جوان که بودم میخواستم دنیا را عوض کنم، نشد. دنیا مرا عوض کرد، پیر و پفیوز و مچاله شدهام. یک روزگاری به عشق آفتاب از خواب بیدار میشدم و روشنایی را که میدیدم روحم سبز میشد.حالا دلم نمیخواهد از خواب بیدار شوم. روحم خواب آلود و خسته است... -شاهرخ مسکوب