امشب منم مثل آسمون یه رختِ سیاه پوشیدم
منم داغدارم...داغدار کسی که خودم کشتمش
"داغدارِ جگرگوشهام"
داغدار تویی که میخواستم دوستت داشته باشم و هربار پشیمونم کردی
داغدار تویی که میخواستم برات امنترین باشم و هربار بهم ثابت کردی که تو فقط یه کلبهی متروکهای
تویی که به هربهونهای منو پس زدی
تویی که باید نزدیکترین به من میبودی و نبودی
منو ول کردی میون ترسها و حسرتهام،سهمِ منو خرجِ یکی دیگه کردی...
من نمیخواستم ازت دور بشم
اما تو خیلی وقته منو از خودت دور کردی
حتی مهربونیت هم بیرحم بود؛غمزادِ من.