سیگنال رانتی

@signal_ranti


#تحلیل_ها_جنبه_سیگنال_خرید_ندارد__و_ما_هیچگونه__مسئولیتی_نداریم .

تحلیل ها فقط و فقط جنبه اقتصادی دارد.

سیگنال رانتی یک نام است و ما هیچ رانتی نداریم.🙂

جهت ارتباط با ما:
اخبار مهم ؛انتقادات و عضویت در #کانال_ویژه_آموزشی_تحلیلی

@soheil_sach

سیگنال رانتی

03 Oct, 18:15


۴/۲۰۲۵ و 5/2025 از نطر ستاره شناسی نه تنها برای ایران بلکه برای جهان میتونه سال جنگ باشه

سیگنال رانتی

14 Sep, 21:35


ابر تورم آلمان در ۱۹۲۳ چه بر سر مردم این کشور آورد؟

به زمانی می‌رویم که یک آلمانی طبقه متوسط، ​​میلیاردها مارک در جیب خود حمل می‌کرد
اما هنوز نمی‌توانست چیزی بخرد.
یک قرص نان ۲۰۰ میلیارد مارک قیمت داشت.
با حقوق بازنشستگی یک هفته‌ای حتی یک فنجان قهوه را نمی‌شد خرید. سقوط آزاد اقتصاد ادامه داشت و هر دقیقه از ارزش پول کاسته می‌شد.
رستوران‌ها چاپ منوها را متوقف کردند، زیرا تا رسیدن غذا قیمت‌ها بالاتر رفته بود!

یک مرد اولین فنجان قهوه را با قیمت ۵۰۰۰ مارک نوشید. فنجان دوم برای او ۹۰۰۰ مارک هزینه داشت. داستان های آن روزها وحشتناک و در عین حال سرگرم‌کننده بود. یک پسر را مادرش فرستاد تا دو نان بخرد. او در راه توقف کرد تا فوتبال بازی کند و زمانی که به مغازه رسید، قیمت نان بالا رفته بود. بنابراین او فقط می‌توانست یک نان بخرد!

مردی برای خرید یک جفت کفش عازم برلین شد. اما زمانی که او به آنجا رسید، تنها چیزی که می‌توانست بخرد یک فنجان قهوه و کرایه اتوبوس خانه بود. این وضعیت پوچ تقریباً در اواسط جنگ جهانی اول آغاز شد، زمانی که دولت آلمان تصمیم گرفت به جای استفاده از پول مالیات‌دهندگان برای تأمین مالی جنگ،  از کشورهای دیگر پول قرض کند.

آلمانی‌ها مطمئن بودند که پس از پیروزی در جنگ، با تصرف مناطق صنعتی غنی از منابع و تحمیل غرامت به متفقین شکست خورده، می‌توانند بدهی خود را پرداخت کنند؛ اما این طرح نتیجه معکوس داد. آلمان در جنگ شکست خورد و در نهایت با غرامت و بدهی‌های فوق هنگفتی روبرو شد.
علاوه بر این، معاهده ورسای آلمان مبلغ ۱۳۲ میلیارد مارک (یا ۳۱.۴ میلیارد دلار) به عنوان غرامت برای وارد کردن خسارت به متفقین در جریان جنگ باید پرداخت می‌کرد. برای پرداخت بدهی‌ها، دولت به فریب روی آورد. آنها شروع به چاپ پول کردند و از آن برای خرید ارز استفاده کردند که سپس برای پرداخت غرامت استفاده می‌شد. به زودی  تورم از کنترل خارج شد.
در ابتدا، تورم به آرامی افزایش یافت – از ۴.۲ مارک به ازای هر دلار قبل از جنگ به ۴۸ مارک در هر دلار در هنگام امضای معاهده. سپس به سرعت شتاب گرفت.
در نیمه اول سال ۱۹۲۲، قیمت برابری مارک در برابر دلار ۳۲۰ مارک بود. تا پایان سال به ۷۴۰۰ مارک در هر دلار رسید. در نهایت، این علامت به ۴.۲ تریلیون مارک در برابر یک دلار آمریکا رسید!
کارمندان چمدان و کوله‌پشتی را برای دریافت دستمزد خود به محل کار می‌آوردند و قبل از تغییر نرخ ارز به نزدیک‌ترین مغازه می رفتند.
اسکناس‌های با ارزش بالاتر و بالاتر هر چند هفته یک بار شروع به چرخش کردند. حتی اسکناس ۱۰۰۰ میلیارد مارکی منتشر شد. ابر تورم در اکتبر ۱۹۲۳ به اوج خود رسید و ارزش اسکناس به ۱۰۰ تریلیون مارک افزایش یافت. ارز معنای خود را از دست داده بود. مردم معامله نقدی را متوقف کردند و به جای آن شروع به داد و ستد کردند.
بسیاری از پزشکان اصرار داشتند که از طریق سوسیس، تخم مرغ، زغال سنگ و مانند آن دستمزد دریافت کنند. مردم یک جفت کفش را با یک پیراهن و مقداری ظروف را با قهوه عوض می‌کردند. وحشت و بی‌اعتمادی اقتصادی گسترده بود. مردم طوری زندگی کردند که انگار فردایی وجود ندارد. سالن‌های رقص و بارها در شهرها افتتاح شد و فروش کوکائین سر به فلک کشید.
به طرز عجیبی، کالاها کم نبودند. اما هیچ ارز ثابتی برای خرید آنها وجود نداشت. تنها اشیایی که ارزش واقعی داشتند، دارایی‌های مشهود بودند: الماس، طلا، عتیقه‌جات و آثار فاخر هنری.

به زودی آلمان، کشور دزدها شد. مردم شروع به سرقت هر چیزی کردند – صابون، سنجاق سر، لوله‌های مسی و بنزین. در اواخر سال ۱۹۲۳، مارک با یک ارز جدید جایگزین شد – Rentenmark، که توسط وام مسکن زمین‌های کشاورزی و صنعتی پشتیبانی می‌شد. آلمان لنگان لنگان به حالت عادی بازگشت، اما این کشور دیگر هرگز مثل سابق نشد. خلق و خوی متفاوتی بر کشور حاکم شد، جو خاصی که آدولف هیتلر بعدها با نبوغ شیطانی خود از آن بهره بسیار برد. پرل.اس باک، نویسنده آمریکایی که در ۱۹۲۳ در آلمان بود، نوشت:

"شهرها هنوز سر جایشان بودند، خانه‌ها هنوز سالم بودند، اما قربانیان میلیون‌ها نفر بودند.
آنها ثروت و پس‌انداز خود را از دست داده بودند. آنها مات و مبهوت شده بودند و نفهمیدند که چگونه این اتفاق برایشان افتاده است و دشمنی که آنها را شکست داده کیست. با این حال، آنها اعتماد به نفس خود را از دست داده بودند،
احساس خود را از دست داده بودند. دیگر باور نداشتند که اگر به اندازه کافی سخت کار کنند، خودشان می‌توانند ارباب زندگی خود باشند. ارزش‌های قدیمی اخلاق، اخلاق و نجابت نیز از بین رفت
!"

سیگنال رانتی

07 Sep, 16:50


مجید عشقی
@signal_ranti

سیگنال رانتی

07 Sep, 08:06


زنگ اینم خرد
دکمشو زدن البته

سیگنال رانتی

26 Aug, 22:07


🎥افغانی وسط خاک ایران مردم ایران را تهدید می‌کند که بهتان رحم نمی‌کنیم!
همان مردمی که ۵۰ سال به این نمکنشناس‌ها پناه دادند تا از گرسنگی نمیرند.

#اخراج_افغانی_مطالبه_ملی
@bohrane_mohajer

سیگنال رانتی

05 Aug, 17:00


آقای پزشکیان مگر اراده مردم دقیقا همان جمهوریت نیست
به قطعیت هیچکس عشقی و تیم اقتصادی قبلی را نمیخواهد
حتی ابدارچی تیم قبلی را عوض کنید تا شرایط عوض شود و جمهوریت معنا پیدا کنید

#عشقی_عزل_شود

سیگنال رانتی

29 Jul, 15:23


جدی جدی اساتید بورس نابود شد
بیش از سه ماهه کسی رنگ سودم ندیده بیش از سه ساله رنگ ارامش ندیدیم

سیگنال رانتی

20 Jul, 10:19


https://t.me/BBQcoin_bot/BBQcoin?startapp=r_110066887_f1
🎁 25k BBQcoin as a first-time gift 🎁🎁🎁 50k BBQcoin if you have Telegram Premium

سیگنال رانتی

10 Jul, 12:56


من از حمید رسایی اصلا خوشم نمیاد حتی ببینم داره تو تلویزیون یا جایی حرف میزنه کانال عوص میکنم ولی عجب چیزی نوشته

سیگنال رانتی

10 Jul, 12:55


.
♻️ داستان نسبت ما با دولت پزشکیان

🔰 حمید رسایی: بعد از مراحل قانونی تنفیذ و تحلیف، پزشکیان را رییس جمهور می‌دانم و حتما در تصمیماتش که منافع ملی و ارزش‌های دینی و انقلابی ما را تقویت کند از او حمایت خواهم کرد، همانطور که در این داستان آمده:

پرسیدم شما برای حزب چه کار می‌کردید؟
گفت: مشورت می‌دادم. ولی یک کمیته مالی هم درست کردم و برای انتخابات پول جمع می‌کردم.

گفتم: اگر محرمانه نیست، چقدر پول جمع کردید؟
گفت من خودم @1.200.000 فرانک دادم و از دوستانم هم پول گرفتم، جمعاً 43.000.000 فرانک به حزب دادم.

پرسیدم: چند درصد به پیروزی امید دارید؟
گفت: صددرصد!

گفتم: حزب سوسیالیست چندین دهه است که برنده انتخابات نشده.
گفت: درسته اما فرانسوا میتران هم رقیب سرسختی است...

دو شب بعد، فرانسوا میتران برنده انتخابات و رییس جمهور منتخب فرانسه اعلام شد. سوسیالیست‌ها،‌ کمونیست‌ها و کلاً چپی‌ها به خیابان‌ها ریخته بودند و شادی می‌کردند. شادی عظیم؛ میدان باستیل غلغله بود. رگباری شدید و رعد و برقی بی‌نظیر پاریس را در بر گرفته بود.
من برای تماشا رفته بودم. خیس آب بودم که به پای آسانسور رسیدم.
موسیو "پیر دِسپاکس" با چشمی اشکبار پای آسانسور بود.
گفت برو لباست را عوض کن و به آپارتمان من بیا.
همین کار را کردم.
پیرمرد مثل اینکه جوانی را از دست داده باشد، بخاطر شکست حزبش گریه می‌کرد. می‌گفت: منافع ملی‌ما در خطر است.
او می‌گفت: در ظرف چند ماه، سرمایه‌ها از فرانسه فرار خواهند کرد.
سرمایه‌دارها سرمایه‌هایشان را از کشور خارج می‌کنند و اقتصاد فرانسه مختل می‌شود.
من ۳۵ سال داشتم و او ۸۵ سال.
سال ۱۳۶۱ بود و من خودم نگران وضعیت کشورم.
صحبت را عوض کردم و حال بچه‌ها و نوه‌هایش را پرسیدم.

چند ماهی گذشت و فرانسوا میتران در کاخ الیزه بود.
عراق به ایران حمله کرده بود.
یکی از نتایج این جنگ، گرانی قیمت نفت بود.
نفت از بشکه‌ای ۷دلار به بیش از ۳۰دلار رسیده بود.
فرانسوا میتران در تلویزیون به عنوان رییس جمهور با مردم صحبت کرد.
گفت: به علت گرانی نفت، فرانسه با مشکلات اقتصادی روبرو خواهد شد.
او گفت: من نه دستور می‌دهم و نه بخشنامه می‌کنم، فقط پیشنهاد می‌دهم...
پیشنهادش چه بود؟
قانون فرانسه اجازه می‌داد که درجه حرارت ساختمان‌ها در زمستان ۲۱ درجه باشد.
میتران گفت: اگر به جای ۲۱+ درجه، شوفاژها را روی ۱۸+ درجه تنظیم کنید، حدود سه میلیارد فرانک صرفه‌جویی انرژی خواهیم داشت.

چندروز بعد، رفتم از موسیو دسپاکس خبری بگیرم.
زمستان بود و سرما.
موسیو در آپارتمانش را باز کرد.
دیدم پالتویی پوشیده و کلاهی بر سر گذاشته است؛ داخل آپارتمان موسیو دسپاکس شدم؛ هوا سرد بود.

پرسیدم: پس چرا اینقدر لباس پوشیده‌اید و کلاه به سر دارید؟
گفت: رییس جمهور چندروز قبل پیشنهاد داد که درجه حرارت را از ۲۱+ به ۱۸+ کاهش دهیم.

گفتم: شما که با فرانسوا میتران مخالف بودید؛ از پیروزی او ناراحت شدید؛ آنقدر ناراحت شدید که گریه می‌کردید!
گفت: "موسیو پاپلی" از روزی‌که او رییس‌جمهور شده، رییس‌جمهور همه فرانسه و همه ملت فرانسه است! من از نظر حزبی با او مخالفم، ولی او رئیس‌جمهور من است! من حرف او را به عنوان رییس‌جمهور کشورم قبول دارم. ما برای منافع ملی فرانسه، همه باید با او همکاری کنیم.
همه حزب‌ما هم با او همکاری دارند.
البته ما در مجالس با حزب سوسیالیست‌ مخالفت می‌کنیم، ولی هر کجا پای منافع ملی باشد، همه یکی هستیم. در کارهای روزمره هم، او رییس‌جمهور ماست.

من در گوشه‌ای از اتاق موسیو دسپاکس نشسته بودم، در فکر فرو رفتم و سردم هم شده بود، دیدم که دماسنج آپارتمان درست بالای سر شوفاژ است؛ شوفاژ آن طرف اتاق بود.

گفتم: موسیو دسپاکس، دماسنج بالای شوفاژ است، وقتی درجه حرارت بالای شوفاژ،‌ ۱۸+درجه باشد، این گوشه اتاق حتماً ۱۵+درجه است؛ پس باید جای دماسنج را عوض کنید! لااقل آن را به دیوار وسط اتاق بگذارید!

موسیو دسپاکس فکری ‌کرد و گفت: من‌که خود را گول نمی‌زنم! پارسال هم دماسنج بالای سر شوفاژ بود. پارسال اتاق را با همین دماسنج ۲۱+درجه تنظیم کردم و امسال با حرف رییس جمهور با ۱۸+درجه.
جای دماسنج را هم عوض نمی‌کنم!

من در حیرت بودم؛ مردی ۸۵ ساله‌ای که 1.200.000فرانک برای شکست فرانسوا میتران داده بود، حالا خود را در پالتو پیچیده بود تا حرف همین فرانسوا میتران را به عنوان رییس‌جمهور عملی کند!

مردی که ماهیانه ده‌هاهزار فرانک در مزرعه و سهام درآمد داشت، می‌خواست ماهیانه 60فرانک در فاکتور شوفاژخانه صرفه‌جویی کند تا منافع ملی‌اش حفظ شود!
شاید من بهترین درس دکترایم را در پاریس در اتاق موسیو دِسپاکس گرفتم، نه از دانشگاه سوربن!

رییس جمهور منتخب، ولو از حزب مخالف، رییس جمهور همه ملت و کشور ماست.
(از کتاب خاطرات دکتر پاپلی یزدی- جغرافیدان)

سیگنال رانتی

07 Jul, 12:41


مخمص کلام
مواظب باشید

سیگنال رانتی

25 Jun, 11:08


https://t.me/cexio_tap_bot?start=1718380422466441
CEXP tokens farming major upgrade! Two is better than one! Join my squad, and let's double the fun (and earnings 🤑)! CEX.IO Power Tap! 🚀

سیگنال رانتی

23 Jun, 16:54


📌چرا هیچگاه مسابقه "خرسواری" برگزار نمی شود؟!

پس از انجام تحقیقات میدانی و عملی بسیار جانورشناسان، مشخص شد که اسب ها در میدان مسابقه فقط در خط راست و مستقیم حرکت کرده و نه تنها مانع جلو رفتن و تاختن سایر اسبها به جلو نمی شوند،
بلکه هرگاه سوارکار خودشان یا سایر اسبها به زمین بیفتد، تا حد امکان که بتوانند آن سوارکار سقوط کرده را لگد نمی کنند.

اما خرها وقتی در خط مسابقه قرار می گیرند، پس از استارت اصلا توجهی به جلو و ادامه مسیر مسابقه به صورت مستقیم نداشته و فقط به خر رقیب که در جناح چپ و یا راستش قرار دارد، پرداخته و تمام تمرکزش، ممانعت از کار دیگران است!
یعنی تنها هدفشان این است که مانع رسیدن خر دیگر به خط پایان شوند!
حتی به این قیمت که خودشان به خط پایان نرسند.

امروزه از این موضوع در علم مدیریت بسیار استفاده می شود و بدین معناست که افراد ناتوان که می دانند خود به خط پایان نمی رسند، با سنگ اندازی و ایجاد مشکلات و چوب لای چرخ دیگران گذاشتن، به بهانه مختلف، مانع رسیدن دیگران به اهدافشان می شوند و در اصطلاح میگویند: "فلانی، مسابقه خر سواری راه انداخته است".

✍️ رابرت کیوساکی

سیگنال رانتی

21 Jun, 12:29


استالین دیکتاتور روسیهً در ١٩٥١ در یکی از جلسات معمول خود خواست که برای او مرغی بیاورند او آنرا گرفت در حالیکه با یک دست آنرا میفشرد با دست دیگر شروع به کندن پرهای آن مرغ کرد مرغ از درد فریاد می زد و سعی می کرد از هر راه ممکن فرار کند.

دستان استالین برای او خیلی نیرومند بود استالین بدون هیچ مشکلی توانست همه پرها را از بین ببرد و پس از پایان کار به یارانش گفت: "حالا ببینید چه اتفاقی می‌افتد"
 او مرغ را روی زمین گذاشت و چند دانه گندم جلوی او ریخت و از او دور شد همکارانش در کمال تعجب دیدند که مرغ بیچاره در حال درد و خونریزی او را دنبال میکند استالین با دانه‌های گندم ، مرغ را به هر گوشه از اتاق بسمت خود می‌کشید در همه این مراحل مرغ پی در پی ، او را تعقیب می‌کرد و قدم به قدم همراه او بود!!

در این مرحله استالین به دستیاران شگفت زده خود گفت : 
مشاهده می‌کنید که مرغ با وجود تحملِ تمام دردهایی که من برای او ایجاد کردم؛ به دنبال من می‌آید استالین افزود: #احمق‌ها به همین راحتی اداره می‌شوند!

سیگنال رانتی

21 Jun, 04:34


بله
رایگان کردن خانوم های باردار پدربزرگا مادربزرگا
@signal_ranti

سیگنال رانتی

17 Jun, 11:05


کماکان عالیه این پروژه

سیگنال رانتی

17 Jun, 11:05


🖇


مرگ تمدن‌‌ها زمانی فرا می‌رسد
که بزرگان مردم
به پرسش‌های جدید آن‌ها
پاسخ‌های کهنه می‌دهند....




👤 ویل‌دورانت

سیگنال رانتی

16 Jun, 22:18


https://t.me/drumtap_bot?start=1716917989149535

🎉 Join my tribe and let's double the rewards and fun together! 🎉
🥁 Play your sacred melody on the drum, invite friends, tackle challenges, and farm DRUM tokens. Let's make it an epic adventure! 🌟