مثنوی معنوی مولوی| Masnavi

@masnavimolavii


📍گذر و نظری بر تأملات حضرت #مولانا در #مثنوی_معنوی از آغاز دفتر اول
نقل مطالب با ذکر منبع و نشانی کانال:
@masnavimolavii✍️
[email protected]

مثنوی معنوی مولوی| Masnavi

22 Oct, 17:54


🧿حدیث چشم مگو با جماعت کوران

دلا تو شَهد مَنِه در دهانِ رنجوران
حدیثِ چشم مگو با جماعتِ کوران

اگر چه از رگ گردن به بنده نزدیک است
خدای دور بوَد از بر خدادوران

درونِ خویش بپرداز تا برون آیند
ز پرده‌ها به تجلّی چو ماه مَستوران

اگر چه گم شوی از خویش و از جهان این جا
برونِ خویش و جهان گشته‌ای زِ مشهوران

اگر تو ماه وصالی نشان بِده از وصل!
ز ساعد و بَرِ سیمین و چهرهٔ حوران

وگر چو زَر زِ فراقی، کجاست داغ فراق؟!
چنین فسرده بوَد سکّه‌های مهجوران

چو نیست عشقْ تو را بندگی به جا می‌آر
که حق فرونَهِلد مزدهای مزدوران

بدان که عشقِ خدا خاتمِ سلیمانی است
کجاست دخلِ سلیمان و مَکسَبِ موران

لباس فکرت و اندیشه‌ها برون انداز
که آفتاب نتابد مگر که بر عوران

پناه گیر تو در زلفِ شمس تبریزی
که مُشک بارَد تا وارهی زِ کافوران
 
#مولانا
#دیوان_شمس

@masnavimolavii

مثنوی معنوی مولوی| Masnavi

21 Oct, 12:03


تو همی گویی: مرا دل نیز هست!
دل فرازِ عَرش باشد، نی به پَست!



https://t.me/masnavimolavii

مثنوی معنوی مولوی| Masnavi

21 Oct, 11:56


📍 شوخی با شعرای نامی ایران زمین


@masnavimolavii

مثنوی معنوی مولوی| Masnavi

20 Oct, 19:11


هر درونی که خیال‌اندیش شد
چون دلیل آری خیالش بیش شد

چون سخن در وی رَوَد علّت شود
تیغِ غازی، دزد را آلت شود!

پس جواب او سکوت است و سکون
هست با ابله سخن گفتن جنون!


#مثنوی
#مولانا

@masnavimolavii

اگر دزدی به خانه جنگجویی وارد شود شمشیر آن جنگاور نه تنها مانع دزد نمی شود بلکه وسیله ای برای رویارویی و تهدید خود صاحبخانه توسط دزد می شود!
استدلال آوردن برای آدمی که بدگمان و خیال اندیش است و با پیشفرض های ذهنی خود با مطالب مستدل و برهانی مواجه می شود نه تنها فایده ای ندارد بلکه از آنها برای تقویت آراء و ظنون خود بهره می گیرد و در خیال و اندیشه خویش سفت تر می شود.
پیشفرض های ذهنی مانع درک حقایق است.
اگر فردی در مواجهه با مطالب حق و مستدل با پیشفرضهای ذهنی و تعصبات خود قضاوت و داوری کند هرقدر هم استدلال ها قوی باشد نمی تواند موثر باشد چون از اول در برابر جریان حقیقت مانعی محکم در نفس خود ساخته است و از هرکلمه ای که طرف می گوید به نفع خود و برای سد کردن حریف استفاده می کند.
بنابراین بهترین کار در برابر چنین افرادی سکوت و جواب ندادن است!

گفت: هر مردی که باشد بد گمان
نشنود او راست را با صد نشان!

مثنوی معنوی مولوی| Masnavi

20 Oct, 13:28


نفسِ خود را کُش، جهانی را زنده کن
خواجه را کشته ست، او را بنده کن


#مثنوی_معنوی
#دفتر_سوم

@masnavimolavii


نفس آدمی همان غلامی بوده است که به مکر و زور، خواجه را کشته و اموال خواجه زادهٔ عقل را به یغما برده است و حال مدّعی گاوی گشته که خواجه زاده کشته است.

پس بیا حقیقت را آشکار و زنده کن و این نفس سرکش و خونی بکش و  ارادهٔ حق را در خویش جاری ساز.
روزی بی زحمت رزق آسمانی و واردات از منبع حقایق بر جان توست و تا وقتی این نفس یر عقل و روح تو مستولی و مسلط است از این واردات ربانی و ورود به عالم وحدت بی بهره خواهی بود و  ناگزیر حق و باطل را نخواهی شناخت و همواره کاسه چه کنم بر دست خواهی داشت و با دستی تهی و باری سنگین این دنیا را ترک خواهی کرد.
پس باید زودتر دست به کار شد و از ادعاهای بیجا دست برداشت و زندگی و حیات خود را از محوریت نفس و فرمان های بی امان او خارج کرد.

مدّعیِ گاو*، نفسِ تُست هین
خویشتن را خواجه کرده ست و مِهین

آن کشندهٔ گاو، عقل تُست رو
بر کُشنده گاوِ تن، منکر مشو

عقل اسیرست و همی خواهد ز حق
روزیی بی رنج و نعمت بر طبق

روزی بی رنج او موقوف چیست
آن که بکشد گاو را کاصل بدیست

نفس گوید چون کشی تو گاو من؟
زآن که گاوِ نفس باشد نقشِ تن

خواجه‌زادهٔ عقل مانده بی‌نوا
نفسِ خونی، خواجه گشت و پیشوا

روزی بی‌رنج می‌دانی که چیست
قوت ارواحست و ارزاق نبی ست

لیک موقوفست بر قربانِ گاو
گنج اندر گاو دان ای کنج‌کاو
__________________
*اشاره است به حکایت شخصی که در عصر داود نبی روزی بی زحمت می خواست و گاوی به خانه اش درآمد و آن گاو کشت و بعد معلوم گردید که آن گاو و خانه و اموال صاحب گاو مدّعی از اصل برای همو بوده است!
آن غلامِ صاحبِ گاو سَر خواجه بریده بود و خانه و اموال و دارایی اش برده بود و سرانجام با برملاشدن سِرّشان در زیر درختی به سزای عمل خود رسیدند و خانه و اموال به خواجه زاده رسید.
گاو در ادب عرفانی نماد نفس و تن است که نقش نفس باشد و در داستان زنده کردن جوان بنی اسراییل، موسی به قومش گفت گاوی را بکشند و سپس دم گاو را به جوان بزنند که بنی اسراییل شروع به پرسش های بی جا کردند و از رنگ و وزن و جنس و دیگر چیزهای گاو پرسیدند و از اصل قضیه واماندند!

مثنوی معنوی مولوی| Masnavi

18 Oct, 11:07


منم که گوشهٔ میخانه خانقاهِ من است
دعایِ پیرِ مغان وردِ صبحگاهِ من است

گَرَم ترانهٔ چنگ صَبوح نیست چه باک؟!
نوایِ من به سحر آهِ عذرخواهِ من است

ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله
گدایِ خاکِ درِ دوست، پادشاه من است

غرض ز مسجد و میخانه‌ام وصال شماست
جز این خیال ندارم خدا گواهِ من است

مگر به تیغِ اَجل خیمه بَرکَنَم ور نی
رمیدن از درِ دولت، نه رسم و راهِ من است

از آن زمان که بر این آستان نهادم روی
فرازِ مَسندِ خورشید، تکیه‌گاهِ من است

گناه اگر چه نبود اختیارِ ما حافظ
تو در طریقِ ادب باش، گو گناهِ من است!
 
#حضرت_حافظ
#غزلیات

@masnavimolavii

مثنوی معنوی مولوی| Masnavi

16 Oct, 18:53


خون نخُسبد، در فُتَد در هر دلی
میل جست و جوی و کشفِ مشکلی

اقتضای داوریّ ربِّ دین
سر برآرد از ضمیرِ آن و این

کآن فلان چون شد؟ چه شد؟ حالش چه گشت؟
همچنان که جوشد از گِلزار کَشت

جوششِ خون باشد آن واجُست ها
خارشِ دل ها و بحث و ماجرا

#مثنوی_معنوی
#دفتر_سوم

@masnavimolavii

ارزش جان آدمی و احترام به خون انسان به قدری مهم است که می توان گفت چیزی مهم تر از آن در موازین حقوقی و احکام مدنی و دینی وجود ندارد.
در اینجا جناب #مولانا به قانونی فطری و تکوینی در شکل گیری ماجراهای اجتماعی اشاره می کنند که اگر خون انسانی به ناحق و مظلومانه ریخته شود ولیّ و صاحب اصلی این خون خود خداست و لذا هیچگاه از جوشش پرسش و چرایی آن در قلب ها و زبان ها بازنمی ایستد تا آن حق و خون احیا و آشکار گردد.
در کشته شدن هر انسان مظلومی خود خداست که داوری می کند و حکم صادر می کند و هیچ کس را از این حکم و داوری مفَرّ و گریزی نیست و سرانجام دامنِ کُشنده و کُشندگان را خواهد گرفت.
میل به جستجو و کشف واقعیت در هر ماجرای جنایی، به همین حکم و اصل الهی برمی گردد و لذا منطق عقلی و نشانه های طبیعی همیشه گواهان درست و دقیقی برای افشای حقیقت هستند.

مثنوی معنوی مولوی| Masnavi

16 Oct, 16:10


🔰حکایت جوحی دیوانه

طفلی در پیش تابوت پدر زار می نالید و بر سر می کوفت که:
ای پدر تو را به کجا می برندت؟!

به خانه ای تنگ و تاریک و بی در و روزن و بام می برند که هیچ مفرش و چراغی ندارد؛
نه در آن خانه نانی هست نه بوی و نشانی از طعام و حیات؛
چشمانت که بوسه گاه خلق بود در آنجا پر از خاک خواهد شد و رنگ و رخی برایت نخواهد ماند؛

کودک پدر مرده در همین حال از دو دیده سخت می گریست که جوحی به پدر گفت:
با این اوصاف و نشانی ها به یقین که این تابوت را به خانه ما می برند!

گفت جوحی با پدر: ای ارجمند!
والله این را خانهٔ ما می‌برند

گفت جوحی را پدر: ابله مشو!
گفت: ای بابا نشانی ها شِنو!

این نشانی ها که گفت او یک به یک
خانهٔ ما راست، بی تردید و شک!

نه حصیر و نه چراغ و نه طعام
نه دَرَش معمور و نه صحن و نه بام

زین نَمَط دارند بر خود صد نشان
لیک کی بینند آن را طاغیان؟!


#مثنوی
#مولانا


@masnavimolavii


جوحیِ دیوانه نما، نشانه ها و اوصافی که طفل برمی شمرد را به خویش و وضع و حال خود تطبیق نمود و با رندی و زیرکی، آگاه به وضعیت دشوار خود شد و حتی با اصرار و ملامت پدر هم بر یقین خود شک نکرد و به عیوب خانهٔ خویش اذعان داشت .

رهروِ زیرک و سالکِ آگاه همینطور است، هر وصف و نشانی را با وضع خویش منطبق می کند و حال و روزش را با آن می سنجد تا ببیند چقدر جلو رفته و چقدر توانسته خانه دل آباد کند.

و بر همین قیاس، عاقل نمایانِ دور افتاده از حق و حقیقت، برخلاف جوحی دیوانه نما، صدها آیت و نشان می بینند و مثل آن است که ندیده اند!
____________________
*جوحی یا جحیٰ شخصیتی است دیوانه نما همچون ملا نصرالدین که حقایقی را درباره جامعه و شخصیت ها به زبان طنز و مسخره بیان می کند.

مثنوی معنوی مولوی| Masnavi

15 Oct, 02:34


حلمِ حق گرچه مواساها کند
لیک چون از حد بشد پیدا کند


#مثنوی_معنوی
#دفتر_سوم

@masnavimolavii

خداوند بی نهایت است ولی اسما و صفات او به اندازه و محدود و تحت قوانین و قواعد هر یک از حضرات و عوالم جاری و نازل می شوند.
حلمِ حق هم از این قاعدهٔ محدودیت و تنازل به اندازه مستثنا نیست و تا وقتی که بنده متوجه کوتاهی و قصور خود باشد و درصدد جبران برآید حلم و رحمت خداوند بدی های او را می پوشاند.
و چون بنده در تجاوز از حدود و حقوق دیگران از حد بگذراند صبر و بردباری خدا هم به آستانه خود می رسد و پرده ها را بالا می زند و او را رسوای عام و خاص می کند.
کسانی که ظلم می کنند و حقوق ضعفا را پرداخت نمی کنند و آنها را تحقیر می کنند و زشت تر آنکه اموال یتیم و مال های وقفی را به واسطه و بهانه شرعی می خورند و بر بر جان و اموال دیگران مسلط می شوند بترسند از روزی که حلم خدا به نهایت خود برسد و پرده ها بالا برود دیگر هیچ چاره و گریزی برایشان نخواهد بود.
_______________
*مواسا: مواسات،مهربانی، رفاقت و همراهی، غمخواری و موافقت

مثنوی معنوی مولوی| Masnavi

13 Oct, 14:41


هر کسی کاو عیبِ خود دیدی زِ پیش
کی بُدی فارغ خود از اصلاحِ خویش؟!

غافلند این خلق از خود ای پدر
لاجَــرَم گوینــد عیــبِ همـــدگر

#مثنوی
#مولانا

@masnavimolavii


چه بد که غافل از دردها و عیوب خویشیم و ناگزیر دنبال درمان دردهای خود هم نیستیم و عیبی هم در خود نمی بینیم ولی تا دلتان بخواهد با دقت عجیبی مشغول به عیب جویی از دیگران هستیم و با کمترین زاویه ای آنها را از اندیشه و ضمیر خود پاک می کنیم!

سالک درد دارد و در به در بدنبال درمان خودست. اگر کسی خود را سالک دانست ولی دردی نداشت و خود را واصل دانست و نیکو پنداشت و بدنبال عیب دیگران بود بداند از سلوک فقط به اسمی قناعت کرده و از حقیقت آن فرسنگ ها فاصله دارد!

مثنوی معنوی مولوی| Masnavi

12 Oct, 04:48


دوزخ است آن خانه کآن بی روزن است
اصلِ دین ای بنده، روزن کردن است

تیشهٔ هر بیشه‌ای کم زن، بیا
تیشه زن در کندنِ روزن، هلا!

یا نمی‌دانی که نورِ آفتاب
عکس خورشیدِ برون است از حجاب؟

نور این دانی که حیوان دید هم
پس چه کَرّمْنا بوَد بر آدمم؟!

#مثنوی_معنوی
#دفتر_سوم

@masnavimolavii

حقیقت دین و مغز دین عرفان است و دینِ بدون عرفان به تعصّب و تصلّب می انجامد و ناگزیر عواقب بسیار خطرناکی هم خواهد داشت.

عرفان در مکتب #مولانا پنجره ای به سوی عالم معنا و دیده ای حقیقت بین است که سالک حقیقت را از لفظ بسوی عالمِ معنا و از ظاهر به باطن و از کثرات به عالم وحدت رهنمون می سازد.
کرامت انسان به دوری از تقلید و تکرار شعارهای بی محتوا و بدنبال این و آن راه افتادن است.

جویندهٔ راستین در پی هر شعاع نور محدودی که از حجاب و شی ای می تابد حرکت نمی کند اینها همه به بن بست و تکرار خواهد انجامید. انسان حقیقت جو بدنبال مبدأ نورانیت و منبع حقایق نامتنها و اخذ نور و معانی از آن جاست وگرنه برتری و کرامت انسان نسبت به سایر موجودات به چه خواهد بود؟!

مثنوی معنوی مولوی| Masnavi

09 Oct, 11:06


سلطان و فکر لشکر و سودای تاج و گنج
درویش و امن خاطر و کنج قلندری


یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است
ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری

#حضرت_حافظ

@masnavimolavii

مثنوی معنوی مولوی| Masnavi

08 Oct, 10:01


ظالم از مظلوم کی داند کسی
کاو بوَد سُخرهٔ هوا همچون خسی؟!

ظالم از مظلوم آن کس پی بَرَد
کاو سرِ نفسِ ظَلومِ خود بُرَد

ورنه آن ظالم که نفْس است از درون
خصمِ هر مظلوم باشد از جنون

#مثنوی_معنوی
#دفتر_سوم

@masnavimolavii

چه کسی ظالم است و چه کسی مظلوم؟ آیا با دیدن ظواهر امری می توان حکم به مظلومیت یا ظالم بودن کسی داد؟
بقدری این مسئله مهم و حیاتی و دقیق است که حتی پیامبران الهی با این موضوع امتحان می شوند.

«آیا داستان شاکیان هنگامی که از محراب (داود) بالا رفتند به تو رسیده است؟! در آن هنگام که (بی مقدمه) بر او وارد شدند و او از دیدن آنها وحشت کرد، گفتند: «نترس، دو نفر شاکی هستیم که یکی از ما بر دیگری ستم کرده اکنون در میان ما به حق داوری کن و ستم روا مدار و ما را به راه راست هدایت کن!
این برادر من است و او نود و نه میش دارد و من یکی بیش ندارم اما او اصرار می‌کند که: این یکی را هم به من واگذار و در سخن بر من غلبه کرده است!» 

دو برادر به نزد داود نبی می آیند و یکی می گوید در حالی که این برادر من ۹۹ گوسفند دارد و من یک گوسفند، این یک گوسفند مرا هم مطالبه کرده است! داود در وهله اول بر همین ظاهر امر قضاوت می کند و حق را به برادر شاکی می دهد ولی بعد با عنایت الهی متوجه خطای خود می شود و استغفار می کند!

آیا می توان در جنگ و خونریزی هایی که در تاریخ رخ داده و می دهد به راحتی خود را مبرّا دانست و تفصیر را مطلقا به گردن طرف مقابل انداخت؟ مسئله خیلی دشوار و باریک است و اینجاست که باید گفت صراط حق از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است.
هر تصمیمی و هر واکنشی با عنوان دفاع از مظلوم یا دفاع از قوم خود می تواند به ریختن خون و آوارگی هزاران انسان بی گناه بیانجامد و همه را با همین عنوان توجیه کرد ولی مسئله خیلی دقیق است و خون و حیات انسان ها به قدری محترم است که در منطق الهی کشتن یک انسان بی گناه برابر است با کشتن همه بشریت.

از نظر جناب #مولانا کسی می تواند مظلوم را از ظالم تشخیص دهد و داعیه دفاع از مظلوم داشته باشد که از نفس و نفسانیت و هرگونه تمایلات به درآمده باشد و برای خنک شدن دلش و انتقام گیری کاری نکند بلکه بر اساس میزان و حق عمل کند.
ظالم در مکتب عرفان هرکسی است که برخلاف ظاهر خوشش در درون خود عین نفس و خودپرستی است و لذا برخلاف آنچه ادعا می کند و در واقع از سرِ جهالت و عصبیت، دشمن هر مظلومی خواهد بود.

مثنوی معنوی مولوی| Masnavi

05 Oct, 02:42


🔰سه رمز و نشانه

چون خدا خواهد که پردهُ کَس دَرَد
مِیلَش اَندر طعنهُ پاکان بَرَد

چون خدا خواهد که پوشد عیبِ کَس
کم زَنَد در عیبِ معیوبان نَفَس

چون خدا خواهد که مان یاری کند
میلِ ما را جانبِ زاری کند

#مثنوی
#مولانا


@masnavimolavii

🔷️جناب #مولانا سه نشانه و ضابطهُ مهم را در ارتباط انسان با پروردگار در این ابیات نشان می دهد:

1⃣انسان هایی که اولیای الهی را مسخره می کنند و مورد طعن قرار می دهند به مرحله ای از عناد و ظلمت نفسانی رسیده اند که در مقابل حق به تکذیب و تمسخر می پردازند. در این حال، مشیّت و اراده الهی بر آن قرار می گیرد که درون تاریک آنها را نشان داده و رسوایشان کند.

2⃣ خداوند در پاداشِ ادب و عملِ کسانی که دنبالِ عیب جویی از مردم نیستند و به خود مشغولند، از عیوب و گناهان آنها می گذرد و مورد بخشش و رحمت الهی قرار می گیرند.

3⃣هر وقت انسان در خود زاری و بیچارگی و تضرّع احساس کند نشانه آن است که خداوند می خواهد آن شخص را یاری کند و این علامت استجابت دعاست.

مثنوی معنوی مولوی| Masnavi

03 Oct, 09:24


قیمت هر کاله می‌دانی که چیست!
قیمت خود را نــدانی احمقیــست!


#مثنوی
#مولانا
#دفتر_سوم
#انسان
#سالک_آگاه


@masnavimolavii


قدر و قیمت انسان به چیست؟ قیمت انسان چقدر است؟ خوب بقول معروف هر کسی قیمتی دارد!
قیمت انسان عارف خیلی بالاست او را نمی توان با چیزی از دنیا از مقام و ثروت و شهرت و خلعت خرید. او با اکسیر معرفت و عشق قدر و قیمتی یافته که با هیچ چیزی عوض نمی کند.

یادتان هست در #داستان_کنیزک_و_پادشاه، زرگر با خلعتی از سوی پادشاه، مستانه، زن و فرزند و دکان را در شهر سمرقند رها کرد و شادمانه،  اسب سویِ شاه تاخت، غافل از اینکه آن خلعتِ شاهانه، خونبهایش خواهد بود!

اسبِ تازی برنشـست و شـاد تاخت
خونبهایِ خویش را خلعت شناخت

آزادگان و رهروان راه حق و مردان حقیقت جو نه تنها با دنیا فریفته نمی شوند بلکه همّت آنان بقدری بلند است که به تحفه های بهشت هم دل نمی دهند.
عارفانِ حق تنها در عالم وحدت و تجرّد و با لقای محبوب احدی روح شان آرام می گیرد و بر هر چه غیر آن پشت پا می زنند.

انسان هوشمند و سالکِ آگاه وزن هر چیزی را با محک و ترازوی حقیقت انسانی خود می سنجد و به همان میزان به مسائل و چیزها بها می دهد.

مثنوی معنوی مولوی| Masnavi

01 Oct, 04:58


حرص نابیناست بیند مو به مو
عیبِ خلقان و بگوید کو به کو

عیبِ خود یک ذره چشمِ کورِ او
می‌نبیند گرچه هست او عیب‌جو!

#مثنوی_معنوی
#دفتر_سوم

@masnavimolavii

هرقدر سالک بر نفس خود ظنین و بدگمان است نسبت به عمل و نیت دیگران آسان گیر و اهل چشم پوشی است.
مدام دنبال عیوب دیگران بودن و در ذهن خود هرکسی را و هر فعل و عملی از دیگران را نقد و ردّ کردن نفس را دچار بیماری مهلکی می کند به طوری که پس از مدتی چشم قلب نابینا می شود و شخص از دیدن عیوب خود کور می گردد.
از نظر جناب #مولانا این پدیده نفسی و قلبی به یک نوع نفس پرستی و حرص در نفسانیت می انجامد و قوای ادراکی و حقیقت بینی را در انسان می کشد و در نهایت انسان را به هلاکت ابدی دچار می کند.

مثنوی معنوی مولوی| Masnavi

29 Sep, 10:36


نردبانِ خلق، این ما و منی است
عاقبت زین نردبان اُفتادنی است

هر که بالاتر رَوَد اُبله تر است
کاستخوان او بَتَر خواهد شکست


#مثنوی
#مولانا
#دفتر_چهارم
#بن_بست_خودیت


@masnavimolavii


تکیه گاه بشر در رقابت های سهمگین دنیا و همهٔ تفاخرات، نفس اوست.
نفسِ انسان برای فربه کردن خود از روی تخیلات و توهمات برتری جویانه از هیچ چیزی نمی گذرد، حتی مقدسات و عرفان و خدا را هم به مسلخ می برد. اما شاکلهٔ عمل نفسانی، بُــردی کوتاه و به اندازهٔ خود شخص دارد و در نهایت به بن بستِ خودیّت می رسد و شخص در طی زمان، در چنگال عمر و فشارهای روزگار و استدراج الهی خُرد می شود.

حرکت بر اساس نفس موجب خامـوشی عقل انسان می شود و هر چه بیشتر در امور نفسانی فرو می رود بلاهت و نادانی اش بیشتر می شود و خُرد شدن و صدای شکستن استخوان های روح متجسد شده اش بیشتر به گوش اهل دل خواهد رسید.

راه صحیح نه اتکا بر نفس بلکه اتکا به خداست که هیچ بن بستی در آن راه ندارد و راه کمال و رشد و انبساط و تجّرد و وحدت است.

مثنوی معنوی مولوی| Masnavi

29 Sep, 10:31


🧿 یک دعای خوب برای شما


از آنچه نباید و نشاید، دور؛
و به آنچه باید و شاید، نزدیک باد، بالنّبیّ و آله!


🌺آمین رب العالمین

@masnavimolavii

مثنوی معنوی مولوی| Masnavi

27 Sep, 16:04


به هر که روی آریم،
روی از همه جهان بگرداند.

مگر که [روی] نماییم اما روی به او نیاریم.

چنان که فرمود: و ما علامةُ ذلک؟
قال: التَّجافی عن دارِالغُرور.


#مقالات_شمس
#شمس_تبریزی

@masnavimolavii

نشانه دین و پیروی از اولیای حق روی برگرداندن از دنیا و کثرات و روی کردن به سوی عالم وحدت و تجرد است.
این چه لاف دینداری است که برای متاع پست دنیا و دو روز قدرت و ثروت پوست هم می درند و چنگ در صورت یکدیگر می اندازند!

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي التَّجافِي عَنْ دارِ الْغُرُورِ، وَ الإِنابَةَ إِلى‏ دارِ الْخُلُودِ، وَ الاسْتِعْدادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْتِ