آرزوی دوباره ای که یخ زد
و سال ها شد که تو را ندیده ام.
میان من و تو
دست بلند فاصله هاست
و سکوتی مرگبار در اینجا
که دارد جوانه میزند.
من در خودم گم شده ام
در خودم که از تو پر شده بود
و این من، تنها یک سایه شده است
در خاکستریِ این روزگار..
حالا تنهای تنها
در جایی میان ستارگان
در میان ستاره ای،
منم نشسته به تماشای جهان
به گذشته و آینده
در یک زمان
و همه چیز پیداست
که من، دیگر من نمیشوم
و تو
همچنان همان کهکشانِ رقصانی..
#سپهر_آهنگی