سنگینتر است
او با صلیب چوبی، تنها یکبار
با میخهای آهنینش در دست
تن را کشید سوی بلندای افترا
او با صلیب چوبی و دشنام دشمنان
با کوه سرنوشت گلاویز بود و من
من خود صلیب خویشتنم
من خود صلیب گوشتیم را، یک عمر
سنگینتر و مهیبتر از خشم هاویه
در کوچههای تهمت با خویش میکشم
او را
دشنام دشمنان میآزرد
اما مرا تنفر یاران
و لعنت مدام روح خویش
او
فرزند روح قدسی بود و من
فرزند بازیار غریبی
از بیخههای تشنۀ دشتستان
او
تنها
یکبار مرد، یعنی
پرواز کرد و من
روزی هزارمرتبه میمیرم
درد من از مسیح سنگینتر است
#منوچهر_آتشى
@gadaboutmitsl