cafechavoshi

برای آرزوی محالِ همه این سالها؛ کنسرت محسن چاوشی و شجریان، مشهد ❤️
ساخته هوش مصنوعی...

[کاش اینجا بودی! همین کنار خودم. و من یادم می‌رفت که خسته‌ام، خرابم، ویرانم]. اما تو «آنجا»یی، (و هناک لا یدری کم هو محظوظ) و «آنجا» نمی‌داند که چقدر خوشبخت است.

داره بارون میاد... همه چی بوی تورو میده... همه چی شکل توئه...

رو به این آینه هر پيرهني پوشيدم
غیرِ آغوشِ تو چيزي به تنم جور نشد

دلم می‌خواست دستت رو بگیرم و ببرمت سینما، دلم می‌خواست بزرگ‌ترین پیتزا رو باهم بخوریم، دونفره‌ترین سیگار رو بکشیم؛ دلم می‌خواست باک باک بنزین بسوزونیم، کیلومتر کیلومتر خیابون و جاده و کوچه و شهر از بالای سرمون بگذره؛ دلم می‌خواست ماه رو نشونت بدم، باتو باد رو ببوسم، دلم می‌خواست زیر کولر بخوابیم و روی دریا بیدار بشی‌م، غروب رو بغل کنیم و طلوع رو نفس بکشیم، عمیق و طولانی؛ مثل نفس‌های عمیق من در آغوش تو؛ دلم تو رو می‌خواست و بقیه‌ی چیزها رو برای پررنگ کردن تو. ولی خب زیبای عزیز من، بین من و تو به اندازه‌ی آهنگایی که برات می‌فرستادم، به اندازه‌ی همین حرفا؛ به اندازه همه وقتایی که پر از فکر کردن به این‌ که تو کجایی و من کجا فاصله‌ست.

آن یار نکوی من
بگرفت گلوی من
گفتا که چه میخواهی؟
گفتم که همین خواهم...

«مرا برگردان به حالی که قبل تو بودم و بعد ترکم کن»

به یاد سالهای دور، امشب انقدر گوش کنیم تا با صداش بخوابیم، دلتنگ صداش بودیم

صداش یه جوریه، انگار زخمیت میکنه، روش نمک میپاشه، درد میکشی، خوب میشه، دوباره...

شکستم درست
بریدم قبول
میدونی که من
یه دند‌‌ه‌م هنوز
تماشام کن
همه زهرم و کشیدن ولی
کشنده‌م هنوز!

قربون صدات
بنازم

صدف داشتم ( اروم و پر از غم)
شرف داشتم (عاصی و خشمگین)

حالا بگرد دنبالم...

نگاه کن منو
خودت خواستی
که من قلبم و
بگیرم ازت!
یه جوری برم
که انگار که
نبودم اصن
نگا کن فقط!

همین مونده
هه
خراعبم کنی!

ولی کشنده‌م هنوز!

گذشتم ازت
نگا کن منو
نه حالم بده
نه چشمم تره

امشب ساعت ۱۹ منتشر خواهد شد.

پاییز یه بارون کم داره که آقا چاوشی موزیک جدید و منتشر کنه

غروبه ازت زخم داشتن چه خوبه!

به زودی...

خواب دیدم دنبال کسی می‌گردم، و این اصلا منصفانه نبود، باید خودش را می‌دیدم. باید دستانش را می‌گرفتم و در آغوش می‌کشیدمش. باید چشم‌هایش را در سینه‌ام پناه می‌دادم و بوی موهایش می‌پیچید توی صورتم. باید می‌بوسیدمش.

کاش مهرت به دلم نمی‌نشست
تا که مبتلای پاییز نشم

یادم باشد برایش بنویسم"دیگر منتظر نبودن"
از "هنوز منتظر بودن" هم سخت‌تر است.

سولوی گیتار آخر هر روز پاییزه‌ام؛
غمگین، خسته، دلتنگ، عاصی!