#فوقالعاده_ولی_خطرناک
#پارت_آخر
#اروتیک #بزرگسال #وانشات
بعد از اینکه کارش تموم شد یکم با دستاش نوازشم کرد، در حال نوازش خم شد و روی سینمو بوسید.
حولشو از روی زمین برداشت و بهم چشمک زد.
غریبه: شب خوبی بود لالیپاپ.
به ظرف یخ که تقرییا کل یخاش آب شده بود اشاره کرد
غریبه: ولی اینا دیگه به کارم نمیاد مال خودت باشه.
خندید و زمانیکه من هنوز توی خماریش بودم از در خارج شد
لیسا: لعنتی، فردا صبح زود فیلمبرداری دارم
سریع به خودم اومدم ، وسایل اضافی رو جمع کردم و بعد از یک دوش به خواب رفتم.
————————-
توی لوکیشن مورد نظر منتظر بازیگر مرد بودیم
من یه بازیگر پورنم و باید سریعا وقتی توی گریم و حالت خوبیم وارد عمل بشم
اون احمق ساعت ها بود که مارو منتظر گذاشته بود
برای بار هزارم به فیلمنامه توی دستم نگاه کردم و لبخند زدم
بالای فیلمنامه درشت نوشه شده بود آیس پلی و این دقیقا همون چیزی بود که من دیشب تجربه کردم
کل دیروز ترس از خراب کردن به خاطر سرمای یخ رو داشتم ولی الان به خاطر اون غریبه و دهن عالیش فقط منتظر شروع کار بودم
همچنان توی حال خودم بودم که صدای آشنایی رو شنیدم
فوری سرمو برگردوندم
اون اینجا بود، همون غریبهی جذاب
داشت با لبخند به من نگاه میکرد و با کارگردان سمت من میومدن
کارگردان: لیسا ایشون مایکله پارتنر تو توی فیلم و مایکل ایشونم لیساس سکس پارتنر تو
غریبه که فهمیده بودم اسمش مایکله خندید و دستشو سمتم دراز کرد
به سختی دستمو بین دستاش گذاشتم که خم شد طرفم
مایکل: تجربه خوبی بود لالیپاپ و ما قراره تکرارش کنیم
آب دهنمو قورت دادم
مایکل: دیشب به خاطر یه سکسیه جذاب سکس بادیم از دست رفت ولی من یه پارتنر جدید دارم
گونمو بوسید.
مایکل: مگه نه لالیپاپ؟
لیسا: اینطور فکر میکنی؟
مایکل: بله و این دفعه قراره اون راهرو ها از صدای ناله های تو پر بشه
و من میدونستم که اون مرد برای حوزه کاریم خطرناکه ولی لعنت به من که منتظر انجام حرفاش بودم.
مایکل: امشب ساعت نه در خونرو باز بزار
و به همین راحتی اون مرد به زندگی من وارد شد.
پایان