#روضه و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده #شب_چهارم_ماه_مبارک_رمضان
وقتی رسید قافله درمجلس یزید
بالا گرفت قائله درمجلس یزید
اشکِ سرِبریده درآمد که پا گذاشت
زینب میان سلسله در مجلس یزید
زینب رسید و دور و برش جمع خسته ای
با پای پر ز آبله در مجلس یزید
داغ رباب تازه شد آن لحظه ای که دید
بالا نشسته حرمله در مجلس یزید
آخه ،دفها به روی دست، و کِل میکشید مَست
مطرب میان هلهله در مجلس یزید
بزم شراب بود وچه کردند پای طشت
رقّاصه ها پیِ صِله در مجلس یزید
ای وای بین جام شراب و سر امام
چندان نبود فاصله در مجلس یزید
*سر داره تلاوت قرآن میکنه، دید آبروش داره میره، همه اینا رو که دعوت کرده از همه کشورها،گفته یه عده خارجی رو آوردیم تو این مجلس...مگه خارجی قرآن تلاوت میکنه؟ نانجیب برای اینکه قائله را زود تموم کنه، یه وقت دیدن چوب خیزران برداشت ، چنان براین لب و دهن میزنه....*
بالا که رفت چوب، سه ساله بلند شد
صبرش نداشت حوصله در مجلسِ یزید
*یه وقت دیدن عمه سریع اومد جلوی چشای رقیه را گرفت.هی میگه عمه! من اشتباه نمیکنم،این صدای بابام حسینه..*
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#ماه_مبارک_رمضان
#حاج_محمد_طاهری