⸂⌜ ᎢᎪᎬKᎾᎾK♚⌝⸃

@vkook_i


اولـین و بروز ترین کانـالِ "تهکوک" ، ریـلترین کاپلِ "BTS" 🐰🐯

گالریـ↫ @KooKVph】

دیلی↫ @Vkooki_TT】

اعلامیه فیک ها↫ @Vkooki_Fic】

تبلیغ↫ @vkooki_t 】

شرایط نویسندگی↫ @Taekookwriters 】

#راهنما🌟

Start: 2016/03/20

⸂⌜ ᎢᎪᎬKᎾᎾK♚⌝⸃

22 Oct, 17:37


ꞋꞌꞋ ²⁴¹⁰²²

𓂃𝐓𝐡𝐞 𝐊𝐧𝐢𝐠𝐡𝐭 𝐨𝐟 𝐅𝐥𝐨𝐰𝐞𝐫𝐬𓍯

⊹ پارت⤟17

⊹ کاپل⤟ ویکوک، هوپمین، سکرت.

⊹ ژانر⤟ سیاسی، عاشقانه، انگست، اسمات.

⊹ زمان آپ⤟ سه‌شنبه‌ها.

⊹ نویسنده⤟ #LiLi


࿆❘ #TheKnight  ❘ #Fic ❘
≔⊹≕
𖥨℡ @vkook_i  ⑉

⸂⌜ ᎢᎪᎬKᎾᎾK♚⌝⸃

22 Oct, 17:31


ꞋꞌꞋ ²⁴¹⁰²²

𓂃𝐓𝐡𝐞 𝐊𝐧𝐢𝐠𝐡𝐭 𝐨𝐟 𝐅𝐥𝐨𝐰𝐞𝐫𝐬𓍯

« سینه‌ی هر بزرگ‌مردی تنها برای یک طمع‌کاری شاعرانه ساخته شده! شاعرانه از نوع صید شعر و غزل و غزال...»

⸙❘ #TheKnight  ❘ #Fic ❘
≔⊹≕
𖥨℡ @vkook_i ⑉

⸂⌜ ᎢᎪᎬKᎾᎾK♚⌝⸃

22 Oct, 14:30


ꞋꞌꞋ ²⁴¹⁰²²

عجیب‌ترین اتفاقی که ممکنه بعد از بیدار شدن باهاش مواجه شد، چیه؟
کوک میتونست جواب‌های مختلفی به این سوال بده؛ اما وقتی نصف شب با صدای قدم‌های کسی از خواب بیدار شد، اتفاقی جلوی چشم‌هاش افتاد که جزو هیچ‌کدوم از احتمال‌های ذهنش نبود.
با چشم‌هایی نیمه‌باز و بدون کوچکترین‌ حرکتی به فردی ناشناس زل زد که در اون تاریکی مطلق جسم انسانی رو روی دوشش انداخته بود. بوی خون زیر بینی‌اش پیچید و ذهنش شکاک و ترسیده‌اش مطمئن شد که درواقع اون جسم یه انسان مرده است، یه جنازه.
چیزی که بیشتر از قبل ترس رو به رگ‌هاش تزریق کرد، احتمال بعدی ذهنش بود. غیر از خودش و هم‌خونه‌ایش، تهیونگ، کسی در این خونه زندگی‌ نمیکرد. جنازه‌ی هم‌خونه‌ایش روی صندلیش بود و همین دلیل یخ بستن خون توی رگ‌هاش شد.
خودش رو به خواب زد و نفهمید که مرد ناشناس با دست آغشته به خونش روی دیوار روبه‌روی تخت کوک چیزی نوشت و از اتاق بیرون رفت.
ساعتی بعد از بیرون رفتن مرد، چشم‌هاش رو باز کرد و سعی کرد پس از عادت به تاریکی اون نوشته رو بخونه.
"میدونم که بیداری"

Cɾ: Aynaz

⸙❘ #Moodboard ❘ #Scenario ❘
≔⊹≕
𖥨℡ @Vkook_i ⑉

⸂⌜ ᎢᎪᎬKᎾᎾK♚⌝⸃

22 Oct, 11:32


ꞋꞌꞋ ²⁴¹⁰²²

𓂃𝐈𝐧𝐬𝐭𝐚𝐧𝐭 𝐅𝐚𝐦𝐢𝐥𝐲𓍯

⊹ پارت⤟44

⊹ ادیتور ⤟Night

⊹ مترجم⤟ green packet


⸙❘ #InstantFamily ❘ #Comic ❘
≔⊹≕
𖥨℡ @Vkook_i ⑉

⸂⌜ ᎢᎪᎬKᎾᎾK♚⌝⸃

22 Oct, 11:31


ꞋꞌꞋ ²⁴¹⁰²²

𓂃𝐈𝐧𝐬𝐭𝐚𝐧𝐭 𝐅𝐚𝐦𝐢𝐥𝐲𓍯

⊹ زمان آپ⤟سه‌شنبه‌ها

⊹ کاپل⤟کوکوی

⊹ ژانر⤟ درام، اسمات، رمنس، امگاورس


⸙❘ #InstantFamily ❘ #Comic ❘
≔⊹≕
𖥨℡ @Vkook_i ⑉

⸂⌜ ᎢᎪᎬKᎾᎾK♚⌝⸃

22 Oct, 08:30


ꞋꞌꞋ ²⁴¹⁰²²

سه سال پیش #چنین‌روزی مومنت تهکوک در قسمت دوم از فصل دوم In The Soop منتشر شدن و به نظرم این برنامه واقعا ماه عسل این دوتا آقایی بوده

⸙❘ #Video ❘ #Moment
≔⊹≕
𖥨℡ @Vkook_i ⑉

⸂⌜ ᎢᎪᎬKᎾᎾK♚⌝⸃

22 Oct, 07:01


ꞋꞌꞋ ²⁴¹⁰²²

🤩D- 231
🤩D- 232

𝓣𝓲𝓵𝓵 𝔀𝓮 𝓶𝓮𝓮𝓽 𝓪𝓰𝓪𝓲𝓷 ...🤩🤩

⸙❘ #Photo ❘ #Countdown
≔⊹≕
𖥨℡ @Vkook_i ⑉

⸂⌜ ᎢᎪᎬKᎾᎾK♚⌝⸃

21 Oct, 19:30


ꞋꞌꞋ ²⁴¹⁰²¹


Good Night ❤️🎐


⸙❘ #Fanmade ❘ #GN ❘
≔⊹≕
𖥨℡ @Vkook_i ⑉

⸂⌜ ᎢᎪᎬKᎾᎾK♚⌝⸃

21 Oct, 17:30


ꞋꞌꞋ ²⁴¹⁰²¹

"آرامش... پنج حرفی که توی بغل‌های تو خلاصه می‌شد.
ما می‌خوندیم؛ می‌رقصیدیم و اجرا می‌کردیم. در مواقع نیاز به‌هم آرامش می‌دادیم و هوای هم رو داشتیم. ما باهم زندگی می‌کردیم.
جونگکوک، تو همیشه برای هیونگ همون خونه‌ی امنی می‌مونی که بهش پناه می‌برم."
کام‌اوت کردن بهترین تصمیمی بود که دو پسر می‌تونستن بگیرن. حالا خوش‌حالی، غم و بخشی از رابطه‌اشون رو با طرفدارهای عزیزشون تقسیم می‌کردن و شریک می‌شدن.
بدون ترس و نگرانی توی موزیک‌شوها هم رو به آغوش می‌گرفتن و نوازش‌ها و بوسه‌هاشون رو مخفی نمی‌کردن.
آرمی خیلی خوش‌شانس بود که چنین اتفاقی رو دید.


Cɾ: Honey

⸙❘ #Moodboard ❘ #Scenario ❘
≔⊹≕
𖥨℡ @Vkook_i ⑉

40,255

subscribers

30,636

photos

12,177

videos