نزار قبانی

@nizar_qabbani2


ترجمه موزون اشعار نزار قبانی به قلم حسین برهمت


دوستان جان در باز نشر بازسرایی‌ها لطفا امانت‌دار نام مترجم و نام کانال نیز باشید

اولین پست کانال https://t.me/nizar_qabbani2/2

نزار قبانی

20 Oct, 12:29


جنوب
شعری از #نزار_قبانی
بازسرایی #حسین_برهمت


نامت جنوب است
ای برتنت سزا قبای حسین و آفتاب کربلا
ای تک درخت پرگل، ای استاد فداییان
ای انقلاب زمین و آسمان
ای خاک پاک
که از تو روییده است
گندم
و روییده پیامبران


***
نامت جنوب است
ای ماه غم که شب بر آمدی از چشم فاطمه
ای کشتی صیادی استاد در مقاومت
ای کتاب شعرِ مقاومت
ای غوک توی جوی
که سر داده‌ای در تمام شب آوای مقاومت
***
نامت جنوب است
ای شمع بر افروخته در کنیسه‌ها
ای حنای کف دست نو عروسکان
ای شعر حماسی ماندگار بر زبان کودکان
نامت کتاب سرخ
همنام گلوله‌های نبطیه - و کوچه‌هاش


تو برانگیختگی و قیامتی
گرمای تابستانه‌ی پنهان در پرهای پرندگان
***
نامت جنوب است
تو چکاوکی
تو کودکی که در باغ می‌چمد
تو مردان تفنگدارِ شب زنده‌دارِ کنار آتشی
تو چکامه‌ای کبود
تو آذرخشی و آتش فکنده‌ای
تو آن تفنگ کوچک پنهان در گیسوان زنانه‌ای
تو همچو مردگان برخواسته و بازگشته پس از خاک کردنی
آنان که پس از مرگ برای شام به خانه بازگشته‌اند و روی مبل به کودکان خویش نگاه می‌کنند
و بامداد
دو باره رهسپار می‌شوند سوی آسمان


تاریخ یک روز خواهد نوشت که
" معرکه " آن روستای در جنوب
با سینه‌اش نگاهبان شرافت این آب و خاک بود

و آن بزدلان و ترس زدگان، پنهان به گوشه‌ای
***
نامت جنوب است
تو بانگ ناقوسهایی در شادی و سرور
لبخند آفتاب بر گاهواره‌ها
قدیسی و شاعر و شهید
در بند آهنین

ای تیر نشسته به پیشانی خفتگان کهف
پیغمبر قیام و خشم
ما را تو از بند وا رهانده‌ای
بند ترس را، تو بازکرده‌ای
***
تنها تویی که میان خارها و شیشه شکسته‌ها
قدم زنان به پیش می‌روی
آنجا که بزرگان قوم روی تخمهایشان چو مرغ نشسته‌اند
و وقت جنگ چو مرغ فرار می‌کنند

آقای من جنوب!
در شهر نمک که خانه طاعون و غبارها است
در شهر مرگ که باران نمی چکد ز ترس
جز تو کسی
در باغ زندگی
نخل و انگور و ماه را نکاشته

جز تو نیست کس!
پس باز کن دروازه صبح را به روی ما!



https://t.me/nizar_qabbani2

نزار قبانی

20 Oct, 10:21


در ترنم باران، عشق من
چون قو شود
رقصان ،زیر نور ماه

ــ-ــ-ــ-ــ

حبي لكِ على صوت المطرْ
يأخذ شكلاً آخر ويصير بجعة ً
تسبح في ضوء القمرْ ..

#نزار_قبانی
#حسین_برهمت

https://t.me/nizar_qabbani2

نزار قبانی

20 Oct, 09:44


دانسته بوده‌ام که رفتنی است او

در چشمهای او
رفتن نهفته بود
ــ-ــ-ــ-ــ

كنتُ دائماً أُحِسُّ أنَّها ذاهبَةْ ..
وكان في عينَيْها دائماً
قلوعٌ تستعدُّ للرحيلْ ..


#نزار_قبانی
#حسین_برهمت

https://t.me/nizar_qabbani2

نزار قبانی

20 Oct, 09:19


اری به چشمهای تو قسم که چشمهای تو
هم بادبان و هم کشتی و هم..
همرهان منند در سفر

ــ-ــ-ــ-ــ

عَيْنَاكِ وَحْدَهُما هُمَا شَرْعيَّتي
و مراكبي، وصديقَتَا أسْفَاري


#نزار_قبانی
#حسین_برهمت

https://t.me/nizar_qabbani2

نزار قبانی

20 Oct, 01:10


إغضب!
فلنْ أجيبَ بالتحدّي
فأنتَ طفلٌ عابثٌ
يملؤهُ الغرورُ
وكيفَ من صغارها
تنتقمُ الطيورُ؟

نزار قبانی

16 Oct, 08:49


قسم به عزت و قدر و مقام آزادی که روح‌بخش جهان است نام آزادی
به پیش اهل جهان محترم بُوَد آن‌کس که داشت از دل و جان، احترام آزادی
چگونه پای‌گذاری به صِرف دعوت شیخ به مسلکی که ندارد مرام آزادی
هزار بار بُوَد به ز صبح استبداد برای دسته پابسته شام آزادی
به روزگار، قیامت به پا شود آن روز کنند رنج‌بران چون قیام آزادی
اگر خدای به من فرصتی دهد یک روز کِشم ز مرتجعین انتقام آزادی
ز بند بندگی خواجه کی شوی آزاد چو «فرخی» نشوی گر غلام آزادی

نزار قبانی

16 Oct, 08:49


۸۵ سال پیش بود که لبهای فرخی یزدی(میرزا محمد فرخی یزدی ملقب به تاج الشعرا ۱۲۶۸ – ۲۵ مهر ۱۳۱۸ ) بسته شد

روانش شاد
راهش پر رهرو باد

نزار قبانی

16 Oct, 07:52


نیکان به آزار دیگران
ندارند دراز دست
آنان به خویشتن خویش
نا خواسته زنند زخم

ــ-ــ-ــ-ــ

الطيبون لا يؤذون أحد لكنهم يؤذون
أنفسهم كثيراً وهم لايشعرون


#نزار_قبانی
#حسین_برهمت

https://t.me/nizar_qabbani2

نزار قبانی

16 Oct, 07:43


بسیار دوست دارمت
چندان که جان من از خویشتن خویش در عجب

در چشمهای تو است که ماوا گرفته شعر
بی چشمهای تو
محال است شعر و سرودنش

ــ-ــ-ــ-ــ

كم أنا أحبك
حتى ان، نفسي من نفسها تتعجب،
يسكنُ الشعر في حدائق عينيك
فلولا عيناك لا شعر يُكتب.

#نزار_قبانی
#حسین_برهمت
https://t.me/nizar_qabbani2

نزار قبانی

15 Oct, 06:00


بوسیدمش
نه تا بیشتر از نود و یکی نیز از پسش

افسوس که زمان بیشتر نبود

ــ-ـ-ـ-ــ

فقبلتها تسع وتسعون قبلتا وواحدتا أخرى وكنت على عجل

#نزار_قبانی
#حسین_برهمت
https://t.me/mizar_qabbani2

نزار قبانی

15 Oct, 05:55


و اکنون ده سال است که اشعار نزار قبانی را باز سرایی می کنم
و این اولین ترجمه بود
که با عنوان یک شوخی شروع شد و ادامه یافت

ممنون که هنوز می خوانید و تحملم می کنید
https://t.me/nizar_qabbani2/62

نزار قبانی

13 Oct, 18:30


دیگر صدای گرم امین‌الله رشیدی را کسی نخواهد شنید

افسوس که این خواننده و استاد موسیقی  در آستانه ۱۰۰ سالگی  جمعه گذشته دار فانی را وداع گفت

روانش شاد که موجب دلشادی خیلی ها بود

نزار قبانی

12 Oct, 17:07


و کمی هم شیشلیک

@shishlik_mirza

نزار قبانی

09 Oct, 06:43


عشق را رائحه ای است
تنها کسی احساس میکندش
که بوی باغ هلو را
احساس کرده است

#نزار_قبانی
#حسین_برهمت


ـ-ـ-ـ-ـ

للحبِّ رائحةٌ وليس بوسعها
ألّا تفوحَ مزارعَ الدُّراقِ .
https://t.me/nizar_qabbani2

نزار قبانی

08 Oct, 10:26


ترسم که ابر ببارد و نباشی کنار من

از وقت رفتنت
دلم از حسرت باران، گرفته است

#نزار_قبانی
#حسین_برهمت


ـ-ـ-ـ-ـ

أخاف أن تمطر الدنيا ولست معي، فمنذ رحت وعندي عقدة المطر

https://t.me/nizar_qabbani2

نزار قبانی

07 Oct, 05:29


من‌ پیر راه‌هایم و قدیس واژگان
من شسته ام صورت شهرهای سنگی را _با نواها و سازها
من‌کاشفم که کشف کرده و دیده است بسیار چیزها
من ساکن آتش جاودانه شعرم و
چون‌کلیم
بر پهنه دریای سرخ کاشته‌ام گلهای رنگ‌رنگ

این منم
مسیح‌ پیش از پیدایش مسیح

هر زن که من دست او را گرفته‌ام به دست
نیلوفر آبی آبها شده است

...

#نزار_قبانی

نزار قبانی

07 Oct, 05:27


فرزندکم
معشوقه‌ات
خفته است درون قصری که راه آن
بسته است و صد هزار چشم، آن را نگاهبان
افسوس و صد دریغ
که هر جگرور که نام او ببرد
هر کس که خواست که از حصار کاخش گذر کند
هرکس که خواست که بافه گیسوش بگسلد
هرگز دگر- برنگشته است
گویی که در میان دود _ نابود گشته است

نزار قبانی

06 Oct, 21:20


فرزندکم!
اندوهگین مباش
عشق در طالع تو - تقریر گشته است

فرزندکم
هرکس که جان دهد در مسیر عشق
کم از شهید نیست!

در فال قهوه تو دنیای مبهمی است
پر از هراس و ترس
و زندگانی‌ات
آکنده است ز جنگ و دربه‌دری‌ها و غصه‌ها

نزار قبانی

05 Oct, 10:28


فرزندکم
در طالعت زنی است
چشمان او...
ای‌وای من از آن چشم‌های او
در صورتش دهانی است چون خوشه‌های رَز
ای‌وای از بانگ خنده‌اش
گل‌ها و نغمه‌ها و آوازهای جهان- جملگی در اوست

#نزار_قبانی

نزار قبانی

05 Oct, 04:50


قولي ما الحلّ
فأشواقي وصلت لحدود الهذيان
كيف سأنقذ نفسي
من أشواقي وأحزاني
ماذا أفعل فيك
أنا في حالة إدمان
قاتلتي ترقص حافية القدمين
بمدخل شرياني
من أين أتيت
وكيف أتيت