عليرضا بهرامی @alirezabahrami67 Channel on Telegram

عليرضا بهرامی

@alirezabahrami67


چیزهایی می‌نویسم که شاید برایتان جذاب باشد.
آیدی تلگرام من:
@bahrami67

جذابیت های علیرضا بهرامی (Farsi)

آیا علاقه‌مند به خواندن داستان‌ها و نوشته‌های جذاب هستید؟ با عضویت در کانال تلگرام علیرضا بهرامی، این فرصت را خواهید داشت تا با چیزهایی که او می‌نویسد و منتشر می‌کند، زمان خوشی داشته باشید. با نام کاربری @alirezabahrami67 می‌توانید به این کانال جذاب متصل شوید و از متن‌ها و داستان‌های جذاب این نویسنده لذت ببرید. علیرضا بهرامی از یک نگاه متفاوت به داستان‌نویسی استفاده می‌کند و با استفاده از زبان زیبا و جذاب، خواننده را به دنیایی غیرقابل پیش‌بینی و جذاب می‌کشاند. آیدی تلگرام او @bahrami67 است، پس به اشتراک بگذارید و از خواندن داستان‌های فوق‌العاده او لذت ببرید.

عليرضا بهرامی

13 Jan, 13:37


♦️🖋اشعار فردوسی در مدح امام علی(ع)


🔶ترا دانش و دین رهاند درست
در رستگاری ببایدت جست


🔶 وگر دل نخواهی که باشد نژند
نخواهی که دایم بوی مستمند


🔶 به گفتار پیغمبرت راه جوی
دل از تیرگیها بدین آب شوی


🔶چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی


🔶 که من شهر علمم علیم در ست
درست این سخن قول پیغمبرست


🔶گواهی دهم کاین سخنها ز اوست
تو گویی دو گوشم پرآواز اوست


🔶علی را چنین گفت و دیگر همین
کزیشان قوی شد به هر گونه دین


🔶منم بندهٔ اهل بیت نبی
ستایندهٔ خاک و پای وصی


🔶 حکیم این جهان را چو دریا نهاد
برانگیخته موج ازو تندباد


🔶چو هفتاد کشتی برو ساخته
همه بادبانها برافراخته


🔶 یکی پهن کشتی بسان عروس
بیاراسته همچو چشم خروس


🔶محمد بدو اندرون با علی
همان اهل بیت نبی و ولی


🔶خردمند کز دور دریا بدید
کرانه نه پیدا و بن ناپدید


🔶بدانست کو موج خواهد زدن
کس از غرق بیرون نخواهد شدن


🔶به دل گفت اگر با نبی و وصی
شوم غرقه دارم دو یار وفی


🔶همانا که باشد مرا دستگیر
خداوند تاج و لوا و سریر


🔶خداوند جوی می و انگبین
همان چشمهٔ شیر و ماء معین


🔶اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و علی گیر جای


🔶گرت زین بد آید گناه منست
چنین است و این دین و راه منست


🔶برین زادم و هم برین بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم


🔶دلت گر به راه خطا مایلست
ترا دشمن اندر جهان خود دلست


🔶 نباشد جز از بی‌پدر دشمنش
که یزدان به آتش بسوزد تنش


🔶 هر آنکس که در جانش بغض علیست
ازو زارتر در جهان زار کیست

#فردوسی



@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

13 Jan, 13:36


♦️🖌اشعار فردوسی در مدح امام علی(ع)


در میان بزرگان تاریخ ادب پارسی، اعم از شیعه یا سنی، کمتر کسی را می شناسیم که به مقام شامخ مولی الموحدین حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) ابراز ارادت نکرده باشد و از این حیت مطالب فراوانی در مورد آن حضرت در میراث فرهنگی و حکمتی ما موجود است.

با این وجود برخی شاعران ارادتی خاص به حضرت امیر داشته اند و حتی به این اظهار خاکساری بالیده اند.

بدون شک یکی از بزرگترین مدایح نسبت به امام علی(ع) در کتاب حماسی ایرانیان، یعنی شاهنامه وجود دارد.


بنظر می رسد اظهار ارادت فردوسی به امام علی(ع) در  کتاب ارزشمندش بیش از  مدحی شاعرانه، بیانگر شیفتگی و البته اعتقاد او به امام اول شیعیان است و حتی او خود را نسل اندر نسل شیعه ی مولا دانسته  و به دشمنان آن حضرت بشدت تاخته است.


خواندن اشعار فردوسی در مدح حضرت امیر(ع) آن هم در آستانه ی  سیزده رجب می تواند جالب باشد.

تقدیمتان باد🌸🌸🌸


@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

11 Jan, 18:15


♦️🖌شعر قاآنی شیرازی

چند روز پیش شعری از شاعر نامدار دوره ی قاجار و قصیده سرای بزرگ قرون اخیر قاآنی شیرازی می خواندم که دو بیتش جالب بود:


🔶 رسم‌عاشق نیست با یک‌دل دو دلبر داشتن

یا ز جانان یا ز جان بایست دل برداشتن



🔶  یا اسیر حکم جانان باش یا در بند جان

زشت باشد نوعروسی را دو شوهر داشتن!!!


@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

01 Jan, 17:09


*📣 خبر ویژه برای مشتاقان علوم انسانی*


*♨️جدیدترین‌اثر علوم‌انسانی‌اسلامی انتشارات‌سدید♨️*


💥 *مجموعه دو جلدی تاریخ اندیشه سیاسی در اسلام و مغرب اسلامی* 💥




🔰آدرس فروشگاه سدید
🌐 sadidisu.ir
🔰آدرس فروشگاه سدید در باسلام
🌐https://basalam.com/sadidisu.ir
🔰آدرس صفحه سدید در اینستاگرام
🔶 Instagram.com/sadidisu_ir

عليرضا بهرامی

01 Jan, 17:06


♦️🖌چاپ ترجمه ی کتاب تاریخ اندیشه سیاسی در اسلام و مغرب اسلامی

ده سال پیش در چنین روزهایی دانشجوی ترم آخر کلاس دکتری تاریخ بودم که یکی از اساتید پیشنهاد ترجمه ی کتاب تاریخ اندیشه ی سیاسی در اسلام و مغرب اسلامی را به من دادند و همان موقع با شوق و ذوق مشغول بکار ترجمه ی این کتاب شدم.

کار ترجمه ۱۸ ماهی طول کشید اما از همان سال تا چند ماه پیش بدلایلی فرصت نمیشد که کتاب چاپ شود.

اما خدارا شکر در این ماه های اخیر کار چاپ آن انجام شد و نسخه ی کاغذی کتاب در همین هفته به دستم رسید.

مقدمه اش را استاد بزرگوارم آقای دکتر شعبانی که خدا حفظشان کند در همان سالها نوشته اند که متنشان زیباست و به یادماندنی.

امیدوارم کتاب مفیدی باشد🙏🙏🙏



@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

30 Dec, 19:31


♦️🖌استاد بزرگوارم

امروز  به دیدن یکی از اساتیدم رفتم.

استادی که ده سال پیش در ترم دوم و سوم دوره ی دکتری شاگردش بودم و علیرغم تمام اختلاف نظرهایمان اندیشه های  شاگرد کوچکش را بزرگوارانه  می‌شنید و  پاسخ هایش در اوج تواضع بود  و گویی بیش از آنکه به چشم بنده ی حقیر به استاد بیاید هم مباحثه ای بزرگواری بود.

استادمان در بحث تاریخ مغرب تقریبا جزو نفرات نخست ایران است  و از همین رو پیشنهاد ترجمه ی کتاب تاریخ اندیشه ی سیاسی در مغرب را به من داد و پس از ده سال دیروز ترجمه آماده شد و با شوق و ذوق امروز  برای هدیه دادن کتاب به نزدش  رفتم . پس از ده سال دوری!!!!

اما آنچه  دیدم بسیار آزارم داد. امکان راه رفتن نداشت و بدلیل سکته ای خاص هیچ لغتی را نمی توانست به درستی ادا کند و به سختی منظورش را می رساند و تنها بود تنهای تنها.

با همه ی این احوال وقتی کتاب را دید مانند همان روزها و با همان اشتیاق ده سال پیش آن را ورق زد و با همان اندک لغاتی که می توانست بگوید این شاگرد حقیر بی وفایش را تشویق می کرد.

تشویق هایش مانند پتکی بر سرم بود که چرا در این ده سال حالش را نپرسیدم و فقط به پیام های الکی و بی فایده ی روز معلم قناعت  کردم و بس.

در چشمانش هنوز مهر و محبت بود و من فقط خجالت می کشیدم و تنها جلوی اشک هایم را می گرفتم تا شاید موجب ناراحتیش نشوم.

هنگامیکه خداحافظی کردم در کوچه چون کودکان سرگردان اشک می ریختم. خدا مرا ببخشد...

قدر یکدیگر را بدانیم....



@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

27 Dec, 17:25


♦️🖌جلسه ی آخر

هفته ای که گذشت آخرین جلسه ی این ترم بود.چند دقیقه پیش یکی از دوستان به نام خانم آروان متنی را به عنوان خلاصه ی کلاس برایم فرستاد که زیبا بود‌ حیف دیدم که آن را در اینجا هم بارگزاری نکنم.


@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

27 Dec, 17:25


♦️🖌جلسه ی آخر

فرصت‌ها همچون نسیمی سبک‌پا، گاه بی‌صدا از کنارمان عبور می‌کنند. برخی را می‌بینیم، برخی را نمی‌شناسیم، و برخی را با دست خود، نادیده می‌گیریم. اما زندگی، صحنه‌ای نیست که در آن مجال تکرار باشد. هر لحظه گنجی است که اگر به آن بی‌اعتنا بگذریم، چیزی جز حسرت بر جای نمی‌ماند.

جلسه آخر کلاس، آینه‌ای است که این حقیقت را به وضوح پیش رویمان می‌گذارد. همان لحظه‌ای است که فرصت‌های گذشته را مرور می‌کنیم؛ تمام آن سؤالاتی که می‌توانستیم بپرسیم، نکاتی که می‌شد بهتر یاد بگیریم، و گفت‌وگوهایی که شاید می‌توانستیم عمیق‌تر کنیم. لحظه‌ای است که به خود می‌گوییم: کاش از هر لحظه بیشتر استفاده می‌کردم.

اما این پایان، تنها تلنگری است برای آغاز راهی نو. اگر از فرصت‌های این کلاس بهره گرفته‌ایم، به رضایتی عمیق دست یافته‌ایم. اگر چیزی از دست داده‌ایم، درسی ارزشمند گرفته‌ایم: زندگی را نه با انتظار فردا، که با شور امروز باید ساخت.

پس، بگذاریم هر جلسه، هر روز، هر فرصت، آغازی باشد برای بهترین تلاشمان. باید بی‌هراس از ناکامی، قدم به پیش بگذاریم و از تردیدها عبور کنیم، چرا که شاید جلسه بعدی، یا حتی لحظه بعدی، هرگز در کار نباشد.

🔶این قافله عمر عجب می‌گذرد
دریاب دمی که با طرب می‌گذرد

🔶ساقی غم فردای حریفان چه خوری؟
پیش آر پیاله را که شب می‌گذرد...



🔶سخن در پرده می‌گویم چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی...


بدین گونه است که در گذر زمان، همواره باید حقیقت لحظه‌ها را دریافت و در مسیر شکوفایی گام برداشت.


@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

20 Dec, 15:26


🔶هر شبی در غم هجرت شب یلداست مرا
که به سالی به جهان یک شب یلدایی هست

#امیر_خسرو_دهلوی

گذر طبیعت و بهار و تابستان و پاییز و زمستانش تلنگری بر تمامی انسان هاست که هر چه هست در گذر است و هیچ حالی ثابت نیست و در اوج غم شادی است و در اوج شادی غم‌.

اگر اجداد ما آخرین شب پاییز را زنده نگاه داشته و به گونه ای جدا از شب‌های دیگر بدان نگریسته اند شاید به همین دلیل باشد که در اوج شب غم سرد تاریک سخت بلند آخر پاییز امیدی وجود دارد و بقول شیخ اجل ««که آخری بود آخر شبان یلدا را»»

ازاین رو یلدا آغاز امیدی است برای تمامی انسان ها.

شاد باشید🙏🙏🙏


@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

14 Dec, 15:36


🔶تن خسته، دل شکسته، نظر بسته، لب خموش

ای عشق کار ما همه بر مدعای توست


#نشاط_اصفهانی


@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

10 Dec, 18:49


♦️🖌تفاوت شعر و نثر

الان کتابی در مورد تاریخ نثر فارسی می خوانم که متنی جالب دارد در تفاوت شعر و نثر. در این زمینه نویسنده ای می گوید:

رویاهای جوانی شعرند و زندگی واقعی نثر... چه بدبختی بزرگی اگر در زندگی شعر نمی بود و چه بدبختی بزرگتری اگر بعد از شعر نوبت به نثر نمی رسید!!!!!


@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

05 Dec, 10:49


📕📕📕 شرح غزلیات حافظ


🖌🖌🖌 غزل چهارم


🗓تاریخ: سیزدهم آذر ماه ماه 
1403



🔶صبا به لُطف بگو آن غزالِ رَعنا را
که سَر به کوه و بیابان، تو داده‌ای ما را


🔶شِکرفُروش که عُمرَش دراز باد چرا
تَفَقُّدی نَکُنَد طوطیِ شِکرخا را؟


🔶غرورِ حُسنت اجازَت مَگَر نداد اِی گُل
که پُرسِشی نَکُنی عَندَلیبِ شِیدا را؟


🔶به خُلق و لُطف تَوان کرد صیدِ اهلِ نَظَر
به بند و دام نَگیرَند مرغِ دانا را


🔶نَدانَمَ ازْ چه سبب رنگِ آشنایی نیست
سَهی‌قَدانِ سیَه‌‌چشمِ ماه‌سیما را


🔶چو با حبیب نِشینی و باده پِیمایی
به یاد دار مُحِبّانِ بادپیما را


🔶جُز این قَدَر نَتوان گفت در جَمالِ تو عیب
که وضع مِهر و وفا نیست رویِ زیبا را


🔶در آسمان نه عجب، گَر به گفتهٔ حافظ
سُرودِ زُهره به رقص آوَرَد مَسیحا را


#شرح_غزلیات_حافظ


@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

05 Dec, 10:38


♦️🖌 صبا به لطف بگو آن غزل رعنا را

غزل چهارم دیوان حافظ با مطلع «صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را » در شمار بهترین غزلیات عاشقانه دیوان لسان الغیب است.

در این غزل گویی حافظ نشسته است و با باد صبا که قاصدی دوست داشتنی است هم دردل می کند و هم پیام هایش را می گوید تا به معشوق برساند و از این جهت صحنه ای دلکش خلق شده است.

متاسفانه شرح بیتِ

🔶به خُلق و لطف توان کرد صید اهل نظر

به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را

خوب ضبط نشده بود و بهتر دیدم که حذفش کنم و در فرصتی دیگر توضیحاتی راجع به آن بدهم.


ممنون میشوم  این فایل را برای اشخاص یا گروه هایی که علاقه به شعر و ادبیات فارسی  دارند بفرستید🌹🌹🌹


@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

03 Dec, 18:23


♦️🖌پنج سالگی

امروز 13 آذر بود و پنجمین سالی است که این کانال را درست کردم و مطالبی را در آن می‌نویسم.

داشتم نوشته های نخست کانال را در سال 98نگاه می کردم و باورم نشد که 5 سال پیش آنها را نوشته ام و افسوس بر سرعت روزگار خوردم که هر آدمی از گذر عمرش میخورد و طبیعت آدمیزاد است و شاید دیدن مطالب پیشین این کانال برای شما هم تداعی گر همین حالت باشد.

امیدوارم مطالبی که هر از چند گاهی می‌نویسم برایتان مفید بوده باشد🙏🙏🙏🙏





@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

01 Dec, 17:49


♦️🖌داستان زمان

اینکه  آیا زمان وجود دارد یا نه و اگر
هست چگونه می گذرد و اصلا آیا می گذرد سؤالاتي است که از دیرباز ذهن انسان را به خود مشغول کرده است؟


با این وجود کمتر می‌بینیم که عمده ی انسانها خود را کاملا درگیر پاسخ بدین گونه سؤالات کنند چون طبیعی است که  این گونه سوالات ما را به چیزی جز بن بست نمی رساند و بقول خیام حتی دانایانمان هم جز فسانه چیزی نمی گویند و در خواب می شوند.


بگذرم. اما برای من جالب است که تمامی انسانها دوست دارند که زمانشان با لذت بگذرد و فرقی هم ندارد که ‌چگونه به دنیا بنگرند آسمانی یا زمینی، عاشقانه یا عارفانه. روحانی یا جسمانی. تجربی نگر یا ورای ماده.


جالب آنکه همین لذت موجب گذر سریعتر زمان می شود و انگار بزرگترین عامل گذر زمان همین لذت است و بقول حافظ:

🔶مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد می دارد که بر بندید محمل ها






@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

28 Nov, 12:59


🔶دلی که سخت ز هر غم تپید، شاد نماند

کسی که زود دل آزرده گشت دیر نزیست


🔶هزار کوه گرت سد ره شوند، برو

هزار ره گرت از پا در افکنند، بایست


#پروین_اعتصامی


@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

19 Nov, 18:57


📕📕📕 شرح غزلیات حافظ


🖌🖌🖌 غزل سوم


🗓تاریخ: بیست و نهم آبان ماه  ۱۴۰۳



🔶اگر آن تُرکِ شیرازی به‌‌ دست‌ آرَد دلِ ما را

به خال هِندویَش بَخشَم سَمَرقند و بُخارا را


🔶بده ساقی مِیِ باقی که در جَنَّت نخواهی یافت

کنارِ آبِ رُکناباد و گُل‌گَشتِ مُصَلّا را


🔶فَغان! کاین لولیانِ شوخِ شیرین‌کارِ شهرآشوب

چنان بردند صبر از دل که تُرکان خوانِ یَغما را



🔶ز عشقِ ناتمامِ ما جمالِ یار مُستَغنی‌ است

به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت رویِ زیبا را


🔶مَن از آن حُسنِ روزاَفزون که یوسُف داشت دانستم

که عشق از پردهٔ عِصمت بُرون آرَد زُلِیخا را


🔶اگر دشنام فرمایی و گَر نفرین دعا گویم

جوابِ تلخ می‌زیبد لبِ لَعلِ شِکرخا را


🔶نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست‌تر دارند

جوانانِ سعادتمند پندِ پیرِ دانا را


🔶حَدیث از مُطرب و مِی گو و رازِ دَهر کمتر جو

که کس نَگشود و نَگشاید به حکمت این مُعمّا را


🔶غزل گفتی و دُر سُفتی بیا و خوش بخوان حافظ

که بر نظمِ تو اَفشانَد فَلَک عِقد ثُریّا را


#شرح_غزلیات_حافظ



@alirezabahrami67
 

عليرضا بهرامی

19 Nov, 18:57


♦️🖌 اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را!!!

یکی از زیباترین اشعار حافظ غزل سوم دیوان او با مطلعی خاص است به گونه ای که ادعا می شود این غزل نخستین شعری از حافظ است که در مغرب زمین ترجمه شده و اقبال فراوانی هم. بدان شده است.

امروز در کلاسی صمیمی در دانشگاه تهران به شرح این غزل پرداختم و حاصلش شد فایل صوتی زیر که خدمتتان تقدیم می کنم🙏🙏🙏

ممنون میشوم این فایل را برای اشخاص یا گروه هایی که علاقه به شعر و ادبیات فارسی دارند بفرستید🌹🌹🌹


@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

16 Nov, 21:04


♦️🖌 پادکست کنج

تقریبا سال گذشته بود که بنده به برخی دوستان پیشنهاد تولید پادکستی با موضوع توضیح در مورد  شخصیت های مهم تاریخی را دادم که به همت آن عزیزان مجموعه پادکست هایی بنام کنج شکل گرفت.

بنده چند قسمت از این پادکست را گوش دادم که برایم جالب بود و گفتم شاید برای شما هم جالب باشد.

آیدی تلگرام پادکست کنج @konjpadcastt است و امیدوارم برای شما هم حاوی اطلاعاتی مفید باشد.🙏🙏🙏



@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

12 Nov, 18:21


♦️🖌شعر شهریار در مورد حافظ

من استاد و همکار بزرگواری به نام دکتر خالقی دارم که در این چند سال در کنارشان هستم و همواره بهره مند از اخلاق و تواضع خاصشان می باشم.

ایشان امروز فیلمی را در مورد شعری از شاعر بزرگ معاصر محمد حسین شهریار در مورد حافظ شیرازی فرستادند که دیدم و لذت بردم.

گفتم آن را برای شما هم بفرستم که شاید دیدنش برایتان جالب باشد🙏🙏🙏



@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

09 Nov, 18:43


♦️🖌نردبان عشق

مرحوم زرین کوب در کتاب معروفش پله پله تا ملاقات خدا که در مورد عارف نامدار ایرانی مولانا جلال الدین محمد بلخی نگاشته است در مورد رابطه ی عاشق و معشوق در نظر مولانا مطالبی را نگاشته است که بسیار زیباست. او در این رابطه می آورد:

معشوقی مقامی بالاتر از عاشقی است. ابتدا انسان عاشق می‌شود و از عاشقی حظّی بسیار می‌برد، امّا نباید در همین مرحله بماند. عشق اگر در انسان پیش‌رونده باشد و به سوی تعالی حرکت کند، او را در نهایت به معشوق و حظِّ معشوقی سوق میدهد.

به تعبیرِ مولانا، امروزِ انسان عاشقی است و فردایِ او می‌بایست معشوقی باشد. گویی عاشقی مشق معشوقی است. می‌توان آن را تمرین دوست داشتن برای دوست داشته شدن نامید. توقّع دوست داشته شدن قبل از دوست داشتن توهّمی بیش نیست.

اوّلین پلهٔ نردبانِ عشق، عاشقی و آخرین پلهٔ آن معشوقی است. این نردبان را «پله‌ پله تا ملاقات» خدا باید پیمود.


🔸امروزِ دلم عشق است،فردایِ دلم معشوق
امروزِ دلم در دلْ فردای دگر دارد



@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

07 Nov, 19:54


🔶 ما و می و زاهدان و تقوا

تا یار سر کدام دارد
!!!!!



#لسان_الغیب



@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

06 Nov, 19:13


📕📕📕 شرح غزلیات حافظ


🖌🖌🖌 غزل دوم


🗓پانزدهم آبان ماه  ۱۴۰۳




🔶صلاحِ کار کجا و منِ خراب کجا؟
ببین تفاوتِ رَه کز کجاست تا به کجا


🔶دلم زصومعه بگرفت وخِرقِهٔ سالوس
کجاست دیرِ مُغان و شرابِ ناب کجا؟


🔶چه نسبت است به‌ رندی صَلاح و تقوا را؟
سماعِ وَعظ کجا نغمهٔ رَباب کجا؟


🔶ز رویِ دوست دلِ دشمنان چه دریابد؟
چراغِ مُرده کجا شمعِ آفتاب کجا؟


🔶چو کُحلِ بینشِ ما خاکِ آستانِ شماست
کجا رویم بفرما ازین جناب کجا؟


🔶مَبین به سیبِ زَنَخدان که چاه در راه است
کجا همی‌ رَوی ای دل بدین شتاب کجا؟


🔶بِشُد!که یادخوشش بادروزگارِ وصال
خود آن کِرِشمه کجا رفت و آن عِتاب کجا؟


🔶قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا؟


#شرح_غزلیات_حافظ


@alirezabahrami67
 

عليرضا بهرامی

06 Nov, 19:13


♦️🖌شرح غزل دوم دیوان حافظ

دیروز در کلاسی صمیمی توضیحاتی در مورد غزل دوم دیوان حافظ دادم که شاید شنیدنش برای شما هم خالی از لطف نباشد🙏🙏🙏🙏

اگر نکته ای هم در مورد این توضیحات داشتید ممنون میشوم بیان کنید🌹🌹🌹

عليرضا بهرامی

30 Oct, 19:17


♦️🖌همدلی از هم زبانی خوشترست


🔶بی تو  جانا مرگ من از زندگانی خوشترست 

یک نظر دیدن تو را از جاودانی خوشترست


🔶گرچه عمرم هر دمش وقف رخ ماهت شود 

لیک بر من عشق تو وقت جوانی خوشترست


🔶در زمین دیگر نمی آیی به چشمم ماه من 

دیدنت در آسمان کهکشانی خوشترست


🔶گرچه در وقت بهاران قول وصلم می دهی 

عشقبازی با تو در فصل خزانی خوشترست




🔶در برون خانه ات صد مدعی صف بسته اند 

در درون کوچه ات هم پاسبانی خوشترست


🔶گرچه عشقت قدرت نطق مرا بگرفته است 

لیک جانا همدلی از هم زبانی خوشترست



@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

30 Oct, 19:16


♦️🖌همدلی از هم زبانی خوشترست


من شعری دارم با ردیف خوشترست که یادم نیست چه زمانی آن را گفتم اما برخی از  ابیاتش را دوست دارم. امیدوارم برای شما هم جالب باشد. تقدیمتان🌸🌸🌸


@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

24 Oct, 19:27


📕📕📕 شرح غزلیات حافظ


🖌🖌🖌 غزل اول


🔶🔶🔶 قسمت دوم


🗓تاریخ: اول آبان ماه  ۱۴۰۳



🔶 اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها

که عشق آسان نِمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها


🔶 به بویِ نافه‌ای کآخر صبا زان طُرّه بُگشاید

ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها


🔶 مرا در منزلِ جانان چه اَمنِ عیش، چون هر دَم

جَرَس فریاد می‌دارد که بَربندید مَحمِل‌ها


🔶 به مِی سجّاده رنگین کُن گَرَت پیرِ مُغان گوید

که سالِک بی‌خبر نَبْوَد ز راه و رسمِ منزل‌ها


🔶 شبِ تاریک و بیمِ موج و گِردابی چنین هایل

کجا دانند حالِ ما سبکبارانِ ساحل‌ها


🔶 همه‌کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر

نهان کِی مانَد آن رازی کَزو سازند مَحفِل‌ها


🔶 حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ

مَتیٰ ما تَلْقَ مَنْ تَهْویٰ دَعِ الدُّنْیا وَ اَهْمِلْها


#شرح_غزلیات_حافظ


@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

19 Oct, 16:46


♦️🖌دو نگاه در ظاهر مختلف:

مولانا:

🔶عشق از اول سرکش و خونی بود

تا گریزد آنکه بیرونی بود

حافظ:

🔶الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها


@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

15 Oct, 17:26


📕📕📕 شرح غزلیات حافظ


🖌🖌🖌 غزل اول


🔶🔶🔶 قسمت اول


🗓تاریخ: ۱۷ مهرماه  ۱۴۰۳



🔶 اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها

که عشق آسان نِمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها


🔶 به بویِ نافه‌ای کآخر صبا زان طُرّه بُگشاید

ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها


🔶 مرا در منزلِ جانان چه اَمنِ عیش، چون هر دَم

جَرَس فریاد می‌دارد که بَربندید مَحمِل‌ها


🔶 به مِی سجّاده رنگین کُن گَرَت پیرِ مُغان گوید

که سالِک بی‌خبر نَبْوَد ز راه و رسمِ منزل‌ها


🔶 شبِ تاریک و بیمِ موج و گِردابی چنین هایل

کجا دانند حالِ ما سبکبارانِ ساحل‌ها


🔶 همه‌کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر

نهان کِی مانَد آن رازی کَزو سازند مَحفِل‌ها


🔶 حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ

مَتیٰ ما تَلْقَ مَنْ تَهْویٰ دَعِ الدُّنْیا وَ اَهْمِلْها


#شرح_غزلیات_حافظ


@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

15 Oct, 17:26


♦️🖌شرح غزل اول حافظ قسمت اول

هفته ی پیش در کلاسی صمیمی سه بیت اول غزل اول دیوان حافظ را در حد بضاعتم شرح کردم.

حاصلش شد صوت زیر. شاید گوش دادن به آن برایتان جالب باشد. 🙏🙏🙏


@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

11 Oct, 18:08


♦️🖌 روز حافظ

امروز ۲۰مهر ماه روزی است که به نام نماد هویت ما ایرانیان روز حافظ نامیده شده است.

حیفم آمد که در این روز دو بیت زیر  را از این شاعر بزرگ نخوانیم:


🔶خیالِ خالِ تو با خود به خاک خواهم برد

که تا ز خالِ تو خاکم شود عَبیرآمیز



🔶پیاله بر کفنم بند، تا سحرگهِ حَشر

به مِی ز دل بِبَرَم هولِ روزِ رستاخیز



@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

10 Oct, 20:10


🌹🌹🌹 غم نامه


🖌🖌🖌 اشعار بابا طاهر



@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

10 Oct, 20:10


♦️🖌 غم نامه

مگر می شود فارس زبان و ایرانی باشی و حداقل یکبار یکی از اشعار شاعر شوریده ای که به زبانی ساده می گوید «یکی درد و یکی درمان پسنده» یا « به صحرا بنگرم صحرا ته وینم» را زمزمه نکرده باشی!!!!!

به جرات می توان گفت آنچه که باباطاهر بر زبانمان انداخته است دارای بیانی است که بیش از بسیاری از بزرگان دیگر این مرز و بوم درگیرمان کرده است و نسل به نسل و سینه به سینه نیز بیان بی تکلف او نه با خواندن کتاب ها بلکه با شنیدن از بزرگی که لزوما هم اهل درس و مدرسه می تواند نباشد نیز به ما رسیده است.

اینها را گفتم تا بگویم من در زندگیم بیش ازهر آهنگ و نوای دیگری آنچه باباطاهر گفته و دیگران خوانده اند را گوش داده ام و در این میان آهنگ غم نامه ده ها بار در اوقاتی خاص موجب آرامشم گشته است.

در این شب پاییزی این آهنگ با اشعار زیر از باباطاهر تقدیمتان باد:

🔶به سر شوق سر کوی تو دیرم
به دل مهر مه روی ته دیرم

بت من کعبه ی من قبله ی من
تویی هر سو نظر سوی ته دیرم



🔶کسی که ره به فریادم برد نی
خبر بر سرو آزادم برد نی

تمام خوبرویان جمع گردند
کسی که یادت از یادم برد نی



🔶نمی دانم دلم دیوانه ی کیست
کجا آواره و در خانه ی کیست

نمی دونم دل سر گشته ی مو
اسیر نرگس مستونه ی کیست



🔶دلم بی وصل ته شادی مبیناد
ز درد و محنت آزادی مبیناد

خراب آباد دل بی مقدم تو
الهی هرگز آبادی مبیناد




@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

02 Oct, 20:05


♦️🖌اسطرلاب حق

آدمی اُسطرلابِ حق است، امّا منجّمی باید که اُسطرلاب را بداند. تَرّه‌فروش یا بَقّال اگرچه اُسطرلاب دارد، امّا از آن چه فایده گیرد و به آن اُسطرلاب چه داند احوالِ اَفلاک را و دوران او را و بُرج‌ها را و تأثیرات را و انقلابات را اِلی غَیْرِ ذلِک؟

پس اُسطرلاب در حقِّ مُنجّم سودمند است که: مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَهُ. همچنان که آن اُسطرلاب مِسین، آینۀ احوالِ اَفلاک است، وجودِ آدمی که: وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِیْ آدَمَ. اُسطرلاب حق است. چون او را حق تعالی به خود عالِم و دانا و آشنا کرده باشد، از اُسطرلابِ وجودِ خود تجلّیِ حق را و جمالِ بی‌چون را دَم به دَم و لَمحه لَمحه می‌بیند و هرگز آن جمال از این آینه خالی نباشد.

حق را عزّوجل بندگان‌اند که ایشان خود را به حکمت و معرفت و کرامات می‌پوشانند. اگرچه خلق را آن نظر نیست که ایشان را ببینند، امّا از غایتِ غیرت، خود را می‌پوشانند.



@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

02 Oct, 20:04


♦️🖌متنی از فیه ما فیه مولانا

کتاب فیه ما فیه  حاوی سخنان عارف نامدار ایرانی مولانا جلال الذین محمد بلخی است.

علیرغم آنکه مولانا به قلم خود این کتاب را ننگاشته و شاگردش آن را نوشته است  اما شامل جملات بسیار مهمی است که بدلیل قدرت کلام مولانا معانی قدرتمندی را داراست.

متن زیر یکی از سخنان مولانا در این کتاب است. وی  انسان را  چون اسطرلابی دانسته که خداوند را نشان می دهد و تجلی اوست. متنش روان است ‌ و قابل فهم🙏🙏🙏

@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

22 Sep, 15:08


♦️🖌کلاس اول

امروز پسرم امیرهادی به کلاس اول دبستان رفت. هنگامیکه از خانه  خارج میشد یاد سی سال پیش اول مهر ۱۳۷۳ افتادم که در شهرری برای نخستین بار به مدرسه رفتم.

ناخودآگاه بسیاری از خاطرات آن دوران تکرار شد و آن ترس عجیبی که هم سن و سالهای من از مدارس خاص آن دوران داشتند نیز بخشی از آن خاطرات بود‌. به همراه بسیاری شیطنت ها و طراوتی که در مدارس شاهدش بودم و انگار خاطرات آن دوران بهترین خاطرات زندگیم هست.

  بیشترین فکرم  همان فکر به گذر عمری است که سی سال گذشت و انگار همین  چند لحظه ییش  بود‌ آن ترس و لرز روز اول مدرسه. فکری که هر چه انسان بزرگتر می شود بیشتر سراغش می آید.

یاد این بیت مشهور حافظ افتادم:

🔶بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین

کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس


و یاد این بیت از خودم هم افتادم که:


🔶مدرسه جای کسی نیست که عاشق بشود

آخر این عشق فقط درس نخواندن دارد




@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

20 Sep, 14:42


📕📙📗عذر تقصیر به پیشگاه محمد (ص) و قرآن

🖌نویسنده: جان دیون پورت

🖍مترجم: غلامرضا سعیدی


@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

20 Sep, 14:41


♦️🖌عذر تقصیر به پیشگاه محمد (ص) و قرآن

در طول تاریخ،  برخورد غربیان با دین اسلام و پیامبرش همواره با رویکردی منفی و در اکثر اوقات با ستیز و دشمنی همراه بوده است و کمتر مورخ منصفی را حداقل تا دویست سال گذشته از میان باختریان میتوان یافت که نگاهی منصفانه به تاریخ اسلام داشته باشد.

دلیل این نگاه منفی را می توان در مواردی چون ستیزه تاریخی شرق و غرب، فتوحات اسلامی، جنگ های صلیبی و حتی مقاومت های مسلمین در مقابل هجوم همه جانبه ی غربیان جستجو کرد.

همچنین عنصر نشناختن و عدم مطالعه ی آثار اسلامی نیز از دلایلی است که می توان آن را در شمار موارد بالا به حساب آورد.

با این وجود در طول دویست ساله ی اخیر و رشد روابط علمی شرق و غرب افرادی در میان غربیان پیدا شدند که برخلاف این جریان غالب با مطالعه ی زندگی پیامبر اسلام(ص) نگاهی معارض با دیگران را ابراز نموده اند و همین ها بوده اند که چهره ای منصفانه تری را از اسلام به نمایش گذاشته اند.

کتاب عذر تقصیر به پیشگاه محمد(ص) و قرآن در شمار نخستین آثار غربی در این زمینه می باشد که با به چالش کشیدن نگاه معاندانه به اسلام به رشته  تحریر در آمده است. این کتاب در سال ۱۸۶۹ به دست نویسنده ی توانمندش جان دیون پورت تالیف یافته و در سال ۱۳۳۴ شمسی نیز به وسیله ی سید غلامرضا سعیدی به فارسی ترجمه شده است.

همچنین این کتاب از نخستین آثاری است که در ایران از آثار غربیان در مورد اسلام خوانده شده است و از این حیث نیز قابل توجه می باشد.


@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

20 Sep, 13:57


♦️🖌برای دیگران


🔶بر لبت نامم رود اما برای دیگران گاهگاهی رخ نمایی در سرای دیگران


🔶با عبادتهای من راهی به سویت وا نشد چون که با من ناخدایی ای خدای دیگران


🔶در درون قلب خود من غربتی دارم عظیم بسکه با قلبم غریبی آشنای دیگران


🔶گر چه گویی وصل رویت بر کسی آسان نشد
پس چرا مانده به راهت ردپای دیگران


🔶 بذر عشقم را درون قلب تو پاشیده ام بذر من روید ولیکن در هوای دیگران


🔶روز مرگم بر سر قبرم بیاجانان من من نمی خواهم بمیرم زیر پای دیگران



@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

20 Sep, 13:55


♦️🖌برای دیگران

بعضی اوقات آدم می خواهد از معشوق شکوه کند. برای من حاصلش شده اشعار زیر😉😉😉



@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

16 Sep, 17:44


🔶 ترسم که سر کوی تو را سیل بگیرد

ای بی‌خبر از گریه مستانه‌ام امشب

#فروغی_بسطامی


@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

16 Sep, 15:01


🔶صد شکر خدا را که نشسته‌ست به شادی

گنج غمت اندر دل ویرانه‌ام امشب

#فروغی_بسطامی


@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

13 Sep, 17:14


♦️🖌خواب بهتر از عبادت

یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شب خیز و مولع زهد و پرهیز.

شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفه‌ای گرد ما خفته.

پدر را گفتم: از اینان یکی سر بر نمی‌دارد که دوگانه‌ای بگزارد. چنان خواب غفلت برده‌اند که گویی نخفته‌اند که مرده‌اند.

گفت: جان پدر! تو نیز اگر بخفتی به از آن که در پوستین خلق افتی.


🔶نبیند مدعی جز خویشتن را

که دارد پرده پندار در پیش

🔶گرت چشم خدا بینی ببخشند

نبینی هیچ کس عاجزتر از خویش




@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

13 Sep, 17:14


♦️🖌خواب بهتر از عبادت

سعدی علیه الرحمه استاد بیان نکاتی است که بدرد همه می‌خورد و در این راه چون معلمی خردمند پیر و برنا را آموزش می دهد.

از این رو من به صدها نفر در زندگی خود توصیه کرده ام که گلستان و بوستان بخوانند زیرا این دو کتاب را هنوز بهترین کتاب های اخلاق محور ادبیات پارسی می دانم.

حکایت زیر یکی از شاهکارهای شیخ اجل در بخش دوم گلستان با عنوان در سیرت درویشان است که سعدی عیب‌جویی را با داستانی از خود تقبیح می‌نماید :

عليرضا بهرامی

30 Aug, 15:51


🔶 رنج گل بلبل کشید و بوی گل را باد برد


بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد


#شاعر_ناشناس



@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

26 Aug, 01:03


♦️🖌سفرنامه عتبات قسمت آخر

دوشنبه بامداد چهارم شهریور ماه
۱۴۰۳


بامداد بود که از مرز گذشتم و در میان سیل انبوهی از مردم از مرد و زن و پیر و جوان و کودک به ایران بازگشتم و هنگامی که دوباره خاک این مرز و بوم را دیدم این دو بیت اخوان را زیر لب خواندم:

🔶ز پوچ جهان هيچ اگر دوست دارم
تو را اي كهن بوم و بر دوست دارم

🔶تو را اي كهن پير جاويد برنا
تو را دوست دارم، اگر دوست دارم




@alirezabahrami67

عليرضا بهرامی

25 Aug, 14:24


♦️🖌سفرنامه عتبات قسمت یازدهم

یکشنبه عصر اربعین چهارم شهریور ماه
۱۴۰۳

امروز یکی از خاص ترین روزهای زندگیم بود.

صبح بعد از نماز از کربلا به سمت نجف حرکت کردم. اما پس از چند کیلومتر خبری از ماشین نبود و از هر دو طرف چه مسافرین به کربلا و چه کسانی که مثل من از شهر خارج میشدند جمعیت موج می زد و گویی صحنه ی محشری در آن هوای صبح گرگ و میش کربلا بود.

عاقبت ناچار به ده ها کامیون بزرگ رسیدم که وظیفه داشتند مسافرین را به خارج از کربلا ببرند و در میان بیش از سی چهل نفر جوان عراقی سوار یکی از کامیون ها شدم که دوستی جسارتا نام آنها را «بز بر» نامیده است.😊😊😊


از ساعت ۶ تا حدود ۱۰:۳۰ در میان آن همه جوان بازیگوش عراقی پشت کامیون بودم و مگر می‌گذاشتند بخوابم. نه عمدا بلکه سهوا با شوخیشان خواب را از چشمم ربودند.

با این وجود بدلیل بیداری دیشب عاقبت خوابم برد و نیم ساعتی استراحت کردم و هنگامی چشم هایم را باز کردم که دوستی می‌گفت یکی از همان جوان ها که عمدتا اهل حله بودند مشغول باد زدن من در خواب بود.

عاقبت به ایستگاه پایانی رسیدم آما هر چه گشتم خبری از ماشین برای نجف نبود و به ناچار جسارتا با کامیون دیگر عازم حله شدم. چون این وسیله خاص در ۴ ساعت فقط ۱۵ کیلومتر را طی کرده بود.😕😕😕 ظهر تاریخی حله با آن دانشگاه خاصش را برای نخستین بار دیدم و از آنجا به نجف رفتم.

امروز هوای نجف پنجاه و یک درجه است و سیل گرما از آسمان و زمین می‌بارد. با این وجود جوانی اکنون در ماشین به راننده می گوید هوا شصت درجه هم بشود ما باز هم می آییم.

معنی نجف نیز جالب است مستطیلی که آب دور آن را فراگرفته اما روی سطح آن نمی رود و واقعا هم گویند نجف همین گونه است.

نجف نیز مانند دیگر شهرهای عراق است اما ساخت و ساز در آن سریعتر است و چیزهایی از یک شهر مدرن را دارد.

نجف به کوفه چسبیده است و قرن ها کوفه مهمترین شهر این خطه بوده است اما کم کم این شهر بدلیل وجود قبر امام علی توانسته جای کوفه را بگیرد.

جالب آنکه در افغانستان و در منطقه مزار شریف و بلخ ادعا می شود که قبر امام در آنجاست و حتی آن را قبر سخی می نامند و جامی شاعر بزرگ ایرانی در مورد همین آرامگه سخی سروده است:

🔶گویند که مرتضی علی در نجف است
در بلخ بیا ببین چه بیت الشرف است

🔶جامی نه عدن گوی و نه بین الجبلین
خورشید یکی و نور او هر طرف است

من خودم نخستین بار که این داستان را دیدم تعجب کردم که چگونه می توان برای یک نفر دو مزار با هزاران کیلومتر فاصله درست شده باشد. شرح این ماجرا را با جستجویی ساده خواهید یافت.

پس از عبادتی کوتاه در مزار مولا پس از بیش از یک ساعت انتظار برای پیدا کردن ماشین برای بازگشت به مرز آخرالامر مینی بوسی پیدا کردم که ناقابل ۲۷ذنفر مسافر دارد ولی صمیمیتی خاص بین مسافرین برقرار است و همه از هر دری با هم سخن می گویند.

کنار من دو پیرمرد تاتی هستند که زبانی بسیار جالب دارند و از خوشمزگی خاصی نیز برخوردارند.

راننده خودش را ابوسجاد می نامد یک نفر پرسید : اسم پسرت سجاد است؟ جواب می دهد نه سجاد اسم خیالی است😕😕😕 و هنوز داستان کنیه گذاری خاص بین اعراب وجود دارد. او ادعا در پشت جبهه های نبرد در نبرد با داعش خدمت می کرده است.

پیرمردی دیگر هم می گوید که آمده و از حضرت عباس چیزی می خواهد که اگر به او هم ندهد دیگر نخواهد آمد.

نقطه ی وصل همه شان این جمله است که ایران چیز دیگری است و هیچ جا وطن نمی شود‌‌.


@alirezabahrami67

1,534

subscribers

28

photos

3

videos