی خیر از کجی
گفت کج، اندیشه کج، گفتار، کج

کُل کَجِم، بین خُمُون یک راست نی
فکرْ کج، نیّت کج و رفتار، کج

از رییس و کتخدا و خان و میر
تا مباشر، نوکر و پاکار، کج

فصل کار و کِشت هم از پارَوی
تا مُزیری و گُؤ و بَزیار، کج

کُرزِتا و کِشتَه زار و برزگر
داس و اَؤسِن، مَنجَل و مِنشار، کج

از بُک و بُکلا بِگی تا بُکفروش
مسگر و آهنگر و نجّار، کج

جِنسیا کُلّابی از خوب و خراب
مشتری کج، کاسب و بازار، کج

دار و درمون ئم إرُز کج وابُدو
کُرص کج، دُگدُر کج و بیمار، کج

حال أشِم سروَختِ دولتمردیا
تا بفهمِم از کُیا هِن کار، کج؟

واضحِن وَختِه مُچی یِن پولَکی
هرچی سر وِیبِه أ سِی دینار، کج

پول اگَت به کازی هم کَلَّه شْ أبِه
پِش تو گر چه بِش جنایتکار، کج

از وزیرُش تا پلیس دولتیش
تا سران دولت و دربار، کج

کشوری و لشکری هم اُشنٖیُو
از سپهبد تا سر و سردار، کج

چون شریک هم دُزِن هم کافِله
هم خر و هم خوره و هم بار، کج

کُل سُوارِن بر خر مَکصد وَلِه
پالدُم کج، جُل کج و اُؤسار، کج

چون اساس دولتی به بر کجی
ملّتُش هم وِیبِه بِالإجبار، کج

دین مردم سُست اگر که وابُدو
بسکه شوندی آدم دیندار، کج

إن غُلُو نی از شمال و شَرک و غرب
تا جنوب حتّا فِداخ و لار، کج

بعضیا در عهد و پیمون با رفیک
بعضی ئم در کالِب همکار، کج

الغرض پاک و پَتی إم کُلّنی
چون کَهَی ألّاکُلی مختار، کج

خُب کجی ئم خُش یه حُسنی یِن دگه
چون مِن و چون میخکش، چون مار، کج

حرف حَک سنگینِن أ سِی هر گُشی
عین سنگی که أکُویْ مِسمار، کج

عِشکَم امروزه بُدو کُل کج کجی
دُت کج و پُس کج، دل و دلدار، کج

موم زَه إن حرفی ولِه تو سَخ مگی
گاه گل بَه گاهی ئم چون خار، کج

تعْجُب مَکنی تِ هر دوره یْ بُدو
آدمی با آدمی ناچار، کج

إمرُزَه آدم که نه حیوون ئم ئِن
گرگ با سگ، چوله با کفتار، کج

بخت عبدی هم کَجِن تِ زندگی
با وجود چار زن، هر چار، کج

پنجمی ئم شامسی اُند و شامس اٖی
از ازل گویا بُدو با یار، کج

إن که شوخی اُند عزیز أ دل مَگی
با مُکِس بَه راست جز أشرار، کج

گر ملِک إن به و گر إن روزگار
مُچّی وِیبِه عین إن أشعار، کج

صائب تبریزی ئم إن اُشگُتو
خشت اوّل چون نهد معمار، کج

آری! البتّه! اگر که إندی به
تا ثریّا میرود دیوار، کج

حرف آخر إنکه بَه مرد و مَکو
إزگه سر پِش دشمن غدّار، کج

#عبدی_نعمتی_فداغی

دیوان شعر عبدی فداغی

04 Jan, 23:58


شعرخوانی استاد فریدون فرح اندوز👆
۲۸۵۲
#رباعیات(خواب و خیال)

از عشق بسـی بگفتم و جور نشد
یار از من و مهر من بجز دور نشد
نـالـنـد همه ز عشق و لاکـن احدی
چون من به فراق یار مجبور نشد

بـی پول عـزیـز ! حرفی از عـشـق مـزن
چون حاصل آن نیست بجز رنج و محن
تـاریـک شـود زنـدگـی ات چـون گــوری
جـنّـت اگـرت مــکــان و گـر حـورت زن

عـمـرت بـشـود تباه و مالت به زوال
هـر لحظه بـرایـت گـذرد صدها سال
پس خویش مکن به عشق آلوده اگر
پولت نبود، که یار خوابست و خیال

#عبدی_نعمتی_فداغی

دیوان شعر عبدی فداغی

29 Dec, 04:52


کلیپهای زیبا و آموزنده تقدیم شما👆
۲۸۵۱
#رباعیات(گِلِگی)

از دست چه کس شکوَه برم بر اللّه
وقتی که تو بر روی همه بستی راه
شیطانت اگـر نام گـذارنـد سزاست
از بس کـه فریب داده ای خلقُ اللّه

دیگر چه نکردی که از آن بیخبریم
دیریست که از ظلم تو ما دربدریم
شـد دار و نـدار هـمـه بــر بـاد فـنـا
تا کی ز تو و حکم تو فرمان ببریم

از تو شده عالمی پر از محنت و درد
بـر هم زده آرامش خلق از زن و مرد
معروف بـه ظلم انـد بـسـی هـا لیکن
کس چون تو بتاریخ چنین ظلم نکرد

از دست تـو بیزار شـده هـر بشری
تـا سُنّی و تـا شیعه ی إثنٰی عشری
از مذهب خود دست کشیدند همه
دیـدنـد ز بس که ظلم و بیدادگری

مردم هـمـه از دولت تو در تعب اند
در زیر فشار زندگی جان بـه لب اند
آخر تو چه کردی که چنین یک ملّت
بر مرگ تو دست بر دعا روز و شبند

#عبدی_نعمتی_فداغی

دیوان شعر عبدی فداغی

29 Dec, 04:07


کلیپهای زیبا و آموزنده تقدیم شما👆
۲۸۵۰
(ارزش آدم درین دوره)

مردی و غیرت درین دنیا شده چون کیمیا
دوره ی نامردی است و دزدی و رنگ و ریا

هر کـه فاسدتر بود او هست در رأس امور
خـواه کلفت زاده یـا شهزاده بـاشـد یـا گدا

آنچةمطرح نیست آگاهی وعلم ودانشست
هیچ فرقی نـیـسـت بین بی سواد و دکترا

ارزش آدم درین دوره به پول و ثروتـسـت
کس نمی پـرسـد تو خانی یـا گدا و کدخدا

صـاحـب علم عروضی یـا عـلـوم کـیـمـیـا،
لـیـمـیـا و هـیـمـیـا و سـیـمـیـا و ریـمـیــا*

هر چه پولت بـیـشـتـر باشـد بهایت بیشتر
گـر نـداری پول، بـاشـی عین شیئی بی بها

نان تو در روغن افتد گرکه از دین دم زنی
اندکی و اهل دین را هم کـنـی راضی جدا

کافی أست اینکه شوی مانند خیلیها درین
دوره اهـل چاپلوسـی و بـه دولـت بـا وفـا

دیگر آنچه از خدا خواهی میسر مـی شود
بـلـکـه خـود بر عالم و آدم شوی عین خدا

آری ای همکیش من این حال و روز ما بود
تا چه آیـد بـعـد از ایـن هـا بر سر ما و شما

#عبدی_نعمتی_فداغی

*در علوم غریبه یا خفیه پنج علم وجود دارد که عبارتند از علم كيميا (صناعت) ليميا (طلسمات) هيميا (تسخیرات) سيميا (روح) ریمیا (شعبده بازی) که مخفف آنها (کله سر) میشود

دیوان شعر عبدی فداغی

22 Dec, 02:41


کلیپهای زیبا و آموزنده تقدیم شما👆
۲۸۴۹
#رباعیات(عشق وطن)

تــا کـی غــم آوارگـی و دربـــدری
بیچارگـی و بـردگـی و خونجگری
بدبختی و بدنامی و ذلّـت تـا کـی
تا چند به خواب غفلت و بیخبری

کو غیرتتان کجاست آن عشق وطن
کو آنهمه مرد و کودک و دختر و زن
ساکت ز چه و در انتظار چه کسید؟
دشمن همه برد آنچه بود از تو و من

ای هموطنی که دردِ چون من داری!
بغضی به گلو چو من ز دشمن داری
برخیز و وطن پاک کن از شرّ و بدی
گر چون منی و عشقِ به میهن داری

آزادی اگر خواهی و هر چـیـز دگر
قد راست کن و بتاز بر فتنه و شر
بردار چو رستم از سر دیوان شاخ
وانـگـه بِـگُـذار بر زمین راحت سر

#عبدی_نعمتی_فداغی