نمیدونم توی این یک سال چه چیزهایی پیش بیاد. ولی فکر کنم دیگه برای "تو" پیوی متن بنویسم و براش آهنگ ارسال کنم و اگر حرفی و تعریفی و چیزی درباره کسی داشتم همون به خودش مستقیم بگم. غرغرهام رو هم توی دفتر سیاهه انجام میدم و اگر واقعا احساس کردم چیزی باید بنویسم اونو توی وبلاگ عزیزم مینویسم که شبیه یک کلبه دور از شهر هستش.
میدونید وقتی ناشناس بود و من دائم ازش استفاده میکردم یادم رفته بود چقدر تعامل با نزدیکانم زیباست. درست از وقتی این کار رو کردم بیشتر به "تو" و زندگی فکر کردم. بیشتر به دوستهام فکر کردم و دلم براشون تنگ شد!