✍🏻حسین امامی
▪️فریدریش آوگوست فون هایک فیلسوف و اقتصاددان اتریشیتبار انگلستان، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال1974، براین عقیده بود که فرارفتن انسان از یک موجود وحشی و دست یافتن وی به تمدن، بیشتر در سایه «اخلاق و سنت» امکانپذیر است و نه عقل...
▪️به زعم او تمدن در سایه تشکیل سنت یا سنتهای مناسب به وجود میآید. ارزشهای اخلاقی درونمایه اصلی سنت و موجد نظمی است که دوام و بقای جامعه به آن بستگی دارد. از نظر او، نظام گسترده موجود در جوامع متمدن امروزی محصول طراحی آگاهانه هیچ متفکری نیست، بلکه نتیجه پیروی غیرعامدانه از برخی اعمال و عادتهای سنتی و بهطور عمده، اخلاقی است.
▪️برای فهم بهتر اندیشههای هایک در باب سنت، در مقاله زیر ابتدا دیدگاه فلسفی و معرفتشناختی او که الهام بخش اندیشه های اوست، مورد توجه قرارگرفته است.
▪️دیدگاه فلسفی هایک در سنت فلسفه انتقادی کانت ریشه دارد و اثر اندیشههای کارل ریموند پوپر و لودویگ ویتگنشتاین نیز در آن دیده میشود.
دیدگاه کلی هایک در معرفتشناختی، روانشناسی و اخلاق، دیدگاهی کانتی است که براساس آن ما انسانها نمیتوانیم پدیدهها و امور را چنان که در واقعاند دریابیم. او معتقد است؛ نظمی که ما در تجارب خود و حتی در تجارب حسی(نظمحسی) مییابیم، حاصل خلاقیت ذهن ماست و واقعیتی عینی و خارجی نیست.
▪️به نظر هایک، ما نمیتوانیم چنان از نظرگاه انسانی خود به امور فاصله بگیریم که به چشم اندازی کاملا بیطرفانه به جهان، چنان که هست، برسیم. پس هدف فلسفه نه ایجاد نظامی مابعدالطبیعی، بلکه تفحص در توانایی عقل است. مجموعه اندیشهها و استدلالهای هایک مبتنی بر نظریه شناخت تحولی یا آن چارچوب فکری است که خود، آن را خردگرایی تحولی مینامد.
او برخلاف تجربهگرایان وپوزیتیویستها معتقد نیست که زمینهای برای دریافتهای حسی اولیه (فارغ از ذهن)به منزله مبنای شناخت وجود دارد. براساس استدلال هایک، درک ما از جهان خارج، مبتنی بر دادههای حسی محض نیست، بلکه بررابطه ما با جهان استوار است.
▪️تأکید بر ناتوانی ذهن در دریافت قواعد حاکم بر اندیشه آگاهانه خود، به معنای نفی عقل دکارتی است. او معتقد است که همه کس، همه چیز را نمیداند.
▪️به نظر هایک، هرگونه اجبار خارجی، دشمن آزادی فرداست. اجبار درست به این دلیل نامطلوب است که فرد را به منزله موجودی اندیشمند و ارزشگذار حذف میکند و او را صرفا به ابزاری ساده در جهت دستیابی به اهدافی دیگر بدل میکند.
▪️از نظر هایک نه غرایز انسان به طور طبیعی انسان را به سوی تمدنی گسترده رهنمون میکند و نه عقل انسانی دارای آنچنان توانی بوده که بتواند نظم پیچیده لازم برای جوامع گسترده تر را طراحی نماید. آنچه توانسته انسان را به مرتبه رفیع زندگی در جامعه بزرگ و متمدن نایل گرداند، چیزی جز سنت نبوده است که میان غریزه و عقل قرار دارد و اخلاق در حقیقت درون مایه برخی از مهمترین تعالیم آن است.
▪️برای درک دیدگاههای هایک لازم است بدانیم که وی اعمال و رفتار انسانها را ناشی از سه منبع میدانست که عبارتنداز: غریزه، سنت وعقل... سنتها در قالب فرهنگ وجود دارند، به سخن دیگر فرهنگ، مجموعه ای از سنتهای کم وبیش هماهنگ و منسجم است. هایک میگفت: فرهنگ نه طبیعی است و نه مصنوعی، نه به صورت ژنتیک انتقال مییابد و نه به صورت عقلانی ایجاد میشود.
▪️در اندیشه هایک عقل و ذهن فعال انسان محصول فرهنگ وسنت است نه منشأ آن واگربشرتوانسته است بامهارغرایزخود وایجاد قواعد رفتاری مغایرباآنها،جوامع هرچه گستردهتر و متمدن تری به وجود آورد، این پیشرفت در درجه اول در سایه برخی سنتهای مناسب امکانپذیر شده است.
▪️این سنتها طی یک جریان انتخابی- تحولی و به طور خودجوش پدید آمدهاند و هیچ ذهن یا عقل فردیای آنها را ابداع نکرده است. واقعیت این است که عقل فردی به رغم این که مهمترین وسیله محاسبه وپیش بینی انسانهاست،قادربه درک واحاطه کامل برنظمهای پیچیده حاصل از سنتها و فرهنگ مانند: زبان، اخلاق، حقوق، پول و بازار نیست؛ بنابراین و به طریق اولی، نمیتواند مدعی ابداع آنها یا ابداع جایگزینهای کامل تری برای آنها باشد.اما همه عقل گرایان، فیلسوفان ودانشمندان این واقعیت را نمیپذیرند.
▪️بسیاری معتقدند که ترقی تمدن در گرو عقل محاسبهگر انسان است وبرای دست یافتن به جامعه مطلوب که به طور عقلایی طراحی و ایجاد میشود، بایدهمگی آن قواعد رفتاری و سنتهایی را که نمیتوان توجیه عقلانی برای آنها تصورکرد،به کناری نهاد و اخلاق جدیدی را پیریزی کرد. هایک این نوع از خردگرایی را صنعگرایانه مینامد که به عقیده وی نسخه منحط و نادرستی از تفکر عقلانی است.
#مقاله #سنت #عقل #خردگرایی #خردگرایی_تحولی #صنعگرایی #تمدن #فرهنگ
🗞 @andishee_noo 🍃
🔻ادامه مطلب را از اینجا بخوانید🔻