Realist Ennui and the Base Rate Fallacy
📍مگنس و کلندر در مقالهٔ فوق که در سال 2004 در مجلهٔ philosophy of science به چاپ رسیده است, چند هدف اصلی را پی میگیرند.
📍آنها در بادیِ امر با پذیرشِ وقوعِ مغالطۀ نرخ پایه در دو استدلالِ مهمِ له و علیه واقعگرایی علمی، یعنی استدلال معجزه ممنوع و فرااستقرای بدبینانه، دلیلِ لاینحل باقی ماندنِ مناقشه را همین امر معرفی میکنند.
به دیگر سخن غفلت از نرخ پایه و نادیده گرفتنِ احتمالات مذکور سبب شده که مناقشۀ واقعگرایی-پادواقعگرایی بدون آنکه به نتیجۀ مطلوبی برسد به صورت فرسایشی ادامه پیدا کند.
📍 هدف دیگر مگنس و کلندر در این مقاله آن است که نشان دهند لازم و ضروری است که استدلالهایی که، چه در حوزۀ واقعگرایی و چه پادواقعگرایی، کل گسترۀ علم را در بر میگیرند یا به عبارتی نگاهی کلان به توجیهِ واقعگرایی یا پادواقعگرایی دارند باید کنار گذاشته شود و در عوض تمرکز خود را به استدلالهایِ جزئی و موارد و هویاتِ خاص معطوف دارند.
📍به زعمِ آنان، چنین چشماندازی موجب خواهد شد که ماهیتِ این مناقشه به شکل چشمگیری تغییر کند.
❇️مغالطۀ نرخ پایه که نویسندگان استدلال میکنند که استدلالهای اصلی واقعگرایی مرتکب میشوند چیست؟
مغالطۀ نرخ پایه یا غفلت از نرخ پایه به معنایِ اعتماد و پذیرش موارد خاص و نادیده گرفتن آمار و اطلاعات موجود است.
#فلسفه_تکنولوژی
#فلسفه_علم
#معرفی_مقاله
📱کانال فلسفه علم و فنّاوری
🆔 تلگرام، ایتا