جامعه شناسی و اخلاق

@sociology_of_ethics


آرش احدی مطلق؛
جامعه شناس و پژوهشگر فلسفه
مدرس ریاضیات
@a_ahadi_m

جامعه شناسی و اخلاق

12 Sep, 09:22


🌐 مقاومت
🖋  .....

@Sociology_of_Ethics

جامعه شناسی و اخلاق

01 Sep, 05:58


🌐 نامه های سرگشاده
🖋  واتسلاف هاول

@Sociology_of_Ethics

جامعه شناسی و اخلاق

01 Sep, 05:51


حالا که اصلاحات ورد زبانشان شده، خودشان را مضحکه‌ی عام و خاص کرده‌اند. هیچکس حرف‌هایشان را جدی نمی‌گیرد. هیچکس باورشان نمی‌کند. همه می‌دانند در پس این حرف‌های توخالی، عزم راسخ گروه رهبری نهفته که زیر بار هیچ تغییری نرود و به هیچکس اجازه‌ی عرض اندام و به قدرت رسیدن را ندهد. کسانی که در این ۲۰ سال گذشته کشور را به تباهی کشانده‌اند و حالا زبان به انتقاد از این تباهی باز کرده‌اند و بی‌آنکه قصد واگذاری قدرت و امتیازهایشان را داشته باشند دم از لزوم بازسازی و تغییر می‌زنند، باید هم مایه‌ی تمسخر عاقلان باشند. غیر از این نمی‌تواند باشد.
🌐 نامه های سرگشاده
🖋  واتسلاف هاول

@Sociology_of_Ethics

جامعه شناسی و اخلاق

16 Aug, 10:52


تیپ‌های شخصیتی منفعل ممکن است از تنبیه سکوت برای اجتناب از تعارض و تقابل استفاده کنند، درحالی‌که تیپ‌های شخصیتی قوی از این رفتار برای تنبیه یا کنترل دیگران بهره می‌برند. بااین‌حال، ممکن است برخی افراد تنبیه سکوت را اصلاً آگاهانه انتخاب نکنند. آن فیشل، مدیر طرح خانواده‌درمانی و زوج‌درمانیِ بیمارستان عمومی ماساچوست، می‌گوید «شخص ممکن است غرق در احساساتی شود که قادر به بیانشان در قالب کلمات نیست، بنابراین فقط سکوت اختیار می‌کند». اما تنبیه سکوت، صرف‌نظر از دلایلش، می‌تواند در قربانیان همانند طردشدگی تعبیر و دریافت شود.
مطالعه‌ای نشان داد واکنشی که عدم پذیرش اجتماعی در قربانیان برمی‌انگیزد همانند واکنش قربانیان آزار فیزیکی است. قشر کمربندی قدامی مغز -ناحیه‌ای که تصور می‌شود عواطف و درد را تفسیر می‌کند- در هر دو مورد فعال می‌شود. جان بارج، استاد روان‌شناسی دانشگاه ییل، می‌گوید «مطرودشدن و عدم‌پذیرش، به معنای واقعی کلمه، آسیب‌زننده‌اند».
اما تنبیه سکوت درنهایت به فاعل آن نیز آسیب می‌رساند. ویلیامز می‌گوید که انسان‌ها تمایل دارند به نشانه‌های اجتماعی 2 واکنش نشان ‌دهند، بنابراین نادیده‌گرفتن دیگران برخلاف طبیعت آدمی است. ازاین‌رو، مرتکب ناچار است برای ادامۀ رفتارش آن را توجیه کند. پس کل دلایلی را که برای بی محلی به آن شخص گزینش کرده مدام به خود یادآوری می‌کند. ویلیامز گفت «درنهایت کار به آنجا می‌رسد که زندگی‌تان در خشم و منفی‌بافی مدام سپری می‌شود».
بدتر از آن، تنبیه سکوت می‌تواند اعتیادآور باشد. پدری که نمی‌توانست خود را وادارد که دوباره با پسرش حرف بزند رنج می‌کشید، درست مانند بسیاری از معتادان که عملی را به‌رغم آگاهی از مضرات آن تکرار می‌کنند. ویلیامز گفت «بیشتر افرادی که مبادرت به تنبیه سکوت می‌کنند ابداً قصد ندارند این رفتار را این‌قدر طولانی‌مدت ادامه دهند، اما دست‌برداشتن از آن بسیار دشوار می‌شود. این رفتار برای روان ما شبیه باتلاق است».
تنبیه سکوت با فروخوردن خشم در میانۀ بحثی داغ و خروشان فرق دارد. ویلیامز می‌گوید که یکی از راه‌های جلوگیری از تبدیل تعارض به طردشدگی این است که مدت‌زمان دقیق وقفه و کناره‌گیری خود را با صدای بلند بگویید و زمان ازسرگیری مکالمه را تعیین کنید و اطلاع دهید. البته در برخی شرایط، روابط ناسالم را می‌توان ناگهانی، بدون اطلاع قبلی و بدون ترسیم هیچ‌گونه چشم‌اندازی برای ازسرگیری ارتباط خاتمه داد. مثلاً زمانی که یکی از زوجین مورد آزار جسمی قرار می‌گیرد.
اما زمانی که فردی از تنبیه سکوت برای طردکردن، تنبیه یا کنترل استفاده می‌کند، قربانی باید به او بگوید که می‌خواهد مشکل را حل کند. مارگارت کلارک، استاد روان‌شناسی دانشگاه ییل، در ایمیلی به من نوشت که «ابراز درد نادیده‌گرفته‌شدن» روشی سازنده برای بیان احساسات فرد است و، اگر رابطه واقعاً بر اساس مراقبت و توجه شکل‌ گرفته باشد، می‌تواند زمینه‌ساز تغییرات مثبتی بشود. البته قربانیِ طردشدگی هم چنانچه کاری آزاردهنده انجام داده باشد قطعاً باید عذرخواهی کند، اما اگر یکی از زوجین حساب‌شده و به‌کرّات از تنبیه سکوت استفاده می‌کند، به گفتۀ فیشل «وقتش است که به زوج‌درمانگر مراجعه کنند». فیشل افزود «یکی از بدترین احساسات در روابط نزدیک و صمیمی همین است که فرد احساس کند نادیده گرفته می‌شود. درگیرشدن در تعارض اغلب بهتر از این است که فرد احساس کند کامل پس زده شده».
اگر فردی به مدتی طولانی قربانیِ تنبیه سکوت باشد، چه‌بسا بهتر است که رابطه را ترک کند. نهایتاً، چه چهار ساعت طول بکشد چه چهار دهه، تنبیه سکوت بیشتر نشان می‌دهد فردی که مرتکب این عمل شده چگونه آدمی است تا فرد قربانی. پایان متن
https://t.me/Sociology_of_Ethics/1921

جامعه شناسی و اخلاق

16 Aug, 10:52


داریل آستین، آتلانتیک— کیپلینگ ویلیامز بیش از ۳۶ سال به بررسی و مطالعۀ اثرات تنبیه سکوت پرداخته و صدها قربانی و مرتکب را در این روند ملاقات کرده است:
مثلاً خانمی که پدرش به‌عنوان تنبیه با او قهر می‌کرده و یکی از این قهرها شش ماه طول کشیده است. ویلیامز به من گفت «پدر این خانم در یکی از همین دوره‌های وحشتناکِ تنبیه سکوت فوت کرد. کمی قبل از مرگش، وقتی دخترش برای ملاقات در بیمارستان به بالین او آمد، پدر از او روی برگرداند و حتی برای خداحافظی حاضر نشد سکوتش را بشکند».
مورد دیگر مربوط به پدری است که از صحبت‌کردن با پسر نوجوانش دست کشید و دیگر نتوانست دوباره با او صحبت کند، به‌رغم اینکه آگاه بود با این کار چه آسیبی به فرزندش وارد می‌کند. پدر به ویلیامز گفته بود «این منزوی‌سازی باعث شد فرزندم از پسری شاد و سرزنده به پسری ضعیف و بی‌اراده تبدیل شود و می‌دانستم که من علتش بودم».
همچنین، زنی که شوهرش همان اوایل ازدواجشان ارتباطش را با او قطع کرد. ویلیامز گفت «زن چهار دهه سکوتی را تحمل کرد که با یک اختلاف‌نظر جزئی شروع شده بود و تنها با مرگ همسرش پایان یافت». چهل سال تنها غذاخوردن، تنها تلویزیون تماشاکردن،۴۰ سال نامرئی‌بودن. ویلیامز گفت «وقتی از او پرسیدم که چرا در تمام این سال‌ها کنار شوهرش ماند، خیلی ساده پاسخ داد “چون اقلاً سقفی بالای سرم بود”».
معلم‌ها. خواهر و برادرها. پدربزرگ و مادربزرگ‌ها. دوستان. هر داستانی که ویلیامز، استاد روان‌شناسی دانشگاه پردو، تعریف می‌‌کرد دلخراش‌تر از داستان قبلی بود. در همان حینی که گوش می‌دادم، سؤالی که بیشتر از همه ذهنم را به خودش مشغول کرده بود این بود که چگونه این افراد می‌توانند با نزدیک‌ترین کَسان خود چنین کنند؟
تنبیه سکوت نام‌های زیادی دارد: کناره‌جویی، منزوی‌سازی اجتماعی، سنگ‌اندازی در مسیر رابطه، غیب‌شدن. اگرچه روان‌شناسان برای هر اصطلاح تعاریف متفاوتی ارائه می‌دهند، همگی این‌ها به‌طور کلی اَشکالی از طردکردن به شمار می‌روند. تنبیه سکوت شگرد جدیدی نیست. یونانیان باستان شهروندانی را که تصور می‌شد تهدیدی برای دمکراسی هستند به مدت ۱۰ سال اخراج می‌کردند و مهاجران اولیۀ آمریکا افراد متهم به جادوگری را تبعید می‌کردند. مذاهبْ قرن‌ها افراد را تحت عناوین مختلف طرد کرده‌اند: کاتولیک‌ها تکفیر می‌نامندش، حِرِم (طرد) بالاترین نوع مجازات در یهودیت است، و پیروان آمیش 1 مبادرت به میدونگ (طرد) می‌کنند. کلیسای ساینتولوژی نیز در قبال هر کسی که مخالف دین پنداشته می‌شود «قطع ارتباط» کامل را توصیه می‌کند.
ویلیامز گفت «تحقیقات من نشان می‌دهد که، از هر سه نفر، دو نفر از تنبیه سکوت علیه شخص دیگری استفاده کرده‌اند، و حتی تعداد بیشتری همین کار را با خودشان کرده‌اند». کارشناسان اظهار داشته‌اند که اگرچه برای نتیجه‌گیری قطعی به داده‌های بیشتری نیاز دارند، با ابداع اَشکال جدید برقراری ارتباط طی سال‌ها مصداق‌های تنبیه سکوت نیز احتمالاً افزایش یافته‌ است. ویلیامز افزود «از هر روش جدیدِ برقراری ارتباط می‌توان به‌عنوان ابزاری جهت قطع ارتباط استفاده کرد».
طردشدگی درجات خفیف‌تری هم دارد: شخصی که وسط صحبت از اتاق بیرون می‌رود، دوستی که وقتی در مدرسه برای او دست تکان می‌دهید رویش را برمی‌گرداند، یا شخصی که در یک‌رشته پیام به نظرات همه جواب می‌دهد غیر از شما. ویلیامز می‌گوید «طردشدگی نسبی» ممکن است به معنای جواب‌های تک‌هجایی باشد -نقطه‌ای مختصر در پایان پیامی یک‌کلمه‌ای. اما در موارد جدی، طردشدگی می‌تواند عواقب سنگینی در پی داشته باشد و قربانیان را مضطرب، گوشه‌گیر و افسرده کند یا حتی آن‌ها را به خودکشی سوق دهد.
جوئل کوپر، استاد روان‌شناسی دانشگاه پرینستون، می‌گوید «ازآنجاکه ما انسان‌ها برای سلامت روان خود به تماس و ارتباط اجتماعی نیاز داریم، تبعات منزوی‌سازی می‌تواند شدید باشد. در کوتاه‌مدت، تنبیه سکوت باعث استرس می‌شود و، در درازمدت، تحمیل استرس را می‌توان نوعی سوءاستفاده از دیگری در نظر گرفت».
اگرچه افراد ممکن است از تنبیه سکوت در سناریوهای مختلفی استفاده کنند، اما وجه اشتراک همۀ سناریوها از نظر ویلیامز این است که «افراد از تنبیه سکوت استفاده می‌کنند، زیرا از این طریق می‌توانند از زیر بار توهین به دیگران قسر در بروند، و البته چون می‌دانند این روش در ایجاد احساس منفی در فرد موردنظرشان بسیار مؤثر است».
ویلیامز می‌گوید «تنبیه سکوت نوعی سوءاستفادۀ بسیار موذیانه است، زیرا ممکن است قربانی، در تلاش برای پایان‌دادن به این رفتار، مجبور شود کوتاه بیاید، حتی اگر نداند واقعاً چرا عذرخواهی می‌کند. این مسئله به‌ویژه سلطه‌جویانه است، زیرا هر دو طرف را از گفت‌و‌گوی منطقی محروم می‌کند. کسی این کار را با شما می‌کند ولی شما هیچ کاری از دستتان برنمی‌آید». پایان قسمت اول
https://t.me/Sociology_of_Ethics/1921

جامعه شناسی و اخلاق

16 Aug, 10:49


🌐 «What You’re Saying When You Give Someone the Silent Treatment»
«تنبیه سکوت چیست و چرا افراد از آن برای مجازات دیگران استفاده می‌کنند؟»
🖋  داریل آستین

@Sociology_of_Ethics

جامعه شناسی و اخلاق

01 Aug, 16:15


کسی در خانه ی شما را می زند. در را باز می کنید و مرد جوانی را در مقابل خود می یابید که به کمک نیاز دارد. او مجروح شده است و خونریزی دارد. او را به داخل می برید و کمکش می کنید. کاری میکنید که احساس امنیت و راحتی کند و بعد هم تلفن می زنید و آمبولانس خبر می کنید. ظاهرا این همان کار درستی است که باید انجام دهید.ولی به عقیده ی کانت اگر این کار را فقط از روی دلسوزی انجام دهید، عملی اخلاقی انجام نداده اید. دلسوزی شما ربطی به اخلاقی بودن عملتان ندارد. این بخشی از شخصیت شماست، ولی ارتباطی با کار درست و غلط ندارد.
اخلاقیات از نظر امانوئل کانت تنها به کاری که انجام می دهید ارتباط ندارد، بلکه به دلیل انجام دادن آن کار هم بستگی دارد.کانت معتقد است کار صحیح نباید صرفا بر اساس احساس انجام گیرد: این تصمیم باید بر اساس عقل گرفته شود، عقلی که وظیفه ی شما را بدون در نظر گرفتن احساستان برایتان تعیین می کند. به گفته ی کانت احساسات نباید وارد مقوله ی اخلاقیات شوند.داشتن یا نداشتن احساسات عمدتا تصادفی است.
برخی احساس دلسوزی و همدردی میکنند ، و برخی دیگر فاقد چنین احساساتی اند. برخی خسیس اند، و برخی دیگر از بخشیدن پول به دیگران احساس لذت می کنند. ولی "خوب بودن خصوصیتی است که هر انسان عاقل باید بتواند آن را با اراده و تصمیم خود در وجودش نهادینه کند." از نظر کانت اگر به این دلیل به کسی کمک کنید که این کار را  وظیفه خود می دانید در این صورت عملتان اخلاقی است. کار صحیح همین است. کانت تاکید میکند عملی که صرفا از روی احساس انجام گیرد به هیچ وجه اخلاقی محسوب نمی شود.فرد دیگری را تصور کنید که با دیدن مرد جوان زخمی احساس چندش و انزجار می کند، و با این حال از روی وظیفه به او کمک می کند.
از نظر کانت عمل چنین فردی اخلاقی تر از عمل کسی است که تنها از سر دلسوزی به آن مرد کمک می کند. چون روشن است مردی که با دیدن او احساس چندش و انزجار میکند تنها بر حسب وظیفه مخالف احساساتش رفتار میکند و به جوان زخمی کمک می رساند. از طرف دیگر یک نیکوکار جوانمرد را در نظر بگیرید.نیکوکار جوانمرد به مرد نیازمندی که در کنار خیابان دراز کشیده کمک می کند. در حالی که همه از کنار او بی تفاوت عبور می کنند. چه عاملی این نیکوکار را به یک جوانمرد تبدیل می کند؟
از نظر کانت اگر قصد نیکوکار از کمک به آن مرد درمانده، تنها راه یافتن به بهشت بوده باشد، عملش به هیچ وجه اخلاقی محسوب نمی شود. این کار در واقع استفاده از آن مرد درمانده برای رسیدن به مقصود است؛ ابزاری برای رسیدن به هدف. ولی اگر نیکوکار جوانمرد  فقط به این دلیل به مرد درمانده کمک کرده باشد که این کار را وظیفه ی خود میدانسته و معتقد بوده همه باید در چنین شرایطی همین کار را انجام دهند، در این صورت از نظر کانت، فرد نیکوکار عملی اخلاقی انجام داده است.
https://t.me/Sociology_of_Ethics/1917

جامعه شناسی و اخلاق

01 Aug, 16:13


🌐 تاریخچه کوتاهی از فلسفه
🖋  نایجل واربرتون

@Sociology_of_Ethics

جامعه شناسی و اخلاق

22 Jul, 20:55


ساختمان انجمن جامعه شناسی ایران توسط شهرداری تهران پلمب شد.
به گفته شاهدان وسایل انجمن از ساختمان بیرون آورده شده و یک نگهبان از سوی شهرداری کنار در واحد مستقر شده است. این واحد از سال ۱۳۹۲ در اختیار انجمن جامعه شناسی قرار گرفته بود.
انجمن جامعه‌شناسان از دهه ۷۰ فعالیت خود را آغاز کرده است. ده‌ها شعبه در شهرستان‌های مختلف در سراسر کشور دارد. از ابتدای فعالیتش بیش از ۴ هزار نفر در این انجمن عضویت داشته‌اند و در حال حاضر ۵۰۰ جامعه‌شناس عضو انجمن هستند. به گفته معیدفر عمده فعالیت‌های انجمن جامعه‌شناسی، تمرکز بر حوزه علوم اجتماعی، برگزاری نشست‌ها، تولید مجلات علمی، تخصصی و همایش‌هایی است که توسط جامعه‌شناسان و اصحاب علوم اجتماعی در عرصه داخلی و بین‌المللی برگزار می‌شود.
انجمن جامعه شناسی با استناد به قوانین، حکم تخلیه شهرداری را غیرقانونی دانسته بود.
@Sociology_of_Ethics

جامعه شناسی و اخلاق

15 Jul, 08:13


https://t.me/Sociology_of_Ethics/182
https://t.me/Sociology_of_Ethics/524
https://t.me/Sociology_of_Ethics/281
https://t.me/Sociology_of_Ethics/284
https://t.me/Sociology_of_Ethics/285
https://t.me/Sociology_of_Ethics/435
https://t.me/Sociology_of_Ethics/442
https://t.me/Sociology_of_Ethics/455
https://t.me/Sociology_of_Ethics/456
https://t.me/Sociology_of_Ethics/461
https://t.me/Sociology_of_Ethics/463
https://t.me/Sociology_of_Ethics/469
https://t.me/Sociology_of_Ethics/474
https://t.me/Sociology_of_Ethics/480
https://t.me/Sociology_of_Ethics/481
https://t.me/Sociology_of_Ethics/484
https://t.me/Sociology_of_Ethics/487
https://t.me/Sociology_of_Ethics/488
https://t.me/Sociology_of_Ethics/497
https://t.me/Sociology_of_Ethics/498
https://t.me/Sociology_of_Ethics/500
https://t.me/Sociology_of_Ethics/502
https://t.me/Sociology_of_Ethics/503
https://t.me/Sociology_of_Ethics/508
https://t.me/Sociology_of_Ethics/509
https://t.me/Sociology_of_Ethics/514
https://t.me/Sociology_of_Ethics/516
https://t.me/Sociology_of_Ethics/520
https://t.me/Sociology_of_Ethics/525
https://t.me/Sociology_of_Ethics/544
https://t.me/Sociology_of_Ethics/631
https://t.me/Sociology_of_Ethics/697
https://t.me/Sociology_of_Ethics/1277
https://t.me/Sociology_of_Ethics/1394
https://t.me/Sociology_of_Ethics/451
https://t.me/Sociology_of_Ethics/1183


مطالبی از :
علی شریعتی، عبدالکریم سروش، احمد قابل، مصطفی ملکیان، حسن محدثی، مرتضی مطهری، داود فیرحی، نعمت اله فاضلی، محسن امین، محمدباقر تاج الدین، بهروز مرادی، سروش دباغ، محسن حسام مظاهری، عبدالکریم گواهی، یاسر عرب، آرش احدی
با مفاهیم عزاداری و جامعه شناسی مراسم عاشورایی.

🔻نظریه‌ی کارناوالی شدن عزاداری عاشورا، نظریه‌ای جامعه‌شناختی در باب تحول عزاداری در ایران پس از انقلاب است.

جامعه شناسی و اخلاق

05 Jul, 07:01


🌐 توسعه
🖋 .....

@Sociology_of_Ethics

جامعه شناسی و اخلاق

09 Jun, 18:24


🌐 ایران
🖋  حافظه کلنگی!!

@Sociology_of_Ethics

جامعه شناسی و اخلاق

07 Jun, 08:34


🌐 بحران انسانی در سودان؛ بی‌خانمانی، قتل و گرسنگی
🖋  از زمان آغاز درگیری میان ارتش سودان به فرماندهی «عبدالفتاح البرهان» رئیس شورای حاکمیتی این کشور و گروهک «واکنش سریع» به سرکردگی «محمد حمدان دوقلو» ملقب به «حمیدتی» از آوریل ۲۰۲۳ تاکنون حدود ۱۵ هزار نفر کشته و بیش از  ۸ میلیون نفر آواره شده‌اند

@Sociology_of_Ethics

جامعه شناسی و اخلاق

24 May, 11:12


"الگوی وی ترکیب نظریه نوسازی(تأکید بر داخل)و وابستگی(تأکید بر بیرون)بود،از این‌ رو استدلال وی عبارت بود از:منافع شرکت‌های خارجی تا حدی با رونق داخلی کشورهای وابسته‌ سازگار می‌شود و به این معنا آنها خود به ارتقای توسعه کشور پیرامونی کمک می‌کنند،ولی توسعه‌ وابسته به دلیل فقدان تکنولوژی مستقل و غیره ناقص است. البته والرشتاین کوشیده به آن جسمیت ببخشد (شی‌ءنگری)؛ -در این دیدگاه،نوعی غایت‌گرایی ناآگاهانه تاریخی به چشم می‌خورد و آن انتزاعی بودنش‌ است(غایت‌نگری)؛ -توجه خاص والرشتاین به حاکمیت نظام،وی را از پرداختن به روابط مشخص موجود در جوامع‌ خاص در طول تاریخ باز داشته‌است؛ -این دیدگاه به جای تأکید بر طبقات و ستیزهای طبقاتی در عرصه تولید،اهمیت بیشتری برای‌ روابط مبادله و توزیع منافع در بازار قائل است؛ -دیدگاه نظام جهانی به ندرت به بررسی تاریخی روابط خاص طبقاتی در درون ملت‌ها که‌ بیان‌کننده روابط جهانی میان آنها نیز هست و هم‌چنین چگونگی تأثیرگذاری این روابط بر توسعه‌ داخلی آنها می‌پردازد؛ -در این نظریه،نظام جهانی به صورت یک جسم فعال ترسیم شده‌است،ولی هواداران‌ والرشتاین می‌گویند نظام جهانی یک جسم نیست بلکه یک مفهوم است؛ -نظریه نظام جهانی فاقد مطالعات موردی خاص است،ولی والرشتاینی‌ها معتقدند این نظریه به‌ مطالعه موردی هم پرداخته‌است؛ -نظریه مذکور از درک نقش مبارزات طبقاتی در شکل‌دهی به توسعه عاجز است،در عوض‌ والرشتاین معتقد است مبارزات طبقاتی در پویش سرمایه‌داری نقش بسیار مهمی دارد؛ -تحلیل والرشتاین در مورد طبقه،مبنایی ندارد،ولی شباهت‌های زیادی بین نظر والرشتاین و تحلیل‌های تاریخ‌شناسان انگلیسی وجود دارد."
https://t.me/Sociology_of_Ethics/1906

جامعه شناسی و اخلاق

24 May, 11:09


🌐 تغيير اجتماعي و توسعه
🖋  الوين.ي.سو

@Sociology_of_Ethics

جامعه شناسی و اخلاق

17 May, 16:34


دمیدن یک حس معنوی یا عرفانی به کیش شخصیتت به تو کمک می‌کند تا از احساسات پاک مذهبی مردم کشورت نهایت سواستفاده را بکنی.
پس سعی کن خود را یک آدم مؤمن و خداترس جلوه دهی، این تاکتیک سود فراوانی دارد:
نخست اینکه باعث افزایش محبوبیت نزد اکثریت دین داران جامعه می‌شود و کیش شخصیتت را تقویت، سپس حکومتت را مستحکم‌تر و اداره مملکت را برایت راحت‌تر می‌کند. بهترین حالت این است که رژیمت و دین مردم چنان درهم بیامیزد که هر یک از این دو معادل دیگری تلقی شود.
در یک نظام دیکتاتوری فایده داشتن دشمن خارجی آنقدر زیاد است که حتی اگر چنین دشمنی وجود نداشته باشد، باز باید آن را ساخت.
همیشه به مردم کشورت یادآوری کن نیروهایی در حال برنامه ریزی برای بی‌ثبات کردن کشور و ایجاد ناامنی‌اند و تنها نیرویی که می‌تواند جلوی این دشمنان را بگیرد، تویی.
ترساندن مردم از این دشمنان نامشخص اغلب منجر به ابراز همدلی ملت با تو و رژیمت می‌شود.
اگر فرهنگ ترس را به طور کامل و همه جانبه بر مردم  کشورت حاکم کنی؛ هیچ کس جرئت نخواهد کرد که تو را به چالش بکشد، تهدید کند یا علیه تو دسیسه بچیند.
آدم‌ها را خوب بترسان و بعد ببین چطور به خاطر اینکه آنها را صرفا زنده نگه داشته‌ای و شغلی و نانی به آنها داده‌ای از تو تشکر خواهند کرد
چنین مردمی هرگز صدایشان را علیه تو بلند نخواهند کرد و تو می‌توانی مطمئن باشی که
واکنش آنها به کارهای کرده و نکرده‌ات چیزی جز سکوت نخواهد بود.
کاری کن که همه قراردادهای پیمانکاری پروژه‌های ساختمانی از آن بستگان، دوستان، نوچه‌ها، طرفداران و حامیانت شود و دشمنان یا رقیبانت هیچ سهمی از این خوان نعمت نبرند.
وضع ایدئال این است که نیروهای اپوزیسیون در کشورت فقط به اندازه‌ای در صحنه سیاسی کشور حضور داشته باشند که بتوانی از وجودشان به عنوان دلیلی برای اثبات دیکتاتور نبودنت استفاده کنی.
دولت‌های غربی و روشنفکران داخلی معمولا تو را دیکتاتوری سرکوبگر و رژیمت را رژیمی استبدادی می‌نامند.
تو برای مقابله با این نوع انتقاد‌ها باید یک نیروی اپوزیسیون قانونی در کشورت داشته باشی.
به عبارت دیگر؛ نیروی اپوزیسیون قانونی می‌تواند ظاهری دموکراتیک به رژیم دیکتاتوری‌ات بدهد.

تو بر کشوری حکومت می‌کنی که نویسندگان، روزنامه‌نگاران، استادان دانشگاه‌ها و فعالان سیاسی‌اش همگی آماده‌اند تا اگر به آنها شانس و فرصتی داده شود، به تو حمله کنند. تو گهگاه باید سرکوبشان کنی تا بفهمند جایگاه واقعی‌شان در کشوری که بر آن حکومت می‌کنی،کجاست و پای خود را از گلیمشان درازتر نکنند.
پس از اینکه بساط تظاهرکنندگان را از خیابان برچیدی، یادت باشد هر کسی را به ذهنت رسید، مقصر اعلام کنی.
به هر حال در جریان سرکوب‌ها عده‌ای کشته و زخمی شده‌اند و اپوزیسیون می‌کوشد تو را مقصر اصلی اعلام کند.
اما پیش دستی کن و دیگران را مقصر اعلام کن.
بگو خارجی‌ها برنامه ریز اصلی تظاهرات بوده‌اند؛بگو ارازل و اوباش تحت هدایت سازمان دهندگان تظاهرات، دست به خشونت زده‌اند؛ بگو تروریست‌ها و افراط گرایان در صفوف تظاهرکنندگان رخنه کرده بودند. و بگو رسانه‌های معاند مردم ساده لوح را تحریک کرده بودند وزیرانت را وادار کن انواع اتهام‌ها را به اپوزیسیون بزنند  و هیچ ایرادی هم ندارد که حرفای وزیران و مقامات رژیمت گاهی ضد و نقیض باشد.
این تاکتیک در راستای استراتژی   "تفرقه بینداز و حکومت کن "
https://t.me/Sociology_of_Ethics/1904

جامعه شناسی و اخلاق

17 May, 16:33


🌐 خودآموز دیکتاتورها
🖋  رندال وود، کارمینه دولوکا

@Sociology_of_Ethics

جامعه شناسی و اخلاق

30 Apr, 19:23


🌐 جهل مقدس
🖋  روآ، اولیویه

@Sociology_of_Ethics

جامعه شناسی و اخلاق

19 Apr, 11:31


●گرچه از منظر "اخلاق مطلق گرا" (که امانوئل_کانت سخنگوی آن است) دروغ گفتن به طور مطلق یک رذیلت است و هیچ شرایط و منافعی توجیه کننده دروغ نیست، از دیدگاه روانی-اجتماعی می توانیم دروغ ها را به دو دسته تقسیم کنیم:
●گروه اول دروغ هایی هستند که ناشی از رانشگر (Driver) "دیگران را راضی کن" (Please others) هستند. از دیدگاه تحلیل رفتار متقابل (Transactional Analysis)  هر کدام از ما در جریان تربیت "اوامر و مناهی" خاصی را از محیط دریافت می کنیم. این "امر و نهی ها" در سراسر زندگی ، تعیین کنندهٔ تصمیمات ما هستند. هنگامی که خانواده، آموزش و پرورش و رسانه دستور "دیگران را راضی کن" را در پیش نویس زندگی ما نوشته باشند ما در سراسر عمر تلاش می کنیم "به هر قیمتی" دیگران را خوشنود کنیم. در نتیجه، هنگامی که حدس می زنیم گفتنِ حقیقت باعث رنجش خاطر دیگران شود دروغ را جایگزین حقیقت می کنیم.
●بارها پیش آمده است که در پاسخ سؤالات "این لباس به من میاد؟" ، "این رنگ مو به من میاد؟" ، "از غذا راضی بودین؟ نمکش خوب بود؟ خوب جا افتاده بود؟" پاسخ داده ایم: "بله، کاملاً، خیلی!" در حالی که نه آن رنگ لباس و رنگ مو به دوستمان می آمده و نه این غذا طعم رضایت بخشی داشته است. خیلی اوقات خودِ سؤال کننده هم به جای شنیدن حقیقت تلخ، توقع دارد دروغ شیرین را بشنود! انگار که او از شما می خواهد که "لطفاً به من دروغ بگویید، خواهش می کنم!". گرچه او در سطح خودآگاه و آشکار (Explicit) از شما تقاضای دروغ نمی کند اما در سطح ناخودآگاه و تلویحی (implicit) از شما تمنّای دروغ می کند و زبان بدن (Body Language) و لحن کلام (Prosody) او پر از این التماس است: "عزیزم، مرا با دروغ شیرین نوازش کن".
کسانی که با گفتن چنین دروغ های شیرینی مخاطب خود را خوشنود می کنند دچار دستورالعمل روانی "همه را خشنود کن" هستند. آن ها از این که دیگران را برنجانند وحشت دارند. این نوع دروغ گفتن نه با طرّاحی قبلی صورت می گیرد و نه با قصد سوء استفاده از مخاطب، تنها تصمیمی است ناشی از آموزه های غلط تربیتی و ترس از رنجاندن دیگران.
●اما در مقابل چنین دروغ هایی دسته دوّمی از دروغ ها وجود دارند. دروغ هایی که طرّاحی شده اند و گویندهٔ آن ها ، نه به قصد نوازش کردن مخاطب بلکه به منظور فریب دادن و سوء استفاده از او این دروغ های نظام مند را طراحی کرده است.
●در کتاب 1984 ، جورج_اورول جامعه ای را ترسیم می کند که در آن وزارت خانه اي وجود دارد به نام وزارت حقيقت كه بر خلاف نامش، وظيفه اش پنهان كردن حقيقت و انتشار دروغ است.
دروغ هایی که باعث فریب ملت و اقتدار و ثبات حکومت شوند. چنین دروغ هایی ریشه در "کیش قدرت" دارند، مذهبی که محور آن حفظ قدرت است. جورج اورول در همان کتاب به "مرام نامه" سازمانی که دروغ های نهادینه و سازمان مند تولید می کند می پردازد: "حفظ قدرت به هر بهایی!". هنگامی که در جامعه ای نهاد های قدرت دچار چنین مذهبی شوند، گفتن حقيقت و پرده برداري از دروغ تبديل به يك همل سياسي مي شود و شما با نه گفتن به دروغ هاي بزرگ و كلان روايت ها يك اپوزيسيون محسوب مي شويد!
هاناآرنت فیلسوف آلمانی در مقاله "حقیقت و سیاست" می نویسد:
●"هنگامی که جامعه ای به دروغ گویی سازمان یافته روی آورد و دروغ گفتن تبدیل به اصل کلّی شود و به دروغ گفتن در موارد استثنایی و جزئی اکتفا نکند، صداقت به خودی خود تبدیل به یک عمل سیاسی می شود و گوينده ي حقيقت حتي اگر به دنبال كسب قدرت يا هيچ منفعتي ديگر هم نباشد يك كنشگر سياسي محسوب مي شود .
در چنین شرایطی شما نمی توانید از سیاست کناره بگیرید و راه خود را بروید، شما ناچارید یکی از این دو راه را انتخاب کنید: یا به وزارت دروغ می پیوندید، یا یک مخالف سیاسی محسوب می شوید.
https://t.me/Sociology_of_Ethics/1898

جامعه شناسی و اخلاق

19 Apr, 11:21


🌐 صداقت دروغ سياست
🖋  دکترمحمدرضاسرگلزایی

@Sociology_of_Ethics