KelisaNet Traditional

@kelisanet_traditional

کلیسانت، بخش سنتی | KelisaNet Traditional

معرفی و آشنایی با کلیسای اولیه و پدران اولیه کلیسا
محتوا، منابع و سرود های بین‌المللی کلیسا

Contact ⤵️
Admin @Saam_911
WebSite Kelisa.net
MainChannel @KelisaNet
Instagram: Instagram.com/KelisaNet

KelisaNet Traditional (Persian)

با کانال کلیسانت، بخش سنتی | KelisaNet Traditional آشنا شوید. این کانال شامل معرفی و آشنایی با کلیسای اولیه و پدران اولیه کلیسا می‌باشد. در اینجا شما می‌توانید به محتوا، منابع و سرود های بین‌المللی کلیسا دسترسی پیدا کنید. اگر به دنبال اطلاعات دقیق و کامل در مورد تاریخچه کلیسا و اعتقادات آن هستید، این کانال بهترین گزینه برای شما است. برای ارتباط با مدیر کانال و دریافت اطلاعات بیشتر، می‌توانید با آیدی @Saam_911 تماس بگیرید. همچنین می‌توانید وبسایت Kelisa.net را مشاهده نمایید و در کانال اصلی @KelisaNet عضو شوید. اگر علاقه‌مند به دنبال کردن اخبار و اطلاعات کلیسا در اینستاگرام هستید، می‌توانید از طریق آدرس Instagram.com/KelisaNet به این کانال دسترسی پیدا کنید.

KelisaNet Traditional

21 Nov, 17:22

تعالیم ارتدکس
بخش چهارم
چگونه میتوان خدا را شناخت؟
دو کلمه "جوهر و انرژی" وقتی در الهیات ارتدکس به خدا اشاره می کنند به چه معناست؟

"ذات خداوند در وجود خود او و فراتر از عقل ماست. بنابراین برای ما بعنوان یک راز باقی می‌ماند.

کتابمقدس با عباراتی مانند: "خدا را هرگز کسی ندیده است؛ پسر یگانه ای که در آغوش پدر است، همان او را ظاهر کرد."(انجیل یوحنا1:18) نشان میدهد که ذات خدا فراتر از درک ماست.
ما میتوانیم خداوند را در تجسم عیسی مسیح ببینیم، اما قادر به مشاهده ذات الهی نیستیم.

در حالیکه این آیه یا آیات مشابه میگویند کسی هرگز خدا را ندیده است، خود عیسی مسیح میفرماید: "خوشا به حال پاک دلان، زیرا آنها خدا را خواهند دید."(متی. 5:8) بنابراین به نظر می رسد که کتابمقدس دو چیز متفاوت میگوید!

به همین دلیل است که کلیسای ارتدکس تعلیم می‌دهد که "خداوند انرژی نیز هست".
انرژیهای الهی، فعالیت و عمل خدا در جهان آفریده اوست.
یعنی حضور و اعمال خداوند برای انجام کارهایی مانند فیض، شفا، معجزه، بخشش گناهان، قدرت در آئین های مقدس و... یعنی جایی که ما تماس واقعی و مستقیم با او را تجربه می کنیم.

ذات و انرژیهای خدا مخلوق نیستند. آنها برای پدر، پسر و روح القدس مشترک هستند.

در حالیکه این سنت گریگوری پالاماس، در دفاع از هسیکاسم است که به ویژه برای تأکید بر تمایز ذات و انرژی شناخته شده است، اما این چیز جدیدی نبود.
حدود هزار سال قبل از وی، سنت باسیل کبیر دقیقاً همین تمایز را انجام داد. او می‌نویسد: «انرژی‌های خدا متعدد است و ذاتش ساده، اما ما میگوییم خدای خود را از طریق نیروی او می‌شناسیم، اما متعهد نمی‌شویم که به ذات او نزدیک شویم. انرژی های او به ما می رسد، اما ذات او فراتر از دسترس ما باقی می‌ماند.» ( نامه 234).
دیگر پدران کلیسای اولیه چیزهای مشابهی می‌گویند، مانند گریگوری نیسا(موعظه درباره سعادتمندان 6)، سیریل اسکندریه(اصطلاحنامه 18) و ماکسیموس اعتراف‌کننده(Ad Thalassium 22).

وقتی صحبت از الهیات تاریخی ارتدکس به میان می‌آید، همه اینها دلایل بسیار محکمی هستند.

بنابراین ما می‌توانیم در مورد انرژی‌های خدا چیزهای زیادی بگوییم، اما در مورد ذات او بسیار کم.
پس خداوند هم متعالی است، یعنی "فراتر از ماست"، و هم درونی، یعنی "در دسترس و حتی در درون ما قرار دارد".

"اهمیت این موضوع در این نکته است که: از یک سو باید ناشناخته بودن ذات خداوند را حفظ کنیم. زیرا ما در حدی نیستیم که ذات او را بشناسیم.
با این حال، اگر فقط تأیید کنیم که خداوند متعالی است، ما از خدا جدا می مانیم. اما جدایی از خدا تجربه کلیسا نیست.
کشیش اندرو استفان دمیک
#وقت_مطالعه
KelisaNet Traditional ⤵️
t.me/KelisaNet_Traditional

KelisaNet Traditional

15 Nov, 17:24

ای خداوند خدای من ، یگانه امید من ، بشنو مرا ، هیچگاه از طلب تو بازنخواهم داشت ، بلکه پیوسته در اشتیاقی سوزان جویای رخسارت خواهم بود . تو به من قوتی داده ای تا جستجو کرده ، تو را بیابم ؛ امیدی داده ای تا بیش از پیش -.مشتاق یافتنت باشم.
#نوشته_پدران
آگوستین

178

KelisaNet Traditional

09 Nov, 18:44

تعالیم ارتدکس
بخش سوم
چگونه میتوان خدا را شناخت؟
پدران کلیسای ارتدکس برای توصیف خدا از تعبیر "کسی که بالاتر از همه هستی است" استفاده میکنند.

از آنجایی که ما نمیتوانیم ذات خدا را بشناسیم، فقط میتوانیم از برخی صفات او صحبت کنیم.

قدیس گریگوری متکلم مینویسد: «خدا دریایی از هستی است، بی اندازه و بی نهایت.» قدیس باسیل کبیر میگوید: «خدا پُری تمامِ عالیترین صفات و کمالات بی‌پایان است».

■ صفات خداوند

از آنجا که ما قادر به شناخت ذات خدا نیستیم، فقط میتوانیم از صفات او که در کتابمقدس برای ما بیان شده است، صحبت کنیم.
شناخت خدا بیشتر شبیه شناخت یک دوست است تا یادگیری یک موضوع.

قدیس سیریل اورشلیم (315 - 386) به ما میگوید: «ما توضیح نمیدهیم که خدا چیست، بلکه صراحتاً اعتراف میکنیم که هیچ دانش دقیقی در مورد او نداریم. زیرا در آنچه مربوط به خداست، اقرار به جهل خود، بهترین علم است.»

بنابراین تنها چیزی که در مورد خدا میتوانیم بگوییم این است که او چه چیزی نیست. این بعنوان "الهیات سلبی" شناخته میشود؛ میتوان گفت که خداوند از نظر فیزیکی قابل مشاهده نیست یا مخلوق نیست.
خدا قابل تعریف نیست موارد زیر فقط صفات یا خصوصیات هستند، اما تعاریف خداوند نیستند. آنها به هیچ وجه نمیتوانند خدا را محدود کنند.

●خدا روح است:

"اما خداوند روح است و جایی که روح خداوند است، آنجا آزادی است".(دوم قرنتیان3:17)

●خدا جاودانه است:

"لیکن تو همان هستی و سالهای تو تمام نخواهد گردید."(مزامیر102:27)

●خدا نیکویی مطلق است:

"خداوند رحمان و کریم است دیرغضب و بسیار رحیم."(مزامیر103:8)

●خدا دانای مطلق است:

"زهی عمق دولتمندی و حکمت و علم خدا! چقدر بعید از غوررسی است احکام او و فوق از کاوش است طریقهای وی!"(رومیان11:33)

●خدا عادل است:

"که به هر کس برحسب اعمالش جزا خواهد داد:"
"زیرا نزد خدا طرفداری نیست."(رومیان2:6,11)

●خدا قادر مطلق است:

"زیرا که او گفت و شد. او امر فرمود و قایم گردید."(مزامیر33:9)

●خدا در همه جا حاضر است:

"از روح تو کجا بروم؟ و از حضور تو کجا بگریزم؟"(139:7)

●خدا تغییر ناپذیر است:

"نزد او هیچ تبدیل و سایه گردش نیست."(یعقوب1:17)

●خدا خود بسنده و خجسته است:

"و از دست مردم خدمت کرده نمی شود که گویا محتاج چیزی باشد، بلکه خود به همگان حیات و نفس و جمیع چیزها می‌بخشد."(اعمال رسولان17:25)

●خدا یگانه است:

"خدایی دیگر جز یکی نیست."(اول قرنتیان 8:4)...

تعالیم کلیسای ارتدکس _ کشیش چارلز دی. ان (هارالامبوس)

#وقت_مطالعه
KelisaNet Traditional ⤵️
t.me/KelisaNet_Traditional

284

KelisaNet Traditional

06 Nov, 16:05

تعالیم ارتدکس
بخش دوم
چگونه میتوان خدا را شناخت؟

"ما نمیتوانیم خدا را در قالب یک فلسفه در نظر بگیریم. کلمات قادر به تعریف خدا نیستند؛ زیرا این امر خدا را در سطح معقولیت انسان محدود میکند. ما بخشی از خلقت او هستیم و بنابراین بسیار کمتر از خدا هستیم.
خداوند بینهایت و فراتر از عقل بشری است. بنابراین ما میتوانیم مرزهایی تعیین کنیم که به ما کمک کند خدا را بشناسیم، اما هرگز او را بطور کامل توصیف نکنیم.
نکته کلیدی این است که مراقب باشیم از عقل خود برای استخراج تعریفی از خدا، فراتر از آنچه از طریق کتابمقدس و سنت و یا تجربه مستقیم خود از او، در دسترس ما قرار دارد استفاده نکنیم.
زیرا این تنها خلق ذهنی خودمان خواهد بود.
نقطه شروع شناخت خدا این است که بپذیریم ما به دنبال تعریفی فلسفی نیستیم، بلکه به دنبال رابطه با او هستیم. برای درک ماهیت واقعی الهی باید فراتر از کلمات و عقل رفت.

■ از کجا خدا را بشناسیم؟

● ما میتوانیم او را از طریق آفرینش بشناسیم: یعنی با نگاه کردن به خودمان، طبیعت و جهان هستی، شگفتیهای حکمت او را مشاهده کنیم. پولس رسول میگوید: "زیرا که چیزهای نادیده او یعنی قوت سرمدی و الوهیتش از حین آفرینش عالم بوسیله کارهای او فهمیده و دیده میشود تا ایشان را عذری نباشد."(رومیان 1:20).
● خدا خود را از طریق تجسم لوگوس الهی به ما نشان داده است.
● او همچنین از طریق پیامبران عهد عتیق با ما صحبت کرد. اما تجسم خود خدا بعنوان انسان کامل، واضح ترین راه را برای شناخت خدا در اختیار ما قرار میدهد. پولس مینویسد:"خدا که در زمان سلف به اقسام متعدد و طریقهای مختلف بوساطت انبیا به پدران ما تکلم نمود، در این ایام آخر به ما بوساطت پسر خود متکلم شد»(عبرانیان1:1-2).
و یوحنای رسول میگوید: "اما آگاه هستیم که پسرخدا آمده است و به ما بصیرت داده است تا حق را بشناسیم و در حق یعنی در پسر او عیسی مسیح هستیم. اوست خدای حق و حیات جاودانی"(اول یوحنا 5:20).
بنابراین، از طریق مشاهده خلقت، مطالعه کتابمقدس و به ویژه زندگی پسر خدا، میتوانیم درباره خدا معرفت پیدا کنیم.

"شناخت خدا کاری است که ما به تنهایی قادر به انجام آن نیستیم، زیرا اذهان ما از فعالیتها و فرضیات فرهنگهای رایج، متأثر شده است. ما به راحتی میتوانیم بر اساس فرضیاتی که در اعماق ضمیر ناخودآگاه ما دفن شده اند، تئوری بسازیم. ذهن ما به راحتی میتواند ما را فریب دهد و حتی ما را به این باور برساند که خدایی وجود ندارد.
اما این بدان معنا نیست که ما از ذهن خود برای شناخت خدا استفاده نمیکنیم، بلکه باید احتیاط کنیم و به دنبال راهنمایی مناسب باشیم.

کشیش چارلز دی. ان
#وقت_مطالعه
KelisaNet Traditional ⤵️
t.me/KelisaNet_Traditional

289

KelisaNet Traditional

02 Nov, 08:29

تعالیم ارتدکس
چگونه میتوان خدا را شناخت؟
بخش اول
ما با یک میل درونی برای شناخت خدا به دنیا آمده‌ایم. اما خدا قابل مشاهده نیست و اغلب بسیار دور به نظر می رسد.

قبل از هر چیز باید بدانیم که خدا جسم نیست، مفهومی ذهنی هم نیست و چیزی نیست که بتوانیم با استدلال های فلسفی خود بسازیم. خدا را فقط میتوان تجربه کرد. اما چگونه؟

اقرار ما مبتنی بر ایمان است و مبتنی بر دلایل عقلی نیست. بلکه مبتنی بر یک اعتقاد درونی با یک پایه اخلاقی است.

ایمان به خدا به این معناست که با ذهن خود خدا را بشناسیم و با قلب خود به سوی او حرکت کنیم. ما بعنوان مسیحیان ارتدکس به چیزهایی اعتقاد داریم که برای تجربه بیرونی ما غیرقابل دسترس است، نه مانند دانشی که از طریق کاوش های علمی به دست می آید، یا آنچه توسط حواس خود مشاهده می کنیم.

ایمان ما یک مکاشفه عرفانی در روح است، که با آن احساس عشق، ترس، احترام، تکریم و فروتنی به وجود می آید.
ایمان ما واقعیتی است که ما را با منبع تمام زندگی و قدرت، یعنی - خدای ما - پیوند می زند. همانطور که پولس قدیس می گوید: "پس ایمان، اعتماد بر چیزهای امید داشته شده است و برهان چیزهای نادیده"(عبرانیان 11:1).

● آیا می توانیم ذات خدا را بشناسیم؟

خداوند در ذات خود غیر قابل درک است. پولس رسول به ما می گوید: "که تنها لا یموت و ساکن در نوری است که نزدیک آن نتوان شد و احدی از انسان او را ندیده و نمیتواند دید"(اول تیموتائوس 6:16).
پولس رسول با صحبت از "نور غیرقابل دسترس" به ما می گوید که ما نمی توانیم ذات خدا را بشناسیم؛ اما، ما می توانیم انرژی های او را تجربه کنیم. ما بر اساس آنچه او از خود به ما وحی کرده است، تا حدودی از خدا شناخت داریم. اما، این دانش هرگز کامل نیست. آنچه ما به دنبال آن هستیم چیزی است که فقط می‌توان آن را به‌ شکل تار دید و تنها تا حدی شناخته شده است.

[ در اینجا باید توجه داشت که خداشناسی ارتدکس در مقایسه با الهیات مسیحیت غربی بسیار ساده و بی آلایش است. الهیدانان ارتدکس با اصل قرار دادن دو گزارەی: "بدیهی بودن وجود خدا" و "فهم ناپذیری خدا"، از بسیاری از مسائل الهیاتی که در کلیسای غربی حول اثبات وجود خدا و تلاش برای فهم کیفیت و چگونگی خدا وجود دارد، به دور بوده اند.
اگرچه گزاره نخست آموزه ای کتابمقدسی است، گزاره دوم در حقیقت مربوط به درک کلیسای ارتدکس از کتابمقدس و سنت رسولی نخستین است.
دیونیسیوس آریوپاگی، از الهیدانان بزرگ ارتدکس، در اینباره مینویسد: او هیچیک از چیزهای موجود نیست، و بوسیله هیچیک از آنها هم قابل شناخت نیست ]...
تعالیم ارتدکس _ کشیش چارلز دی. ان (هارالامبوس)
#وقت_مطالعه
KelisaNet Traditional ⤵️
t.me/KelisaNet_Traditional

308

KelisaNet Traditional

30 Oct, 19:37

...بخش دوم
در قرن سوم و بخشی از قرن چهارم، کتب مورد مناقشه غربال شدند. برخی از آنها به عنوان متعارف، و برخی دیگر به عنوان نا متعارف تشخیص داده شدند.

اوزبیوس قیصریه در کتاب تاریخ کلیسای خود، از اظهارات نویسندگان پیشین در مورد حدود کانن عهد جدید، نقل قول می کند او در جمع بندی نتایج تحقیقات خود، کتابها را به سه دسته تقسیم می کند:

الف: بطور کلی بیست و دو کتاب بعنوان متعارف شناخته میشوند، یعنی چهار انجیل، اعمال رسولان، نامه های پولس(از جمله عبرانیان)، اول یوحنا، اول پطرس، و مکاشفه.

ب: پنج مورد که بطور گسترده پذیرفته شده اند، اگرچه توسط برخی مورد مناقشه قرار گرفته اند: یعنی یعقوب، یهودا، دوم پطرس، دوم و سوم یوحنا.

ج: پنج مورد جعلی هستند، یعنی اعمال پولس، هرماس، مکاشفه پطرس، برنابا، و دیداکه.

"در شرق، آتاناسیوس اولین کسی بود که در نامه ای به مناسبت یکی از اعیاد به کلیساها (367 م) دقیقاً بیست و هفت کتاب عهد جدید را منحصراً متعارف نامید.
مدت کوتاهی پس از آنکه آتاناسیوس فهرست خود را ارائه داد، جروم و آگوستین نیز از آن حمایت کردند.

اما کلیسای سوریه تنها بیست و دو کتاب را پذیرفت. دوم پطرس، دوم و سوم یوحنا، یهودا و مکاشفه در نسخه استاندارد کتابمقدس سریانی، مربوط به اوایل قرن پنجم، به نام پشیتا، وجود ندارد. آنها سرانجام در قرن ششم و هفتم در کتابمقدس آنها گنجانده شدند.

"ملاک اصلی پذیرش نوشته های خاص بعنوان مقدس، معتبر و شایسته خواندن در مراسم عبادت کلیسا، تألیف رسولی آن بود.

اما این شرط به معنای محدود اعمال نشد، زیرا در مورد دو انجیل دیگر، سنت همکاری و معاشرت رسولی (مرقس با پطرس و لوقا با پولس) اقتدار آنها را تضمین میکرد.

دیگر آزمون‌ها شامل هماهنگی کلی کتاب با بقیه عهد جدید، و پذیرش و استفاده مداوم آن در کلیساها به عنوان نشانه‌ای از ارزش آنها بود.

"کندی در تعیین حدود نهایی کانن، گواهی بر وسواس و هوشیاری مسیحیان اولیه در دریافت کتابهایی است که ادعا میشود رسولی هستند.

هنگامی که در اواخر قرن چهارم، کلیساها و شوراهای کلیسا شروع به صدور اعلامیه هایی در مورد کانن عهد جدید کردند، آنها صرفاً در حال تأیید قضاوت تک تک مسیحیان در سراسر کلیسای جهانی بودند که با بینش شهودی خود ارزش ذاتی کتابها را درک کرده بودند.

بعبارت دیگر، نه افراد و نه شوراها کانن را ایجاد نکردند. بلکه آنان به درک و تصدیق کیفیت نوشته هایی رسیدند که خود آن نوشته ها، خودشان را تثبیت کرده و خود را بعنوان متعارف بر کلیسا تحمیل نمودند.
دکتر بروس متزگر _ استاد نقد متنی یونانی عهد جدید
#وقت_مطالعه
KelisaNet Traditional ⤵️
t.me/KelisaNet_Traditional

327

KelisaNet Traditional

29 Oct, 10:30

بخش اول
اصطلاح «کانن» که در اشاره به کتابمقدس به کار می‌رود به معنای مجموعه کتاب‌هایی است که به عنوان الهام‌ یافته توسط روح القدس و در نتیجه معتبر برای ایمان و زندگی مسیحی شناخته میشوند.

به رسمیت شناختن کانن عهد جدید، یکی از مهمترین تحولات در اندیشه و عمل کلیسای اولیه است.

کتابمقدس مسیحیان اولیه، عهد عتیق بود، و با یک استثنای احتمالی، تمام ارجاعات، در نوشته های عهد جدید، به «کتابمقدس» به کتابمقدس یهودی اشاره دارد.

برای کلیسای اولیه، تمام وعده ها و پیشگوییهای عهد عتیق به آمدن مسیح موعود، در عیسی ناصری تحقق یافتند.

برای مسیحیان اولیه، مرجع عالی تر، عهد عتیق نبود، بلکه عیسی مسیح، استاد واقعی و خداوند برخاسته آنها بود. رسولان و یارانشان عهد عتیق را موعظه نکردند. آنها به عیسی مسیح شهادت دادند که آمده بود تا وعده های شریعت و انبیا را به اجرا درآورد و تکمیل کند.

بنابراین، ما تعجب نمی‌کنیم که در کلیسای اولیه، سخنان عیسی بعنوان گنجینه ای ارزشمند، مورد نقل قول قرار می‌گرفت و جای خود را در کنار عهد عتیق می‌گرفت و به عنوان مرجعی برابر یا برتر از آن تلقی می‌شد.

به موازات انتشار شفاهی تعالیم عیسی، تفسیرهای رسولی نیز از اهمیت شخصیت و کار او برای زندگی کلیسا، مطرح بود.

طبیعی است که وقتی این دو نوع مطالب معتبر (سخنان به یادگار مانده از عیسی و توضیحات رسولی در مورد شخص و کار او) به صورت مکتوب تنظیم می شد، اسناد در مراسم عبادت پخش و خوانده می شد.

زمان دقیقی که برخی از نوشته های مسیحی به طور کلی به عنوان اعتباری برابر با عهد عتیق پذیرفته شدند، مشخص نیست. احتمالاً، با تکمیل هر انجیل، تائید و برای خواندن عمومی، ابتدا در محل تألیف آن، سپس با نسخه برداری، در اختیار کلیساهای دیگر قرار می گرفت.

در ابتدا یک کلیسای محلی فقط چند نامه رسولی و شاید یک یا دو انجیل داشت. در طول قرن دوم، اکثر کلیساها، قانونی را تصدیق کردند که شامل چهار انجیل، اعمال رسولان، سیزده نامه پولس، اول پطرس، و اول یوحنا بود. هفت کتاب دیگر، هنوز فاقد شناخت عمومی بودند. (عبرانیان، یعقوب، دوم پطرس، دوم و سوم یوحنا، یهودا و مکاشفه) به سختی میتوان گفت که آیا این، علت یا معلولِ نظرات متفاوت در مورد شرعی بودن آنها بوده است.

از سوی دیگر، برخی از نوشته های مسیحی دیگر نیز، مانند نامه اول کلمنت، نامه برنابا، شبان هرماس، و دیداکه، که به تعلیم دوازده رسول معروف است، توسط چندین کلیسا بعنوان کتاب مقدس پذیرفته شد، اگرچه توسط اکثریت کلیساها رد شدند. ...

دکتر بروس متزگر _ استاد نقد متنی یونانی عهد جدید
#وقت_مطالعه
KelisaNet Traditional ⤵️
t.me/KelisaNet_Traditional

296

KelisaNet Traditional

23 Oct, 05:28

🎄𝐎 𝐄𝐦𝐦𝐚𝐧𝐮𝐞𝐥, 𝐑𝐞𝐱 𝐞𝐭 𝐥𝐞𝐠𝐢𝐟𝐞𝐫 𝐧𝐨𝐬𝐭𝐞𝐫, 𝐞𝐱𝐬𝐩𝐞𝐜𝐭𝐚𝐭𝐢𝐨 𝐠𝐞𝐧𝐭𝐢𝐮𝐦, 𝐞𝐭 𝐒𝐚𝐥𝐯𝐚𝐭𝐨𝐫 𝐞𝐚𝐫𝐮𝐦: 𝐯𝐞𝐧𝐢 𝐚𝐝 𝐬𝐚𝐥𝐯𝐚𝐧𝐝𝐮𝐦 𝐧𝐨𝐬, 𝐃𝐨𝐦𝐢𝐧𝐞, 𝐃𝐞𝐮𝐬 𝐧𝐨𝐬𝐭𝐞𝐫.

ای عمانوئل، ای پادشاه و قانون‌گذار ما، ای امید و نجات‌دهنده ملت‌ها؛ بیا و ما را نجات ده، ای خداوند و ای خدای ما.

• آنتیفون هفتم (آخر): برگرفته از اشعیا ۷:۱۴ و ۳۳:۲۲
KelisaNet Traditional ⤵️
t.me/KelisaNet_Traditional

379

KelisaNet Traditional

14 Oct, 05:15

برخی از مورخان تاریخ اندیشه ها مدعی شده اند که مواجهه خداشناسی مسیحی با اندیشه یونانی، روند فلسفه غرب را عمیقاً تغییر داده است؛ مثلا اتین ژیلسون بحث کرده است که این اندیشه مسیحی که خدا مصداق قائم به ذات وجود است که آزادانه به مخلوقات فعلیت می بخشد، نتایج متحول کننده ای داشته است.
از این پس خط فاصل اساسی هستی شناسانه بین وحدت و کثرت یا بین مجرد و مادی_ آنگونه که در مکاتب افلاطون، ارسطو و فلوطین بود، نبود، بلکه بین خدایی که ضروری الوجود است، از یک سو و مخلوق (که در نتیجه ممکن است) از سوی دیگر بود.

در نتیجه، فلسفه مجبور شد تمایز آشکاری بین بودن یک شی و نوع خاص از شی بودن آن، یعنی بین وجودش و ماهیتش یا ذاتش، ترسیم کند. فلسفه دیگر خود را همراه با یونانیان محدود به این سوال نمی کرد که نظم جهان چگونه است و علت نظم آن چیست؟ بلکه این را نیز می پرسید که چرا به جای عدم، اصلا جهانی وجود دارد؟

وجود اشیاء علاوه بر نظمشان، مسئله شد.

دیگر مورخان اظهار می دارند که این موضوعات پیامدهای بیشتری داشت. اریک ماسکال به تبع گفته های ا. بی. فوستر و ای. ان. وایتهد، اظهار داشته است که خداشناسی مسیحی فضایی مابعدالطبیعی ایجاد کرد که در آن علم جدید ممکن گشت. از آنجا که خدای مسیحیت خدای عقل و نظم است، هر جهانی که او خلق کند، نشان دهنده طرح و نظم است. اما از آنجا که او آزادانه جهان را می آفریند، نظم جهان ممکن خواهد بود. پس ساختار جهان را نمی توان با قیاس عقلی دریافت، بلکه باید با مشاهده و آزمایش کشف کرد.

دیگران مدعی شده اند که تقدس زدایی خداشناسی مسیحی از طبیعت به تبیین این امر کمک می کند که علوم جدید در غرب، و نه در جای دیگر، پدید آمده است. خداشناسی مسیحی اظهار می دارد که مکانها، اشخاص و مصنوعات ذاتاً مقدس نیستند؛ هر تقدسی که آنها دارند عرضی است؛ یعنی خدا به آنها از بیرون ارزانی داشته است.
طبیعت دیگر الهی به حساب نمی آید؛ و در نتیجه به موضوع مناسبی برای دخل و تصرف و مشاهده همراه با بی تفاوتی تبدیل می شود.

خداشناسی مسیحی ظاهراً عامل اصلی اهمیت مسئله اراده آزاد در فلسفه غرب است. در روانشناسی فلسفی افلاطون و ارسطو چیزی که دقیقا منطبق بر اراده آزاد باشد وجود ندارد. تاکید مسیحیت بر اراده، احساس شدید مسئولیت اخلاقی انسان و آگاهی روشن از سلطه خدا و عمومیت علیت، این مسئله را حاد کرد.

زمینه های بحث فلسفی در مسیحیت ، ویلیام. جی. وین رایت
#وقت_مطالعه
KelisaNet Traditional ⤵️
t.me/KelisaNet_Traditional

531