هزار قناری خاموش

@hezarghanariyekhamoush


من یک جنینم در یک حباب ساکت. سرم خواب است اما همه‌چیز را حس‌ می‌کنم همه‌چیز را می‌شنوم اما مرا نه می‌بینند نه می‌شنوند.
فقط یک حجمم که گاهی میبینند که هستم.
به‌دنیا می‌آیم با هر نوشتن، با هر عکس‌گرفتن با هر آغوش. و دوباره برمی‌گردم به حباب وارستگی خودم.

هزار قناری خاموش

22 Oct, 11:05


پارسال این موقع قرار بود پونزده روز دیگه خونه کوچک رو تخلیه کنم و برگردم خوابگاه. رابطه‌م با میم ناجالب شده بود، الف دوماه بعد داشت مهاجرت می‌کرد، هنوز با دوستم دوست بودیم. امسال خونهٔ خودم رو دارم، رابطه‌م با میم جالبه، الف رفته و هیچ خبری ازش ندارم، دوستم دوست سابق شده و حتی نمی‌دونم سابقا دوست بود یا نه.

هزار قناری خاموش

22 Oct, 10:53


کاش مثل اسنپ‌فود و اسنپ‌مارکت، اسنپ‌دوست هم داشتیم.

هزار قناری خاموش

21 Oct, 18:35


این‌ها رو یک‌بار در ۲۰-۲۱ سالگی خونده بودم و حالا باید یک‌بار هم در بیست‌وهفت سالگی.

هزار قناری خاموش

21 Oct, 18:24


«لیوانی بیش از شراب ننوشیده بود و دفتر نمایشنامه‌های امیلیا گالوتی، باز، روی میزش بود»

هزار قناری خاموش

21 Oct, 18:21


موزیک‌های چنل دوستم رو گوش می‌دادم، بعد جعبه کتاب‌هایی که چند هفته پیش از خونه برام آورده بودند رو باز کردم. کتاب اول: رنج‌های ورتر جوان. کتاب رو باز کردم: صحنه خودکشی ورتر. این آهنگ پخش شد.

هزار قناری خاموش

21 Oct, 17:57


این جورابه رو خریدم، یه کم خوشحالم کرد.

هزار قناری خاموش

21 Oct, 16:20


خیلی منتظر بودم کیک محبوب من رو ببینم. حالا که اومده، می‌دونم دیدنش همانا و گریه کردن بنده هم همان. پس فعلاً نه.

هزار قناری خاموش

18 Oct, 15:59


دیشب برای اینکه خوابم ببره یکی از رادیوهای ایران رو گرفتم، فکر کنم رادیو جوان بود، یه برنامه درباره تئاتر بود و کارشناسشون داشت درباره کاتارسیس حرف می‌زد. بامزه بود.

هزار قناری خاموش

18 Oct, 10:30


من هیچ آدم امنی نداشتم که بتونه کمکم کنه. سرچ کردم و سایتی به اسم سامانه آنلاین بحران پیدا کردم که ۲۴ ساعته‌ست. جز اون شماره‌های ۱۲۳، ۴۰۳۰ و ۱۴۸۰ برای مواقع ضروری کمکتون می‌کنند.

هزار قناری خاموش

18 Oct, 10:26


دیشب از ساعت نه تا یک شب بی‌وقفه گریه کردم. کل روز هیچ غذایی نخورده بودم و پنج ساعت هم تدریس داشتم. حدود ساعت یک که دیگه خیلی غیر قابل کنترل شده بودم، با ۱۲۳ تماس گرفتم اما نتونستم حرف بزنم. بعد به یه پلتفرم آنلاین پیام دادم و اون‌هام جواب ندادن. تنها چیزی که تو خونه داشتم یه پفک بود. مثل رو تو سریال یوفوریا که یه شکلات رو میز گذاشته بود و نمی‌تونست برش داره و فقط گریه می‌کرد، یه پفک برمی‌داشتم و دوباره می‌‌نداختم. بالاخره بعد از یک ساعت تلاش و واقعاً مادری کردن برای خودم تونستم یه کم پفک بخورم چون فکر می‌کردم شوری پفک از غش کردنم جلوگیری می‌کنه. به این فکر می‌کردم که حتی افراد معروفی مثل لیام چقدر قبل از مرگ سیگنال داده‌اند و هیچ‌کس اونقدر دوستشون نداشته که جدیشون بگیره. من اولین‌بار نبود که اتفاق دیشب رو تجربه می‌کردم اما امیدوارم هیچ‌کس اون فروپاشی رو تجربه نکنه.

هزار قناری خاموش

17 Oct, 19:16


لعنت به میراث گریه که در قوم من سینه‌به‌سینه بود.

هزار قناری خاموش

17 Oct, 18:54


How much longer 'till I hit the ground?

هزار قناری خاموش

17 Oct, 18:50


یکی از سخت‌ترین pmsهای زندگیم رو دارم می‌گذرونم. این یک هفته برای همه رنج‌هایی که تو این بیست‌وهفت سال کشیدم غصه خوردم. وحشتناکه اتفاقاتی که طی سال‌ها از سر گذروندی همه‌ به یکباره زنده بشن و آزارت بدن و تو هیچ پناهی در مقابلشون نداشته باشی.

هزار قناری خاموش

17 Oct, 14:43


چطور این ماه جادویی تو آسمونه و آدم‌ها بدون اینکه لحظه‌ای سرشون رو بالا بگیرند به راهشون ادامه میدن؟

هزار قناری خاموش

16 Oct, 08:32


قبلاً از آزادی می‌گفتیم فقط باید به ج.ا جواب پس می‌دادیم حالا سلطنت‌طلبم بهش اضافه شده.

هزار قناری خاموش

14 Oct, 23:36


Emily Dickinson, from a letter to Susan Gilbert.
(کلمه Bereavement به حزن و سوگ از دست دادن عزیز برمیگرده. بهتر بگم منظور امیلی اینه که از دست دادن چیزهایی که هیچوقت مال ما نبودند می‌تونه شبیه احساس سوگ از دست دادن عزیز باشه. یعنی میلها و تصوراتمون می‌تونه رنج و سوگی در اندازه دنیای واقعی ایجاد کنه.)

هزار قناری خاموش

13 Oct, 13:08


چند روز به خودم اجازه دادم دست‌کم اضطراب مرتب نگه‌داشتن خونه رو نداشته باشم. خونه دقیقا شکل ذهنمه: فاجعه‌بار. دراز کشیده‌ام با پاهای سرد. به خودم می‌گم چطور میل به کمک گرفتن همچنان در تو روشنه؟ به خودم می‌گم چه احمقی هستی تو. هیچ کس آنچنان نزدیک نیست که این صورت من رو ببینه. چرا یک‌بار برای همیشه چشم امیدم رو از حضور دیگری نمی‌برّم؟ دست‌های عرق‌کرده، پاهای سرد، معدهٔ خالی، گریه، گریه، گریه.