The account of the user that owns this channel has been inactive for the last 5 months. If it remains inactive in the next 7 days, that account will self-destruct and this channel may no longer have an owner.
The account of the user that owns this channel has been inactive for the last 5 months. If it remains inactive in the next 18 days, that account will self-destruct and this channel may no longer have an owner.
The account of the user that owns this channel has been inactive for the last 5 months. If it remains inactive in the next 17 days, that account will self-destruct and this channel will no longer have an owner.
... #نو_به_نو هر روز یک اثر از #گنجینه_موزه_هنرهای_معاصر_تهران | ۵ |
از آغاز روتکو، روحیهای درونگرا و عارفانه، نسبت به بیان تصویری داشت. او به همراه "استیل" و "نیومان" در مکتب نیویورک، به دنبال نوعی از بیان که بعدا با نام "مینیمال" شهرت یافت، بودند. این دسته از هنرمندان در تلاش بودند تا با انتقال احساس از ورای رنگ و اتمسفر، مخاطب را به جای تحرک، به تامل هدایت کنند و آثارشان به قول روتکو "مأمن آرامی برای جلوه گاه تامل" باشد.
روتکو در مصاحبه با "سلدُن رادمن" میگوید: "من به بیان احساسات انسانی، تراژدی، خلسه، روز حساب و نظایر آن علاقمندم و این حقیقت که بسیاری از مردم هنگام مشاهدهی آثارم از خود بی خود میشوند و اشک سرازیر میکنند، نشان از آن دارد که من مبیّن آن احساسات اصیل انسانیام. مخاطبینی که در مقابل آثار من اشک به چشم میآورند، همان تجربهی مذهبی را تداعی میکنند که من هنگام آفرینش آثارم تجربه کردهام". . در پردهی نقاشیِ "مركز زرد"، او رنگ روغن را با تربانتین رقیق و آن را به روی بوم، به قالبی محو منتشر میکند و به دور از هر گونه دورگیری مشخص، لبههای اشکال را در هم فرو میبرد؛ به این ترتیب روتکو فرم هندسی مستطیل و یا مربع را از صورت مادی نخستین به درآورده و به آن جلوهای روحانی و اسرارآمیز میبخشد. با رهانیدن فرم از جلوهی جسمانی و تجزیه آن در درون شکلی دیگر، پردههایش را به مرز «استعلا» نزدیک میکند و همراه با آن مخاطب را نیز در این تجربهی عارفانه سهیم میسازد.
متن: #مهدی_حسینی
گرافیک: #مهدی_فدوی عکس: #مهناز_صحاف * مارک راتکو (۱۹۷۰ - ۱۹۰۳) شماره ۲ (مرکز زرد) رنگ روغن روی بوم ۱۷۳ * ۲۸۹ سانتیمتر ۱۹۵۴ م مجموعهی موزهی هنرهای معاصر تهران @tehranmoca
#نو_به_نو هر روز یک اثر از #گنجینه_موزه_هنرهای_معاصر_تهران | ۴ |
در سال ۱۹۶۳ اندی وارهول یکی از مهمترین بدنههای کاری خود، «مرگ و فاجعه» را تولید کرد. ابتدای دههی ۱۹۶۰ روزنامهها و مجلات، تصاویر ستارگان هالیوود و تلویزیون، زندگی فردی آمریکاییها را به شدت تحت سلطهی خود داشتند و این زبان تصویری تازه که از طریق تکرار تصاویر و تبلیغات، سبب بیحسی مخاطب به رویدادهای تراژیک شده بود، از محرکهای اصلی وارهول در تولید نقاشیهای این دوره شد. این مجموعه بازتاب فاجعه یا رخدادی انسانی بود که به مرگ منجر میشد؛ تصاویر از مجلات بریده میشدند و احتمالا در بزرگنمایی وارهول، ابعاد احساسی تازهای برای مخاطب پیدا میکردند. اعدام و صندلی الکتریکی، خودکشی، تصادف ماشینها و مرگ و میر، سوژهی اصلی مفهومی و دیداری این بدنهی کاری بودند. . . «خودکشی (مرد پریدهی ارغوانی)» یکی از شاخصترین کارهای این مجموعه است. وارهول با به کارگیری تکنیک سیلکاسکرین که امکان تکرار دقیق تصویر و جنبههای حرکتیِ سینمایی را برای او ایجاد میکرد، خودکشی را در دو پلان به تصویر کشید. قسمت بالای بوم بلند خود را (ارتفاع نقاشی ۲۳۰ سانتی متر است) به صحنهی پرش مرد از ساختمان اختصاص داد و در پایین بوم با یک مونتاژ سینمایی، صحنهی پس از برخورد مرد با زمین را به تصویر کشید. علاقهی وارهول به تکرار تصویر ثابت و امتدادِ سکون در این مجموعه کارها و فیلم هایش به خصوص خواب(۱۹۶۳) و امپایر(۱۹۶۴) مشهود است. تاکید چندبارهی او بر تصویر بزرگنمایی شدهی روزنامه، در عمل بیحسی به خبر را از بین برده و مخاطب با نگاهی تازه به تراژدی چشم میدوزد. . او در مصاحبه ای با جین سونسون در نوامبر ۱۹۶۳ گفت: «وقتی شما تصویری مخوف را مدام ببینید، در واقع دیگر هیچ تاثیری در شما ندارد... من فکر کردم مردم باید گاهی اوقات هم به این چیزها فکر کنند... نه اینکه من برای آنها دل بسوزانم، ولی در واقع مردم از کنار خبر کشته شدن یک فرد به راحتی رد میشوند و برایشان بیاهمیت است. از این رو فکر کردم بد نیست یادبودی برای این مردمان ناشناس در نظر گرفته شود.» «خودکشی» لحظهای است درخشان که خبری گم شده در لای سطرها و ستونهای روزنامه را از زیر دستان وارهول، از امری روزمره به یک تراژدی عظیم انسانی مبدل میکند.
متن: #علی_بختیاری
اندی وارهول (۱۹۸۷ - ۱۹۲۸) خودکشی (مرد پریدهی ارغوانی) اکلریلیک و سیلکاسکرین روی بوم ۲۳۰ * ۲۳۰ سانتیمتر ۱۹۶۵ م مجموعهی #موزه_هنرهای_معاصر_تهران
... #نو_به_نو هر روز یک اثر از #گنجینه_موزه_هنرهای_معاصر_تهران | ٣ |
ون گوگ در سال ۱۸۹۰ طی آخرین دوران اقامتش در آسایشگاه روانی "سنت رمی"، نقاشی رنگ روغنی را با عنوان "پیرمرد غمگین" و "بر دروازهی ابدیت" و یا به تعبیری "در آستانه ابدیت" خلق کرد؛ پیرمردی خمیده با مشتهایی گره کرده و چسبیده به صورت که چهرهی او را پنهان کرده و غرق در اندوه است. او با این تصویر اوج ناامیدی را نشان میدهد و با انتخاب عنوان "بر دروازهی ابدیت" آن را کامل کرده است. نام اثر نشان میدهد که او در عمیقترین لحظات غم و اندوه، به خداوند و ابدیت اعتقاد داشته است؛ همان چیزی که او سعی کرده در اثرش آن را بیان کند. ونگوگ دو ماه پس از این نقاشی، خودکشی کرد. قبل از نقاشی، در سال ۱۸۸۲ ونگوگ اتود اولیه را بامداد کار کرده بود و کمی بعد، نمونهی چاپی آن را نیز با نام "بر دروازهی ابدیت" تولید کرد و در نامهای به برادرش نوشت: "به نظرم نقاش وظیفه دارد تلاس کند که اندیشهای را در کار خود بیان کند. من در این چاپ سعی داشتم این را بگویم - اما نمی توانم آن را به زیباییِ واقعیت بیان کنم؛ این تنها بازتابی کمرنگ است که در یک آینه تاریک دیده می شود..." به نظر میرسد که تابلوی پیرمرد غمگین توانسته است ما را در حس و حال آن روزهای هنرمند شریک کند.
متن: کاتلین پری اریکسون تلخیص: احسان آقایی ترجمه: شیرین اردیبهشتی . . ***: نقاشی این اثر متعلق به موزه کرولر-مولر در هلند است.
ونسان ونگوگ (۱۸۹۰ - ۱۸۵۳) بر دروازه ابدیت لیتوگراف ۳۴ × ۵۲ سانتیمتر ۱۸۸۲ م مجموعهی موزهی هنرهای معاصر تهران