کانال رسمی م.بهارلویی🍁

@romanhayem_baharloei


💢خالق رمان‌های:
انتهای‌سادگی،این‌روزها،می‌درخشد،نطلبیده،بلاگردون،نامهربان‌من‌کو،کار‌نده‌دستم،گل‌و‌سکه‌وماه،مجنون‌تر‌از‌فرهاد،
شب‌چراغ،بهت‌اصلا‌نمی‌آد،نمک‌گیر،سیم‌آخر،پنجره‌ی جنوبی 📚

در دست تالیف:جوزا، بی‌هوا✍🏻


ارتباط با ادمین:

@mona702

@mbaharloei

کانال رسمی م.بهارلویی🍁

06 Jul, 09:48


سلام عزیزای دلم، چطورید؟😘
بعد از مدت‌ها من اومدم بهتون بگم همچنان می‌تونید رمان دوجلدی جوزا رو به صورت فایل تهیه کنید و از خوندنش لذت ببرید.
دوستانی هم که رمانو خوندین زیر این پست نظراتتون رو بگید تا بقیه استفاده کنن.😍
آیدی من برای اطلاع از نحوه‌ی خرید رمان.
@mona7023

@romanhayem_baharloei 🍁

کانال رسمی م.بهارلویی🍁

03 Jun, 06:42


کانال رسمی م.بهارلویی🍁 pinned «سلام دوستای گلم، روزتون به‌خیر.🌺 عزیزانی که منتظر بودید فایل آماده بشه و بهم گفته بودید خبرتون کنم، متاسفانه به خاطر حجم بالای پیام‌ها من نمی‌تونم تک‌تک بهتون پیام بدم. فایل جوزا آماده شده و می‌تونید تهیه کنید. @mona7023»

کانال رسمی م.بهارلویی🍁

22 May, 07:23


سلام دوستای گلم، روزتون به‌خیر.🌺
عزیزانی که منتظر بودید فایل آماده بشه و بهم گفته بودید خبرتون کنم، متاسفانه به خاطر حجم بالای پیام‌ها من نمی‌تونم تک‌تک بهتون پیام بدم. فایل جوزا آماده شده و می‌تونید تهیه کنید.

@mona7023

کانال رسمی م.بهارلویی🍁

18 May, 17:27


تاکید موکد می‌کنم،⚠️⚠️⚠️ این رمان به صورت فایل مجازی از یک خرداد، فقط و فقط از طریق کانال تلگرام خود نویسنده (که در بایوی پیج هست) فروخته می‌شه و تهیه‌ی اون از هر طریقی به غیر از کانال خودم، چه رایگان چه پولی، غیر مجاز هست و شامل قانون عدل اون بالاسری و کارمای رفتاری خود شخص می‌شه...⭕️

توضیحات: دوستانی که عضو کانال خود #جوزا بودند و همراهان داستان خورشید، تا زمانی که کانال بسته نشده، یعنی ساعت دوصفر دوصفر روز هشتم خرداد، تخفیف ویژه در نظر گرفته شده... اما فقط تا همون زمان...😊😊😊


برای تهیه‌ی فایل از تاریخ یک خرداد می‌تونید به ادمینمون پیام بدید... با تشکر 🙏❤️
@mona7023

کانال رسمی م.بهارلویی🍁

18 May, 17:27


⚠️⚠️⚠️

دوستان نازنین، همون طور که قبلا بارها و بارها گفته‌ام و تاکید کردم، در حال حاضر و بنابراعتقادات شخصی و روحی خودم قصد ندارم کتاب رو بفرستم زیر سلاخی سازمان اسمشو نبر و تصمیم ندارم با این ارگان فعلی کار بکنم...یادمه بعد از #پنجره‌ی_جنوبی گفتم احتمالا آخرین کتاب مجازی من باشه، اما خب "آن‌چه دلم خواست، نه آن می‌شود/آن‌چه خدا خواست، همان می‌شود!" 🤷🏽‍♀خواست خدا چیز دیگه‌ای بود و احتمالا #جوزا اولین کتابی هست که من به طور اختصاصی برای فضای مجازی نوشته‌ام، پس بعد از قرار گرفتن آخرین پارت‌ها در روز یک خرداد در کانال، فایلش هم توسط کانال رسمی تلگرام خودم از "یک خرداد" به طور رسمی برای فروش ارائه می‌شه...


تشکر ویژه از مونای عزیزم، ادمین صبور و مهربونمون که پا‌به‌پای من و #جوزا بود... 🖌
از فاطمه‌ی عزیزم، برای تهیه‌ی طرح جلد و فایل بکنم... 📚
از دوست نازنینم بیتای مهربونم که اون نباشه و هی من و قلمم رو به راه راست نیاره، تا ثریا می‌رود این دیوار کج😍😁

از سپیده‌ی نازنین که زیاد مزاحمش شدم و بمب انرژی پشت صحنه بود... 💣🧨
از رفیق و یارغارم که جاهایی تا اون تایید نمی‌کرد که اوکیه، دستم به نوشتن بیشتر نمی‌رفت... 🖌🖌

کانال رسمی م.بهارلویی🍁

18 May, 17:22


سلام و عرض ادب خدمت همه‌ی دوستان🙏

معرفی می‌کنم، این شما و جناب #جوزا 😍❤️در قالب طرح جلد و کاور...📗📘


#جوزا 🌞جزو اون دسته از کتاب‌های من بود که زمان طولانی برد نوشتنش، دو سال و یک ماه و ده روز!... کتابی که با نوشتنش بالا و پایین زیادی سر راهم قرار گرفت،🤦🏽‍♀ یک چالش "خورشید قصه‌ی ما" از سر رد کرد، یک چالش من🤦🏽‍♀... انگار با هم مسابقه داشتیم کی چالش بیشتری داره و می‌تونه ازشون موفق بیرون بیاد🤷🏽‍♀... یه روزهایی من کم آوردم، مثل خورشید🤦🏽‍♀🤦🏽‍♀... اما هر چی بود و نبود، بالاخره این بچه‌ی سرتق و مودی به خونه‌ی آخر رسید و👩🏽‍💻... پایان خورد... که البته مطمئنم توی دنیای موازی تازه اول راهشونه و پایان نمی‌خورند، همون‌طور که توی ذهن من زنده‌اند...👩‍❤️‍👨 👩‍❤️‍👨

خیلی حرف برای گفتن از #جوزا دارم، اما مهم‌ترینش اینه که دیگه چه یه عده خوششون بیاد چه خوششون نیاد، نوشتن و گفتن از زن‌های ضعیف دیگه تمومه... زمونه‌ی رسیدن دخترهایی رسیده که مثل "خورشید" می‌درخشند...🌞🌞🌞

کانال رسمی م.بهارلویی🍁

15 May, 14:21


سلام دوستان گلم، عصرتون به‌خیر🌺
رمان جوزا یک خرداد تموم می‌شه و به خاطر همین دیگه عضوگیری نداریم.
اما اون دوستانی که علاقه داشتن رمان رو بخونن، به ‌هر دلیلی نشده آنلاین با ما همراه باشن نگران نباشن، چون به زودی برای فروش فایل رمان اطلاع‌رسانی می‌کنیم.😍

#جوزا🫂
#م_بهارلویی ✍🏻
#رمان_عاشقانه💓
#رمان_جدید🤩
#نماهنگ🎞

@romanhayem_baharloei 🍁

کانال رسمی م.بهارلویی🍁

15 May, 08:36


راستش من دیشب پرسیدم تاریخ تولد خورشید و کیارش رو که اگه تاریخ تولد خورشیدم بهم بخوره محل تولد هم که می خوره 😁 من کیارش رو برش دارم 😉.
اما در کل از زمانی که کتاب رو شروع کردم و خب تو کتاب همش مانی پلو بود به عنوان غذای مورد علاقه خورشید می خواستم دستور مانی پلو رو تو خرداد بزارم تو گروه براتون تا اگه کسی خواست درست کنه.
چون امشب هم برنامه مانی پلو هستش و تولد خورشید من دستور رو الان می زارم هر کی دوست داشت درست کنه .
مانی پلو
مواد اولیه مانی
کشمش پلویی یک پیمانه
لپه پخته یک پیمانه
زرشک یک چهارم پیمانه
پیاز داغ
خلال بادام و خلال پسته و( خلال پوست پرتقال در صورت تمایل )
ادویه هم نمک و فلفل و یکم شکر پودر بهار نارنج ( فوت کوزه گری) زیره و زعفران دم کرده و گلاب

طرز تهیه
کشمش پلویی - زرشک رو به طور جدا گانه شسته روی پارچه پهن می کنیم تا آب اضافی آن گرفته شود .
لپه ها رو پخته ( اگه لپه رو با یه تیکه کوچیک چوب دارچین پخته بشه بوی ضخم لپه گرفته میشه)
(قسمت اصلی تشکیل دهنده مانی کشمش و لپه هستش و زرشک و پسته وخلال خیلی کم استفاده میشه حدوداً یک به ده )
در یک ماهی تابه پیاز داغ گرفته ( بعضی ها پیاز می ریزند بعضی ها هم نمی ریزند ) در روغن یا کره اضافه کرده سپس لپه پخته را اضافه کرده و پس از آن زرشک چون مانی پلو طمع شیرینی دارد بسته به سلیقه می توان یک قاشق شکر بهش اضافه کنید.نمک و فلفل پودر بهار نارنج و پودر هل و پودر زیره یا خود زیره مه مخلوط مانی اضافه می کنیم ( پودر بهار نارنج باعث طعم خاصش میشه و اگه از پودر زیره استفاده بشه یکم رنگ مانی رو کدر میکنند)
به اندازه یه قاشق خلال پوست پرتقالی که تلخی گیری شده هم به ترکیب بالا اضافه می کنیم .
سپس مانی رو یا کنار پلوی سفید یا تو یه ظرف دیگه دم می کنیم .
در آخر وقتی مانی دم کششید زعفران دم کرده و یه قاشق گلابهش اضافه کنید
و برای این که خلال پسته و خلال بادام تو مرحله دم کردن نرم نشه در آخر موقع سرو و مخلوط کردن مانی خلال پسته و خلال بادومی که تو یکم گلاب نم کردیم رو اضافه و مانی رو روی برنج سرو می کنیم.

در کنار برنج هم با مرغ یا گوشتی که جدا پخته شده سرو می کنیم
امیدوارم خوشتون بیاد و نوش جون همگی

کانال رسمی م.بهارلویی🍁

15 May, 08:36


سلام دوستای خوبم، کانال رمانمون بزنه توی خط آشپزی😂😍


معرفی می‌کنم، این شما و این "مانی‌پلو" غذای مورد علاقه‌ی خورشیدجان #جوزا


اینم دستور پخت مانی‌پلو از یه دوست همراه جوزایی که از قضا متولد خرداد هم هستن😍

تولدت پیشاپیش مبارک نفس‌جان💖💖🌹🌹🌹🥰🥰🥰


دستور پخت (پیامشون کپی شده)👇💖




#م_بهارلویی
#رمان_آنلاین
#رمان_عاشقانه
#جوزا
#مانی_پلو
#غذای_دامغانی

کانال رسمی م.بهارلویی🍁

20 Apr, 11:19


#جوزا🫂🫀
#م_بهارلویی ✍🏻
#رمان_عاشقانه💓
#رمان_آنلاین 📲

سلام دوستای خوبم، وقتتون به‌خیر 🌺
دیگه داریم کم‌کم به انتهای رمان نزدیک می‌شیم و این آخرین فرصت برای عضویت و خوندن رمان جوزاست.
اگه دوست دارید با ما همراه باشید و این رمان عاشقانه‌ رو بخونید
برای اطلاع از نحوه‌ی عضویت به آیدی زیر پیام بدید تا راهنمایی‌تون کنم.💗

@mona7023
راستی تو روزای آینده به احتمال خیلی زیاد خبرایی در راه باشه...😎 خلاصه که گفتم زودتر بهتون بگم دیگه.😉
همچنان با ما همراه باشید.🤩



@romanhayem_baharloei 🍁

کانال رسمی م.بهارلویی🍁

17 Apr, 10:25


#جوزا🫂
#م_بهارلویی ✍🏻
#رمان_عاشقانه🫶🏻
#رمان_آنلاین📲
#برشی_از_رمان_جوزا❤️

مقابل در واحد با چهره‌ای نگران، چشم به پله‌ها داشت... آخرین پله‌ها را هم بالا آمدم و رسیدم مقابلش... با صدایی که خش افتاده بود از شدت اضطراب، پرسید:
_ تا الان کجا بودی؟!... چرا این‌جوری نگاه می‌کنی؟!... خورشید... خوبی؟!
با سر، پشت سرش را نشان دادم و گفتم:
_ بیام تو؟!
با گفتن "حتما... حتما... بفرما!..." خودش را از جلوی در کشید عقب!... از کنارش گذشتم و وارد شدم:
_ چرا جواب تلفنتو نمی‌دادی؟!... همه نگرانت بودیم... خورشید... نمی‌خوای چیزی بگی؟!
هنوز پشت سرم ایستاده بود... زیر لب به سختی گفتم:
_ بغلم کن!...
صدای جا خورده‌اش را شنیدم که کش‌دار پرسید:
_ چـــــی؟!
چرخیدم سمتش... مقابلم بود... در دو قدمی‌ام با چشمانی فراخ و چهره‌ای گنگ و منگ... چرا هیچ کاری نمی‌کرد؟!... مگر نشنیده بود چه خواسته بودم... بلند و پرخواهش‌تر از قبل گفتم:
_ با تو ام کیارش!... بغلم کن... بغلم کن... بغلم...


داریم به پایان داستان جوزا می‌رسیم، برای اطلاع از نحوه‌ی عضویت به آیدی من پیام بدید تا راهنمایی‌تون کنم.
@mona7023

@romanhayem_baharloei 🍁

کانال رسمی م.بهارلویی🍁

08 Apr, 15:58


سلام به دوستان خوبم، بالاخص همراهان عزیزم.❤️
🌺

مجددا سال نو رو تبریک می‌گم و امیدوارم هر وقت در آینده به یاد سال ۱۴۰۳ افتادید با خودتون بگید دوره شروع پیشرفت و ترقی امروزم از سال ۱۴۰۳ شروع شد و سال جدید سالی باشه پر از بهترین‌ها🙏🌺

پیشاپیش عید فطر رو هم به تمام روزه‌داران و دوستان خوبم تبریک می‌گم و امیدوارم بهترین بهره‌ها رو از این ماه برده باشید❤️🙏


از تمام دوستان خوبم هم که با پیام‌های تسلیت و همدردیشون، دلمو بابت بودنشون گرم کردند ممنونم، انشالاه تن خودتون و عزیزانتون سلامت🙏🌺


و اما #جوزا
انشالاه جمعه اولین پارت‌های سال جدید توی کانال آپ می‌شن و بعد از اون به روال قبل، روزهای زوج، شنبه، دوشنبه، چهارشنبه...

فقط مطلع باشید که داستان رو به انتهاست، اگه گذاشتید کتاب رو به انتها برسه که بخونید یا کلا عضو بشید، جا نمونید که ده روز بعد از آخرین پارت، کانال به کل حذف می‌شه.


باز هم ممنون از همراهیتون.
م‌بهارلویی



#م_بهارلویی
#جوزا
#آنلاین
#رمان_عاشقانه


@romanhayem_baharloei 🍁

کانال رسمی م.بهارلویی🍁

19 Mar, 20:36


عید آمد و مرغان ره گلزار گرفتند
وز شاخه گل داد دل زار گرفتند
نوروز همایون شد و روز می گلگون
پیمانه‌کشان ساغر سرشار گرفتند

#فروغی_بسطامی
پیشاپیش‌عیدتون‌مبارک🌹

@romanhayem_baharloei 🍁

کانال رسمی م.بهارلویی🍁

19 Feb, 03:48


کانال رسمی م.بهارلویی🍁 pinned «‍ #برشی_از_رمان_جوزا🫂❤️‍🔥 #م_بهارلویی✍🏻 همان طور که روح و روان و پهلویم را نوازش می‌کرد و به خلسه می‌برد، آهسته لب زد: _ نمی‌گم مواظبتم!... آدم‌های قوی احتیاج به مواظبت ندارن، احتیاج به همراه دارن که از سختی‌ها بگذرن... همراهتم لیموشیرینم... در قبال این همراهیت…»

کانال رسمی م.بهارلویی🍁

18 Feb, 08:03


کانال رسمی م.بهارلویی🍁 pinned «‍ #برشی_از_رمان_جوزا🫂❤️‍🔥 #م_بهارلویی✍🏻 همان طور که روح و روان و پهلویم را نوازش می‌کرد و به خلسه می‌برد، آهسته لب زد: _ نمی‌گم مواظبتم!... آدم‌های قوی احتیاج به مواظبت ندارن، احتیاج به همراه دارن که از سختی‌ها بگذرن... همراهتم لیموشیرینم... در قبال این همراهیت…»

کانال رسمی م.بهارلویی🍁

18 Feb, 06:50


‍ #برشی_از_رمان_جوزا🫂❤️‍🔥
#م_بهارلویی✍🏻

همان طور که روح و روان و پهلویم را نوازش می‌کرد و به خلسه می‌برد، آهسته لب زد:
_ نمی‌گم مواظبتم!... آدم‌های قوی احتیاج به مواظبت ندارن، احتیاج به همراه دارن که از سختی‌ها بگذرن... همراهتم لیموشیرینم... در قبال این همراهیت هیچی نمی‌خوام، فقط اعتمادت... بهم اطمینان بده و برعکس تمام عالم و آدم، تو بهم اعتماد داشته باش...
کلماتش یک جور به جانم آتش می‌کشید و لب‌ها و های گرم نفسش طور دیگر... کاش زمان همین‌جا استپ می‌کرد و زمین و زمان و دنیا در همین لحظه می‌ماند!... می‌خواست بیشتر از پیش بکشاندم در تار و پود خودش که لب از شانه‌ام برداشت و سر چسباند به سرم و با صدای سنگین و خسته‌ای کنار گوشم زمزمه کرد:
_  خسته‌ام از طرز نگاه آدم‌ها... از بی‌اعتمادی نزدیکانم!... طرز نگاه تو با همه فرق داشت... از همون روز اول...
با لمس زبری دلچسب صورتش کنار گوش و بناگوشم، دقیقا حال کسی را داشتم که روی تارهای گیتار با یک ریتم یکنواخت دست بکشد و آن را بلرزاند و بلرزاند... دلم می‌لرزید و می‌لرزید و هری می‌ریخت کف قفسه‌ی سینه!...

#رمان_عاشقانه💓
#رمان_آنلاین📲
#عکس_نوشته🤍


دوستای عزیزم رمان رو به انتهاست و فعلا خانم بهارلویی نازنین قصد چاپ کتاب رو ندارن. اگه علاقه دارید جوزا رو بخونید فرصت رو از دست ندید چون به زودی درگاه عضویت بسته می‌شه.❤️
برای اطلاع از شرایط عضویت به آیدی زیر پیام بدید تا راهنمایی‌تون کنم.
@mona7023

@romanhayem_baharloei 🍁