آموزش زبان انگلیسی | kimiya

@zaban_je_vole


با معجزه زبان من ۷ ماهه از نو متولد شو🪄

دوست عزیزم اگر به مشاوره برای شرکت در کلاس نیاز داشتی به این ایدی پیام بده 👇
@English_k777

آموزش زبان انگلیسی | kimiya

19 Oct, 19:35


سلاممم از فردا آموزش های کانال شرو میشه🌹

آموزش زبان انگلیسی | kimiya

14 Oct, 18:17


برو بدستش بیار 💎

https://t.me/zaban_je_vole

آموزش زبان انگلیسی | kimiya

13 Oct, 09:44


با من همراه باشید با یک اصطلاح دیگه🩵

You were missed =جات خالی بود


https://t.me/zaban_je_vole

آموزش زبان انگلیسی | kimiya

13 Oct, 09:43


بیاید یه اصطلاح جدید یاد بگیریم:📒
I will pick you up=میام دنبالت

https://t.me/zaban_je_vole

آموزش زبان انگلیسی | kimiya

13 Oct, 09:40


Do what a few do to have what a few have.

کارایی رو انجام بده که آدمای کمی انجام میدن تا چیزایی رو داشته باشی که آدمای معدودی دارن.

https://t.me/zaban_je_vole

آموزش زبان انگلیسی | kimiya

13 Oct, 09:40


Don't expect others to believe in you when you don't believe in yourself.

وقتی خودت به خودت ایمان نداری پس انتظار نداشته باش که دیگران بهت ایمان داشته باشند.

https://t.me/zaban_je_vole

آموزش زبان انگلیسی | kimiya

13 Oct, 08:40


از اینا دوس دارین امروز چند تا دیگه بفرستم؟👆🏻

آموزش زبان انگلیسی | kimiya

13 Oct, 06:32


Be better in real life, than on social media.

تو دنیای واقعی آدم بهتری باش، نه مجازی.


https://t.me/zaban_je_vole

آموزش زبان انگلیسی | kimiya

13 Oct, 06:26


Be brave. Even if you're not, pretend to be.

شجاع باش، حتی اگه نیستی وانمود کن که هستی.

https://t.me/zaban_je_vole

آموزش زبان انگلیسی | kimiya

13 Oct, 06:26


Morning 🐣

آموزش زبان انگلیسی | kimiya

12 Oct, 20:14


😍دمت گرم به انگلیسی !؟😍
Way to go   وِی تو گُ  

https://t.me/zaban_je_vole

آموزش زبان انگلیسی | kimiya

12 Oct, 20:09


بفرست برای اون دوستت که از این اصطلاحات دوس داره :)

آموزش زبان انگلیسی | kimiya

12 Oct, 20:08


این به صلاحته💎 به انگلیسی؟🤔
It’s for the best
اِتس فور دِ بِست

https://t.me/zaban_je_vole

آموزش زبان انگلیسی | kimiya

11 Oct, 12:14


Soon I’ll be 60 years old, will I think the world is cold
به زودی شصت سالم میشم، آیا اون موقع فکر میکنم که دنیا برام سرد و بی روح شده؟
Or will I have a lot of children who can hold me
یا اینکه بچه های زیادی خواهم داشت که بتونن گرمم کنن و بهم روحیه بدن؟
If you love ❤️ this channel Invite your friends with this link

https://t.me/zaban_je_vole

آموزش زبان انگلیسی | kimiya

11 Oct, 12:14


Once I was seven years old my momma told me
وقتی که هفت سالم بود، مامانم به من گفت
Go make yourself some friends or you’ll be lonely
برو برای خودت چند دوست ‍پیدا کن وگرنه تنها می‌مونی
Once I was seven years old
وقتی که من هفت سالم بود
It was a big big world, but we thought we were bigger
دنیای خیلی خیلی بزرگی بود، ولی ما فکر می‌کردیم که ما بزرگتر بودیم
Pushing each other to the limits, we were learning quicker
همدیگر را به سوی محدودیت ها هل می دادیم، و خیلی زود یاد می گرفتیم
By eleven smoking herb and drinking burning liquor
زمانی که یازده سالمان شد علف می‌کشیدیم و الکل‌مینوشیدیم
Never rich so we were out to make that steady figure
هیچوقت پولدار نبودیم بنابراین به دنبال درآمدی (ثابت و قابل اعتماد) می رفتیم
Once I was eleven years old my daddy told me
وقتی که یازده سالم بود، پدرم به من گفت
Go get yourself a wife or you’ll be lonely
برو برا خودت زن بگیر وگرنه تنها می‌مونی
Once I was eleven years old
وقتی که یازده سالم بود
I always had that dream like my daddy before me
منم همیشه مثل پدرم قبل از خودم رویایی داشتم
So I started writing songs, I started writing stories
پس شروع کردم به نوشتن آهنگ ها، شروع کردم به نوشتن داستان ها(ی زندگیم)
Something about that glory just always seemed to bore me
انگاری یه چیزی تو شهرت هست که همیشه حوصله م رو سر میبرد
Cause only those I really love will ever really know me
چون تنها اونایی که من واقعا دوستشون دارم، من رو واقعا میشناسن
Once I was 20 years old, my story got told
وقتی که ۲۰ سالم بود، داستان (زندگیم) بیان شده بود
Before the morning sun, when life was lonely
قبل از طلوع خورشید، زمانی که زندگی سوت و کور بود
Once I was 20 years old
وقتی که بیست سالم بود
I only see my goals, I don’t believe in failure
من تنها هدف هام رو میبینم، من به شکست هیچ اعتقادی ندارم
Cause I know the smallest voices, they can make it major
چونکه میدانم (هدف هام) می توانند کوچکترین (ضعیف ترین) صداها را هم به بزرگترین ها تبدیل کنند.
I got my boys with me at least those in favor
رفیقام رو کنارم دارم، حداقل اونایی رو که باهام حال میکنن
And if we don’t meet before I leave, I hope I’ll see you later
و اگر قبل از رفتنم نشد ببینمتون، امیدوارم بعدا ببینمتون..
Once I was 20 years old, my story got told
وقتی که ۲۰ سالم بود، داستان (زندگیم) گفته شده بود
I was writing about everything I saw before me
درباره هرچیزی که در گذشته م تجربه کردم، می نوشتم
Once I was 20 years old
زمانی که بیست سالم بود
Soon we’ll be 30 years old, our songs have been sold
به زودی سی سالمون میشه، (اون موقع) ترانه هامون فروش رفته
We’ve traveled around the world and we’re still roaming
دور دنیا رو سفر کردیم و هنوز هم میگردیم
Soon we’ll be 30 years old
به زودی سی سالمون میشه
I’m still learning about life
من هنوز در حال یادگیری زندگی هستم
My woman brought children for me
همسرم برام بچه هایی آورده (بچه دار شدیم)
So I can sing them all my songs
پس من می تونم براشون تمام آهنگامو بخونم
And I can tell them stories
و براشون قصه بگم
Most of my boys are with me
اکثر رفیقام باهام هستن
Some are still out seeking glory
بعضیاشون هنوز به دنبال شهرت هستن
And some I had to leave behind
و بعضیاشون رو مجبور شدم ترک کنم
My brother I’m still sorry
داداشم هنوزم شرمندم(که ترکت کردم)
Soon I’ll be 60 years old, my daddy got 61
به زودی شصت سالم میشه، زندگی پدرم رو در شصت و یک سالگی
Remember life and then your life becomes a better one
به یاد میارم و به زندگی خودم امیدوارم میشم
I made a man so happy when I wrote a letter once
من مردی رو خیلی خوشحال کردم وقتی روزی نامه ای برایش نوشتم
I hope my children come and visit, once or twice a month
امیدوارم (اون موقع) بچه هام هر ماه یکی دو بار بیان و بهم سر بزنن
Soon I’ll be 60 years old, will I think the world is cold
به زودی شصت سالم میشم، آیا اون موقع فکر میکنم که دنیا برام سرد و بی روح شده؟
Or will I have a lot of children who can warm me
یا اینکه بچه های زیادی خواهم داشت که بتونن گرمم کنن و بهم روحیه بدن؟
Soon I’ll be 60 years old
به زودی شصت سالم میشه

آموزش زبان انگلیسی | kimiya

11 Oct, 12:12


خیلی دوسش دارم🥲💓

آموزش زبان انگلیسی | kimiya

11 Oct, 12:07


روز جمعه رو آهنگ گوش بدیم😎

آموزش زبان انگلیسی | kimiya

09 Oct, 18:34


این کتاب رو باز نکن!
اه! کتاب رو باز کردی. فکر میکنم اتفاقی بود، نه؟ اشکالی نداره، اتفاق پیش میاد. من حتی عصبانی هم نیستم. فقط لطفاً ورق نزن!

یعنی که چی؟ تو که ورق زدی. درست شنیدی چی گفتم؟ میذارمش به حساب یه سوءتفاهم ساده اما یه بار دیگه خیلی واضح… میگم… لطفاً ورق نزن.

چیکار میکنی؟ من که الآن بهت گفتم ورق نزنی. قطعاً حرفم رو شنیدی. ببین، وقتی کتاب رو باز کردی من خیلی منطقی برخورد کردم، اما این دیگه قابل تحمل نیست. هر کاری میکنی، خواهش میکنم ورق نزن.

بازم این کار رو کردی. دیوونه شدی؟ عقلت درست کار نمیکنه؟ الآن جونت در خطره. دارم به عنوان یه دوست بهت میگم که قطعاً دلت نمیخواد ببینی توی صفحه ی بعد چیه. یه بار یه پسر کوچولو اونو دید و موهاش از ترس سفید شد. هر کاری میکنی، خواهش میکنم ورق نزن.

باشه، باشه. درباره ی سفید شدن موهای اون پسره دروغ گفتم. متأسفم که دروغ گفتم. ولی تو متوجه نیستی. باید دست از این کار برداری. به جون خودم قسم، اگه ورق بزنی دیگه هیچ وقت باهات حرف نمیزنم. هیچ وقتِ هیچ وقت! خواااهششش میکنم ورق نزن.

ههم. آآآآه! بازم که ورق زدی! حتی بعد از اینکه بهت بی اعتنایی کردم. باشه! الآن به پدر و مادرت میگم دقیقاً داری چیکار میکنی، مگه اینکه همین الآن این کتاب رو بذاری کنار. جدی میگم. خواهش میکنم ورق نزن.

وااای! خیلی خب، بهت اخطار دادم. الآن پدر و مادرت رو صدا می کنم! مامان! بابا! بچه تون مدام ورق میزنه و باید تنبیه بشه. بفرستینش توی اتاقش! یه هفته بهش شام ندین! تمام کتاب ها از جمله این کتاب رو ضبط کنین! هاه! ببینم الآن دیگه چطوری ورق میزنی.

وای، خدای من، نمیشه جلوت رو گرفت. خواهش میکنم، خواهش میکنم دیگه ورق نزن. می بینی، الآن دارم گریه میکنم. التماس می کنم. موضوع جدیه. اگه به آخر این کتاب برسی کار من تمومه. هر کاری بخوای میکنم. طلا میخوای؟ برات طلا میارم. ماشین پرنده میخوای؟ یکی برات درست میکنم. فقط خواهش میکنم ورق نزن.

باشه. مثل اینکه تو حرف حساب حالیت نمیشه. پس زود باش. بازم ورق بزن. این دقیقاً همون کاریه که میخوام بکنی. جدی میگم، ورق بزن.

نههههه! سعی کردم بهت کلک بزنم اما جواب نداد. نباید آخرین صفحه رو ورق بزنی. وگرنه یه اتفاق وحشتناکی میفته. میدونی، من یه بار یه جادوگر وحشتناک رو دیدم که بهم گفت اگه کسی به صفحه ی آخر این کتاب برسه اون من رو به قورباغه تبدیل میکنه. پس خواهش میکنم، خواهش میکنم ورق نزن.

خیلی ممنون!

If you love ❤️ this channel Invite your friends with this link
https://t.me/zaban_je_vole

آموزش زبان انگلیسی | kimiya

09 Oct, 18:33


Do Not Open This Book
Oh! You opened the book. I assume that was an accident? No problem, accidents happen. I’m not even angry. Just please don’t turn the page!
What the Heck?! You turned the page. Did you hear me okay? I’ll put it down to a simple misunderstanding but I’ll say it once more…very clearly… Please don’t turn the page.
What are you doing? I just told you not to turn it. You definitely heard me. Look, I was very reasonable when you opened the book, but this is too much. Whatever you do, please don’t turn the page.
You did it again. Are you mad? Are you not thinking straight? You’re now in danger. I’m telling you as a friend that you definitely don’t want to see what’s on the next page. A Young boy saw it once and his hair turned white with fear. Whatever you do, please don’t turn the page.
Okay, okay. I lied about the boy’s hair turning white. I’m sorry I lied. But you don’t understand. You must stop what you’re doing. Honest to Charlie, If turn the page I’ll never speak to you again. Never ever! Pleeeaaase don’t turn the page.
Hmph. Arghhh! You turned again! Even after I gave you the silent treatment. Right! I am going to tell your parents exactly what you are doing, unless you put this book down straight away. I mean it. Please don’t turn the page.
Wow! Okay, I warned you. Now I’m calling your parents! Mum! Dad! Your child keeps turning the page and must be punished. Send them to their room! No dinner for a week! Confiscate all books including this one! Ha! See how you go turning the pages now.
Oh, good golly, you cannot be stopped. Please, please don’t turn another page. See, I’m crying now. I’m begging. It’s serious. If you get to the end of this book I’m done for. I’ll do anything. You want gold? I’ll get you gold. You want a flying car? I’ll make one for you. Just please don’t turn the page.
Right. Seems like you can’t be reasoned with. So go ahead. Turn the next page. That’s exactly what I want you to do. Seriously, turn it.
Noooo! I was trying to trick you but it didn’t work. You mustn’t turn the last page. Something awful will happen. You see, I once met a terrible witch who told me that if anyone made it to the last page of this book she’d turn me into a frog. So please, please don’t turn the page.
Thanks a lot.


https://t.me/zaban_je_vole
#داستان #مبتدی

آموزش زبان انگلیسی | kimiya

09 Oct, 18:33


https://t.me/zaban_je_vole