Deutsch: die Leidenschaft

@die_leidenschaft


لینک ابتدای کانال:https://t.me/die_leidens

Deutsch: die Leidenschaft

08 Aug, 14:31


صفت ها در زبان آلمانی برای مبتدی ها

Deutsch: die Leidenschaft

11 Jun, 07:03


لیست افعال و کلمات آلمانی مربوط به ساختمان، آپارتمان، طراحی، اسباب کشی و داخل ساختمان:
ساختمان:
* Bauen: ساختن
* Umbauen: بازسازی کردن
* Renovieren: نوسازی کردن
* Abbrechen: تخریب کردن
* Grundmauern: پی
* Wände: دیوارها
* Dach: سقف
* Fenster: پنجره ها
* Türen: درها
* Treppenhaus: راه پله
* Keller: زیرزمین
* Dachboden: زیر شیروانی
* Garage: گاراژ
* Balkon: بالکن
* Terrasse: تراس
آپارتمان:
* Wohnung: آپارتمان
* Haus: خانه
* Zimmer: اتاق
* Küche: آشپزخانه
* Bad: حمام
* Wohnzimmer: اتاق نشیمن
* Schlafzimmer: اتاق خواب
* Büroraum: اتاق کار
* Flur: راهرو
* Balkon: بالکن
* Terrasse: تراس
* Keller: زیرزمین
* Dachboden: زیر شیروانی
طراحی:
* Entwerfen: طراحی کردن
* Planen: برنامه ریزی کردن
* Zeichnen: رسم کردن
* Gestalten: طراحی کردن
* Einrichten: مبله کردن
* Dekorieren: تزئین کردن
* Farbe: رنگ
* Material: متریال
* Stil: سبک
* Licht: نور
* Möbel: مبلمان
اسباب کشی:
* Umziehen: اسباب کشی کردن
* Packen: بسته بندی کردن
* Auspacken: باز کردن بسته ها
* Transport: حمل و نقل
* Umzugsunternehmen: شرکت اسباب کشی
* Umzugskartons: کارتن های اسباب کشی
* Möbel transportieren: حمل و نقل مبلمان
* Kisten packen: بسته بندی کردن جعبه ها
* Sachen einpacken: بسته بندی کردن وسایل
* Umzugshelfer: کمک کننده های اسباب کشی
داخل ساختمان:
* Boden: کف
* Wände: دیوارها
* Decke: سقف
* Tür: در
* Fenster: پنجره
* Licht: نور
* Heizung: گرمایش
* Klimaanlage: تهویه مطبوع
* Möbel: مبلمان
* Haushaltsgeräte: لوازم خانگی
* Elektronik: لوازم الکترونیکی
عبارات:
* Ein neues Haus bauen: خانه جدیدی ساختن
* Eine Wohnung renovieren: آپارتمانی را نوسازی کردن
* Umziehen in eine neue Wohnung: اسباب کشی به آپارتمان جدید
* Den Innenraum gestalten: طراحی داخلی
* Die Möbel aufstellen: مبلمان را چیدن
* Das Haus putzen: خانه را تمیز کردن
* Den Garten pflegen: باغ را نگهداری کردن
منابع:
* https://www.dict.cc/
* https://dict.leo.org/german-english/
* https://www.wordreference.com/ende/
* https://www.babbel.com/

Deutsch: die Leidenschaft

28 May, 13:11


لیست امر افعال #a.1.2
#lektion20

Deutsch: die Leidenschaft

26 May, 12:26


لیست افعال پر کاربرد و Partizip II آنها:
افعال پرکاربرد:
* anfangen (شروع کردن): angefangen
* aufhören (توقف کردن): aufgehört
* beantworten (پاسخ دادن): beantwortet
* bekommen (گرفتن): bekommen
* bestehen (قبول شدن): bestanden
* beschließen (تصمیم گرفتن): beschlossen
* beteiligen (شرکت کردن): beteiligt
* bezahlen (پرداخت کردن): bezahlt
* einladen (دعوت کردن): eingeladen
* erklären (توضیح دادن): erklärt
* eröffnen (افتتاح کردن): eröffnet
* erfinden (اختراع کردن): erfunden
* erhalten (دریافت کردن): erhalten
* erkennen (تشخیص دادن): erkannt
* erschrecken (ترسیدن): erschrocken
* fahren (رانندگی کردن): gefahren
* fragen (پرسیدن): gefragt
* gehen (رفتن): gegangen
* geben (دادن): gegeben
* glauben (باور داشتن): geglaubt
* haben (داشتن): gehabt
* heiraten (ازدواج کردن): geheiratet
* helfen (کمک کردن): geholfen
* hören (شنیدن): gehört
* kennen (شناختن): gekannt
* kommen (آمدن): gekommen
* kosten (هزینه داشتن): gekostet
* leben (زندگی کردن): gelebt
* lernen (یاد گرفتن): gelernt
* lieben (دوست داشتن): geliebt
* machen (انجام دادن): gemacht
* meinen (معتقد بودن): gemeint
* müssen (باید): gemusst
* nehmen (گرفتن): genommen
* reden (صحبت کردن): geredet
* rufen (زنگ زدن): gerufen
* sagen (گفتن): gesagt
* sehen (دیدن): gesehen
* sein (بودن): gewesen
* senden (فرستادن): gesendet
* singen (آواز خواندن): gesungen
* sprechen (صحبت کردن): gesprochen
* stehen (ایستادن): gestanden
* sterben (مرگ): gestorben
* tun (انجام دادن): getan
* verbringen (گذراندن): verbracht
* vergessen (فراموش کردن): vergessen
* verlangen (خواستن): verlangt
* warten (صبر کردن): gewartet
* wissen (دانستن): gewusst
* wollen (خواستن): gewollt
* zahlen (پرداخت کردن): bezahlt
منابع:
* https://learngerman.dw.com/de/trennbare-und-untrennbare-verben-2/l-17405865/e-54199721
* https://study.com/academy/lesson/how-to-conjugate-re-verbs-in-french.html

Deutsch: die Leidenschaft

21 May, 13:23


Eventeul (آلمانی) یک کلمه قرضی از زبان فرانسوی به معنای "احتمالی" یا "ممکن است" است. این کلمه در زبان آلمانی غیررسمی رایج است و در موقعیت های مختلفی می توان از آن استفاده کرد:
* برای بیان احتمال یا عدم قطعیت:
> Eventeul komme ich morgen nicht. (ممکن است فردا نیایم.)
> Eventeul hat er Recht. (ممکن است او درست بگوید.)
>
* برای بیان یک پیشنهاد یا راه حل جایگزین:
> Eventeul könnten wir auch ins Kino gehen. (شاید بتوانیم به سینما هم برویم.)
> Eventeul wäre es besser, wenn du früher kommst. (شاید بهتر باشد که زودتر بیایی.)
>
* برای بیان یک هشدار یا احتیاط:
> Eventeul ist es gefährlich, alleine in den Wald zu gehen. (ممکن است رفتن به تنهایی به جنگل خطرناک باشد.)
> Eventeul solltest du dich vorher informieren. (شاید بهتر باشد قبلش اطلاعات کسب کنی.)
>
نکات:
* Eventeul معادل دقیقی در زبان فارسی ندارد، اما می توان از کلماتی مانند "احتمالاً"، "شاید"، "ممکن است" یا "شاید بهتر باشد" برای ترجمه آن استفاده کرد.
* Eventeul معمولاً در گفتگوی روزمره و غیررسمی استفاده می شود و در زبان رسمی کمتر رایج است.
* Eventeul از نظر دستوری یک قید است و می توان آن را در ابتدای جمله، وسط جمله یا انتهای جمله قرار داد.
مثال ها:
* Eventeul regnet es morgen. (احتمالاً فردا باران می آید.)
* Ich habe Eventeul Zeit für dich. (شاید برای تو وقت داشته باشم.)
* Eventeul sollten wir einen Arzt aufsuchen. (شاید بهتر باشد که به دکتر مراجعه کنیم.)