جیدو کریشنامورتی

سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک آبان ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹

ادامه ...


حال ببینیم حساس بودن یعنی چه؟ با خبر بودن از رنگ و فرم از آن چه مردم می گویند و پاسخی که به آن ها می دهید، محافظه کار بودن، ذائقه خوب و رفتار مناسب داشتن، خشن نبودن، مردم را جسماً و روحاً نیازردن، دیدن چیزی زیبا و مدتی به آن نگاه کردن با حوصله گوش دادن به تمام چیز هایی که گفته می شود بدون خستگی به طوری که ذهن زیرک و تیز شود. همه این ها حساس بودن است. آیا تفاوت زیادی میان حساس بودن و آگاه بودن وجود دارد؟ من فکر نمی کنم.
تا زمانی که ذهن شما محکوم می کند قضاوت می کند، عقیده بوجود می آورد و نتیجه گیری می‌،ند نه آگاه است و نه حساس. وقتی شما نسبت به مردم خشن باشید وقتی گلی را بچینید و آن را به دور افکنید، وقتی با حیوانات بد رفتاری کنید، وقتی نام خود را روی میز چوبی بکنید و یا پایه صندلی را در آورید، وقتی سر وقت غذا نخورید و رفتار تان به طور کلی بد باشد نشان دهنده عدم حساسیت شما است. نشان دهنده ذهنی است که آگاهانه قادر به تعدیل شدن نیست. مسلماً این وظیفه آموزش است که به شاگردان کمک کند حساس شوند، در نتیجه صرفاً پیروی و یا مقاومت نخواهند کرد بلکه نسبت به تمام حرکت ها زندگی آشنایی خواهند داشت. ممکن است انسانی که در زندگی حساس است بیش از کسانی که حساس نیستند رنج ببرد اما اگر رنج خود را درک کند و بر آن غلبه نماید چیز های خارق العاده ای کشف خواهد نمود.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 218

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii

ادامه ...


این قسمتی از آگاهی است که در ظاهر آغاز می شود ما به صدا ها و آواز ها گوش می دهیم،صورت ها زیبا و زشت را می بینیم اما از عکس العمل های خود در مقابل آن ها آگاه نیستیم. می گوییم «آن زیبا است» یا «آن زشت است» و رد می شویم. اما از خود سؤال نمی کنیم زیبایی و زشتی چیست. مطمئناً دیدن عکس العمل های شما، لحظه به لحظه از تمام حرکات فکر و اندیشه خود آگاه بودن مشاهده این که ذهن شما تحت نفوذ والدين، مربیان نژاد و فرهنگتان قرار دارد، همه این ها جزیی از آگاهی به شمار می رود.
هر چه ذهن عمیق تر در افکار خود نفوذ کند بهتر متوجه خواهد شد که هر نوع فکر و اندیشه تابع قیودات و سنن می باشد. در نتیجه ذهن بی اختیار آرام می شود نه به آن معنی که به خواب رفته است، بر عکس در آن حالت ذهن به طور خارق العاده ای هوشیار است، دیگر به وسیله اوراد و تکرار کلمات تخدیر نشده است و طبق هیچ نظمی شکل نگرفته است. این هوشیاری آرام نیز جزیی از آگاهی است و اگر باز هم عمیق تر به درون آن نفوذ کنید در خواهید یافت که میان شخصی که آگاه است و موضوعی که نسبت به آن آگاهی دارد جدایی وجود ندارد.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 217

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii

ادامه ...


سؤال - فرق میان آگاهی و حساسیت چیست؟

کریشنامورتی - نمی دانم آیا فرقی وجود دارد؟ وقتی شما سوالی آنست که خودتان حقیقت مطلب را درک کنید، نه آن که صرفاً می کنید مهم آنچه دیگران می گویند بپذیرید. پس بیایید به کمک یکدیگر دریابیم آگاه بودن چیست؟
شما درخت زیبایی را می بینید که برگ هایش پس از باران می درخشد. نور خورشید را در آب و در پر ها زیبا پرندگان مشاهده می کنید.
روستاییان را می بینید که بار بر دوش به سوی شهر می روند و صدای خنده آن ها را می شنوید. صدای پارس یک سگ و صدای گوساله ای را که مادرش را می خواند می شنوید. همه این ها جزیی از آگاهی می باشد. آگاهی از آن چه در اطرافتان می گذرد. کمی نزدیک تر بیایید و به روابط خود با مردم برخوردتان با عقاید و مسائل توجه کنید. شما از طرز رفتار خود در منزل و در بیرون آگاه هستید، عکس العمل های خود را نسبت به آن چه مردم می گویند و این که چگونه ذهن شما همیشه در حال ارزیابی قضاوت مقایسه و یا محکوم کردن است مشاهده می کنید.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 216 و 217

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii

ادامه ...


پس وقتی درد بی کسی به شما روی آورد آن را آرام کنید به آن نگاه کنید بدون آن که فکر فرار داشته باشید. اگر از آن فرار کنید هرگز آن را درک نخواهید کرد و همیشه در کمین شما خواهد بود. در حالی که اگر بتوانید بی کسی را درک کنید و بر آن غلبه نمایید در خواهید یافت که نیازی به قرار ندارید نیازی به سرگرم شدن ندارید زیرا ذهن شما غیر قابل فساد خواهد شد و نابود نمی شود.
این ها همه جزئی از آموزش است. اگر شما در مدرسه فقط مطالبی را فرا گیرید که بتوانید در امتحانات قبول شوید، این آموزش وسیله ای برای فرار از بیکسی خواهد شد. کمی درباره آن فکر کنید. درباره آن با مربی خود صحبت کنید و به زودی متوجه خواهید شد که او چقدر تنها است و شما نیز تنها هستید اما کسانی که در درون تنها هستند و ذهن و قلبشان از بی کسی آزاد است - آن ها انسان ها واقعی هستند زیرا خودشان متوجه حقیقت شده اند.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 216

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii

ادامه ...


می دانید تفاوت زیادی میان تنها بودن و بی کس بودن است. بعضی ها از جوانان شاید بی کسی را درک نکنند اما بزرگترها به خوبی با آن آشنا هستند احساس بی کسی کامل و ترس ناگهانی بدون دلیل روشن. ذهن زمانی این ترس را خواهد شناخت که تشخیص دهد نمی تواند به هیچ چیز تکیه کند و هیچ سرگرمی قادر نخواهد بود. حس خلاء درونی را از بین ببرد و آن بی کسی است. اما تنها بودن چیزی کاملاً متفاوت است و آن حالتی از آزاد بودن است و زمانی بوجود می آید که شما بی کسی را درک نموده و بر آن غلبه کنید در آن حال تنهایی شما از نظر روحی به کسی تکیه نمی کنید زیرا دیگر بدنبال خوشی راحتی و لذت نیستید. فقط در آن صورت است که ذهن کاملاً تنها است و چنین ذهنی خلاق است.
این ها همه جزئی از آموزش است که به شما یاد دهد با درد بی کسی آن احساس خارق العاده خلاء که اکثر ما با آن آشنا هستیم رو به رو شوید اما از آن نترسید، پیچ رادیو را باز نکنید، به کار پناه نبرید و به سینما نروید بلکه به آن نگاه کنید و آن را درک نمایید. هیچ انسانی وجود نداشته که آن اضطراب تکان دهنده را احساس نکرده باشد زیرا ما سعی می کنیم با انواع وسایل، سرگرمی ها و لذات از آن بگریزیم از طریق سکس، کار، مشروب خوردن، شعر سرودن و یا دعا خواندن. و وقتی با آن اضطراب رو به رو می شویم آن را درک نمی کنیم.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 215 و 216

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii

ادامه ...


می دانید تنهایی چیست؟ ممکن است بعضی از شما با آن آشنایی نداشته باشید اما احساس آن را به خوبی می دانید. به طور آزمایشی برای پیاده روی بیرون بروید یا مطالعه نکنید و هم صحبتی نداشته باشید می بینید که خیلی زود حوصله تان سر می رود. با این احساس به خوبی آشنا هستید اما نمی دانید چرا خسته و بی حوصله می شوید و هرگز از خود سؤال نکرده اید. اگر شما کمی به بی حوصلگی فکر کنید. متوجه خواهید شد که علت آن تنهایی است ما برای فرار از تنهایی علاقه داریم با یکدیگر باشیم و همه نوع وسیله ای برای سرگرمی داشته باشیم از جمله مراسم مذهبی، دعا خواندن و یا مطالعه کتاب ها نو چون در درون تنها هستیم در زندگی صرفاً یک تماشا گر می باشیم و زمانی بازیگر خواهیم شد که تنهائی را درک نماییم و بر آن غلبه کنیم.
گذشته از این ها اکثر مردم ازدواج می کنند و یا در جستجو یافتن سایر روابط اجتماعی هستند، زیرا نمی دانند چگونه به تنهایی زندگی کنند. منظور آن نیست که انسان باید تنها زندگی کند. اما اگر ازدواج می کنید فقط به خاطر آن که کسی شما را دوست بدارد و یا اگر بی حوصله هستید و از شغلتان به عنوان وسیله ای برای فراموش کردن خود استفاده کنید. روزی متوجه خواهید شد که زندگیتان هیچ نیست، مگر تلاش بی پایان برای یافتن سرگرمی و انحراف فکر تعداد کمی می توانند بر ترس از تنهایی غلبه کنند. اما انسان باید بر آن مسلط شود زیرا فقط در آن صورت به گنج واقعی دست خواهد یافت.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 214 و 215

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii

ادامه ...


نمی دانم متوجه این مطلب هستید. اکثر مردم دائماً مشغول کاری هستند از جمله دعا خواندن و تکرار بعضی کلمات و نگران مسایل می باشند زیرا می ترسند با خود تنها بمانند امتحان کنید یک بار تنها بمانید بدون هیچ گونه وسیله ای که ذهن شما را منحرف سازد و به زودی می بینید که می خواهید از خود فرار کنید و خود را فراموش نمایید. به همین جهت این ساخت عجیب سرگرمی حرفه ای جزء مهمی از آن چه که تمدن می نامیم را تشکیل می دهد. اگر توجه کنید می بینید که مردم در سراسر جهان بیش از پیش سرگردان هستند و به طور روز افزونی نا آرام و مادی گرا می شوند. افزایش سرگرمی ها، کتاب ها متعدد، صفحات متعدد روزنامه ها که به وقایع ورزشی اختصاص می یابد همه این ها نشان دهنده این مطلب است که ما سعی داریم پیوسته سرگرم باشیم زیرا در درون احساس خلاء، بیهودگی و دوگانگی می کنیم. از روابط خود و اصلاحات اجتماعی به عنوان وسیله ای برای فرار از خود استفاده می کنیم.
نمی دانم آیا متوجه شده اید که اغلب مردم چقدر تنها هستند و برای فرار از تنهایی به معابد، کلیسا ها یا مساجد پناه می برند، لباس آراسته می پوشند و وظایف اجتماعی خود را انجام می دهند‌ تلویزیون تماشا می کنند، به رادیو گوش می دهند و مطالعه می کنند.


ادامه ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 213 و 214

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii

بیست و سوم


آیا عجیب نیست که در این دنیای پر آشوب تقریباً همه مردم تماشاگرند و تعداد قلیلی بازیگر می باشند. اغلب ما مردم هنگامی که وقت آزاد داشته باشیم خود را به نوعی سرگرم می کنیم. به مطالعه یک کتاب سنگین یا داستان و مجله می پردازیم اگر در آمریکا باشیم رادیو یا تلویزیون را روشن می کنیم و یا داخل بحثی دنباله دار می شویم. همه خواهان آن هستیم که سرگرم شویم و از خود بگریزیم. از تنها ماندن و از آن که هم صحبتی نداشته باشیم می ترسیم تعداد کمی از ما برای راه رفتن به طبیعت می رویم فقط برای آن که به آرامی قدم بزنیم و به چیز های اطراف خود و در درون خود نگاه کنیم. تقریباً ما هیچ وقت چنین نمی کنیم زیرا اکثراً بی حوصله می باشیم و خود را درگیر جریان بیهوده یاد گرفتن و یاددادن وظایف خانه و یا شغل اداری می کنیم به همین دلیل در ساعات بیکاری می خواهیم خود را سرگرم نماییم. مطالعه می کنیم یا به سینما می رویم و یا به دین رو می آوریم. دین نیز نوعی مشغول کردن فکر است و در واقع نوعی فرار جدی از بی حوصلگی و از یک نواختی.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 213

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii

ادامه ...


اگر چیزی بخورید که موجب دل درد شدید شود دیگر آن را نخواهید خورد و فوراً آن را کنار می گذارید. به همین ترتیب اگر تشخیص می دادید که حسد و جاه طلبی مانند نیش مار کبرا مسموم کننده، شرور و بی رحم است نسبت به آن ها هوشیار می شدید. اما می بینید که ذهن نمی خواهد از نزدیک به آن ها نگاه کند زیرا در این زمینه منافعی دارد و نمی پذیرد که جاه طلبی، حسد، طمع و شهوت مسموم کننده است در نتیجه می گوید بیایید درباره عدم طمع و عدم خشونت بحث کنیم، «بیایید ایده آل را بیابیم.» و در همان حال سم آن را با خود حمل می کند.
اگر سعی کنید دریابید که این چیز عا چقدر فاسد کننده و مخرب هستند به زودی آن ها را ترک خواهید کرد اما اگر فقط بگویید «من نباید» و مثل سابق عمل کنید دورویی می کنید. یکی از دو راه را انتخاب کنید سرد یا داغ.


کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 212

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii

ادامه ...


سؤال - اگر ذهن و مغز یکی است پس چرا هنگامی که فکر یا انگیزه ای به وجود می آید که مغز آن را زشت می داند ذهن اغلب در مقابل آن مقاومت نمی کند.

کریشنامورتی - در واقع چه اتفاقی می افتد؟ اگر خاری بازو شما را بخراشد اعصاب احساس آن را به مغز منتقل می سازد، مغز آن را درد ترجمه می کند سپس ذهن علیه درد اقدام میکند و شماخار را کنار می اندازید. اما مواردی هست که ذهن اقدامی علیه آن نمی کند حتی اگر بداند آن چیز زشت و احمقانه است ذهن می داند سیگار کشیدن چقدر احمقانه است؛ معهذا همچنان سیگار می کشد چرا؟ زیرا احساس سیگار کشیدن را دوست دارد. اگر ذهن از احمقانه بودن سیگار کشیدن به اندازه درد خراش خار آگاه بود فوراً از انجام آن خودداری می کرد. اما ذهن نمی خواهد به همان روشنی آن را ببیند زیرا سیگار کشیدن یک عادت لذت بخش شده است. آن نیز مانند طمع و خشونت است. اگر طمع مانند خراش خار دردناک بود فوراً آن را از خود دور می کردید و درباره آن به فلسفه بافی نمی پرداختید و اگر واقعاً به مفهوم کامل خشونت آگاهی داشتید کتاب ها متعدد درباره عدم خشونت نمی نوشتید که البته همه آن ها مزخرف است زیرا آن را حس نمی کنید فقط درباره آن حرف می زنید.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 211 و 212

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii

ادامه ...


سؤال - فرق میان نیاز و طمع چیست؟

کریشنامورتی - آیا نمی دانید چه وقت نیاز دارید و چه وقت طمع می کنید؟ از ابتدایی ترین چیز ها آغاز کنید آن گاه در خواهید یافت. وقتی شما به اندازه کافی لباس و زینت آلات داشته باشید نیاز به فلسفه بافی درباره آنها نخواهید داشت اما زمانی که نیاز تبدیل به طمع شود شروع به فلسفه بافی، استدلال و تشریح طمع خود خواهید نمود. مثلاً یک بیمارستان خوب نیاز به تخت های متعدد نظافت مواد ضد عفونی کننده و چیز های دیگر دارد. کسی که قصد سفر دارد باید احتمالاً یک اتومبیل، یک کت گرم و سایر وسائل را فراهم نماید. این نیاز است. شما برای انجام کارتان به مقداری دانش و استعداد نیاز دارید. اگر مهندس هستید باید اطلاعاتی داشته باشید اما این اطلاعات میتواند وسیله ای برای حرص و طمع گردد. ذهن از طریق طمع از وسایل مورد نیاز برای پیشرفت خود استفاده می کند. اگر از نیاز ها خود آگاه باشید متوجه خواهید شد چگونه طمع به وجود می آید. چگونه ذهن از وسایب مورد نیاز برای بزرگ جلوه دادن خود استفاده می کند در آن صورت تشخیص فرق میان نیاز و طمع مشکل نخواهد بود.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 210 و 211

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii

ادامه ...


سؤال - آیا انسان فقط از ذهن و مغز درست شده است؟

کریشنامورتی - چگونه می خواهید این مسئله را دریابید؟ اگر صرفاً به گفته های شانکارا بودا یا دیگران گوش دهید و به آن ها اعتقاد داشته باشید دیگر پرسش نخواهید کرد و سعی نمی نمایید حقیقت را در یابید.
شما فقط یک وسیله در اختیار دارید که همان ذهن است و ذهن نیز همان مغز است. پس برای یافتن حقیقت این مطلب باید راه ها ذهن را دریابید. اگر ذهن نادرست باشد شما هرگز درست را نخواهید دید. اگر ذهن خیلی محدود باشد نمی توانید نا محدود بودن را مشاهده نمایید. ذهن وسیله مشاهده کردن است و به منظور مشاهده واقعی باید درست عمل کند و از تمام قیودات و ترس ها پاک و مبری باشد. همچنین باید از دانسته ها دور باشد زیرا دانسته ها ذهن را منحرف کرده مسائل را پیچیده می سازد. توانایی زیاد ذهن برای اختراع تصور کردن مشاهده و اندیشیدن نباید نادیده گرفته شود و فقط ذهن غیر متأثر، ذهنی که دارای تجارب وسیع بوده اما از دانسته ها و تجارب آزاد باشد قادر خواهد بود بیش از مغز و ذهن درک و کشف کند. در غیر این صورت آن چه که کشف کرده اید رنگ تجارب شما را خواهد گرفت که آن هم نتیجه قیودات است.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 210

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii

ادامه ...


وقتی فکری را تماشا کنید آن فکر محو می شود و از بین می رود اما فقط عمل نظاره کردن باقی می ماند نه نظاره کننده. وقتی به گلی نگاه می کنید آیا موجودی که نگاه می کند مهم است یا عمل دیدن مطرح است. وقتی گل را می بینید می گویید «چقدر زیبا است، من آن را می خواهم» پس کلمه «من» از طریق آرزو، ترس، طمع و جاه طلبی به وجود می آید. این صفات «من» را بوجود می آورند و «من» بدون آن ها مفهومی نخواهد داشت.
اگر به عمق این مسئله وارد شوید در خواهید یافت که وقتی ذهن کاملاً آرام باشد وقتی حرکت فکر وجود نداشته باشد در نتیجه تماشاگر نیز وجود نخواهد داشت و آن آرامش کامل دارای درک خلاق می باشد. ذهن در آن آرامش تبدیل به چیز دیگری خواهد شد. اما ذهن نمی تواند آن آرامش را از طریق نظم یا تمرین به دست آورد همچنین از طریق در گوشه ای نشستن و سعی به تمرکز فکر کردن به دست نمی آید. آن آرامش زمانی حاصل می شود که شما راه ها ذهن را درک کنید. ذهن خالق مجسمه سنگی است که مردم عبادت می کنند، ذهن گیتا را بوجود آورده است. مذهب متشکل و عقاید متعدد هم ساخته ذهن هستند و برای درک حقیقت شما باید به ماورای خلقت ذهن بروید.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 209 و 210

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii

سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک مهر ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹

ادامه ...


سؤال - روزی گفتید که ما باید آرام بنشینیم و فعالیت ذهن خود را نظاره کنیم. اما وقتی آگاهانه به تماشا افکارمان بپردازیم افکارمان ناپدید می شوند. چگونه می توانیم ذهن خود را مشاهده کنیم در حالی که ذهن هم تماشا گر است و هم تماشایی.

کریشنامورتی - سؤال بسیار پیچیده ای است و شامل مسائل بی شماری می شود.
آیا تماشاگر هم وجود دارد یا فقط تماشا مورد نظر است؟ خواهش می کنم به دقت توجه کنید آیا فکر کننده نیز وجود دارد یا فقط فکر است مطمئناً ابتدا فکر ایجاد می شود و بعد فکر کردن فکر کننده را به وجود می آورد - بدان معنی که در فکر کردن یک وقفه ایجاد می شود که بعد از آن تماشاگر و تماشایی به دنبال می آیند. همان طور که گفتید وقتی شما ذهن خود را نظاره کنید.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 209

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii

ادامه ...


سؤال - شما می گویید بت ها خدا نیستند در حالی که دیگران عکس آن را می گویند و اگر ما در قلب خود ایمان داشته باشیم قدرت آن ها تجلی می کند. حقیقت عبادت چیست

کریشنامورتی - در دنیا به تعداد انسان ها عقاید متفاوتی وجود دارد. می دانید عقیده چیست. شما چیزی می گویید و دیگری چیز دیگر هر یک عقیده ای دارید اما عقاید واقعیت ندارند پس به عقاید گوش ندهید. مهم نیست که متعلق به چه کسی باشد بلکه خودتان حقیقت را دریابید عقیده یک شبه تغییر می کند اما حقیقت نمی تواند تغییر کند. شما می خواهید بدانید آیا خدا و حقیقت در بت نهفته است یا خیر. بت چیست؟ بت ساخته ذهن و دست انسان است که از چوب یا سنگ درست شده است. آیا فکر می کنید که خدا ساخته ذهن و دست انسان است حتی اگر یک میلیون نفر چنین بگویند.
می گویید اگر ذهن به بت ایمان داشته باشد از آن قدرت می گیرد. یعنی ذهن بت را بوجود می آورد و از ساخته خود قدرت می گیرد. این کاری است که ذهن بطور مداوم انجام می دهد؛ ساختن بت ها و گرفتن قدرت خوشبختی و سود از آن ها که در نتیجه آن خلاء و فقر درونی بوجود می آید. پس آن په اهمیت دارد بت ها و یا عقیده میلیون ها انسان درباره آن ها نیست بلکه درک عمل ذهن شما است.
ذهن انسان بت ها را می سازد و از بین می برد. ذهن قادر به انجام کار های خارق العاده است. می تواند عقیده ای به دست آورد، می تواند رویا خلق کند. می تواند هواپیما جت اختراع کند که با سرعت بسیار حرکت می کند می تواند پله ای زیبا و راه آهن بسازد؟ ماشین هایی اختراع کند که ما فوق توانایی بشر محاسبه کند. اما ذهن نمی تواند حقیقت را خلق کند. آن په ذهن خلق می کند حقیقت نیست بلکه صرفاً یک عقیده و قضاوت است. پس مهم است خودتان حقیقت را در یابید.
برای درک حقیقت ذهن باید کاملاً آرام و بی حرکت باشد. این آرامش همان عبادت و دعا است. شما از بت ها شفاعت می خواهید زیرا از آن ها می ترسید اما این عمل عبادت به حساب نمی آید.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 207 و 208 و 209

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii

ادامه ...


همه ما می خواهیم مورد احترام قرار بگیریم اما انسان واقعی کسی است که از کسی چیزی نخواهد نه به دلیل غرور بلکه بخاطر آنکه او خودش روشنایی است اما همه ما این صفات را از دست داده ایم.
شاید داستان جالب آمدن اسکندر به هند را شنیده باشید. وقتی اسکندر هند را فتح کرد خواست نخست وزیر کشور را که چنین نظمی در کشور برقرار کرده و در بین مردم صداقت و عدم فساد را به وجود آورده بود ملاقات کند. وقتی پادشاه برای وی تشریح نمود که نخست وزیر یک برهمن بوده که به دهکده خود بازگشته است. اسکندر خواست نخست وزیر به دیدنش برود پادشاه به دنبال او فرستاد اما او به ملاقات اسکندر نیامد زیرا علاقه ای به نشان دادن خود نداشت. متأسفانه ما آن روحیه را از دست داده ایم. ما در درون خالی راکد و غمگین هستیم از نظر روحی فقیر می باشیم و در جستجو کسی یا چیزی هستیم تا ما را تغذیه کند به ما امید بدهد و از ما حمایت کند.
شما هرگز به دیدن یک روستای نمی روید، با آن ها صحبت نمی کنید. احساس آن ها را درک نمی کنید. هرگز خودتان ندیده اید که چقدر برای خوردن کم دارند چگونه روز ها بدون استراحت کار می کنند. فقط چون من اتفاقاً شما را متوجه بعضی مسائل کرده ام آماده اید از دیگران انتقاد کنید. صرفاً انتقاد کردن کاری بیهوده است در عوض بروید و خودتان اوضاع روستاییان را ببینید و برای آن ها کاری انجام دهید. مثلاً درختی بکارید با آن ها صحبت کنید، آن ها را به این جا دعوت کنید و با کودکان آن ها بازی کنید. سپس متوجه خواهید شد که جامعه متفاوت دیگری در حال به وجود آمدن است زیرا در روی زمین عشق به وجود آمده است. جامعه بدون عشق مانند زمینی بی آب و بیابان است در حالی که اگر رودخانه ای در زمین وجود داشته باشد فراوانی و زیبایی حاصل میشود. اکثر ما بدون عشق بزرگ می شویم و به همین دلیل جامعه ای به زشتی و مهیبی انسان هایی که در آن زندگی می ‌کنند خلق کرده ایم.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 206 و 207

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii

ادامه ..


سؤال - چرا همیشه افراد ثروتمند و متشخص برای همکاری با مدارس دعوت می شوند؟

کریشنامورتی - عقیده شما چیست؟ آیا نمی خواهید پدرتان مرد مهمی باشد؟ آیا اگر پدرتان نماینده مجلس شود یا در روزنامه ها نامش برده شود. موجب افتخار شما نخواهد بود؟ اگر برای شما منزل بزرگی تهیه کند، به اروپا برود و سیگار برگ بکشد شما خوشنود نخواهید شد؟
می دانید که ثروتمندان و افراد متنفذ برای مؤسسات بسیار مفيد هستند. مؤسسه از آن ها تعریف می کند و آن ها برای مؤسسه کار انجام می دهند پس به نفع هر دو طرف است اما مسئله این نیست که چرا مدارس از افراد مهم دعوت می کنند بلکه این است که چرا شما نیز می خواهید شخص مهمی شوید و یا چرا می خواهید با ثروتمند ترین و معروف ترین و یا خوش قیافه ترین افراد ازدواج کنید. آیا همه شما مایل نیستید شخص بزرگی شوید؟ و زمانی که چنین آرزویی در شما بوجود آید تخم فساد کاشته می شود. منظور مرا درک می کنید؟
این سؤال را که چرا مدارس از افراد مهم دعوت به همکاری می کنند کنار بگذارید زیرا افراد فقیر نیز با مدارس همکاری دارند. اما آیا شما کنار فقرا یا دهاتیان می نشینید و آیا این نکته مهم را دریافته اید که چگونه افراد فقیر می خواهند مورد احترام باشند و چگونه راه خود را به جلو باز می کنند.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 206

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii

ادامه ...


بسیار مهم است که قلب شما مملو از احساس محبت باشد در آن صورت دیگر چیزی را ویران نمی کنید و خشونت نخواهید کرد. دیگر جنگ وجود نخواهد داشت و شما به انسانی خوشحال تبدیل خواهید شد.
حال ببینیم این عشق چگونه به وجود می آید. مسلماً عشق با یک مربی و آموزگار آغاز می شود اگر آموزگار به جای دادن اطلاعات درباره ریاضیات، جغرافی یا تاریخ در قلبش این عشق را احساس کند و درباره آن صحبت نماید اگر بی اختیار سنگ را از جاده کنار بزند و اجازه ندهد کار های سخت و کثیف را پیش خدمتش انجام دهد، اگر در صحبت ها و در کارش وقت غذا خوردن، هنگامی که با شما است و یا تنها است عشق را احساس کند و به شما یاد آوری نماید شما نیز دوست داشتن را یاد خواهید گرفت.
ممکن است شما پوستی خوش رنگ و صورتی زیبا داشته باشید ممکن است لباسی زیبا برتن کنید و یا ورزشکاری بزرگ باشید اما بدون عشق در قلبتان موجودی زشت خواهید بود، بیش از اندازه زشت اما وقتی دوست بدارید، چه صورتی زیبا داشته باشید چه زشت درخشندگی خاصی خواهید داشت. دوست داشتن نقش مهمی در زندگی دارد و صحبت کردن درباره عشق، احساس کردن، پروراندن و گرامی داشتن آن بسیار اهمیت دارد.
اگر در جوانی عشق را احساس نکنید، اگر با عشق به مردم، حیوانات و گیاهان ننگرید وقتی بزرگ شدید در خواهید یافت که زندگی خالی است. خود را تنها احساس خواهید کرد و سایه ها سیاه ترس همیشه شما را دنبال خواهد نمود. اما زمانی که این حس خارق العاده دوست داشتن را در قلب خود حس کنید و عمق روشنایی و سرمستی ناشی از آن را احساس کنید، در خواهید یافت که دنیا برای شما تغییر کرده است.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 205 و 206

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii