سعدی شیرازی(شاعران سبک عراقی)

@saadieshiraz


 سرایندگان مهم سبک عراقی : خاقانی شروانی، انوری ابیوردی، مولوی بلخی، نظامی گنجوی، سعدی شیرازی، خواجوی کرمانی، حافظ، کمال‌الدین اصفهانی و فخرالدین عراقی 

لینک:
https://t.me/+zZTvr-E4cS1kMjk0

سعدی شیرازی(شاعران سبک عراقی)

23 Oct, 09:21


جدا شد یارِ شیرینت کنون تنها نشین، ای شمع!
که حکمِ آسمان این است اگر سازی و گر سوزی

«یارِشیرینِ»  شمع، همان انگبین است که درموم وجود داشته و شاعر سوز و گدازِ شمع را اکنون نتیجهٔ جدایی از آن یار شیرین می‌داند.
به اعتبار انس و الفتی که حافظ با سعدی داشته، بهتر آن است که بگوییم حافظ این تصویر را مستقیماً از سعدی و از این داستان بوستان گرفته است؛

شبی یاد دارم که چشمم نخفت
شنیدم که پروانه با شمع گفت

که من عاشقم گر بسوزم رواست
تو را گریه و سوز باری چراست؟

بگفت ای هوادارِ  مسکینِ من
برفت انگبین، یار شیرین من

چو شیرینی از من به در می‌رود
چو فرهادم آتش به سر می‌رود

تصویری که سعدی از شمع و جدایی او از «یارِ شیرین» انگبینش به گونهٔ فرهاد داده است، به احتمال قوی متاثر است از این ابیات اثیرالدین اخسیکتی(متوفی قبل از ۵۷۹ هجری) که در غزلی خطاب به شمع گفته است:

ای شمعِ زرد روی که با اشک دیده‌ای!
سر خیلِ عاشقانِ مصیبت رسیده‌ای

فرهاد وقتِ خویشی، می سوز و می‌گداز
تا خود چرا ز صحبت شیرین  بُریده‌ای

یک شب سپندِ آتش هجران شوی چه باک؟
شش مٓه وصالِ دوست نه آخر تو  دیده‌ای؟

یاری به باد داده‌ای ار نی،  چرا چو من
بی رنگ و  اشکبار و  نزار و خمیده‌ای

که تمام ابیات پانزده گانه ی این تغزل، در باب شمع است و سپس مدیح یکی از بزرگان آلِ خجند، شاید بعد از لغزِ شمع منوچهری، این وسیع ترین توصیف شمع در ادبیات فارسی باشد.

مولانا نیز بدون در نظر گرفتنِ رابطه فرهاد و شیرین، مانندِ حافظ، نفسِ جدایی از یار شیرین را، در این تصویر شمع مورد نظر داشته است:

آن شمع که می‌سوزد، گویم ز چه می‌گرید؟
زیرا که ز  شیرینش در قهر جدا کردی.

این کیمیای هستی، شفیعی‌کدکنی، تهران: نشر سخن، ۱۳۹۶، جلد اول، ص ۱۲۰_۱۱۸

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
      @saadieshiraz
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

سعدی شیرازی(شاعران سبک عراقی)

22 Oct, 15:23


شرح لغات و مشکلات دیوان انوری ابیوردی
تألیف: دکتر سید جعفر شهیدی


C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
@daneshhayeadabi
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌

سعدی شیرازی(شاعران سبک عراقی)

20 Oct, 10:36


به نام خداوند جان و خرد

گروه‌ها و کانال‌های تحت پوشش ابرگروه دبیران ادبیات کشور در تلگرام:

گروه‌ها:

گروه دبیران ادبیات متوسطه یک و گروه پشتیبانی گروه‌ها
لینک گروه:
🪷https://t.me/+CKiV5eREs6FjMjc0

گروه دبیران ادبیات متوسطه دو
لینک گروه:
🪷https://t.me/+ucK0179573FmZWQx

گروه دانش‌آموزی
لینک گروه:
🪷https://t.me/+3mxWOB2kEENmMTY8

گروه تبادلات
لینک گروه:
🪷https://t.me/+vKWsBQ-E4HIyMWNk

کانال‌ها:

آیدی تعدادی از کانال‌ها که آرشیو گروه نیز محسوب می‌شوند:

ادبیات متوسطه اول (هفتم، هشتم، نهم)
🆔@adabiatemotevaseteh1

ادبیات متوسطه دوم (دهم، یازدهم، دوازدهم )
🆔@adabiatemotevaseteh2

علوم و فنون ادبی
🆔 @daneshhayeadabi

دانش‌های زبانی
🆔@daneshhayezabani

قلمرو فکری ادبیات
🆔@gherabatemanaei

تست ادبیات
🆔@test_adabiat

فارسی و نگارش فنی
🆔@adabiatefani

بانک نمونه سوال ادبیات
🆔@bankesoaladabiat


نگارش( دهم، یازدهم، دوازدهم)
🆔@negareshe10

کانال دانش‌آموزی گروه دبیران ادبیات کشوری
🆔@daneshamoziadabiat

کانال صائب و شاعران سبک هندی
🆔@saeb_e_tabrizi

کانال ادبیات حماسی، فردوسی و شاعران سبک خراسانی
🆔@adabiatehemasi

کانال حافظ‌پژوهی
🆔@hafezpajohi

کانال سعدی و شاعران سبک عراقی
🆔@saadieshiraz

داستانک
🆔@daastaanak

کتابخانه ادبی
🆔@ketabkhaneadabi

کانال تبادلات فرهنگیان
@FARHANGIAN_TABADOL


گروه دبیران ادبیات کشور در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/96665629Cc686e94fcc
آرشیو گروه:
https://eitaa.com/joinchat/1999044610Cd968b94933

گروه دبیران ادبیات فارسی کشور در سروش:
https://splus.ir/dabiraneadabiat

آرشیو گروه در سروش:
https://splus.ir/adabiatemotevaseteh2

سعدی شیرازی(شاعران سبک عراقی)

19 Oct, 20:13


سخنانی پیرامون #غزلیات_سعدی

🔶 دکتر حمیدیان



C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
      @saadieshiraz
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

سعدی شیرازی(شاعران سبک عراقی)

18 Oct, 15:05


https://www.asriran.com/fa/news/1001750/%D8%A8%D8%A7-%D8%B3%D8%B9%D8%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D9%88%D9%84-%D8%AD%DA%A9%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%B3%DB%8C-%D9%88-%DB%8C%DA%A9%D9%85-%D8%A7%DA%AF%D8%B1-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%B1%D8%A7-%DA%AF%D9%88%DB%8C%D8%AF-%D8%B4%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%86-%D8%A2%D9%86%DA%A9-%D9%85%D8%A7%D9%87-%D9%88-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%B5%D8%AF%D8%A7
C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
      @saadieshiraz
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

سعدی شیرازی(شاعران سبک عراقی)

17 Oct, 08:24


.

   مقایسه نثر سعدی شیرازی
و سنایی اشنویی!


   (شاید گزاف گونه بنظر بیاد لیک طبع را با معیاری مطبوع محک زدیم،خسارت در جسارت را بربنده ببخشایید.)

    عاشقی هم اگر کردید از حضرت سعدی یاد بگیرید راه عاشقی کردن را:

     "یاد دارم در ایام پیشین که من و دوستی چون دو بادام مغز در پوستی صحبت داشتیم ناگاه بینمان جدایی افتاد."

پس از مدتی که باز آمد، گلایه آغاز کرد
که در این مدت قاصدی نفرستادی؟

گفتم: دریغ آمدم که دیده قاصد به جمال تو روشن گردد و من محروم،

رشکم آید که کسی سیر نگه در تو کند
باز گویم نه که کس سیر نخواهد بودن

📚سعدی، گلستان باب پنجم

نوسازی همان داستان سعدی به قلم سنایی:

"بیان قصه در دگر البسه"

     در خاطر دارم که در دورانِ شباب با یکی از احباب، مرا مراودت و ارادت ی خاص بود، چون دو هسته در یک پوسته!

   به ناگاه و ناخواسته در مسیرِ محبت مان خاری خلید،
و غباری روی مودت مان، پوشید.

     پس از مدتی مدید که مرا بدید،
دل از نو رِبود و درِ شِکوه گشود که در این ایامِ ناکام، قاصدی به مقصود روانه نداشتی و
دگر، دانه ی دوستی به دل نکاشتی!...

   گفتمش که حسادت برحذر م داشت که وی حلاوت تو ببینَد و گلی از رخسارت بچینَد!


#امین_سنایی


C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
      @saadieshiraz
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

سعدی شیرازی(شاعران سبک عراقی)

15 Oct, 18:08


📹 پا تویِ کفشِ سعدی
🎤 مجتبیٰ احمدی، فرهاد رنجبرراد، مهران حسینی، رضی صائب

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
      @saadieshiraz
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

سعدی شیرازی(شاعران سبک عراقی)

15 Oct, 12:31


سفر به ادبیات  #حکایات_مفید

فرق ِ میان ِ دانشمند و عابد از نظر سعدی

صاحب‌دلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهد ِ صحبت ِ اهل ِ طریق را

گفتم میان عالم ِ و عابد چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن این فریق را؟

گفت: آن گلیم خویش به در می‌برد ز موج
وین جهد می‌کند که بگیرد غریق را

معنی: انسان صاحب‌دلی از عبادتگاه به مدرسه؛ محل علم‌آموزی اومد و عهد همنشینی با یاران اون‌جا رو شکست
به اون گفتم چه فرقی بین کسی که خدا رو عبادت می‌کنه و کسی که علم و دانش می‌آموزه وجود داره، که این گروه رو انتخاب کردی؟
گفت: عابد فقط برای خودش دعا می‌کنه و سعی می‌کنه گلیم خودش رو از آب بیرون بکشه. اما دانشمند سعی می‌کنه چیز جدید بیاموزه تا اوضاع مردم رو با آگاهی دادن بهتر کنه و نذاره تو دریای جهل غرق بشن.

برگرفته از کتاب گلستان سعدی
باب دوم، حکایت ۳۸


C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
      @saadieshiraz
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

سعدی شیرازی(شاعران سبک عراقی)

14 Oct, 15:01


✳️ بزرگداشت سعدی

🔶 دکتر دادبه

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
      @saadieshiraz
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

سعدی شیرازی(شاعران سبک عراقی)

13 Oct, 16:17


شبی یک سرگذشت

🌹⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️🌹

عشق فرهاد به شیرین
قسمت۲



گفت وگو ،خسرو فرهاد به نتیجه نرسید ،دست آخر خسرو گفت حال که حاضر نیستی دست از عشق شیرین برداری باید راهی ازمیان کوه بازکنی تا مردم براحتی عبورنمایند.
چوبشنید این سخن فرهاد بی دل
             نشان کوه جُست ازشاه عادل
به کوهی کرد خسرو رهنمودش
       که خواند هرکس اکنون بیستونش
فرهاد به کندن کوه مشغول گردید اوباتمام جدیت شب وروز کارمی کرد از دور قصر شیرین را میدید واه می‌کشید با عکسی که از صورت شیرین برسنگی کنده بود رازونیاز میکرد، تصویر خسرو واسب معروف او شبدیز را در همان‌جا کنده بود
عشق می تواندکارهای بزرگی انجام شود نیروی عشق دردستان هنرمند فرهاد قوت می آفرید، حال دیگر ماجرای شیرین وفرهاد نقل محافل شده، یک روز شیرین درجواب یکی از ندیمه هایش که گفت فرهاد برای شما مشغول کوه کندن است گفت پس بروم سری به اوبزنم سپس با ندیمه هایش درحالی که هدیه هایی برداشته بود بسمت کوهی که فرهاد کارمیکرد براه افتاد، فرهاد بادیدن شیرین بسیار خوشحال گردید وابراز محبت کرد شیرین جویای حال اوگردید سپس خدا حافظی کرد وبرگشت، در راه برگشت بود که اسب شیرین دچار حادثه گردید، فرهاد به محض اطلاع خودش را به اورسانید شیرین را درحالیکه سوار براسب بود از زمین بلند کرد برگردن گرفت  او را تانزدیکی قصرش آورد.
فرهاد باشور وحال خاصی بکارش ادامه داد، برای خسرو معلوم گردید که بزودی کارتمام وطبق قولی که داده بود باید دست از معشوقش بردارد لذا بامشاوران بشور نشست آنان تصمیم گرفتند مردی بد نهاد را پیدا کرده خبر مرگ شیرین را بفرهاد برساند شاید که فرهاد دلسرد شده به زادگاهش برگردد، مرد بدکنشی راپیداکرده اورا آموزش داده روانه اش کردند مرد محزون ونالان بنزد فرهاد آمد جریان مریضی ومرگ شیرین راگفت فرهاد باشنیدن خبر مرگ دلداده اش باتمام قدرت وبی محابا تیشه را بر بدنه سنگها می‌کوبید بطوری کوه بناگاه ریزش نموده وفرهاد جان بجان آفرین تسلیم کرد گویند از افتادن تیشه بر زمین گیاهی سر ازخاک بیرون آورد که داروی بسیاری از دواها است

کاظم مزینانی

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
      @saadieshiraz
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

سعدی شیرازی(شاعران سبک عراقی)

13 Oct, 16:17


شبی یک سرگذشت

🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹

داستان عشق فرهاد به شیرین

🌹👇👇👇👇👇👇🌹

دراقیانوس ادب وشعر ایران نظامی ازجایگاه خاصی برخوردار میباشد (ادوارد براون) اورا استاد داستانهای رمانتیک می‌داند، جلوه شعر نظامی همچون خورشيد میدرخشدواو را ازدیگران متمایز میکند، گرچه قبل او عنصری ،  ابوالمُویّد بلخی ، فخرالدین اسعد گرگانی ودیگران داستانسرایی نموده اند ولی هیج کدام درخشندگی نظامی را درسرایش شعر های داستانی را نداشتند اینک به داستان شیرین وفرهاد می پردازیم.
بر اساس سروده های نظامی پس ازاینکه شيرين به‌ تیسفون آمد خسرو دستور داد ساختن کاخی  برای شیرین در بیستون را داد(خرابه های این کاخ درقصر شیرین پابرجاست ولی زیاد معتبر نیست) بیشترین غذای شیرین شیر گوسفند بود ولی چون درآن اطراف گیاهان خوبی نبود چوپانان گله ها را دورتر ازکاخ به چرا میبردند واین برای خدمه مشگل بود شیرین دراندیشه بود که چگونه شیر تازه میل کند ، این مشگل راشاپور دوست خسرو برطرف کرد ،شاپور بدیدار شیرین آمد پیشنهاد داد مهندس سنگتراشی که با او در محضر یک استاد بوده اند نزد اوبیاورد تاراهکاری ارائه دهد، شیربن قبول کرد،لذا فردای آنروز فرهاد را به سراپرده شیرین بردند ،شیرین که صدایی دلنواز داشت وبه لطف گفتار مشهور بودش فرهاد را دیوانه خود کرد.
زشیرین گفتن وگفتار شيرين.
شده هوش ازسر فرهاد مسکین .
فرهاد وقتی از اندیشه شیرین آگاه گردید ،جویی بطول یکی دوفرسنگ ازجایگاه گوسفندان تا کاخ شیرین درمیان سنگها جهت رساندن شیر طراحی کرد،زیبایی وگویش شیرین اورا شیفته وحیران ساخت بفوریت دست بکارشد دراندک مدتی این کار سترگ را انجام داد شیرین که چنین کار بزرگی را دراندک زمانی دید از فرهاد تشکر و گوشواره زرین از گوش بیرون آورده وانرا تقدیم فرهاد کرد ، فرهاد این گوشواره که گنجینه ای بود قبول کرد ولی آنرا نثار قدم معشوق نمود ، از آنروز کارفرهاد شده بود درفراق یار درسوز وگداز بودن بطوریکه زبانزد خاص عام گردید، تااینکه یکی از نزدیکان خسرو پرویز جریان رسوایی عشق فرهاد رابگوش او رسانید، خسرو از پیداشدن رقیب بسیار ناراحت گردید از طرفی خوشحال که معشوقش اینقدر زیباست واینطور در انظار دوست داشتنی است، خسرو نتواست به تنهایی تصمیم بگیرد ناچار به‌ شورنشست پیشنهاد کشتن او را ردکرد زیرا نمیخواست بیگناهی کشته شود ازطرفی آزاد گذاشتن او هم کار درستی نبود ، پیشنهاد داده‌ شد اورا باپول وزر تطمیع کنند، خسرو فرهاد را به کاخ دعوت کرد با او گفت وگو کرد شاه سعی کرد فرهاد را ازعشقش منصرف نماید ولی فرهاد محکم واستوار از خواسته اش دفاع کرد نظامی دراین گفت و گو شاهکاری ارائه داد که تاکنون بدین زیبائی هیج شاعری شعر گفت‌وگو گو نسروده است.

ادامه دارد

کاظم مزینانی

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
      @saadieshiraz
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

سعدی شیرازی(شاعران سبک عراقی)

13 Oct, 07:18


#حکایت

یاد دارم که در ایام طُفولیّت مُتَعَبِّد بودمی و شب‌خیز و مُوْلَعِ زهد و پرهیز.
شبی در خدمتِ پدر، رَحْمَةُ اللهِ عَلَیْهِ، نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مُصْحَفِ* عزیز بر کنار گرفته و طایفه‌ای گردِ ما خفته.
پدر را گفتم: از اینان یکی سر بر نمی‌دارد که دوگانه‌ای* بگزارد. چنان خوابِ غفلت برده‌اند که گویی نخفته‌اند که مرده‌اند.
گفت: جانِ پدر! تو نیز اگر بخفتی به از آن که در پوستینِ خلق افتی*.

نبیند مدّعی جز خویشتن را
که دارد پردهٔ پندار در پیش
گرت چشمِ خدا بینی ببخشند
نبینی هیچ‌کس عاجزتر از خویش


#گلستان_سعدی🍃
.

*مولع: حریص
*مصحف: قرآن
*دوگانه: نماز صبح
*در پوستین خلق افتادن: بدگویی و غیبت از مردم

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
      @saadieshiraz
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

سعدی شیرازی(شاعران سبک عراقی)

07 Oct, 16:21


.

شیخ مصلح الدین سعدی و حافظ شیرازی، این دو عارف، علاوه بر شاعر تراز اول بودن، دل‌مشغول مناسبات و روابط اخلاقی جاری در زندگی پیرامونی بوده و درباره آن می‌اندیشیدند و نتایج تاملات خویش را به هنرمندی هر چه تمامتر به تصویر می‌کشیدند ....
حافظ نسبت به تحولات جاری جامعه خویش حساس بود و هنگامی که گشایشی در امور سیاسی پدید می‌آمد آن را به صدای بلند ابراز می‌کرد ...
حافظ اتفاقات سیاسی و اوضاع و احوال اجتماعی زمانه ی خود را به دقت زیر نظر داشت و تزویر و ریاکاری در جامعه‌ی دینی را به صراحت نقد می‌کرد .......
از منظر لسان‌الغیب حافظ، جامعه‌ی اخلاقی برتر از جامعه‌ی فقهی است ....
و لازمه این سخن این است که زهدفروشی و ریاکاری باید فرو‌نهاده شوند .....



فلسفه ی لاجوردی سپهری
سروش دباغ
انتشارات صراط



C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
      @saadieshiraz
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

سعدی شیرازی(شاعران سبک عراقی)

05 Oct, 06:30


🔹تصاویر متحرک بازسازی شده از سعدی به وسیله‌ی هوش مصنوعی ساخته شده است

غزل ۳۹۵ سعدی

گر من ز محبتت بمیرم
دامن به قیامتت بگیرم

از دنیی و آخرت گزیر است
وز صحبت دوست ناگزیرم

ای مرهم ریش دردمندان
درمان دگر نمی‌پذیرم

آن کس که به جز تو کس ندارد
در هر دو جهان من آن فقیرم

ای محتسب از جوان چه خواهی
من توبه نمی‌کنم که پیرم

یک روز کمان ابروانش
می‌بوسم و گو بزن به تیرم

ای باد بهار عنبرین بوی
در پای لطافت تو میرم

چون می‌گذری به خاک شیراز
گو من به فلان زمین اسیرم

در خواب نمی‌روم که بی دوست
پهلو نه خوش است بر حریرم

ای مونس روزگار سعدی
رفتی و نرفتی از ضمیرم

🎙
#محمدرضاکاکائی
۲۱ اسفند ماه ۱۴۰۲ خورشیدی

سعدی شیرازی(شاعران سبک عراقی)

04 Oct, 08:44


الا الیک حاجت درماندگان فلا
ما بندگان حاجتمندیم و تو کریم
حاجت همیشه پیش کریمان بود روا
کردی تو آنچه شرط خداوندی تو بود
ما در خور تو هیچ نکردیم ربنا
سهل است اگر به چشم عنایت نظر کنی
اصلاح قلب را چه محل پیش کیمیا؟
اولیتر آن که هم تو بگیری به لطف خویش
دستی، و گر نه هیچ نیاید ز دست ما
کاری به منتها نرسانیده در طلب
بردیم روزگار گرامی به منتها
فی‌الجمله دستهای تهی بر تو داشتیم
خود دست جز تهی نتوان داشت بر خدا
یا دولتاه اگر به عنایت کنی نظر
واخجلتاه اگر به عقوبت دهد جزا
ای یار جهد کن که چو مردان قدم زنی
ور پای بسته‌ای به دعا دست برگشا
پیدا بود که بنده به کوشش کجا رسد
بالای هر سری قلمی رفته از قضا
کس را به خیر و طاعت خویش اعتماد نیست
آن بی‌بصر بود که کند تکیه بر عصا
تا روز اولت چه نبشته‌ست بر جبین
زیرا که در ازل سعدااند و اشقیا
گر بر وجود عاشق صادق نهند تیغ
گوید بکش که مال سبیل است و جان فدا
ما را به نوشداروی دشمن امید نیست
وز دست دوست گر همه زهر است مرحبا
ای پای بست عمر تو، بر رهگذار سیل
چندین امل چه پیش نهی، مرگ در قفا؟
در کوه و دشت هر سبُعی صوفیی بدی
گر هیچ سودمند بدی صوف بی‌صفا
پهلوی تن ضعیف کند پشت دل قوی
صیدی که در ریاض ریاضت کند چرا
چون شادمانی و غم دنیا مقیم نیست
فرعون کامران به و ایوب مبتلا
امثال ما به سختی و تنگی نمرده‌اند
ما خود چه لایقیم به تشریف اولیا؟
غم نیست زخم خوردهٔ راه خدای را
دردی چه خوش بود که حبیبش کند دوا
مابین آسمان و زمین جای عیش نیست
یک دانه چون جهد ز میان دو آسیا؟
عمرت برفت و چارهٔ کاری نساختی
اکنون که چاره نیست به بیچارگی بیا
کردار نیک و بد به قیامت قرین توست
آن اختیار کن که توان دیدنش لقا
تا هیچ دانه‌ای نفشانی به جز کرم
تا هیچ توشه‌ای نستانی به جز تقی
گویی کدام سنگدل این پند نشنود
بر کوه خوان که باز به گوش آیدت صدا
نااهل را نصیحت سعدی چنان که هست
گفتیم اگر به سرمه تفاوت کند عمی

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
      @saadieshiraz
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

سعدی شیرازی(شاعران سبک عراقی)

04 Oct, 08:43


شکر و سپاس و منت و عزت خدای را
پروردگار خلق و خداوند کبریا
دادار غیب دان و نگهدار آسمان
رزاق بنده‌پرور و خلاق رهنما
اقرار می‌کند دو جهان بر یگانگیش
یکتا و پشت عالمیان بر درش دو تا
گوهر ز سنگ خاره کند، لؤلؤ از صدف
فرزند آدم از گل و برگ گل از گیا
سبحان من یمیت و یحیی و لااله
الا هوالذی خلق الارض والسما
باری، ز سنگ، چشمهٔ آب آورد پدید
باری از آب چشمه کند سنگ در شتا
گاهی به صنع ماشطه، بر روی خوب روز
گلگونهٔ شفق کند و سرمهٔ دجا
دریای لطف اوست و گر نه سحاب کیست
تا بر زمین مشرق و مغرب کند سخا
انشاتنا بلطفک یا صانعَ الوجود
فاغفرلنا بفضلک یا سامعَ الدعا
ارباب شوق در طلبت بی‌دلند و هوش
اصحاب فهم در صفتت بی‌سرند و پا
شبهای دوستان تو را انعم‌الصباح
وآن شب که بی تو روز کنند اظلِم المسا
یاد تو روح‌پرور و وصف تو دلفریب
نام تو غم‌زدای و کلام تو دلربا
بی‌سکهٔ قبول تو، ضرب عمل دغل
بی‌خاتم رضای تو، سعی امل هبا
جایی که تیغ قهر برآرد مهابتت
ویران کند به سیل عرم جنت سبا
شاهان بر آستان جلالت نهاده سر
گردنکشان مطاوع و کیخسروان گدا
گر جمله را عذاب کنی یا عطا دهی
کس را مجال آن نه که آن چون و این چرا
در کمترینِ صنع تو مدهوش مانده‌ایم
ما خود کجا و وصف خداوندِ آن کجا؟
خود دست و پای فهم و بلاغت کجا رسد
تا در بحار وصف جلالت کند شنا؟
گاهی سموم قهر تو، همدست با خزان
گاهی نسیم لطف تو، همراه با صبا
خواهندگان درگه بخشایش تو اند
سلطان در سرادق و درویش در عبا
آن دست بر تضرع و این روی بر زمین
آن چشم بر اشارت و این گوش بر ندا
مردان راهت از نظر خلق در حجاب
شب در لباس معرفت و روز در قبا
فرخنده طالعی که کنی یاد او به خیر
برگشته دولتی که فرامش کند تو را
چندین هزار سکهٔ پیغمبری زده
اول به نام آدم و آخر به مصطفی
الهامش از جلیل و پیامش ز جبرئیل
رایش نه از طبیعت و نطقش نه از هوی
در نعت او زبان فصاحت که را رسد؟
خود پیش آفتاب چه پرتو دهد سها؟
دانی که در بیان اذا الشمس کورت
معنی چه گفته‌اند بزرگان پارسا؟
یعنی وجود خواجه سر از خاک بر کند
خورشید و ماه را نبود آن زمان ضیا
ای برترین مقام ملائک بر آسمان
با منصب تو زیرترین پایهٔ علا
شعر آورم به حضرت عالیت زینهار
با وحی آسمان چه زند سحر مفتری؟
یارب به دست او که قمر زآن دو نیم شد
تسبیح گفت در کف میمون او حصا
کافتادگان شهوت نفسیم دست گیر
ارفق بمن تجاوز واغفر لمن عصا
تریاق در دهان رسول آفریده حق
صدیق را چه غم بود از زهر جانگزا؟
ای یار غار سید و صدیق نامور
مجموعهٔ فضائل و گنجینهٔ صفا
مردان قدم به صحبت یاران نهاده‌اند
لیکن نه همچنان که تو در کام اژدها
یار آن بود که مال و تن و جان فدا کند
تا در سبیل دوست به پایان برد وفا
دیگر عمر که لایق پیغمبری بدی
گر خواجهٔ رسل نبدی ختم انبیا
سالار خیل خانهٔ دین صاحب رسول
سردفتر خدای پرستان بی‌ریا
دیوی که خلق عالمش از دست عاجزند
عاجز در آن که چون شود از دست وی رها؟
دیگر جمال سیرت عثمان که بر نکرد
در پیش روی دشمن قاتل سر از حیا
آن شرط مهربانی و تحقیق دوستیست
کز بهر دوستان بری از دشمنان جفا
خاصان حق همیشه بلیت کشیده‌اند
هم بیشتر عنایت و هم بیشتر عنا
کس را چه زور و زهره که وصف علی کند
جبار در مناقب او گفته هل اتی
زورآزمای قلعهٔ خیبر که بند او
در یکدگر شکست به بازوی لافتی
مردی که در مصاف، زره پیش بسته بود
تا پیش دشمنان ندهد پشت بر غزا
شیر خدای و صفدر میدان و بحر جود
جانبخش در نماز و جهانسوز در وغا
دیباچهٔ مروت و سلطان معرفت
لشکر کش فتوت و سردار اتقیا
فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست
ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی
پیغمبر، آفتاب منیر است در جهان
وینان ستارگان بزرگند و مقتدا
یارب به نسل طاهر اولاد فاطمه
یارب به خون پاک شهیدان کربلا
یارب به صدق سینهٔ پیران راستگوی
یارب به آب دیدهٔ مردان آشنا
دلهای خسته را به کرم مرهمی فرست
ای نام اعظمت در گنجینهٔ شفا
گر خلق تکیه بر عمل خویش کرده‌اند
ما را بس است رحمت و فضل تو متکا
یارب خلاف امر تو بسیار کرده‌ایم
و امید بسته از کرمت عفو مامضی
چشم گناهکار بود بر خطای خویش
ما را ز غایت کرمت چشم در عطا
یارب به لطف خویش گناهان ما بپوش
روزی که رازها فتد از پرده برملا
همواره از تو لطف و خداوندی آمده‌ست
وز ما چنان که در خور ما فعل ناسزا
عدل است اگر عقوبت ما بی‌گنه کنی
لطف است اگر کشی قلم عفو بر خطا
گر تقویت کنی ز ملک بگذرد بشر
ور تربیت کنی به ثریا رسد ثری
دلهای دوستان تو خون می‌شود ز خوف
باز از کمال لطف تو دل می‌دهد رجا
یارب قبول کن به بزرگی و فضل خویش
کآن را که رد کنی نبود هیچ ملتجا
ما را تو دست گیر و حوالت مکن به کس

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
      @saadieshiraz
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

سعدی شیرازی(شاعران سبک عراقی)

04 Oct, 08:39


#قصیده
#حضرت_سعدی
🎧خوانش: #حمیدرضا_محمدی

شکر و سپاس و منت و عزت خدای را
پروردگار خلق و خداوند کبریا

دادار غیب دان و نگهدار آسمان
رزاق بنده‌پرور و خلاق رهنما

اقرار می‌کند دو جهان بر یگانگیش
یکتا و پشت عالمیان بر درش دو تا

گوهر ز سنگ خاره کند، لؤلؤ از صدف
فرزند آدم از گل و برگ گل از گیا...

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
      @saadieshiraz
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

سعدی شیرازی(شاعران سبک عراقی)

02 Oct, 09:33


از اپیکور تا سعدی!

"اﭘﻴﻜﻮر"، ﻓﻴﻠﺴﻮف ﻣﺸﻬﻮر ﻳﻮﻧﺎنی، دهﻫﺎ ﺳﺎل ﭘﻴﺶ ازﻣﻴﻼد ﻣﺴﻴﺢ می‌زﻳﺴﺖ."اﭘﻴﻜﻮر" ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮد ﻫﺪف زﻧﺪگی، ﺧﻮش ﺑـﻮدن اﺳﺖ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ اﮔﺮ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﻧﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﻮد در زﻧﺪگی ﺧﻮش ﺑﮕﺬراﻧﻴﻢ، به ﻫﻴﭻ دردی نمیﺧﻮرد!
ﺑﺎ اﻳﻦ وﺻﻒ، ﻣﺮدم «آﺗﻦ» ﺗﺼﻮر میﻛﺮدﻧﺪ اﭘﻴﻜـﻮر در ﻛـﺎخی زﻳﺒـﺎ زﻧﺪگی می‌ﻛﻨﺪ و از ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺧﻮردنیﻫﺎ و ﻧﻮﺷﻴﺪنیﻫﺎ ﺗﻐﺬﻳﻪ می‌کند. ﺗﺼﻮر میﻛﺮدﻧﺪ اﭘﻴﻜﻮر، ﻟﺒﺎسﻫﺎی ﮔﺮان‌ﻗﻴﻤﺖ می‌ﭘﻮﺷﺪ و اصطبلی ﭘﺮ از اﺳﺐﻫﺎی اﺻﻴﻞ دارد. ﺑﺮداﺷﺖ ﻣﺮدم از ﮔﻔﺘﻪ‌ﻫﺎی «اﭘﻴﻜﻮر»، اﻳﻦ ﺑﻮد ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ زﻧﺪگی را ﺻﺮف ﻋﻴﺶ و ﻧﻮش ﻛﺮد. «اﭘﻴﻜﻮر» در ﺣﻮﻣﻪی آﺗﻦ زﻧﺪگی می‌ﻛﺮد. ﺑﺮخی از ﻣﺮدم آﺗﻦ، ﺳﺮاﻧﺠﺎم ﻛﻨﺠﻜﺎو ﺷﺪﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﺤﻞ ﺳﻜﻮﻧﺖ اﭘﻴﻜﻮر ﺑﺮوﻧﺪ و زﻧﺪگی ﭘـﺮﺗﺠﻤـﻞ او را ﺑﺒﻴﻨﻨـﺪ.
اﻳـﻦ اﻓﺮاد ﭘﺲ از ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻣﺤﻞ ﺳﻜﻮﻧﺖ اﭘﻴﻜﻮر ، ﺷﮕﻔﺖ‌زده ﺷﺪﻧﺪ؛ ﭼﺮا ﻛـﻪ در ﻛﻠﺒﻪی ﺳﺎده و کوچکی ﺑـﺎ ﭼﻨـﺪ ﺗـﻦ از دوﺳـﺘﺎن ﺧـﻮد زﻧﺪگی می‌ﻛﺮد و اﻏﻠﺐ ﻏﺬای آﻧﺎن ﻣﺤﺪود ﺑﻪ ﻧﺎن و ﺳﺒﺰی و ﻛـﻮزه‌ای آب ﺑﻮد! اﻳﻦ اﻓﺮاد از «اﭘﻴﻜﻮر» اﻳﺮاد ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺧﻮدت ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ‌ﻫﺎﻳﺖ ﻋﻤﻞ نمی‌کنی، ﺑﻪ اﻳﻦ ﺳﺎدگی و ﻗﻨﺎﻋﺖ زﻧﺪگی می‌کنی و می‌گویی ﻫﺪف از زﻧﺪگی، ﺧﻮش ﺑـﻮدن اﺳـﺖ؟! «اﭘﻴﻜـﻮر» ﻓﻬﻤﻴـﺪ ﻛـﻪ ﻣـﺮدم، ﺑﺮداﺷﺖ درستی از ﮔﻔﺘﻪﻫﺎی او ﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ.
او ﺑﺮایشان ﺗﻮﺿﻴﺢ داد ﻛـﻪ ﺧﻮش ﺑﻮدن، یک وﺿﻌﻴﺖ روانی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ زﻧﺪگی در ﻛﺎخﻫـﺎی زﻳﺒـﺎ، ﺧﻮردن ﻏﺬاﻫﺎی رﻧﮕﺎرﻧﮓ و داﺷﺘﻦ اصطبلی ﭘﺮ از اﺳـﺐﻫـﺎی اﺻـﻴﻞ ﻓﺮاﻫﻢ نمیﺷﻮد؛ ﺑﺪن ﻣﺎ ﻧﻴﺎزﻫـﺎیی دارد. ﺑـﺮای داﺷـﺘﻦ ﺑـﺪنی ﺳـﺎﻟﻢ، ﺧﻮردن ﻏﺬاﻫﺎی ﺳـﺎﻟﻢ و ﺳـﺎده، زﻧـﺪگی در ﺧﺎﻧـﻪ‌ای ﺗﻤﻴـﺰ و اﻣـﻦ و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺑﺪنی ﻣﻨﺎﺳﺐ، ﻛﺎفی اﺳﺖ. ﺑﻴﺶ از اﻳﻦ، ﻫﺮﭼـﻪ را ﺻـﺮف ﺑـﺪن ﺧﻮد ﻛﻨﻴﻢ، ﺑﺮ ﺧﻮشی ﻣﺎ اﻓﺰوده نمیﺷﻮد. ﺧﻮشﺑﻮدن، زﻣـﺎنی ﻣﺤﻘـﻖ میﺷﻮد ﻛﻪ ﻣﺎ ﻋﻼوه ﺑﺮﻧﻴﺎزﻫﺎی ﺑﺪنﻣﺎن، ﺑﻪ ﻧﻴﺎزﻫﺎی روانیﻣـﺎن ﻫـﻢ رﺳﻴﺪگی ﻛﻨﻴﻢ.
"اﭘﻴﻜﻮر" ﺳﻪ ﻧﻴﺎز اﺳﺎسی را ﻧـﺎم ﺑـﺮد ﻛـﻪ ﺑـﺴﻴﺎری از ﻣﺮدم، ﺑﻪ دﻟﻴﻞ اﻳﻦ ﻛﻪ از آنﻫـﺎ ﺑﺮﺧـﻮردار ﻧﻴـﺴﺘﻨﺪ، اﺣـﺴﺎس ﺧﻮشی نمیﻛﻨﻨﺪ:
✔️ یکی از آن‌ﻫﺎ، ﻧﻴﺎز ﺑﻪ دوﺳﺘﺎن ﻫﻢ رﻧﮓ و ﻣﻮاﻓﻖ اﺳﺖ؛ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ از ﻣﻌﺎﺷﺮت ﺑﺎ آﻧﺎن ﻟﺬت ﺑﺒﺮﻳﻢ، ﺑﺮایشان ﻧﻘﺶ ﺑﺎزی ﻧﻜﻨﻴﻢ و ﺑﺪاﻧﻴﻢ که آﻧﺎن ﻫﻢ ﺑﺮای ﻣﺎ ﻧﻘﺶ ﺑﺎزی نمیﻛﻨﻨﺪ.
✔️ ﻧﻴﺎز دﻳﮕﺮ ﻣﺎ ﺑﺮای ﺧﻮش ﺑﻮدن، ﻏﻮﻃﻪور ﺷﺪن و ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ و ﺗﺤﻘﻴﻖ در آﻓﺎق اﺳﺖ. از ﻧﻈﺮ «اﭘﻴﻜﻮر» داﻧﺶ، ﻏﺬای روح اﺳﺖ و کسی ﻛـﻪ در روز، وقتی را ﺑﺮای ﻛﺴﺐ ﻣﻌﻠﻮﻣﺎت ﺻﺮف نمیﻛﻨﺪ، نمیﺗﻮاﻧﺪ از زﻧﺪگی ﻟﺬت ﺑﺒﺮد.
✔️ ﺳﻮﻣﻴﻦ ﻧﻴﺎز اﺳﺎسی روح و روان ﻣﺎ، ﻧﻴﺎز ﺑـﻪ «آزادگی» اﺳـﺖ. از ﻧﻈﺮ «اﭘﻴﻜﻮر»، ﺗﻨﻬﺎ ﻓﺮدی میﺗﻮاﻧﺪ اﻳﻦ ﻧﻴﺎز روح ﺧﻮد را ﺑﺮآورده ﻛﻨﺪ و «ﺧﻮش ﺑﮕﺬراﻧﺪ» ﻛﻪ ﻗﻨﺎﻋﺖ و ﺳﺎدگی ﭘﻴﺸﻪ ﻛﻨﺪ ﭼﺮا ﻛـﻪ اﻓـﺮادی ﻛـﻪ میﺧﻮاﻫﻨﺪ از ﻛﺎخ‌ﻫﺎی زﻳﺒﺎ، ﻏﺬاﻫﺎی رﻧﮕﺎرﻧـﮓ و اﺳـﺐﻫـﺎی اﺻـﻴﻞ ﺑﺮﺧﻮردار ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﭼﺎره‌ای ﺟﺰ اﻳﻦ ﻧﺪارﻧﺪ ﻛﻪ ﮔﺎهی ﭘـﺎ روی ارزشﻫـﺎی اﺧﻼقی ﺧﻮد ﺑﮕﺬارﻧﺪ. اﻓﺮادی ﻛﻪ ﻗﻨﺎﻋﺖ، ﭘﻴﺸﻪ ﻧﻜﻨﻨﺪ، ﮔﺎهی ﺑﺎﻳـﺪ ﺑـﻪ ﺧﺪﻣﺖ زورﻣﻨﺪان و ﺳﺘﻤﮕﺮان درآﻳﻨﺪ و ﻳﺎ ﺑﻪ ﺳﻴـﺴﺘﻢ‌ﻫـﺎ و ﻧﻬﺎدﻫـﺎیی ﺧﺪﻣﺖ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ اﻫﺪاف و ﻋﻤﻠﻜﺮد آﻧﺎن، ﻏﻴﺮ اﺧﻼقی اﺳـﺖ و ﻣـﺮدم را اﺑﺰاری ﺑﺮای اﻧﺒﺎﺷﺘﻦ ﻗﺪرت و ﺛﺮوت ﺧﻮد می‌داﻧﻨﺪ.
از ﻧﻈﺮ«اﭘﻴﻜﻮر»، کسی ﻛﻪ آزادگی ﺧﻮد را زﻳﺮﭘﺎ میﮔﺬارد، نمیﺗﻮاﻧـﺪ ﺧﻮش ﺑﺎﺷﺪ و از زﻧﺪگی ﻟﺬت ﺑﺒﺮد، ﭼﻴﺰی در درون او ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺎ او ﺑﺮمیﺧﻴﺰد و او در راﺣـﺖﺗـﺮﻳﻦ ﺑـﺴﺘﺮﻫﺎ ﻧﻴـﺰ ﺧـﻮاب راﺣـﺖ ﻧـﺪارد و ﻟﺬﻳﺬﺗﺮﻳﻦ ﻏﺬاﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺮای او ﺳﻮءﻫﺎﺿﻤﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه می‌آورد!
*ﺷﻴﺦ ﻣﺼﻠﺢ‌‌اﻟﺪﻳﻦ ﺳﻌﺪی ﺷﻴﺮازی میﮔﻮﻳﺪ:*
دو ﺑﺮادر ﺑﻮدﻧﺪ، ﻳﻜﻲ از ﻣﻼزﻣﺎن و ﺧﺪﻣﺘﮕﺰاران ﺳﻠﻄﺎن و دﻳﮕـﺮی ﺑـﺎ آﻫﻨﮕﺮی، زﻧﺪگی ﺧﻮد را می‌ﮔﺬراﻧﺪ. ﺑـﺮادر درﺑـﺎری، ﺑـﻪ ﺑـﺮادر ﻛـﺎرﮔﺮ میﮔﻮﻳﺪ ﺗﻮ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ درﺑﺎر ﺑﭙﻴﻮﻧﺪ ﺗﺎ از ﻣﺮارت اﻳـﻦ ﻛـﺎر ﺳـﺨﺖ، رﻫـﺎیی یابی. آﻫﻨﮕﺮ ﺑﻪ ﺑﺮادرش ﭼﻨﻴﻦ ﭘﺎﺳﺦ می‌دﻫﺪ:
ﺑﻪ دﺳﺖ، آﻫﻦِ ﺗﻔﺘﻪ ﻛﺮدن ﺧﻤﻴﺮ
ﺑﻪ از دﺳﺖ ﺑﺮ ﺳﻴﻨﻪ ﭘﻴﺶِ اﻣﻴﺮ

ارسالی از:
همکار ارجمند

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
      @saadieshiraz
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

سعدی شیرازی(شاعران سبک عراقی)

28 Sep, 16:25


.

من و شعرا(۱)

با خواندن شعر #رودکی، حالت کودکی بهم دست می‌دهد:

شاد زی با سیاه چشمان، شاد
که جهان نیست جز فسانه و باد
زآمده شادمان بباید بود
وز گذشته نکرد باید یاد

صحبت پاک #حافظ بر دلم بسیار نافذ است:

راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک
بر زبان بود مرا آن چه تو را در دل بود
دل چو از پیر خرد نقل معانی می‌کرد
عشق می‌گفت به شرح آن چه بر او مشکل بود

اگر دردی داشتم #سعدی درمان می‌کند:

هر ساعت از لطیفی رویت عرق برآرد
چون بر شکوفه آید باران نوبهاری
هر درد را که بینی درمان و چاره‌ای هست
درمان درد سعدی با دوست سازگاری

در شبان تار، #عطار می‌خوانم:

ای درس عشقت هر شبم تا روز تکرار آمده
وی روز من بی روی تو همچون شب تار آمده
ای جزع تو شکر فروش ای لعل تو گوهر فروش
ای زلف تو عنبر فروش از پیش عطار آمده

برای سیر و سفر در جغرافیای معنوی، مثنوی #مولوی می‌خوانم:

جان فشان ای آفتاب معنوی
مر جهان کهنه را بنما نوی
در وجود آدمی جان و روان
می‌رسد از غیب چون آب روان

برای دوری از تنگدلی، #بیدل می‌خوانم:

به اقبال حضورت صد گلستان عیش در چنگم
مشو غایب ‌که چون آیینه از رخ می‌پرد رنگم
به رنگ سایه از خود غافلم لیک اینقدر دانم
که‌ گر پنهان شوم نورم و گر پیدا همین رنگم

برای رهیافتی به روشنایی، #سنایی می‌خوانم:

ای سنایی خواجهٔ جانی غلام تن مباش
خاک را گر دوست بودی پاک را دشمن مباش
در میان تیرگی از روشنایی چاره نیست
در جهان تیره‌ای بی‌بادهٔ روشن مباش

#دکتر_محمودزاده


C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
      @saadieshiraz
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

سعدی شیرازی(شاعران سبک عراقی)

28 Sep, 16:21


صنما به خاک پایت،
که به کنج بیت احزان

به ضــرورتم نشــیند،
نـه بـه اختیار بـی‌تو

اگـرم به سوی دوزخ،
ببرند بـاز خوش خوش

بـروم ولــی به جنــت،
نـکنم گــذار بـی‌تو

#سعدی🍃💚

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
      @saadieshiraz
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

2,016

subscribers

362

photos

158

videos