مجله شهر یار

دوستانی که میخوان برای لاتاری امریکا ثبت نام کنن
این سایت انجام میده
کاملا معتبره
این فرصت و برای زندگی تو امریکا از دست ندین

https://maleklattary.com/

نوشت:
حالا که دوری اتفاق افتاده، حالا همه‌چیز برایت
بهتر است؟

«و آیا یک روز برای دردهای ما، مرهمی پیدا می‌شود؟»

حالا ما غریبه‌هایی بودیم که از جزئیات یکدیگر باخبر بودیم، غریبه‌هایی که همدیگر را حتی از روی صدای نفس‌هایشان می‌شناختند.

ما می‌توانستیم انسان‌های خوشبخت‌تری باشیم
اگر فقط دوست داشتن، برای باهم بودن‌مان کافی بود.

عاشق ت نبودم
اما دوستت داشتم
حال خوب ت
آینده ات
و حسی که به من داشتی
برای من مهم بود
و تو این را هیچ گاه نفهمیدی

(حرف هایی که هیچ وقت نزدم)

سخت‌ترین و شاید ناممکن‌ترین کار دنیا، فراموش کردن چشم‌های کسی‌ست که هرکجا حرفی از عشق می‌شد، به آن فکر می‌کردی.

‏خوابیدن بهترین اتفاق جهانه.

#پست
@shahryarmag

گفته بودم که اگر بوسه دهی توبه کنم
که دگر بار گناهی نکنم

بوسه دادی و چو لبم برخواست از لب تو
توبه کردم که دگر توبه ی بیجا نکنم...
@shahryarmag

یه روز میام دنبالت
میشینم‌ کنارت
انقدر بغل و بوست میکنم‌ تا تموم بشی
بری تو وجودم،
انقد بهت میچسبم تا ذره ذره ی تنم بوی تورو بگیره...

@shahryarmag

او تند خو نبود آنها از سمت شکسته اش به او نزدیک میشدند
@shahryarmag

برای موقتی ها همیشگی تو از دست نده!

@shahryarmag

چشمان تو زیبا و غمگینند
چشمان تو پیاده‌رویِ خیس خداحافظی‌ست...
@shahryarmag

- هیچ وقت عاشق بوده‌ای ستار؟
+ عاشق زیاد دیده‌ام.
- راه و طریقش چجور است عشق؟
+ من که نرفته‌ام برادر!
- آن‌ها که رفته‌اند چه؟ آن‌ها چه می‌گویند؟
+ آن‌ها که تا به آخر رفته‌اند، برنگشته‌اند تا چیزی بگویند...

#محمود_دولت_آبادی
@shahryarmag

حقیقت این بود
هر آنقدر که توانستیم کسی را خوشحال کردیم
و به همان اندازه هم تنها ماندیم

میدونستی بعضی از بهترین دریانوردهای دنیا اصلاً شنا بلد نیستن؟
چون میدونن که اگه بیوفتن توی آب، دیگه تمومه!

📽 Interstellar (2014)

‌
آیا تا حالا حین پياده‌روی، با کسی تلفنی و طولانی حرف زده‌ای؟  تجربه‌ی عجیبی است. کسی پشتِ خط است. با او حرف می‌زنی، با او قدم می‌زنی. او اینجا نیست و هست. با تو راه می‌رود، هرچند در خانه‌‌اش نشسته. پس تو به‌جای دو نفر راه می‌روی، به‌جای دو نفر می‌بینی، به‌اندازه‌ی دو نفر تصویر‌ها را در حافظه‌ات ثبت می‌کنی
کافی سال‌ها بگذرد، برگردی به کوچه‌ها تا دوباره زنده شوند. تو در این کوچه‌ها با "او" خاطره داری اما او هیچ‌گاه اینجاها نبوده.
‌