یا مظلوم

@ya_mazloum


یا مظلوم

19 Jul, 16:54



حالا که کوچک است برایت زمین من
بالا بمان ستاره ی بالانشین من

دستم نمیرسد به بلندای تو ولی
آهم که میرسد به تو ای نازنین من

آغوش من رکاب گرفته برای تو
اما تو رفته ای سر نیزه نگین من

ای کاش مُرده بودم و از نِی نمیچکید
خونابه های حلق تو روی جبین من

حتی به من اجازه ی گریه نمیدهند
شد دستمال اشک من این آستین من

با چه دلی به صورت تو سنگ میزنند؟!
کوچکترین ستاره ی نیزه نشین من

من که بدون تو سحری نگذرانده ام
طی شد بدون تو سحر چندمین من

خیلی برای تشنگی ات تشنه مانده ام
شیرین زبانِ از همه تشنه ترین من

من داد میزنم سر اینکه تو ساکتی
ای خنده ی تو آتش قلب حزین من

جان‌دادن تو جان مرا هم گرفته است
با تو یکی شده پسرم اربعین من

هم جای ناخن تو و هم جای خالی ات
داغی عظیم بعد تو دارم به سینه من

فامیل گفته بود علی را سفر نبر
یک عمر طعنه دارم و مانده همین من

زهرا بهشت منتظرت مانده تا خودش
گهواره را تکان بدهد نازنین من

شعر از گروه "یا مظلوم"
@ya_mazloum
.
.
.
.
.
#یا_مظلوم

یا مظلوم

16 Jul, 09:40



مستقیماً به دلِ مضطرِ زینب می‌رفت
نیزه ای که به تن شاه مُوَرَب می‌رفت

مقتل از خونِ جراحاتِ تنش تَر شده بود
خون او در رگ‌ِ خشکیده‌ی مذهب می‌رفت

اسبِ آغشته به خونش به حرم می آمد
خبرش تا به حرم با سُمِ مرکب می‌رفت

راه را تا دلِ گودال نشانش می‌داد
ردِّ خونی که به تسلیت زینب می‌رفت

بود ارثیه‌ی این قوم شهادت اما
شمر ای کاش به گودال مودب می‌رفت

از خدا بی‌خبری بر روی عرش سینه‌ش
تا شود نزد خداوند مقرب می‌رفت

نامرتب شدن پیکر او علت داشت
بر تنش نیزه و شمشیر مرتب می‌رفت

نیزه‌ی دست سنان قاتل او شد،چون داشت
بیشتر خونِ تن از ناحیه‌ی لب می‌رفت

سنگ میرفت خطا.. ؛ تیر نمی‌زد خورشید..
نوه‌ی شمس و ضحٰی مقتل اگر شب می‌رفت

می‌چکید از ته خورجین به زمین نورِ گلوش
داشت خورشید کجا در دل آن شب می‌رفت؟!

زینب از کرب‌وبلا، بعد برادرهایش
با دلی از غم‌ و از داغ لبالب می‌رفت

موقع آمدنش سایه‌ی او دیده نشد
موقع رفتنش اما چه مُعَذّب می‌رفت

شعر از گروه "یا مظلوم"
@ya_mazloum
.
.
.
.
.
#یا_مظلوم

یا مظلوم

16 Jul, 04:13



آن قدَر زیر نعلها پا خورد
مثل پیراهنش تنش "تا" خورد

روزه اش را سنان شکست آخر
نیزه ای را به جای خرما خورد

تشنه بود آب خواست، اما شمر
آب را پیش چشم آقا خورد

یاد پهلوی مادرش افتاد
پهلویش ضربه بی هوا تا خورد

این صدای شکستن سینه است
زیر مرکب شد استخوان ها خُرد

پشت و روی تنش یکی شده بود
زینب از دیدن تنش جا خورد

چقَدَر هتک حرمتش کردند
غارت پیکرش بفرما خورد

در نمی آمد از تنش، بسکه
پنجه بر دستباف زهرا خورد

پیش چشمان نیمه بازش آه
چشم نامحرمی به زن ها خورد

چشمهای حسین درد گرفت
تیر وقتی به چشم سقا خورد

شعر از گروه "یا مظلوم"
@ya_mazloum
.
.
.
.
#یا_مظلوم

یا مظلوم

13 Jul, 19:39



آن خیمه‌ که بهشت دخیل است بر درش
آتش گرفت چون جگرِ آب‌آورش

از خیمه‌ها هنوز به عباس می‌رسد
آهِ رباب و گریه‌ی نوزاد مضطرش

"بودند دیو و دَد همه سیراب و می‌مکید"
اصغر ز قحط آب سرانگشت مادرش

بعد از سه شب گرسنگی و گریه و عطش
جانی نمانده بود در اندام لاغرش

گهواره جایگاه سخنرانی‌اش نبود
دست حسین گشت بلندای منبرش

وقت رجز، گلوش دهن باز کرده بود
با ذکر یابن فاطمه و یابن حیدرش

تشویق کرد حرمله را لشگر یزید
وقتی علی به سمت عقب پرت شد سرش

وا شد گلوش قبل زبان باز کردنش
رفت و «پدر» نگفت علی‌اصغر آخرش

خون ذبیح ریخت روی سینه‌ی خلیل
حالا که می‌دهد خبرش را به هاجرش؟

طوری حسین کودک خود را فدا نمود
حتی نریخت روی زمین خون اطهرش

هنگام‌ دفن‌ کردن‌ شش ماهه‌ی حرم
افتاد یاد محسن مظلوم و پرپرش

از او چه مانده بود که بیرون کشیده شد
از قبر در مقابل چشمان مادرش

امّید راه رفتن او را رباب داشت
با پای نیزه آمده حالا برابرش

از صبح تا به شب به نوک نیزه خیره و...
شب تا به صبح طفل خیالی‌ست در برش

شعر از گروه "یا مظلوم"
@ya_mazloum
.
.
.
.
.
#یا_مظلوم

یا مظلوم

13 Jul, 19:38



شاخِ شمشاد حسن از دور تا معلوم شد
قامتش زخمیِ تیرِ چشم‌های شوم شد

تا بماند سنگ‌باران گشتنش در یادها
نُقل پاشیدن سرِ دامادها مرسوم شد

قد او کوتاه اما نیزه کوتاهی نکرد
که بلند از این مصیبت ناله‌ی معصوم شد‌

نامه‌اش وقتی به دست نعل مرکب‌ها رسید
پیکرش از پشت و رو هم مُهر شد هم موم شد

درمیان هلهله کوفه حنابندان گرفت
بند بندش واشد و رنگ حنا معلوم شد

رنجِ قدّی که به زیر سم مرکب‌ها کشید
باعث رنجیدن هر چارده معصوم شد

بین حرفش لشگر دشمن دویده بود که
ناله‌ی «من را عمو دریاب» نامفهوم شد

لحظه‌ی آخر در آغوش عمویش جان سپرد
آن که یک عمری از آغوش پدر محروم شد

داغ او در کربلا داغ حسن را زنده کرد
در مدینه باز انگاری حسن مسموم شد

از همان روزی که زهرا ناله زد فضه بیا
کشتن معصوم زیر دست و پا مرسوم شد

صورتش وقت به میدان رفتنش معلوم بود
وقت برگشتن به دارالحرب نامعلوم شد

پیکرش آورده شد خیمه کنار پیکری
که به سختی تکه تکه در عبا منظوم شد

رفتنش از خیمه داغی روی داغ اکبر است
نوعروسش با غمی نو به عزا محکوم شد

کربلا جشن عروسی، شام هم ماه عسل
قِصّه زیر سُم شروع و روی نی مختوم شد

شعر از گروه "یا مظلوم"
@ya_mazloum
.
#یا_مظلوم

یا مظلوم

09 Jul, 07:45



خواب بودم یه خُرده بد بیدار شدم
یکی داشت نعره میزد بیدار شدم
رو سرم دس میکشیدی پا بشم..
بعد تو هی با لگد بیدار شدم

بعد رفتن تو مهربون من
خواهرت میشد بلاگردون من
میشینم با دندونام قصه میگم
یکی بود یکی نبود دندون من

دستای مردای شامی سنگینه
بعد سیلی چشم من تار میبینه
تاری چشام فدا سرت، فقط
تو رو خوب نمیبینم بدیش اینه

کاش میشد تو رو شریک راز کنم
خیلی حرفارو برا تو باز کنم
کاشکی دردِ دست و گردنم میذاشت
برا بابائیم یه خورده ناز کنم

بازوی شکسته بازو نمیشه
دردی مثلِ درد پهلو نمیشه
دوس دارم ناز بکنم برات ولی
ناز دختر بدون مو نمیشه

غم رفیق چشمای ترم میشد
سفرت داشت دیگه باورم میشد
خواهرت اگه نبود موهای من
از اینی که مونده کمترم میشد

بین موهام سوره‌ی فجر و نگاه
سه ساله دخترتم، اجر و نگاه
دنبال موهام روی سرم نگرد
لابلای پنجه‌ی زجرو نگاه

همیشه پدر عزیزه دختره
بخدا که همه چیزه دختره
من کبودیام سر تازیونه‌س
بگو هی نگن«مریضه دختره»

دشمنای تو امونم نمیدن
زیر آفتاب سایبونم نمیدن
به کنیزا اینجا نون خشک میدن
بابا جون به من همونم نمیدن

رسیده آخر کارم، بابایی
پُر پاییزه بهارم، بابایی
هر چقد دلت میخواد آیه بخون
منکه خیزران ندارم بابایی

زخمای سرت منو پیر میکنه
آیه های غمو تفسیر میکنه
دس نبردم توو موهات درد نکشی
توو موهای سوخته دس گیر میکنه

دور گردنم غُل انداخته بودش
همونی که چارقل انداخته بودش
چقَدَر زود میخوای از پیشم بری
تازه حرفمون گل انداخته بودش

بی تو من بایَدَم آشفته باشم
این اسیری رو پذیرفته باشم
این دفه خواستی بری منم ببر
بدون من نمیری، گفته باشم

شعر از گروه "یا مظلوم"
@ya_mazloum
.
.
.
.
.
#یا_مظلوم

یا مظلوم

09 Jul, 03:33



خیر را مِن‌باب نابودی شر آورده‌ام
خاندانم را به امداد بشر آورده‌ام

با بروز آشکار وجه ثاراللهی‌ام
کربلا را از دل تاریخ در آورده ام

داغ، هرچه دارد این صحرا خریدارم به دل
دل که جای خود برای دوست سر آورده‌ام

چشم کوفه کاش دنبال زر و زیور نبود
تا ببیند کاروانی از گوهر آورده‌‌ام

طفل بودم با دعایم کوفه باران میگرفت
من چه حاجاتی که در این شهر برآورده‌ام

نامه‌هایی که فرستادند همراه من است
کودکان را از جفاشان بی‌خبر، آورده‌ام

چه نیازی هست به خورشید و ماه کربلا
کاروانی با خود از شمس و قمر آورده ام

هم برای خاکهای داغ این صحرا بدن
هم برای آن تنور داغ سر آورده‌ام

بعد عباسم بنا دارم علمداری کند
خواهرم را بیشتر از این نظر آورده ام

اکبرم را، اکبرم را، اکبرم را، اکبرم
آن که از جان خواهم او را بیشتر آورده‌ام

کاش شرمنده نگردم آخرش پیش رباب
اولین بار است اصغر را سفر آورده ام

اشک، بیش از خون، ز دین حق حفاظت میکند
دختران را از پسرها بیشتر آورده ام

تا نبیند صورت حوریه ها را آفتاب
از ملائک سایه ای از بال و پر آورده ام

شعر از گروه "یا مظلوم"
@ya_mazloum
.
.
.
.
.
#یا_مظلوم

یا مظلوم

07 Jul, 18:11



از مسلم سفیر به شاهنشه دلیر
این اشکنامه را بپذیرید از این حقیر

ای نام جد اطهر تو روی هر منار
وی آفتاب روشن دین ای مه منیر

اهل زمین کنار تو هستند سر به عرش
اهل سما کنار تو هستند سر به زیر

از آسمان به عرش مُبَدَل شد آسمان
از آن زمان که گشت برای شما سریر

عشق تو هست بر سر من چون کلاه خوود
نام تو هست بر تن من جوشن کبیر

مهمان گریزیِ عربِ کوفه جای خود
من‌ را فراق چشم تو کرده‌ست گوشه گیر

مسلم که جای خود، سر طفلان مسلم‌ات
قربان خاک پای تو یا ایها الامیر

آماده اند تا که پذیرایی‌ات کنند
با سنگ و چوب و نیزه و شمشیر و تیغ و تیر

من که عزیز آمده بودم چنین شدم
اینجا خدا کند که نیاید کسی اسیر

از قول من به مادر شش ماهه‌ات بگو
تا میتوانی اصغر خود را بغل بگیر

دلواپسی من سر حوریه‌های توست
شرمنده‌ام اسیر شدی در دل کویر

آقا حمیده‌ام به فدای سکینه‌ات
پیش نگاه دخترت او را بغل نگیر

می‌ترسم ای حدیث‌ِکسا آخرعاقبت
تکه به تکه جمع شوی داخل حصیر

افتاده‌اند در پی من شُرطه‌های شهر
باید که زودتر بروم تا نگشته دیر

دردِ دلم زیاد ولی وقت من کم است
مظلوم من، مسافر من، بگذر از سفیر...

شعر از گروه "یا مظلوم"
.
.
.
.
@ya_mazloum

یا مظلوم

29 Jun, 05:53




فایل برای پرینت گرفتن

مجموعه اشعار گروه شعر #یا_مظلوم

محرم سال ۱۴۰۳

@ya_mazloum

یا مظلوم

28 Jun, 22:32




مجموعه اشعار گروه شعر #یا_مظلوم

محرم سال ۱۴۰۳

@ya_mazloum

یا مظلوم

28 Jun, 22:21




مجموعه اشعار گروه شعر #یا_مظلوم

محرم سال ۱۴۰۲

@ya_mazloum

یا مظلوم

20 Jun, 07:59



من ازبس غصه دارم که ، میشه صدتا کتابش کرد
کدومش رو بگم آخه نمیشه انتخابش کرد

دیدی تنهام و شبهای خرابه سرد و تاریکه
سر تو سرزده اومد مثه خورشید تابش کرد

تموم آرزوهامو گذاشتن پیش روم امشب
دعا کردم بیای پیشم خدا هم مستجابش کرد

بهم ریخته سر و وضعت رو آوردن برای من
نمیشه که یه دختر رو از این بدتر عذابش کرد

میگیرم دستمو بابا، به دور صورت زخمیت
هنوزم میشه روی ماهتو اینجوری قابش کرد

اگه چشمام نمیبینه دلیلش دستای زجرِ
یه دونه سیلی زد اما باید صدتا حسابش کرد

رو خاک داغ صحرا با ، سرانگشتِ پر از زخمم
نوشتم اسمتو اما سنان با پا خرابش کرد

گذشت از من ولی کاشکی یکی بود یادشون میداد
نباید دختر شاهو بجز خانم خطابش کرد

نمونده معجری اما بجاش که آستینم هست
اگر دستم بیاد بالا میشه اونو حجابش کرد

همه سوختن به پای من، منم واسه تن‌ِ سوخته‌ت
تن‌افتاده رو خاکت دل من رو کبابش کرد

میسوزونه منو داغ تنور خونه ی خولی
کجا رفت اون محاسن که علی اصغر خضابش کرد؟!

رباب امروز طفلش رو توی رویا بغل کرد و
خیالی شیرشو داد و لالایی خوند و خوابش کرد

شعر از گروه "یا مظلوم"

@ya_mazloum
.
.
.
‌.
.
#یا_مظلوم

یا مظلوم

05 Jun, 16:05



من ازبس غصه دارم که ، میشه صدتا کتابش کرد
کدومش رو بگم آخه نمیشه انتخابش کرد

دیدی تنهام و شبهای خرابه سرد و تاریکه
سر تو سرزده اومد مثه خورشید تابش کرد

تموم آرزوهامو گذاشتن پیش روم امشب
دعا کردم بیای پیشم خدا هم مستجابش کرد

بهم ریخته سر و وضعت رو آوردن برای من
نمیشه که یه دختر رو از این بدتر عذابش کرد

میگیرم دستمو بابا، به دور صورت زخمیت
هنوزم میشه روی ماهتو اینجوری قابش کرد

اگه چشمام نمیبینه دلیلش دستای زجرِ
یه دونه سیلی زد اما باید صدتا حسابش کرد

رو خاک داغ صحرا با ، سرانگشتِ پر از زخمم
نوشتم اسمتو اما سنان با پا خرابش کرد

گذشت از من ولی کاشکی یکی بود یادشون میداد
نباید دختر شاهو بجز خانم خطابش کرد

نمونده معجری اما بجاش که آستینم هست
اگر دستم بیاد بالا میشه اونو حجابش کرد

همه سوختن به پای من، منم واسه تن‌ِ سوخته‌ت
تن‌افتاده رو خاکت دل من رو کبابش کرد

میسوزونه منو داغ تنور خونه ی خولی
کجا رفت اون محاسن که علی اصغر خضابش کرد؟!

رباب امروز طفلش رو توی رویا بغل کرد و
خیالی شیرشو داد و لالایی خوند و خوابش کرد

شعر از گروه "یا مظلوم"

@ya_mazloum
.
.
.
‌.
.
#یا_مظلوم

یا مظلوم

30 May, 12:26



میبرد دل گنبد تو، بیشتر با پرچمت
هر تکانش میتکاند غم ز دلها پرچمت

در فراز و در نشیب این جهان دریافتم
هر چه بالا رفت پائين آمد الّا پرچمت

هر کسی یک محرمی دارد برای خویش و من
حرف هایم را همیشه گفته ام با پرچمت

حاجت ناچیز نوکر محضرش چیزی که نیست
ریشه هایش زنده کرده مرده ها را پرچمت

آسمان، سقف حسینیه است و منبر کوه ها
رعد ناله ،  سینه زن امواج و دریا پرچمت

ارمنی ها هم‌ ارادتمند درگاه تواند
دیده ام ماه محرم در کلیسا پرچمت

من یقین دارم ، بساط روضه حاجت می دهد
پس مدد یا فرش روضه پس مدد یا پرچمت

دست بر پرچم کشیدم ، دست از جرمم کشید
وقت توبه هم کشیده جورِ من را پرچمت

خادمان روضه را با سایه ی طوبی چه کار
سایه اش روی سر ما هست آقا پرچمت

پهلوان هر سپاهی را علمدارش کنند
نیست بیخود که رسیده دست سقا پرچمت

اولین پرچم همان پیراهن خونی توست
بوی مقتل می دهد نصب است هر جا پرچمت

چادر بی بی نشد، ای کاش میشد لااقل
ای بزرگ قوم می پوشاندنت با پرچمت

شعر از گروه "یا مظلوم"

@ya_mazloum
.
.
.
.
.
.
#یا_مظلوم

یا مظلوم

29 May, 09:13



اگر لب‌تشنه‌ی آب بقایی همره ما شو
دلت را کربلا کن، دشت تربت شو، معلی شو

منیَّت حاصلش فقراست میخواهی غنی باشی
بیا بین گدایانش، بیا همسفره ی ما شو

نبازی مُفت، عمرت را ، دو‌ روزِ زندگانی را
گدایی کن درِ این خانه و آقای دنیا شو

بساط من منم را جمع کن در پیشگاه او
خودت را دست او بسپار و سر تا پا تمنا شو

برای شستن دیگِ غذای نذری روضه
زرنگی کن همیشه زودتر از دیگران پاشو

هوا سرد است و سرمای گنه پُر کرده دنیا را
بنوش از چای داغ روضه ی او غرق گرما شو

به درباری که سائل ساحتِ پیغمبری دارد
گدای دست سقا باش و با افتادن آقا شو

سریر پادشاهی چیست؟ مسکین نجف بودن
رسیدی پای ایوان طلایش تا کمر تاشو

شبیه "جون" اگر ماندی به پای اعتقاداتت
برای گرمی آغوش اربابت مهیا شو

در آن وادی که یک‌ بال مگس اشکت شفاعت هست
بیا اشکی بریز و باعث لبخند زهرا شو

صدا زد اکبرم ! گفتم برو سوی رسول الله
ولی دیگر نگفتم قبل رفتن ارباً اربا شو

بسوز ای دل برای زینبی که گفت با گریه
در این گودال خوابیدی چرا، بی پیروهن پا شو

قوام عرش رحمان سینه ی این شاه مظلوم است
تمام عرش سنگین گشته ای شمر لعین پاشو

شعر از گروه "یا مظلوم"
.
.
.
.
.
@ya_mazloum

یا مظلوم

12 May, 06:30



به رسم خوبی آیینه‌ها محبت کن
تبم گرفت و دلم خوش! ز من عیادت کن

برای آنکه بگویی فراق یعنی چه
بیا وخامت حال مرا روایت کن

مریض دوری‌ام و مبتلا به هجرانم
دوباره درد گدا را دوا به تربت کن

در آرزوی زیارت تمام شد عمرش
دعای مادرِ پیر مرا اجابت کن

نشسته ام دم بازار تا مرا بخری
برای دل خوشی‌ام لااقل تو قیمت کن

طبیب کرب و بلا، درد من فراق علیست
مرا نجف ببر و باز هم طبابت کن

برای اینکه سگ پاسبان او باشم
به پیش شیرخدا‌ خواهشاً وساطت کن

«کفن که دست مرا بست دست تو باز است»
هرآنکه رفت و چنین خوانده بود رحمت کن

«و دست باز تو یعنی بیا در آغوشم»
به کشتگان غم خود بغل عنایت کن

در این زمانه که مردم هزار دسته شدند
به دسته های عزایت مرا هدایت کن

بهای رفتنت از خیمه اشک چشم همه‌ست
از عاشقان غمت دعوی غرامت کن

میان خیمه رقیه هنوز منتظر است
برای دلخوشی اش آیه ای تلاوت کن

عقیله هست حواسش به کودکان و زنان
میان گودی گودال خواب راحت کن

اسیر پنجه‌ی گرگان غزال های تو شد
ز اوج نیزه نگاهی به اوج غربت کن

مگر اثر کند اینبار و زجرشان ندهد
ز نیزه خطبه بخوان زجر را نصیحت کن

شعر از گروه "یا مظلوم"

@ya_mazloum
.
.
.
.
#یا_مظلوم

یا مظلوم

09 May, 03:05



آری اگرچه دست هجران بسته بالم را
بستم کنار مرقدت پای خیالم را

روزی که از داغ تو گریه می‌کنم خوبم
از وضع چشمم می‌توان فهمید حالم را

باکی ندارم از تباکی وقت بی اشکی
کافی است که زهرا ببیند قیل و قالم را

سینه کبودت بودنم هم ماجرا دارد
بر گردنم انداخته زهرا مدالم را

از کل قبرستان عذاب قبر بردارند
با من اگر در قبر بگذارند شالم را

رد می‌شدم از محفلی و می‌شنیدم شمع
در محضر پروانه‌ها میزد مثالم را

از شستن دیگ غذای نذری روضه
دارم تمامی مقامات کمالم‌ را

هر چه که دارم از بساط روضه‌ات دارم
از برکت روضه گرفتم رزق سالم را

گفتند از هرم عطش گل های باغت سوخت
داغ گلستان تو سوزانده‌ست عالم را

نیزه کجا و حنجر شش ماهه‌ی تشنه؟
عباس گریه می‌کند بر نی سوالم را

شعر از گروه "یا مظلوم"

@ya_mazloum
.
.
.
.
#یا_مظلوم

یا مظلوم

02 May, 13:35


لوکیشن جلسه

3,428

subscribers

23

photos

75

videos