اهنگ بعدی:
ســبز🌱
@atanaz
باید گـوزن شد ، و آزادی را مـآغ کشیـد..
ســبز/🌱 (Persian)
به کانال ســبز با نام کاربری atanaz خوش آمدید! این کانال مخصوص به علاقه‌مندان به موضوعات محیط زیست، حفاظت از طبیعت و پایداری زیستگاه‌ها اختصاص دارد. اگر شما هم از طبیعت لذت می‌برید و به حفظ محیط زیست اهمیت می‌دهید، این کانال مناسبی برای شماست. با پست‌های جذاب و آموزنده درباره گیاهان، حیوانات، محافظت از منابع طبیعی و روش‌های سبز زندگی، ســبز/🌱 شما را به دنیای زیبای محیط زیست می‌برد. عضویت در این کانال به شما کمک می‌کند تا از آخرین اخبار و تازه‌های محیط زیست با خبر شوید و میزان آگاهی خود را در این زمینه افزایش دهید. پس همین حالا عضو شوید و با ما به حفظ زیبایی‌های طبیعت کمک کنید! باید گـوزن شد ، و آزادی را مـآغ کشیـد..
ســبز🌱
13 Jan, 19:36
یه عده از ادمایی که رفتن از زندگیم خیلیی جالب بودن
اونا فکر کردن،کسایی بودن که منو رها کردن
به خیالشون من کسی بودم که از دست داد…
(از حق نگذریم دستشونو میبوسم که با پای خودشون گورشونو گم کردن)
چیزایی رو مسخره کردن ازم که،ارزوشو دارن،که حالا حالا ها مونده برسن بهش؛
چون اونا بلد نیستن راه صدسالرو چجوری برن!اونا بلد نیستن با گرگا برقصن یا درواقع اینجوری بگم که،اونا هیچی بلد نیستن
خیلی چیزارو از کنار من یاد گرفتن،و بعد دیدن من به فکرش افتادن،بارز ترین مثالش: مستقل شدن بود
چجوری میخواستن بهش فک کنن وقتی تو استوریای بقیه میگشتن،که یکیو اسکیرین بگیرن بفرستن برا هم مسخرش کنن؟
اونا درنهایت یا به این بنازن که یه رژ گونه دیور دارن،یا ناخوناشون بلنده و لاک میزنن قشنگ میشه…
جالب بودن خیلی،مثلا دراخرین حرف های بچه گانه پر عقدشون ، یکیشون پیجم و مسخره میکرد وقتی خودش درتلاش بود و هرکاری میکرد پیجش بیاد بالا تا کسب درامد کنه(میخواست تعرفه بنویسم براش)
یکی دیگشون از نون نمک حرف زد وقتی با اکس رفیقش که چندسال باهم بودن ریخته بود رو هم
یا حتی حرف از بزرگ ترین افتخار زد که،فک کنیم معلومه به چی افتخار میکنه…
جالب بودن،پر عقده،پر از حسادت،
مخصوصا وقتی اون من بودم که خیلی چیزا ازشون دیدم و سکوت کردم و هیچی نگفتم و خوشحالم
وگرنه حرف هایی که میتونستم بزنم اجازه نمیداد فک کنن اونا هیچ مشکلی ندارن؛ بیاید بزاریم خوش باشن
خلاصه خنده دار بودن خیلی،خیلی زیاد
اونا فکر کردن،کسایی بودن که منو رها کردن
به خیالشون من کسی بودم که از دست داد…
(از حق نگذریم دستشونو میبوسم که با پای خودشون گورشونو گم کردن)
چیزایی رو مسخره کردن ازم که،ارزوشو دارن،که حالا حالا ها مونده برسن بهش؛
چون اونا بلد نیستن راه صدسالرو چجوری برن!اونا بلد نیستن با گرگا برقصن یا درواقع اینجوری بگم که،اونا هیچی بلد نیستن
خیلی چیزارو از کنار من یاد گرفتن،و بعد دیدن من به فکرش افتادن،بارز ترین مثالش: مستقل شدن بود
چجوری میخواستن بهش فک کنن وقتی تو استوریای بقیه میگشتن،که یکیو اسکیرین بگیرن بفرستن برا هم مسخرش کنن؟
اونا درنهایت یا به این بنازن که یه رژ گونه دیور دارن،یا ناخوناشون بلنده و لاک میزنن قشنگ میشه…
جالب بودن خیلی،مثلا دراخرین حرف های بچه گانه پر عقدشون ، یکیشون پیجم و مسخره میکرد وقتی خودش درتلاش بود و هرکاری میکرد پیجش بیاد بالا تا کسب درامد کنه(میخواست تعرفه بنویسم براش)
یکی دیگشون از نون نمک حرف زد وقتی با اکس رفیقش که چندسال باهم بودن ریخته بود رو هم
یا حتی حرف از بزرگ ترین افتخار زد که،فک کنیم معلومه به چی افتخار میکنه…
جالب بودن،پر عقده،پر از حسادت،
مخصوصا وقتی اون من بودم که خیلی چیزا ازشون دیدم و سکوت کردم و هیچی نگفتم و خوشحالم
وگرنه حرف هایی که میتونستم بزنم اجازه نمیداد فک کنن اونا هیچ مشکلی ندارن؛ بیاید بزاریم خوش باشن
خلاصه خنده دار بودن خیلی،خیلی زیاد
ســبز🌱
12 Jan, 20:35
عمیقا دلم میخواد برگردم به خیلی چیزا.
خیلی حس ها
خیلی ادم ها
چیزایی که عمیق بودن، و تجربشون کردم،لمسشون کردم
چون من همه چیز های عمیق رو دوست دارم
ادم های عمیق،ارتباطات عمیق،حس های عمیق
مثل زمانی که سر کلاس استادم کارمو میزدم و با اهنگی که تازه شنیده بودمش گریه میکردم
مثل موقعی که با بهترین رفیقم سر همون کلاس،انقدر میخندیدیم که واقعا دلدرد میگرفتیم
یا تمام وقتایی که بعد کلاس تمام زمانمون به صحبت کردن میگذشت،راجب همه چیز
یا زمانی که تو باشگاه تمام حواس مربیم به این بود که بهم یاداوری کنه که حتی اگه نمیتونم برم سر تمرین باید مسابقرو برم چون نیازم دارن.
یا وقتی کسی و میدیدم که پر مهر ترین بوده همیشه برام و از یه شهر دیگه میومد پیشم..:)
با اینکه الان خیلی ارومم و جام خوبه ولی
دلم میخواد برگردم به خیلی چیزا”
خیلی حس ها
خیلی ادم ها
چیزایی که عمیق بودن، و تجربشون کردم،لمسشون کردم
چون من همه چیز های عمیق رو دوست دارم
ادم های عمیق،ارتباطات عمیق،حس های عمیق
مثل زمانی که سر کلاس استادم کارمو میزدم و با اهنگی که تازه شنیده بودمش گریه میکردم
مثل موقعی که با بهترین رفیقم سر همون کلاس،انقدر میخندیدیم که واقعا دلدرد میگرفتیم
یا تمام وقتایی که بعد کلاس تمام زمانمون به صحبت کردن میگذشت،راجب همه چیز
یا زمانی که تو باشگاه تمام حواس مربیم به این بود که بهم یاداوری کنه که حتی اگه نمیتونم برم سر تمرین باید مسابقرو برم چون نیازم دارن.
یا وقتی کسی و میدیدم که پر مهر ترین بوده همیشه برام و از یه شهر دیگه میومد پیشم..:)
با اینکه الان خیلی ارومم و جام خوبه ولی
دلم میخواد برگردم به خیلی چیزا”
ســبز🌱
12 Jan, 20:26
میدونی تو این قسمت
یه کسیو داریم که داره نقش یه سگ و بازی میکنه!
و همش داد میزنه(من یه سگم)
و به بهترین شکل ممکن هم نقششو انجام میده
حس نمیکنین بهتره ماام یه وقتا بپذیریم که چی هستیم؟ یا یه وقتا مجبور میشیم تو این زندگی به چه چیزایی تبدیل بشیم؟؟
یه کسیو داریم که داره نقش یه سگ و بازی میکنه!
و همش داد میزنه(من یه سگم)
و به بهترین شکل ممکن هم نقششو انجام میده
حس نمیکنین بهتره ماام یه وقتا بپذیریم که چی هستیم؟ یا یه وقتا مجبور میشیم تو این زندگی به چه چیزایی تبدیل بشیم؟؟
ســبز🌱
05 Jan, 19:00
خیلی وقته دیگه تغییر رفتار کسی منو دگرگون نمیکنه!
درصورتی که همیشه ازش میترسیدم
واقعا دیگه فرقی نمیکنه برام ها😂
الان ارامشم خیلی برام مهمه،خیلی زیاد
کسی کنارمه باید درست رفتار کنه باهام وگرنه جایی نداره،درواقع
جایی نمیزارم براش که بمونه
درصورتی که همیشه ازش میترسیدم
واقعا دیگه فرقی نمیکنه برام ها😂
الان ارامشم خیلی برام مهمه،خیلی زیاد
کسی کنارمه باید درست رفتار کنه باهام وگرنه جایی نداره،درواقع
جایی نمیزارم براش که بمونه
ســبز🌱
23 Dec, 20:30
کاش پیرتر بودم، مثل ریشه‌ها
یا جوان‌تر، مثل شاخه‌ها
اینجا که من ایستاده‌ام، فقط تبر می‌خورد…
یا جوان‌تر، مثل شاخه‌ها
اینجا که من ایستاده‌ام، فقط تبر می‌خورد…
ســبز🌱
23 Dec, 09:46
وقتی ناراحت بودم، به او گفتم که نمی‌خواهم او را ببینم، پس چراغ را خاموش کرد و در کنارم ماند.
ســبز🌱
30 Nov, 20:11
پرتگاه اِنتها ندارد، مگر به فکرش نباشی. در گریختن رستگاری‌ای نیست. بِمان و چیزی از خودت بساز که نشکند.
ســبز🌱
26 Nov, 19:01
تمام سفرهای پختگی و بالغ شدن از یک «جدا شدن» شروع می شود.
جدا شدن از احساس امنیت، جدا شدن از حسِ قدرت،جدا شدن از یک وابستگی، جدا شدن از هرچیزی که فکر می کنیم بدون آن هیچ خواهیم شد.
جدا شدن از احساس امنیت، جدا شدن از حسِ قدرت،جدا شدن از یک وابستگی، جدا شدن از هرچیزی که فکر می کنیم بدون آن هیچ خواهیم شد.
ســبز🌱
21 Nov, 08:16
ترسناک‌تر از آدمایی که مقصرن ولی جوری رفتار میکنن که انگار تو مقصری نداریم.
ســبز🌱
11 Nov, 23:15
i keep quietly thinking to myself i can't wait to tell you about this
but then i realize
you left
and i lost my bestfriend.
but then i realize
you left
and i lost my bestfriend.
ســبز🌱
11 Nov, 20:55
تراپیستم گفت:
تو کار درستی انجام دادی، نه واکنشت زیاد بود نه بی جنبه‌ای؛ فقط از رفتار اونا و چرندیاتشون به ستوه اومده بودی با اینکه بارها بهشون فرصت داده بودی.
تو کار درستی انجام دادی، نه واکنشت زیاد بود نه بی جنبه‌ای؛ فقط از رفتار اونا و چرندیاتشون به ستوه اومده بودی با اینکه بارها بهشون فرصت داده بودی.
ســبز🌱
09 Nov, 18:31
(بچه ها سعی کنین ترک هارو دوباره از داخل پلی لیست خود”خون خورشید” گوش بدید!)
ســبز🌱
09 Nov, 18:16
زندگی چیه جز دوتا دوست ،غذا و سفر خوب،که اونم گرفتن ازمون؛
رفیقامونم زدن از پشت ،روم گذاشت اثر…؟
نشون میدم به همه دندون؛
دستام میبرم بالا از کوهبا ماله راهای دور
مقصدم همیشه نامعلوم..!
رفیقامونم زدن از پشت ،روم گذاشت اثر…؟
نشون میدم به همه دندون؛
دستام میبرم بالا از کوه
مقصدم همیشه نامعلوم..!
ســبز🌱
09 Nov, 18:16
من هر بار از ته لحظه ترسیدم
رقصیدم تو سایه شیطان در حال فرار از دست “9” میلیارد انسان..!
رقصیدم تو سایه شیطان در حال فرار از دست “9” میلیارد انسان..!
ســبز🌱
08 Nov, 19:04
اگه بخوام مهم‌ترین تجربه زندگیمو
باهاتون درمیون بذارم، باید بگم که
هیچوقت، واسه آدمای مهمِ زندگیتون،
انقدر زیاد نباشید که تبدیل به یه آدمِ
اضافی بشید!
باهاتون درمیون بذارم، باید بگم که
هیچوقت، واسه آدمای مهمِ زندگیتون،
انقدر زیاد نباشید که تبدیل به یه آدمِ
اضافی بشید!
ســبز🌱
07 Nov, 20:03
وای خیلی بد بود:)
قشنگ مثل چتری میموند
با صد کیلو ارایش خوب میشد
و دیگه سنمو خیلی برده بود بالا.
قشنگ مثل چتری میموند
با صد کیلو ارایش خوب میشد
و دیگه سنمو خیلی برده بود بالا.
ســبز🌱
07 Nov, 15:15
بدویید نظراتونو بگید تو ناشناس🥺💞
ری اکت بدید یه ویدیو مسیج ببینم چجوری شدم به نظرتون:))))
ری اکت بدید یه ویدیو مسیج ببینم چجوری شدم به نظرتون:))))
ســبز🌱
07 Nov, 15:06
بیاید میخوام ویدیو مسیج بزارم از تغییر.
و اینکه دیگه نصفه شب کلا میکم اصن داستان چی بود که این شدو اینا🙋🏻♀️
و اینکه دیگه نصفه شب کلا میکم اصن داستان چی بود که این شدو اینا🙋🏻♀️
ســبز🌱
22 Oct, 13:46
اکثر آدما یک ظرفیت و جنبه مشخصی دارن که اگر بیشتر از اون بهشون بها داده بشه ممکنه خودشونو گم کنن و فکر کنن خبریه!، به همین خاطر نباید هرکسی رو اشباع کرد چون ممکنه در مورد جایگاه خودش دچار توهم بشه.
ســبز🌱
18 Oct, 18:12
ســبز🌱
28 Sep, 01:15
هیچوقت به آدما انقدر خوبی نکن که فکر‌کنن انجام وظیفته،
آدمارو برای بار دوم نبخش،
اونارو از موندنت مطمئن نکن. هیچوقت اشباعشون نکن، و هیچوقت نزار بفهمن که به طور کامل به دستت آوردن و تحت کنترلشونی
چون این ذات انسانه، هرچیزی که رایگان باشه رو بی ارزش میدونه، و هرموقع مطمئن شد یک قله رو به طور کامل و واسه همیشه فتح کرده به سمت قلهٔ بعدی میره.
آدمارو برای بار دوم نبخش،
اونارو از موندنت مطمئن نکن. هیچوقت اشباعشون نکن، و هیچوقت نزار بفهمن که به طور کامل به دستت آوردن و تحت کنترلشونی
چون این ذات انسانه، هرچیزی که رایگان باشه رو بی ارزش میدونه، و هرموقع مطمئن شد یک قله رو به طور کامل و واسه همیشه فتح کرده به سمت قلهٔ بعدی میره.
14,470
subscribers
685
photos
79
videos
