حضرت ابراهیم به پسرش خیلی وابستگی و علاقه داشت
از خدا به ابراهیم دستور رسید پسرت را قربانی کن
ابراهیم شیفته و دلبسته پسرش بود
پسرش را صدا کرد و موضوع رو به پسر گفت
پسر در جواب به ابراهیم گفت دستور خدا را اجرا کن و من را قربانی کن
بعد از این واقعه بود که ابراهیم و اسماعیل صاحب محبوبیت و مقام شدند .
در برابر دستور خدا هیچ اعتراض و بهانه و شکایتی نیاوردند .
حالا خودتان را قضاوت کنید
چقدر به تقدیر و سرنوشتی که خدا براتون قرار داده گلایه و شکایت میکنید
بعد از نماز چند ساعت مثل طومار از خدای خودتان درخواست دارید .
ابراهیم و اسماعیل و من و شما هر کدام خودمون جایگاهمون رو نزد خدا تعیین کردیم .
اگر شبانه روز بر سرم آتش و سختی ببارد هرگز از راهش دست نمیکشم .
#سلطان_خلسه