ادب و حکمت

@adabvahekmat


کانالی کوچک درباب اشعار شعرا وکلمات حکیمانه ولغت وادبیات
ادب مرد به زدولت اوست

@ahmadi8619 /ارتباط با ادمین

ادب و حکمت

22 Oct, 19:16


«مصرع»

شبِ فراق که داند که تا سحر چند است


🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

22 Oct, 03:35


«بیت از شیخ نظامی»

سیم را قیمت نخیزد تا برون ناید زسنگ
لعل را رونق نباشد تا برون ناید زکان


🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

21 Oct, 12:42


خاکت بر سر

ای ادهمِ¹ بی قرار خاکت بر سر
ای دور زوصلِ یار خاکت بر سر

در آرزویِ شبنمِ رحمت مردی
ای دانهٔ انتظار خاکت بر سر

___
1_نظراً این رباعی از میرزا ابراهیم ادهم آرتیمانی باشد.


🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

19 Oct, 04:36


فینال خیره کننده چه گوارا و سنوار - خبرآنلاین
https://www.khabaronline.ir/news/1972634/%D9%81%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%84-%D8%AE%DB%8C%D8%B1%D9%87-%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF%D9%87-%DA%86%D9%87-%DA%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%A7-%D9%88-%D8%B3%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1

ادب و حکمت

19 Oct, 02:52


«چند بیت عربی از شعرای فارس »

مِن کلامِ الحکیمِ الفاضلِ والطّبیبِ الکاملِ، السّعديِّ في عصرِه و المتنبّي في دهرِه ، الفریدِ بِلا الثّاني، نصیرالدّین محمّدِ الإصفهانيّ :

ألا یا طبیبَ الحَیِّ دَعنِي و دائِیا
عِلاجُ مریضِ العشقِ لیسَ التّداوِیا

وقالَ قرینُه في الجَلالِ و قریبُه في الکمالِ هاتفُ الإصبهانيّ الموصولِ بالرّفقِ الرّبّاني :

تَجافیٰ طَبیبي نائیاً عَنْ دَوائیا
أخِلّایَ خَلُّوني أبیتُ و دائیا

و في هذا البحرِ لِقَطرةٍ¹:

نسیمَ الصَّبا تاللهِ بَلِّغْ سلامِیا
طَبیباً لَهُ دائي و منهَ دَوائیا

والبادي فیه القیسُ العامِري الشّهیرُ بِمجنونٍ ، فردُه المشهورُ:

یَقولونَ لَیلیٰ بِالعِراقِ مریضَةٌ
فیالَیتَني کنتُ طبیباً مُداوِیا

___
1_بیتها به ترتیب از میرزا محمّدنصیر جهرمی اصفهانی صاحب مثنوی پیر و جوان و هاتف اصفهانی و نظراً قطرهٔ سامانی  است.

🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

16 Oct, 15:42


گریهٔ شمع

لِلشَّیخِ حسین {رَحِمَهُ اللهُ} ¹

أبکي ولَمْ یَدرِ عُذّالي بُکایَ أمِنْ
خَوفي مِنَ النّارِ أمْ قُربي مِنَ الزَّلَلِ

کالشَّمعِ یَبکي ولایُدریٰ أعَبرَتُهُ
مِنْ حُرقَةِ النّارِ أمْ مِنْ فُرقَةِ العَسَلِ

«ترجمه»

می گریم و ملامتگرانِ من ، نمی دانند که گریه ام آیا از ترس آتش دوزخ است یا بر نزدیکی من به خطاها وگناهان.
مانند شمع که می گرید و دانسته نیست که آیا گریه اش از سوزش آتش است یا جدایی از عسل.

⚫️

بیت دوّم شعر فوق از ابراهیم بن یحیی بن عثمان غزّی است که در سال ۵۲۴ مابین مرو وبلخ درگذشته و در بلخ به خاک سپرده شده است. شعر غَزّی چنین است:

إنّي لَأشکُو خُطّوباً لا أعَیِّنُها
لِیَبْرأ النّاسُ مِنْ عُذرِي و مِنْ عَذَلي

کالشَّمعِ یَبکي ولایُدریٰ أعَبرَتُهُ
مِنْ صُحبَةِ النّارِ أمْ مِنْ فُرقَةِ العَسَلِ²

یعنی : من از کارها و سختیهای بزرگ شکوه می کنم ولی آنها را معیّن نکرده و نمی گویم چیست تا مردمان از عذرآوردن و ملامت کردن من آسوده شوند .
مانند شمع که می گرید و دانسته نیست که آیا گریه اش از همنشینی آتش است یا جدایی از عسل.

⚫️

شیخ سعدی در بوستان البتّه تعیین می کند که گریهٔ شمع از جدایی از عسل است آنجا که می گوید:

شبی یاد دارم که چشمم نخفت
شنیدم که پروانه با شمع گفت

که من عاشقم گر بسوزم رواست
تو را گریه و سوز باری چراست؟

بگفت ای هوادار مسکین من
برفت انگبین یار شیرین من

چو شیرینی از من به در می‌رود
چو فرهادم آتش به سر می‌رود

___

1_به نظرمراد از شیخ حسین، شیخ حسین بن عبد الصّمد حارثی (۹۱۸ق-۹۸۴ق)، پدر شیخ بهائی، ملقب به عزالدین، از علمای شیعی و اهل جبل عامل و از شاگردان شهید ثانی باشد.
2_در لغت نامهٔ دهخدا در احوال غزّی شاعر چنین آمده:
ابراهیم بن یحیی بن عثمان غزی .ابواسحاق کلبی اشهبی . شاعر عرب . در غزه از بلاد شام به سال ۴۴۱ هَ .ق . متولد و در سال ۴۸۱ وارد دمشق شد و در آنجا فقه آموخت و سپس از دمشق به بغداد رفت و چندی در مدرسه ٔ نظامیه بود، پس از آن بایران آمد و امرای کرمان و خراسان از جمله ناصرالدین مکرم بن علا وزیر کرمان را مدحت ها سرود. اشعار او در کتب معروف است و دیوانی دارد. ابراهیم به هفتادسالگی (در ۵۲۴) میان بلخ و مرو درگذشت و جسد او را به بلخ برده بخاک سپردند. (ابن خلکان و غیره ).
3_بدائع الحکم، نسخهٔ خطّی کتابخانهٔ مجلس مورّخ ۷۱۴ه‍ ق،به شمارهٔ ۱۴۷۲۸،برگ ۳۱

🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

16 Oct, 15:41


🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

14 Oct, 15:46


خط مرحوم میرزا اسمعیل دزفولی ملقب به شیخ المشایخ رئیس کتابخانه سلطنتی و از شاگردان زین العابدین محلاتی، جد استاد معظم کیخسرو خروش

ادب و حکمت

14 Oct, 15:45


👇👇👇👇

ادب و حکمت

14 Oct, 04:03


اشعار منسوب به امرء القیس در یک قطعه خطّ فاخر به قلم اسمعیل

🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

14 Oct, 04:02


«بیت عربی و ترجمهٔ فارسی آن»

قطعه شعری است عربی، که در بعضی مجموعه ها، آن را به إمرئ القیس شاعر مشهور عرب وصاحبِ معلّقه منتسب کرده اند و حال آنکه از وی نیست. ابتدای آن چنین است:

دَنَتِ السّاعةُ وٱنْشَقَّ القَمَر
عَنْ غَزالٍ صادَ قلبي و نَفَر

در ادامه می گوید:

عادَةُ الأقمارِ تَسْرِي بِالدُّجیٰ
فَرَأیْنا اللّیلَ تَسْرِي بِالقَمَر

ترجمهٔ بیت چنین است: عادت ِ قمرها آن است که در شب سیر کنند و ما شب را دیدیم که در ماه سیر می کرد.
مراد شاعر آن است که زلفِ چون شبِ یار بر رخسار او افتاده است .شاعری پارسی در ترجمهٔ این بیت چنین گفته:

ماه سیّار بود در شب و اینش عجب است
بر رخِ چون قمرش طُرّهٔ سیّار، شب است


🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

12 Oct, 04:03


«دقیقی»

گویند صبرکن که تو را صبر بر دهد
آری دهد ولیک به عمر دگر دهد

من عمر خویش را به صبوری گذاشتم
عمری دگر بباید تا صبر بر دهد


🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

10 Oct, 03:54


«بیت»

هرکه آمد به جهان اهلِ فنا خواهد بود
آنکه پاینده و باقی است خدا خواهد بود


🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

08 Oct, 04:06


نظراً این رباعی از ملّا عبدالرّحمن جامی است.

ادب و حکمت

08 Oct, 04:05


هو

مجموعهٔ کونَیْن به آیینِ سَبَق
کردیم تصفُّح ورقاً بعدَ ورق

حقّا که ندیدیم و نخواندیم در او
جز ذاتِ حق و شئونِ ذاتیّهٔ حق

🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

07 Oct, 04:37


بیت

در هیچ پرده نیست نباشد نوایِ تو
عالَم پر است از تو خالیست جای تو

🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

05 Oct, 01:56


«تَشبیب»

قال الواحدی: أصلُ التّشبیبِ ذکرُ أیّامِ الشّباب و اللّهوِ و یکونُ ذلک في إبتداءِ القصائد ،ثمّ سُمّیَ إبتداء کلِّ أمرٍ تشبیباً و إن لم یکن في ذکرِ الشّبابِ .

درلغت نامهٔ دهخدا چنین آمده:

در لغت، ذکر ایام شباب و صفت معشوق و شرح حال خویش است. (کشاف اصطلاحات الفنون). 
به اصطلاح شعرا آنچه در ابتدای قصیده قبل از مدح ممدوح بیتی چند در بیان عشق ذکر کنند، چرا که شاعر بذکر معشوق آتش شوق را اشتعال میدهد. (غیاث اللغات).
صفت حال معشوق و حال خویش در عشق او گفتن باشد. و این را نسیب و غزل نیز خوانند اما مشهور مستعمل آن است که در میان مردم صفت هرچه کنند، در اول شعر و هر حالی را که شرح دهند الا مدح ممدوح، آن را تشبیب خوانند. (حدایق السحر فی دقایق الشعر وطواط).

🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

03 Oct, 03:38


نه قفسِ فراخ

میرزا محمّدنصیر طبیب اصفهانی

با اینکه رخم شکسته رنگ آمده است
هفت اختر و شش جهت به جنگ آمده است

بر مرغِ دلم کزآشیانِ دگر است
این نه قفسِ فراخ تنگ آمده است¹

_
1_جنگ اشعار ورباعیّات ، نسخهٔ خطّی کتابخانهٔ مجلس شورای اسلامی به شمارهٔ ۵۸۵۳، برگ ۱۹۶

🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

02 Oct, 04:56


ارغوانِ تر

رباعی

میرزا محمّد نصیر جهرمی اصفهانی

ای گل زپیِ قتلِ منِ خسته جگر
چون سرو کمر بستی و ترسم که اگر

بینی کفنم چو لاله آغشته به خون
ریزد همه ارغوانت از دیدهٔ تر¹

____
1_جنگ اشعار ورباعیّات ، نسخهٔ خطّی کتابخانهٔ مجلس شورای اسلامی به شمارهٔ ۵۸۵۳، برگ ۵۰

💐🍃🍃@golvabolbol110

1,562

subscribers

4,404

photos

18

videos