حسین قربانچه

@hossein_ghorbancheh


درکهف وری من سگ اصحاب حسینم


ارتباط با ادمین

@Tabemey
@m128m128m

حسین قربانچه

16 Aug, 10:10


#امام_حسین


من به این خاک تعلق دارم
برندار از مژه هایم نعلین

دست شستی زجهان درگودال
ازگدایت نکشی دست ،حسین








https://t.me/hossein_ghorbancheh

حسین قربانچه

11 Aug, 07:35


https://t.me/hossein_ghorbancheh

حسین قربانچه

11 Aug, 07:31


#زمینه_امام_حسن



سلام علی /
حسن بن علی ایها المجتبی
نوبت غریب نوازی نوکرا /
اذنشو بگیرید از مادر

غریبه حسن /
نمی‌دن جواب سلامشو تو وطن
ای امان از این مغیره بد دهن /
بد و بی راه میگه رو منبر

آخه این چه مرام و این چه دینه
الهی مادرش زهرا نبینه
با این که آبروی دینه اما
بهش میگن مذل المومنینه

خوشا به حال چشمی که تره
که این اشکا رو زهرا می خره
( کی از امام حسن غریب تره )



هفت سالم که بود /
زیر چشم مادرم زد دست یهود
بار شیشه داشت زمین افتاد خیلی زود /
توی اون کوچه حسن مرده

زدن مادرو /
از یادم نبردم اون دیوار و درو
کاش یکی بود می‌گرفت چشم حیدرو /
نبینه زنش لگد خورده

شده مادرت از صدا بیفته
بی هوا توی کوچه ها بیفته
شده ببینی رو چادر مادر
بجای بوسه جای پا بیفته

باید هر جوری هست یک نفره
تا خونه مادرش رو ببره
( کی از امام حسن غریب تره )



بزار خون کنن /
بزا تابوت منو تیر بارون کنن
فقط این طشت و یجوری بیرون کنن /
لخته خونا رو نبینه زینب

قرار بره /
به یه مجلسی که توش یزید حاضره
میمونه براش از اون مجلس خاطره
که چطور چوب میزنه به اون لب

تموم زحمت مارو هدر داد
دنبال خواهرم شمرو فرستاد
چجوری باید از کتفای بسته
طناب وا کنه ای داد بیداد

توی طشت طلایی یه سره
به سوی طشت نگاه خواهره
ولی بازم حسن غریب تره
( کی از امام حسن غریب تره )



https://t.me/hossein_ghorbancheh

حسین قربانچه

11 Aug, 07:23


#امام_حسن

دُرّی که رنگ آن به عقیق یمن زده
چوب حراج بر جگر خویشتن زده
آتش شراره بر جگر یاسمن زده
دریای غم به ساحل قلب حسن زده

روز وشب آه می کشم و زار می زنم
بسمل هم اینچنین که منم جان نمیکند

میخواستم بلندشوم رو به را شوم
تا زینبم نیامده از تشت پا شوم
اما مجال نیست که از غم جداشوم
چیزی نمانده با غم خود بر ملا شوم

کم کم تمام اهل حرم جمع می‌شوند
در سوی ناله های حسن شمع می‌شوند

آه از نهاد می‌کشم و وای از دلم
از عمر خویش خون جگر گشته حاصلم
غربت جز اینکه هم نفسم هست قاتلم
محنت جز اینکه هست مغیره مقابلم

دیندارهای شهر هم از بس که ساده‌اند
مسجد که میروم به علی فحش می‌دهند

خاموش گشته اخترم از هفت سالگی
خاکستر است بر سرم از هفت سالگی
لرزیده است پیکرم از هفت سالگی
من رازدار مادرم از هفت سالگی

در خاطرم هر آینه از کوچه بگذرم
انگار باز فاطمه را خانه می‌برم

دیدم عیال کفر و ستم می‌رسند و بعد
هیزم به دست تا پس در آمدند و بعد
ابلیس‌ها به آتش در می‌دمند و بعد
دیدم که با لگد به دری می‌زنند و بعد

زود آمدند با غم ما سرخوشی کنند
با هر وسیله‌ای شده محسن کشی کنند

سخت است اینکه صبر کنی پر بریزد و
از چشم صاحب فدک اختر بریزد و
خون از شیار گونه مادر بریزد و
سیلی ز گوش فاطمه گوهر بریزد و

با دست‌ها طلب بکنی راه چاره را
از خاک کوچه جمع کنی گوشواره را

خون از لبم چکید ولی خیزران نخورد
خیلی گلوم خشک شد اما سنان نخورد
نه چکمه نه لگد به من نیمه جان نخورد
آمدحسین و از بغل من تکان نخورد

آرام روی سینه گرفته سر مرا
تر کرد با دو جرعه خودش حنجر مرا

تابوت من ز کینه خناس‌ها شکست
در این مجادله دل عباس‌ها شکست
وای از دمی که شیشه احساس ها شکست
با تازیانه ها کمر یاس ها شکست

زینب که سوی مجلس اغیار میرود
عباس روی نیزه سرش آب


https://t.me/hossein_ghorbancheh

حسین قربانچه

07 Aug, 19:49


https://t.me/hossein_ghorbancheh

حسین قربانچه

07 Aug, 19:45


#زمینه_محرم_حضرت_حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه


گیرم تحمل کنم و نبینمت
سنگینی غمت رو من چیکار کنم
گیرم که اومدی بغل گرفتمت
این بغل کمت رو من چیکار کنم

یتیمی چه سخته دعام کن بابا
یه دنیا حرف دارم نگام کن بابا

از کی بگم از کوفه اومدنم
از کی بگم از اونا که زدنم
از چی بگم کبودی های تنم
یا از لباسی که میشه کفنم

سه سالمه ولی یتیمم و تنها
کجایی بابا کجایی بابا
بی تو نمی‌خوام امروزم بشه فردا
کجایی بابا کجایی بابا



یکی نبود بگه به شمر و حرمله
جلو یتیم بگو بخند نمی کنن
زجری که دختر نداره نمیدونه
دخترو از موهاش بلند نمی کنن

نیزه دار ها یتیم نوازی کردن
جلوم با موهای تو بازی کردن

من جبرییلمو اینم پرمه
این هم که دست شمره معجرمه
این سرخی زیر چشام ورمه
که هدیه ی منزل آخرمه

کتف من از نیزه ها ضربه بد خورد
کجایی بابا کجایی بابا
خمیده راه میرم تنم لگد خورد
کجایی بابا کجایی بابا


فکرشو می کردی یه روز ببینی
اهل و عیالت همه تو زنجیرن
راستی باباجون یه سوال دارم مگه
از بنی هاشمم کنیز می گیرن

بازار شام نرفته بودم رفتم
حتی محله یهودم رفتم

وای از نگاه تند مردم عام
آستین پاره شد حجاب موهام
از فکر اون مهمونی در نمیام
هی ناله میزدم عمومو میخوام


از بعد اون مهمونی دیگه تب کردم
کجایی بابا کجایی بابا
کاشکی میشد با تو مدینه برگردم
کجایی بابا کجایی بابا



https://t.me/hossein_ghorbancheh

حسین قربانچه

07 Aug, 19:15


#حضرت_رقیه


آتش گرفتم شعله اش بال و پرم را برد
طوفان گرفت و ناگهان خاکسترم را برد

گفتم که بابای مرا پس میدهی یا نه؟
سر نیزه را هول داد و بابای حرم را برد

وای از شتاب مرد نامردی که در صحرا
سیلی زد و بیناییِ چشم ترم را برد

با تازیانه،با لگد،با فحش، با دعوا ....
با هرچه میشد پشت ناقه پیکرم را برد

گفتم نکش این دستدوز مادرم زهراست
گوشش بدهکارم نشد، زد، معجرم را برد 

برق النگوهام آخر کار دستم داد
دور مچم را زخم کرد و زیورم را برد

هر شب به تکه سنگ ویران تکیه میدادم
اما نگهبان با نوک پا، لنگرم را برد

این دختر شامی چه رقصی میکند بابا
آوازها و خنده های او سرم رابرد

چه مجلسی دیروز رفتم بودی آنجا که
حرف کنیزی رنگ و روی خواهرم را برد


https://t.me/hossein_ghorbancheh

حسین قربانچه

05 Aug, 13:44


https://t.me/hossein_ghorbancheh

حسین قربانچه

05 Aug, 13:42


#زمینه_امام_حسین
#زمینه_حضرت_زینب


بند اول
سفر خوبه نه اینجوری غریبونه با خون دل
از این کوچه به اون کوچه از این منزل به اون منزل

ما رو با رنج و مکافات آوردن
دقیقاً بدترین اوقات آوردن
پشت دروازه‌ ساعات آوردن

ما رو نامردای بد ذات آوردن
خولی و شمرو با سادات آوردن
جلوی سادات خیرات آوردن

سرو زدن روی نیزه ها
حسین من بمن العزا



بند دوم
مگه از یاد من میره الهی کور شه چشماشون
چقدر اینجا یهودی هست چقدر تنده نگاهاشون

ما رو از کوچه های تنگ رد کردن
از میون ساز و آهنگ رد کردن
بی جهاز با شتر لنگ رد کردن

سیلی خوردم و چشام تار شد داداش
نوبت اشک علمدار شد داداش
خواهرت راهی بازار شد داداش

مناسبم نبود این فضا
حسین من بمن العزا


بند سوم
خبر داری تو اون بزمی که من رفتم شرابم بود
خبر داری جلو انظار سر آستین حجابم بود

یوسفو دوباره تو چاه انداختن
واسه مون یه مهمونی راه انداختن
متلک به عصمت الله انداختن

دخترات میترسیدن میلرزیدن
سفرای ترک و روم میخندیدن
دلقکا جلو حرم می رقصیدن

شراب بود و سر تو اخا
حسین من بمن العزا



https://t.me/hossein_ghorbancheh

حسین قربانچه

04 Aug, 20:47


https://t.me/hossein_ghorbancheh

حسین قربانچه

04 Aug, 20:42


#شور_امام_حسین



به عشقت از بچگی اسیرم
چیزی نمونده برات بمیرم
من دیگه خیلی وقته که شب‌ها
نرفته هیئت خونه نمیرم

تموم مردم می‌شناسن من و با تو
نکن گرفتار این دنیا گداتو
حوصله دنیارو ندارم اما
معطل صف میشم می‌گیرم غذاتو

زحمتمو کشیدی پس نذار
که زحمتات هدر بره برم
تو هر کاری بگی رو می‌کنم
تو هر کجا بگی من حاضرم

به فکرتم تو هر دقیقه من
حسین بهترین رفیق من



گریه کنم من سینه زنم من
با خاک پاهات هم وطنم من
فاصله بین ما که بیفته
اون که ضرر می‌کنه منم من

من چیزی که ازت می‌خوام یه نیم نگاهه
توچیزی که ازم می‌خوای ترک گناهه
من اربعینا از نجف تا کربلا رو
میام آخه سمت بهشت همین یه راهه

کعبه آمالمه کربلا
حال میده یک عالمه کربلا
هرچی تو دنیا دنبالش برم
اون دنیا دنبالمه کربلا

نذار بمونم تو مضیقه من
حسین بهترین رفیق من



من عالمی دارم با رقیه
کوری چشم آل امیه
ضریحشو می‌بینی می‌فهمی
رقیه زنده است رقیه حیّه

دست کوچیکش گره ی بزرگ و وا کرد
گرچه پر از درده شده دوای هر درد
سلاحه البکا یعنی با سیل اشکش
کاخ یزید و رو سر یزید خراب کرد

پرورده دستای زینبه
هر کسی که بچه هیئته
دست و دل هرچی گرفتاره
دخیل سفره رقیه ته


https://t.me/hossein_ghorbancheh

حسین قربانچه

30 Jul, 04:08


https://t.me/hossein_ghorbancheh

حسین قربانچه

30 Jul, 04:04


#زمینه_امام_سجاد
#امام_سجاد



دلم آتیش گرفته و دارم آه می کشم
اشک و خون از تو چشما می بارم آه می کشم
سرمو روی خاکا می زارم آه می کشم

چهل ساله با ناله می سوزم
با تماشای لاله می سوزم
از کنار خرابه رد میشم
یاد داغ سه ساله می سوزم

دست از دلم بردارید
یه بغضیه تو چشمام
میگن بگو از غم هات
میگم که ای وای از شام


آه الشام الشام الشام


یادم نمیره چجوری بابامو زدن
عصا به دستا کنار گودال اومدن
حرومیا نیزه زدنو خوب بلدن

همون که به بابام جسارت کرد
اومد وخیمه ها رو غارت کرد
بابامو بی‌کفن رها کردو
ماها رو راهی اسارت کرد

چل ساله یاد گودال
سینم هنوز سنگینه
چل ساله شب ها چشمام
کابوس سر می بینه


آه الشام الشام الشام


چهل تا منزل باهام غل و سلسله بود
سرت رو نیزه روبروی قافله بود
جواب اشک ما خنده ی حرمله بود

امون از چشم مردم بازار
امون از تازیانه ی اشرار
آخه باید چه کاری می‌کردم
به روی ناقه ها منِ بیمار

رو شونه هام خاکستر
یه زخم بی مرهم بود
یه قافله زن بود و
چادر و معجر‌ کم بود


آه الشام الشام الشام



https://t.me/hossein_ghorbancheh

حسین قربانچه

29 Jul, 19:59


#امام_سجاد

قطره قطره اشک چشمم کار دریا می کند
موج روی موج غم ها را هویدا می کند

حلقه ی زنجیر دور گردنم را وا کنید
زخم اگر تاول بگیرد زود سر وا می‌کند

حجم کوهان شتر سوزانده پاهای مرا
بسکه دراین کوچه هاپایین وبالامی کند

شام نه شرم و حیا از حال زارم می کند
نه حیا از دختر ام ابیها می کند

کاش می مردم نمی‌دیدم که آن مرد پلید
نیزه اش را در گلوی شاه دین جا می کند

کاش دستم باز میشد گردنش را میزدم
ساربان لعنتی با عمه بد تا می‌کند

کوچه و بازار را چرخیدم و دیدم که وای
بر سر یک روسری یک شهر دعوا می‌کند

مرد شامی مثل یک سرمه به چشمش می کشد
چکمه هایی را که شمر بی حیا پا می‌کند

آنقدر بر آسمان ها چشم می دوزد رباب
تا سر شش ماهه را بر نیزه پیدا می کند

داغ از این بدتر که در مجلس یزید بی حیا
چوب بازی با لب و دندان آقا می کند

این برای مرگ من بسکه سفیر ترک و روم
دختران آل عصمت راتماشامی کند

پا به پای خطبه هایم سنت اسلام را
ناله های دختر ویرانه احیا می‌کند



https://t.me/hossein_ghorbancheh

حسین قربانچه

04 Jul, 05:22


https://t.me/hossein_ghorbancheh

حسین قربانچه

04 Jul, 04:54


#شور_امام_حسین
#زمینه_امام_حسین
#امام_حسین

یه عمری هر جا روضه خونی شد / گریه کردم 3
اسم تو بردن آقا خود به خود / گریه کردم 3

گفتم سایت کم نشه از سرم / گریه کردم 3
گفتم آقا کی می بریم حرم / گریه کردم 3

عادت فطریمه که میخورم آب
اشک می ریزم سلام میدم به ارباب
داغ حسین دلا رو کرده بی تاب / حسین جان

ان کنت باکیاً لشیء / فابک علی الحسین


گفتن که کشتنت دور از وطن / گریه کردم 3
غریب گیر آوردنت و زدن / گریه کردم 3

گفتن رسیدو رو سینه ات نشست / گریه کردم 3
گفتن با نیزه دندونات شکست / گریه کردم 3

یکی نگفت که این امام دینه
از اون بلندی خواهرش می بینه
اجر ذوی القربی که گفتن اینه / حسین جان

ان کنت باکیاً لشیء / فابک علی الحسین


فلک به خیمه رنگ نیلی زد / گریه کردم 3
خولی به خواهر تو سیلی زد / گریه کردم 3

رفت دور دست زینبت طناب / گریه کردم 3
بی روسری تو مجلس شراب / گریه کردم 3

به قلب خواهر تو بی امان زد
اون که به لب های تو خیزران زد
اشک یتیم تو شرر به جان زد / حسین جان

ان کنت باکیاً لشیء / فابک علی الحسین




https://t.me/hossein_ghorbancheh

حسین قربانچه

29 Jun, 20:49


https://t.me/hossein_ghorbancheh

حسین قربانچه

29 Jun, 20:46


#زمینه_محرم_حضرت_عباس


خدا از خیمه تاج سرمون رفت
به سوی دریا آب آورمون رفت

اگه بره / حسینِ تنها چی ؟
حرم و احترام زن ها چی ؟
خدا به داد برسه / لشکرمون رفت

تنم داره تو خیمه می لرزه / عمو برگرد 2
دنیا بدون تو نمی ارزه / عمو برگرد 2
خودم دیدم گریه ش گرفت دریا / عمو برگرد 2
به التماس افتاده بود بابا / عمو برگرد 2

پشت و پناه خیمه ها رفت / واویلا 3
عموی مهربون ما رفت / واویلا 3
( أین عَمّیَ العباس )

تو رو تیر بارون کردن و پرت ریخت
با عمود آهن زدن سرت ریخت

با چی زدن / که قامتت تا شد
چجوری تیر  / تو چشم تو جا شد
میون خیمه ها قلب خواهرت ریخت

این سپاه کوفه چه نامردن / عمو برگرد2
تا افتادی بابامو هو کردن / عمو برگرد2
با شمشیرش شکافته پهلوتو / عمو برگرد 2
دیدم تکون میدادی بازوتو / عمو برگرد 2

حسینی که مرد نبرده / واویلا 3
داره خمیده برمیگرده / واویلا 3
( أین عَمّیَ العباس )


نشسته خاک غم به سر زن ها
نقشه دارن واسه معجر زن ها

میون این شلوغی و بلوا
سر یه گهواره میشه دعوا
میره واسه غنیمت / زیور زن ها

رقیه صورتش میشه نیلی / عمو برگرد 2
خولی به زینب میزنه سیلی / عمو برگرد 2
اسیری وقتی خواهرت میره  / عمو برگرد 2
رکاب زینبو کی میگیره / عمو برگرد 2
علم بیفته کار ما زاره / عمو برگرد 2
ناموس تو راهیِ بازاره / عمو برگرد 2
سر تو رو نیزه می بندن / عمو برگرد 2
ما گریه می کنیم و میخندن / عمو برگرد 2
تو که بری عمو به زودی / واویلا 3
از ما کنیز میخواد یهودی / واویلا 3
( أین عَمّیَ العباس )




https://t.me/hossein_ghorbancheh

حسین قربانچه

29 Jun, 20:44


https://t.me/hossein_ghorbancheh

حسین قربانچه

29 Jun, 20:43


#زمینه_محرم_حضرت_علی_اکبر

فدای زلف پریشونت
یوسف مصری به قربونت
نکنه از چشم من دور شی
نکنه بابا دور از جونت

بشی طعمه واسه گرگ بیابون
خیلی احتیاط بکن توی میدون
میری از تو خیمه ها سوی لشکر
می‌ره از تو خیمه ها سر و سامون

پدر پیرت تو سپاه
دنبالت افتاده به راه
برده دستشو به زیر محاسن
میکشه آه

بی تو نداره این دنیا صفا
ان الله الصطفی


ذبح دست مردمت کردن
آسیا چون گندمت کردن
چه بلایی بود سرت اومد
عمه و بابات گمت کردن

ابن ملجما سرت رو شکافتن
قنفذا به پهلوی تو شتافتند
پخشه روی زمینی واست ای کاش
زره محکم تری رو می بافتن

به تو با پا لگد زدن
به بابات حرف بد زدن
تو رو از بغض غدیر زهرا رو واسه سند زدن

تیر خوردی اما بابا از قفا
ان الله الصطفی


دچار درد سرم کردن
خنده به چشم ترم کردن
تا دیدن دستام رو زانومه
جلو زینب مسخرم کردن


قربون اعضای نا مرتبت
یادته انگور میزاشتم رو لبت
حالا به حقی که گردنت دارم
فکری کن برای عمه زینبت



بابا پاشو ببین دارن
ادامونو در میارن
ما نباشیم چقدر سربه سر زینب میزارن

زن ها رو می زنن بی شرفا
ان الله الصطفی


https://t.me/hossein_ghorbancheh

1,662

subscribers

8

photos

9

videos