یه آقا پسری که دهه هفتادی بود ابتدای تابستون با من آشنا شد و ۳ ماه تابستون باهم بودیم. تفریح مشترکمون دوچرخه سواری بود و به همین خاطر من جذبش شدم(ابراز علاقه و توجه هم میکرد)؛ ولی ابتدای مهر ویزاش اومد و بلیطشو گرفت و رفت ترکیه
تا اینجاش هیچی، اوکیه
اما اواخر اسفند ینی ۶ ماه بعد از رفتنش، عکس یه دختر ترکی رو برای من فرستاد و ازم نظر پرسید که این چطوریه😕
بازم تا اینجا هیچی، گفتم حتما تو غربته نیاز داره یکی کنارش باشه، تماس و تلفن هایی که با من داره براش کافی نیست و....
اما شهریور سال آینده، طی تماس تلفنی که باهاش داشتم، بهم گفت فلان تاریخ تالار گرفتیم برای عقدمون😐 درواقع ۲ روز بعد از تاریخ تولد من
بعدش هم عروسی کردن...
باهاش که حرف میزدم و دلیل کارش رو میخواستم همش سعی میکرد توجیه کنه و مثل روشنفکرا رفتار کنه درحالی که از نظر من 💩 روشنفکری رو در آورده بود😂
شما بگید
چه مرگش بود؟ چرا همچین کرد با من؟؟؟ من باید چیکار کنم؟