ژیانەوە

@zhiyaneve


اين كانال دغدغه‌ها و دلنوشته‌هاى جلال معروفيان را منعكس مى‌كند و به انتقاد از نگرش‌ها و رويه‌هايى مى‌پردازد كه اوضاع نابسامان امروز ما، محصول آن‌هاست
https://t.me/zhiyaneve

ژیانەوە

22 Oct, 05:23


▪️نگاهی در سکوت..
متن: قربان ولیئی
اجرا: سعید الیف

https://t.me/zhiyaneve

ژیانەوە

22 Oct, 05:15


چطور دل‌تون میاد؟

من هرچی دو دو تا چهار تا می‌کنم می‌بینم دینداری واسه حال دلم خیلی بهتره.
اصلا با بی‌دینی راحت نیستم. یک جاهاییش خوبه مثلا خیلی آقا بالاسر نداری که همش از اون بالا نگات کنه یا ترس از عذاب و جهنم نداری.
اما یک چیزی‌اش خیلی روی مخه، اونم اینکه میگن وقتی مُردی مثل پرنده‌ها و گربه‌ها و درخت‌ها می‌پوسی و خاک میشی‌ و تمام... .
راستش من با این فقره از بی‌دینی اصلاً کنار نمیام.
من نمیخوام تموم بشم. حتی اگر هم از خودم نام نیکی گذاشته باشم که تا ابد مردم به یادم باشن بازم دلم زندگی می‌خواد.
دلم می‌خواد بعد از مرگم دوباره فرصت این رو داشته باشم که با دوستای زمان جَوونیم دور هم بشینیم و بخندیم و تخمه بشکنیم.
دوست دارم پدر و مادرم دوباره جَوون بشن و با هم بریم مسافرت.
راستی توی بهشت ماشین هم هست؟ بزنیم کنار و املت درست کنیم با کره زیاد؟!
شاید هم اونجا اصلاً تا بگیم املت، خودش برامون حاضر بشه. اما جوجه و چای ذغالی کیفش به آماده کردن منقلشه.

حرف غذا شد یادم رفت داشتم در مورد چی حرف میزدم.
دلم دوباره بچه‌دار شدن و صدای خنده بچه‌ها رو میخواد. مخصوصا اونجاش که بچه‌ها تازه حرف زدن رو یادگرفتن و چرت و پرت میگن.

این دنیا که نشد! اما دوست دارم اون دنیا خونه‌ام یک باغ داشته باشه به بزرگی یک جنگل. کلی حیوون داشته باشم و وقتی میرم بین‌شون دور و برم بپر بپر کنند و از سر و کولم بالا برن، بهشون غذا بدم و نوازش‌شون کنم. ببینم که بزرگ میشن و بچه‌دار میشن و با بچه‌هاشون بازی کنم.

اما قسمت هیجان‌انگیز ماجرا اینه که زندگی اون دنیا بی‌انتهاست. اصلا ته نداره. لابد خدا که حکیمه به این هم فکر کرده که بشه تا ابد زنده موند و حوصله‌ات هم سر نره‌.
تا ابد زنده هستیم یعنی اینکه مثلاً پنج هزار سال دیگه من و تو میتونیم دور هم بشینیم و خاطرات پارسال بهار و زیارت دسته جمعی رو مرور کنیم.

هر طور فکر میکنم صرفه با دیندار بودنه.
تازه اگه اونجوری که میگن آدم اونجا بیشتر از اینجا دستش به خدا میرسه، که دیگه محشره.
بشینی پای حرفاش و راز تمام بالا و پایین‌های زندگیت رو بهت بگه و معلوم بشه که هیچ دعایی رو نشنیده نگرفته و همیشه بهترین راه رو پیش پات گذاشته؛ بفهمی که همیشه غصه مشکلاتت رو می‌خورده اما کاراش حکمت داشته... اون وقت اشک تو چشات حلقه میزنه و میگی خدایا شکرت که نذاشتی ازت ببرم و ناامید بشم.

نویسنده: ناشناس

https://t.me/zhiyaneve

ژیانەوە

22 Oct, 05:03


بنا به دلایل تاریخی یعنی استبداد صدها ساله و شرایط خاصی زیست محیطی، کمترین فرصت را برای کشف نادیدنی‌ها و تجربه‌ی فرصت‌های تازه داشته‌ و دائماً فرزندان‌مان را از خطرپذیری‌و ریسک ترسانده‌ایم.
اگر دقت کنیم، صدها سال است که دست‌مان از هرگونه نوآوری و خلاقیت خالی و زندگی‌مان از طراوت و هیجان و شادی بی‌بهره‌‌است.
@zhiyaneve

ژیانەوە

22 Oct, 04:53


دەڵێن: "ئەگەر دەتهەوێت بزانیت کەسێک چۆن لە بارەی تۆوە بیر دەکاتەوە، یان چەندی خۆش دەوێیت، کافییە سەیری دڵی خۆت بکەیت. تۆ چۆنیت بۆ ئەو، ئەویش وایە بۆ تۆ!"
ڕاستە! دڵ ئاوێنەی دڵە
!
دوکتۆر سەید هاشم هیدایەتی

https://t.me/zhiyaneve

ژیانەوە

22 Oct, 04:52


سلام و رحمت خداوند تقدیم همراهان عزیزم. صبح‌تون به‌خیر یاران. امیدوارم روز و روزگارتون سرشار از امنیت و آزادی باشد.

https://t.me/zhiyaneve

ژیانەوە

21 Oct, 05:13


وقتی احساس کردید گفتگوهای شما با همسرتان یا همکار و دوست‌تان به بددهنی منتهی می‌شود، فوراً آن را متوقف کنید، دستهایتان‌ را به علامت تسلیم بالا ببرید و با آرامش بگویید:
احساس می‌کنم تو الان عصبانی هستی و چیزهایی می‌گویی که خودت هم آن را قبول ندارید، [یعنی به‌جای متهم کردن او، برایش توجیه کنید]، پس من به سهم خودم عذرخواهی می‌کنم و پیشنهاد می‌کنم این گفت و گو را بعداً ادامه دهیم.

https://t.me/zhiyaneve

ژیانەوە

21 Oct, 03:06


همه ما می‌میریم. همه ما.
بدون استثنا،
کمی دیرتر. کمی زودتر.
یک دفعه، ناگهانی
تمام می‌شویم.

یک روز همین خانه‌ای‌که سقف دارد
خانه عنکبوت‌ها و لانه خفاش‌ها می‌شود،
همین ماشینی که دوستش داریم
زیر باران در یک گورستان ماشین‌ها زنگ می‌زند،

قبل از ما میلیاردها انسان
روی این کره خاکی راه رفته‌اند.
مغرورانه گفته‌اند:
مگر من اجازه بدم!
مگر از روی جنازه من رد بشید...
و حالا کسی حتی نمی‌تواند
استخوان‌های جنازه‌شان را پیدا کند
که از روی آن رد بشود یا نشود!

قبل از ما کسانی زیسته‌اند که
زیبا بوده‌اند،
دلفریب،
مثل آهو خرامان راه رفته‌اند.
زمین زیر پای تکان خوردن جواهراتشان لرزیده.
سیب‌ها از سرخی گونه‌هایشان رنگ باخته
و حالا بکسی حتی نامشان را هم
به خاطر نمی‌آورد.

قبل از ما کسانی بوده‌اند که
در جمجمه دشمنانشان
شراب ریخته‌ و خورده‌اند.
سرداران و امیرانی که
گرزهای گران داشته‌اند،
پنجه در پنجه شیر انداخته‌اند،
از گلوله نترسیده‌اند
و حالا کسی نمی‌داند
در کجای تاریخ گم شده‌اند!

همه این نامهربانی‌ها
همه این کینه‌ها،
همه این تلخی‌ها،
همه این زخم زبان زدن‌ها،
همه این زهر ریختن‌ها،
تهمت زدن‌ها،
توهین کردن‌ها
و ظلم کردن‌ها
تمام می‌شود.

از یاد می‌رود و هیچ سودی ندارد
جز اینکه زندگی را
به جان خود و دیگری زهر کنیم.

اگر می‌توانیم به‌هم حس خوب بدهیم
کنار هم بمانیم
و اگر نه، راهمان را کج کنیم.
دورتر بایستیم و یادمان نرود که
همه ما می‌میریم.
همه ما.
بدون استثناء ، کمی دیرتر .
کمی زودتر.
یک دفعه.
ناگهانی!

دکتر رباب حامدی

https://t.me/zhiyaneve

ژیانەوە

20 Oct, 05:58


@zhiyaneve

ژیانەوە

20 Oct, 04:28


@zhiyaneve

ژیانەوە

20 Oct, 03:09


سلام و رحمت خداوند تقدیم شما یاران باوفا و با وقار
صبح‌تون به‌خیر.
روزتون سرشار از مهر.
با توکل بر خدا و با مدنظر قراردادن شعار همیشگی‌مان یعنی رخ یا رشد و خدمت روزمان را آغاز می‌کنیم.
@zhiyaneve

ژیانەوە

19 Oct, 18:01


پنج راهکار برای داشتن حال خوب و رسیدن به اهداف

🔸دوم) باید ادراک‌مان را تغییر دهیم.

منظور از ادراک، تفسیر و تعبیری است که ما از رویدادها و وقایع پیرامونی و رفتارهای پدر و مادر، شریک زندگی، همکاران و‌… داریم.
مثلاً پدرم همیشه به من گیر‌ می‌دهد و‌ بسیار سختگیر است. کار به‌جایی رسیده که به فکر جدایی از منزل و یا نهایتاً ضربه به خودم یا پدرم می‌‌افتم.
به یک روان‌شناس مراجعه می‌کنم. پس از یک ساعت گفت‌وگو به این نتیجه می‌رسم که پدرم برای ساختن من و آینده‌ام این کار را می‌کند و خیلی هم دوستم دارد و یا به این نتیجه می‌رسم که ایشان از روی قصد و غرض خاصی این کار را نمی‌کند. فقط این شیوه را بلد است و بیشتر از این نمی‌داند و یا به این نتیجه برسم که ماندن در خانه و تحمل سختی‌های آن از آوارگی و در به‌دری و سایر ناراحتی‌ها و مشقت‌های بیرون از منزل بهتر است. پس موقتاً تحمل می‌کنم تا درسم تمام شود یا شغلی را دست و پا کنم و یا ازدواج کنم.

تمام این موارد، به معنای تغییر در ادراکات من است.

ادامه دارد….

https://t.me/zhiyaneve

ژیانەوە

17 Oct, 04:32


پنج راهکار برای داشتن حال خوب و رسیدن به اهداف.

♦️هرگاه احساس کردیم که درجا می‌زنیم‌ و به اهداف خود دست نمی‌‌یابیم و یا احساسات ناخوشایندی داریم، برای رهایی از این وضعیت باید دست به انتخاب جدیدی بزنیم که معمولاً به ۵ شکل زیر است:

🔸یکم) باید خواسته‌ها را تغییر
دهیم. خواسته چیست؟!
دو اصطلاح داریم که خیلی به هم شبیه‌اند اما یکی نیستند.
نیاز و خواسته.
نیازها، اساسی، ژنتیکی و غیرقابل گذشت و جهانی هم هستند. یعنی هر انسانی این نیاز را دارد. اما خواسته چیزی است که نیازهای ما را برآورده می‌کند. مثلاً من تشنه‌ام است. این یک نیاز است. دلم می‌خواهد یک آب میوه‌ی عالی بخورم. آب میوه«خواسته» است.
اما به هر دلیلی در حال حاضر پول ندارم. انتخابی که من باید بکنم، این است که از این آب میوه بگذرم، و نوشیدنی دیگری انتخاب کنم.شاید این خواسته‌ای که انتخاب کرده‌ایم، در حد توان ما نیست. شاید این خواسته طبق نظر
پزشک یا تجربه‌ی خودم برای سلامتی من مضر است.
پس بهترین کار تغییر خواسته است. نیازمان را با خواسته‌ی دیگری برآورده می‌کنیم.

ادامه دارد….
https://t.me/zhiyaneve