حاجی امروز تو پادگان سر کلاسا داشتم رد میشدم ته یکی از کلاسا یکیو دیدم خوده علی سورنا بود لامصب انقد شبیه بود پشمام ریخت. ۳.۴ بار رد شدیم که ببینیمش، نمیدونم دانشجو بود یا از کادری های اونجا بود😂 موقع نهارم رفتیم نزدیکش نشستیم به مولا ریشو پشم و موها و چشاش و دماغش خوده سورنا بود. -همینجوری خواستم بگم تو دلم نمونه. شب خوش😂🚶🏽♂️