مالک تراکتور، زن رسمی و قانونی برادرزاده اش را که جای دخترش بود (م. ج) غر زد، طلاقش را از شوهرش گرفت و سپس با این دختر ازدواج کرد، صاحب بچه شد و دهسال بعد طلاقش داد. کجا ذهن دختر را مسموم کرد؟ در سفر افریقای جنوبی که با برادرزاده اش، همسرش و زن خودش رفته بود.
اخیراً یک اخوند پانترک در تبریز دیده شده که به وضوح به عنوان ستون پنجم باکو، ترکیه و گاهی اسرائیل فعالیت میکند و به جای ایرانشهر مکررا از عنوان «ویرانشهر» استفاده میکند. دو روز پیش در برنامهای از تلویزیون سیما، بحثی درباره ترانزیت انرژی ترکیه به اسرائیل مطرح شد؛ هفت ثانیه از این برنامه را بریده و به عنوان «توهین صداوسیما به ترکها» در صفحات اینستاگرامی داخلی و خارجی پخش کردند، تا شاید دفعه بعد صداوسیما جرات نکند علیه محور باکو، ترکیه و اسرائیل موضعگیری کند. به این ترتیب، این جریان در نقش سپر رسانهای «صهیونیستها» عمل میکند.
تا اینجا شاید بتوان گفت که پانترکها به عنوان ستون پنجم، وظیفه خود را انجام میدهند. اما مشکل اصلی از جایی آغاز میشود که فردی مثل «رسول برگی»، روحانی نمای وابسته به نهاد امنیتی تبریز، در شورای شهر آشوب به پا میکند. مشکل ما نفوذ پانترکیسم از خارج نیست؛ بلکه مسأله اصلی، نفوذ آن درون ساختارهای کشور است. این جریان در هر فرصتی به عنوان ستون پنجم عمل میکند.
به نظر میرسد که تبریز اصلاً نهادهای انتظامی، امنیتی و قضایی ندارد که از اصول کشور و حتی از اصول خود نظام در برابر این هجمه دفاع کنند. اگر کسی در تبریز شب شعری برای حافظ برگزار کند، چندین نهاد امنیتی برای جلوگیری از آن بسیج میشوند، اما فردی که رسماً به عنوان بلندگوی ستون پنجم در شورای شهر عمل میکند، نه از دادستانی و نه از دستگاه امنیتی هیچ واکنشی نمیبیند؛ گویی از سنگ صدا بلند میشود، ولی از این نهادها نه. اینکه در آستانه یک جنگ اتمی قرار گرفته ایم و یک نفوذی پانترک آرزوی ویرانی ایران را میکند یکطرف، اما اینکه پشت این آدم به برخی افراد در نهادها گرم است، یک مسأله دیگر است. با چنین آرایشی نمیتوان وارد جنگ شد یا در هیچ جنگی پیروز شد. برای جنگیدن اول باید ستون پنجم را جمع کرد. 👇👇 https://twitter.com/sheshgalani/status/1846118886682341663?t=CqA6M0rrjDMqgQ_e-VfluQ&s=19
مشکل نامزد معاومت وزرش و جوانان ریاست جمهوری فقط این نیست که خودش پانترک است، مشکل دیگر این است که برادرش مهرداد رحیمی با گرایش های پانترکی در سال ۸۸ به اتهام ارتباط با گروه موسوم به مجموعه فعالان حقوق بشر بازداشت و با اتهامات سنگین روبرو شده بود. نمیشود دانشجوی معترض یا استاد دانشگاه را اخراج و تعلیق کرد اما عضو هم قبیله و اعضای فامیل معاون پارلمانی را به سمت معاونت ریاست جمهوری گمارد. اگر قرار بل عفو عمومی است همه باید عفو شوند نه اعضای فامیل.
میکروبی بنام حسن اروجزاده احتمالا با همکاری برخی امنیتیها در استان، نماینده ماکو (عمر علیزاده) را در تبریز دزدیده با زور به خانه ای برده،بیهوش کرده،لخت کرده و پس از هوشیاری فیلم گرفته و بعنوان تجاوز او به یک زن منتشر کرده. نماینده ماکو به همه جا شکایت کرده، اما کسی گوشش شنوا نیست.
اروجزاده، دسته ای درست کرده بنام "سپاه عاشورای آذربایجان" که تحت حمایت محافل نظامی-امنیتی است و یک شرکت داره بنام ماناس با دهها تخلف اقتصادی و کلاهبرداری. همین در انتخابات قبلی مجلس، عضو اصلی ستاد نامزدی بود که قبلا رئیس اداره اطلاعات ماکو بود. پیدا کنید پرتقال فروش را.
اکنون همین فرد با ادعای تجاوز نماینده فعلی او را تحت فشار برای پرداخت پول و استعفا قرارداده وبرای فردا در ماکو فراخوان تجمع داده! به نظر شما چرا نهاد انتظامی، قضایی و امنیتی استان جلوی چنین فردی را نمیگیرند؟غیراز اینکه ممکنه او در استخدام افراد قدرتمندی بوده باشد؟
عمر علیزاده نماینده کرد ماکو، پس از انکه از این دام رها شد، بلافاصله به نهاد امنیتی مراجعه و شکایتی ثبت کرده، حراست مجلس را هم در جریان گذاشته است اما دریغ از پیگیری. به نظر شما نهاد امنیتی کار دیگری جز رسیدگی به این پرونده ها دارد؟ اگر همین رفتار با نماینده قم میشد، چه میکردند؟
نفوذ پانترک وابسته به علیف در بنیاد ایران شناسی تبریز!
محمد عزیزی کارشناس بنیاد ایرانشناسی که باید تقویت کننده وحدت و هویت ملی باشد، یک پانترک #دویست_دلاری است که نفرت از ایران و ایرانی از همه نوشته هایش میبارد. کلاهتان را بالاتر بذارید که این یک کار را هم در حق این مملکت کردید و جاسوس خارجی را در اینجا هم اوردید.
نوشته ای منتشر شده از امیرحسین ثابتی که گویا مربوط به قبل است ولی الان یکبار دیگر دست به دست میشود. در این نوشته ثابتی که اکنون یک کرسی هم در مجلس دارد (نمیتوانیم بگویم نماینده ملّت است) عملا میگوید:«مرگ بر ایران» و سپس ایران را با ظریف، عراقچی و حسام الدین آشنا برابر فرض میکند و میگوید با «فاطمیون» قرابت بیشتری دارد. در پایان هم مانند پاکستانیهای عصبانی که قشر بنیادگرای آنها معمولاً هنگام تظاهرات سیاسی «خودزنی» هم میکننند می نویسد «مرگ بر ناسیونالیسم» و هشتگ «امت اسلام». در مورد گسسته خِردی کسی مانند ثابتی که توان آنرا دارد هر آئینه به پای خود شلیک کند، کمتر عاقلی شک میکند و طبیعی است که دیوانه هم نمیتواند مخاطب ما باشد. اما یک نکته را در مورد موضوع «اُمّت» باید یادآوری کنیم که دانستن آن به صلاح همه شیعیان است. مفهوم اُمت-خلافت در طول تاریخ متناظر هم بوده اند یعنی اُمّت یا جماعت، اتباع خلیفه (اعم از اُموی، عباسی، عثمانی،داعش) محسوب میشدند که الزماً نیز باید به مذهب جماعت یعنی اهل سنّت وفادار بوده باشند. ایرانی شیعه شد یعنی اسلام «غیررسمی» از نظر خلفا را پذیرفت تا در دام تباه اُمت- خلافت نیفتد و البته هزینه های گزافی هم بابت این مبارزه بزرگ داد که بخشی از آن با فداکاری جنبش اسرارآمیز شعوبیّه، صورت گرفت. نهاد خلافت تقریباً هر خباثت و خیانتی علیه ایرانیان کرد و حتی دست آخر یک نیروی سوّم دیگر (قبایل غُز) را وارد معادله قدرت کرد. باین ترتیب غلامان غُز خلیفه که با معتصم (مادرش از غزان بود) وارد میدان شدند و در نخستین گام در سرکوب جنبش بابک خرّمدین، به خوبی به ارباب خدمت کردند.البته ایرانیان توانستند در نهایت بخشی از غُزان را نیز شیعه کنند و حتی پس از حمله مغول، سریعاً این رابطه را به هم بزنند. در نهایت ایرانیان با هدایت نیروی تخریبگر مغولان به سمت بغداد، خلافت عباسی را برانداختند و باین ترتیب از طریق رابطه نیروها، تحولی بزرگ در سرنوشت جهان آن زمان صورت دادند. از سوی دیگر ایرانِ صفوی در یک اتحاد استراتژیک با پاپ و اروپای مسیحی علیه خلافتِ عثمانی قرار گرفت که شاید نمونه آن در جهان بی نظیر باشد. القصه، باید بگوییم ایرانی اگر بخواهد بخشی از اُمت باشد، فعلاً باید دست از شیعه بشوید تا به مذهب مختار خلیفه گراید و در واقع از راه رفته هزارساله را بازگردد. انهدام دولت- ملّت ایران در برابر اُمت- خلافت و تبدیل دیگرباره ایرانیان به «موالی» نقطه پایان این حرکت است که بعید است اُمتگرایان ایرانی از آن با خبر باشند. البته اگر منظور از اُمت این باشد که ایرانیِ مسلمان ممکن است با بخشهایی از جهان که با او اشتراک دینی دارند، قرابت و همدردی بیشتری نسبت به سایر مناطق جهان داشته باشد، حرفی نیست اما اگر موضع این باشد که ایرانی باید خود را مانند «موالی»تلقی کند و سایر جماعتها و حکومتهای اسلامی را مانند اُمویه بداند و حتی به آنها «جزیه» هم بدهد، نوعی خودکشی است. این سیاست، چیزی جز مازوخیسم نیست که البته، هنوز برخی به آن علاقه دارند و نامش را اُمت میگذارند. دلیل این حرف نیز همان نوشته کوتاه ثابتی است که در ابتدا گفته است «مرگ بر آن مرز و معیار...». البته که ثابتی، ابلهتر از آن است که رمز چنین دقّتهای تاریخی را بداند اما شیعیان مومنی که تصوّر میکنند در جهان اسلام برای آنها تره خورد میکنند باید بدانند که از نظر اهل سُنّتِ قائل به وحدت اسلام اعم از اخوانی ها، تکفیریها، سلفی ها، داعشی ها، عثمانی هاو... ایرانیان شیعه به عنوان مانعی بزرگ در برابر این وحدت هستند که با صفویه، عملاً از پشت به خلافت خنجر زده اند. به همین دلیل است که اسلامگرایان سیاسی در مصر، ترکیه، عراق و خلیج فارس نیز هیچگاه ادعای وحدتخواهی، اسلامگرایان سیاسیِ ایران را جدّی تلقی نمیکنند زیرا هیچ راهی جز تغییر مذهب شیعه به جماعت، در این مسیر وحدت -که آمیخته با تصلّب است- متصور نیستند. به ویژه که اسلام تسنّن، در طول تاریخ خود فقط یک نظریه سیاسی تولیدکرده و آن نیز نظریه خلافت است، در نتیجه اسلامگرایان عرب، پاکستانی، تُرک وغیره قادر نیستند بیرون از میدان جاذبه خلافتخواهی به آینده دیگری فکر کنند و در نبود نهاد خلافت نیز دچار بحران میشوند. ظهور داعش و گرایش چشمگیر به آن از سوی اقشار مختلف اهل سنّت خاورمیانه نیز ناشی از همین بحران یعنی خلاء نهاد مستقر خلافت است. ولی تناقض تراژیک- کمیکی که در ترکیب «اُمّتگرای ایرانی» نهفته است، از همین خاستگاه خودزنی و شلیک به پا/ پایه برمیخیزد، زیرا اسلام سیاسی در ایران مبتنی بر تشیّع است، ولی با این حساب باید اُمّتگرایان ایرانی را شیعیان خجالتی نامید که در مواجه با «بیرون» از شیعه بودن خود شرمسار اند، اما در «درون»، مردم را مکلّف به رعایت شریعت- سیاست برآمده از فقه شیعه میدانند.
ابعاد جدیدی از قابلیتهای #پزشکیان بر بنده آشکار شد. ایشان انگلیسی را هم نسبتاً روان صحبت میکنند. انگلیسی ایشان از نظر شیوایی بسیار خوب و از نظر لهجه قابل قبول است. با این حساب، پزشکیان می تواند دست کم به چهار زبان صحبت کند که خود پتانسیل قابل توجهی برای دیپلماسی عمومی ایران است. @baadafrah
◾️از چت جی پی تی (هوش مصنوعی تولیدگر) پرسیدم دو تصویر از ایران آینده با ریاست جمهوری جلیلی و پزشکیان ایجاد کند. قطعا اغراقاتی در این تصاویر وجود دارند و اما تصویر کلی را باید جدی گرفت. ریاست جمهوری جلیلی یعنی طرح نور، زندگی زیر تحریم، ، مهاجرت روزافزون ایرانیان و ورود گسترده پناهندگان.
🔸 البته که نمی توان انتظار معجزه از #پزشکیان داشت اما قطعاً تغییرات مثبت تدریجی با استفاده از سرمایه انسانی حاضر در ایران ممکن است. تفاوت بین جلیلی و پزشکیان واقعا معنادار است و نمی توان انتخابات این دوره را سرسری گرفت. @baadafrah
وقتی روحانی ستاد اقوام تشکیل داد و سپس تصمیم گرفت معاونت اقوام در ریاست جمهوری دایر کند، قومگراها به ویژه پانترکها، دور برداشتند. نام یونسی را گذاشتند «اقای خاص» و بوی کباب شنیده بودند. اما ایراندوستان از طیف های مختلف اطراف یونسی را گرفتند. معاونت اقوام شد، دستیاری اقوام و همان در دور دوم روحانی، به مشاور اقوام تقلیل پیدا کرد. کار به جایی کشید که، یونسی سال ۹۲ به یونسی ای تبدیل شد که بیانات فوق را مطرح کرد و اصولا منکر همه چیز گردید. پانترکها گفتند، همان یونسی از سال ۹۷ تریبون پان ایرانیسم شده است. روحانی هم هیچوقت وعده زبان مادری را عملی نکرد و حتی منکر ضرورت چنین طرحی شد.
سیاست چنین چیزی است. پزشکیان می گوید میخواهم دولت سوم روحانی باشم، با بطحایی (طرح بسندگی) که مشاور آموزش اوست و سایر کادرهای روحانی از جمله یونسی و آخوندی و غیره.
صد البته پزشکیان هزینه سختی بابت اظهارات غلط اندر غلط اش در گذشته داده و در جلسات ستادش بارها از او حساب خواسته اند و او نیز تعهداتی داده است. اما رای ما، رای به پزشکیان نیست، رای به جریان است.