شعر آیینی

@religious_poems


هر روز یک شعر آیینی

ارتباط با ادمین👇
@hosi_kalan

شعر آیینی

21 Oct, 18:45


#۲۱۷۳
1403/7/30


غریب کرب‌وبلا لااقل زهیری داشت
کنار حضرت آقا حبیب بوده و هست

همیشه هر شب جمعه حرم پر از زائر
ولی مزار حسن‌ها غریب بوده و هست

#محسن_حنیفی

@religious_poems

شعر آیینی

20 Oct, 19:24


#۲۱۷۲
1403/7/29


پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش
پسری اشک‌فشان است به حال پدرش

پدری جام شهادت به لبش بوسه زده
پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش

حسن العسکری از زهر جفا می‌سوزد
حجة بن الحسن از غم شده گریان به برش

چار ساله پسری مانده و صدها دشمن
که خداوند نگه دارد و از هر خطرش

دشمن افکنده ز پا نخل امامت را باز
کند اندیشه به نابودی یکتا ثمرش

خانه‌اش را که عدو دست به غارت زده است
اتش ظلم برافروخته از بام و درش

آه از آن روز که شد غیبت مهدی آغاز
غیبتی را که بود خون شهیدان اثرش

#غلامرضا_سازگار

@religious_poems

شعر آیینی

19 Oct, 13:20


#۲۱۷۱
1403/7/28


با چفیه و جلیقه و قرآن شهید شد
یعنی که در میانه میدان شهید شد

بیچاره آن کسی که به پیمان وفا نکرد
خوش‌بخت آن‌که بر سر پیمان شهید شد

تسبیح و عطر قمقمه آب پس کجاست؟
حدست درست با لب عطشان شهید شد

چند اسکناس پول زیادی نمی‌شود
اما کسی نگفت که ارزان شهید شد

آن کس که هم کتاب دعا هم تفنگ را
با هم به جبهه برد مسلمان شهید شد

بی‌عشق و بی‌حماسه و بی‌شوق و بی‌امید
بی‌جنگ و بی‌مبارزه نتوان شهید شد

من بی حسین ماندم و بل هم اضل شدم
او عاقبت بخیر شد انسان شهید شد

#مهدی_جهاندار

@religious_poems

شعر آیینی

18 Oct, 17:35


#۲۱۷۰
1403/7/27


در موقع سپرشدنش محسن
کامل نگشته بود تنش محسن

زهرا به خانه بود و سپر می‌شد
هر دفعه موقع زدنش محسن

یعنی برای فاطمه شد آن جا
هم که حسین هم حسنش محسن

اصلا برای حضرت زهرا گشت
اول شهید بی‌کفنش محسن

شش ماه بعد آمدنش اصغر
شش ماهه قبل از آمدنش محسن

گر بر تن حسین به غارت رفت
تن هم نزد به پیرهنش محسن

مرغ بهشت بود و در آخر هم
سکنی گزید در وطنش محسن

#مهدی_رحیمی

@religious_poems

شعر آیینی

17 Oct, 17:45


#۲۱۶۹
1403/7/26


آمَن هستیم کاش آمِن باشیم
در سایه فاطمیه ساکن باشیم

دیری‌ست عزادار حسین و حسنیم
تا سینه‌زنان داغ محسن باشیم

#میلاد_حسنی

@religious_poems

شعر آیینی

15 Oct, 19:18


#۲۱۶۸
1403/7/24


دو آرزو به دل مادری جوان مانده
کفن برای حسین و حرم برای حسن

#علی_مشهوری

@religious_poems

شعر آیینی

09 Oct, 19:25


#۲۱۶۷
1403/7/18


رفتند کربلا و مرا جا گذاشتند
روی دلم دوباره همه پا گذاشتند

تنها دلم به کرب‌وبلایی‌شدن خوش است
گیرم مرا ز قافله تنها گذاشتند

این بار هم ز قافله جا ماندم ای دریغ
خوبان چه شد به حال خودم واگذاشتند

دنبال آفتاب سر نیزه گم شدم
حالا دل مرا به تماشا گذاشتند

با دل مرا به کرب‌وبلا می‌برد حسین
سهم مرا به عهده مولا گذاشتند

حالا اگر لیاقت آن‌جا نداشتم
یک کربلا برای من این‌جا گذاشتند

آری مرا که خادم هیئت نوشته‌اند
دربست وقف زینب کبری گذاشتند

بر دیده ابر مقتل مولا چکیده است
بر سینه مهر حضرت زهرا گذاشتند

بر دل جمال حضرت مولا کشیده‌اند
بر جان وصال آل عبا را گذاشتند

آنان که می‌روند سوی هیئت حسین
انگار دل به جنّت اعلا گذاشتند

این ساده نیست دل حرم الله می‌شود
این را به دل در عالم بالا گذاشتند

هر کس که اهل چلّه‌نشینی کربلاست
یک اربعین در عالم معنا گذاشتند

می‌خواستم شهید ره کربلا شوم
این وعده را دوباره به فردا گذاشتند

#محمود_ژولیده

@religious_poems

شعر آیینی

05 Oct, 19:01


#۲۱۶۶
1403/7/14


کرده‌ام نذر که عمری ز غمت گریه کنم
آه از دل کشم و از المت گریه کنم

گر دل‌سوخته‌ای لطف به من کرده خدا
بهر آن است که سوزم ز غمت گریه کنم

گاه در ماتم تو بر سر و بر سینه زنم
گاه بنشینم و زیر علمت گریه کنم

منم آن سائل درمانده که با دست تهی
در دل شب به امید کرمت گریه کنم

به غبار حرم کرب‌وبلایت سوگند
دوست دارم که شبی در حرمت گریه کنم

کاش آیی دم مردن به سر بالینم
تا نهم صورت خود بر قدمت گریه کنم

همه شب گفت گدایت سر سجاده اشک
کی شود در حرم محترمت گریه کنم

#هاشم_وفایی

@religious_poems

شعر آیینی

30 Sep, 19:30


#۲۱۶۵
1403/7/9


بیا ببین دل غمگین بی‌شکیبا را
بیا و گرم کن از چهره‌ات شب ما را

من و جداشدن از کوی تو خدا نکند
که بی حرم چه کنم غصه‌های فردا را

خیال کرب‌بلایت مرا هوایی کرد
بگیر بال مرا تا ببینم آن‌جا را

به موج سینه‌زنانت قسم به نام تو ام
که برده گریه‌ ما آبروی دریا را

گدای هر شبم و کاسه‌گردم و ندهم
به یک نگاه کریمانه‌ات دو دنیا را

مرا ببر بچشم زیر پا مغیلان را
مرا ببر که ببینم به نیزه سرها را

خدا کند که بیایی شبی به روضه‌ ما
شنیده‌ام که به سر سر زدی کلیسا را

خوشا به پنجه راهب که شانه‌ات می‌زد
به آن که برد دل راهبان ترسا را

به پیر‌مرد غریبی که شست گیسویت
گرفت از سر و روی تو خاک صحرا را

خوشا به بزم عزاخانه‌اش که تا دم صبح
شنید پیش سرت روضه‌های زهرا را

چرا برید سرت را به روی دامن من
چرا نشاند به خون این دو چشم زیبا را

چگونه سنگ شکسته جبین و دندانت؟
چگونه زخم ترک داده روی لب‌ها را؟

#حسن_لطفی

@religious_poems

شعر آیینی

29 Sep, 06:55


#۲۱۶۴
1403/7/8


شرابی تلخ دادی اربعین درد سرش با من
بگویی کاش هر دم جرعه‌های دیگرش با من

تو را با هر نسیم کربلا از دور می‌بویم
هوای پر زدن از سمت تو بال و پرش با من

#مجتبی_ربیع_نتاج

@religious_poems

شعر آیینی

27 Sep, 09:15


#۲۱۶۳
1403/7/6


ریسمان رستگاری تار گیسوی علی‌ست
چله تیر و کمان عشق ابروی علی‌ست

زاهد گمراه دور کعبه سنگی نگرد
کعبه عشاق عالم خال هندوی علی‌ست

#پوریا_محمدی

@religious_poems

شعر آیینی

26 Sep, 18:25


#۲۱۶۲
1403/7/5


دویدم دشت را شد از عبور من جنون پیدا
دو پلکی گریه کردم در فراغت گشت خون پیدا

تجرد حجمه دارد یا که ضعف تن نمی‌دانم
درون سینه‌ام این روزها هست از برون پیدا

کدامین درد را پیش تو پشت پرده بفروشم
تو ای نزد تو عالم از برون و از درون پیدا

سپاه جلوه‌ام هر قدر می‌شد تاختم بیرون
بیان خاموش نظر ساکت نفس مخفی جنون پیدا

سه سالی در لباس کودکان مخفی گذر کردم
شدم در کسوت پیران عشق تو کنون پیدا

چرا ویران نباشد خانه من که در آن مجلس
دهانت بود زیر چوب از پشت ستون پیدا

#محمد_سهرابی

@religious_poems

شعر آیینی

22 Sep, 19:41


#۲۱۶۱
1403/7/1


در عزای رقیه محزون
طبق رسم محرّم هر سال

شب سوم شب جنون من است
وسط روضه می‌روم از حال

راستی دختر سه ساله بگو
راز این گنبد سپید تو چیست؟

نکند رنگ گیسوان تو را
دیده باشد کسی زبانم لال؟

#شایان_مصلح

@religious_poems

شعر آیینی

21 Sep, 08:38


#۲۱۶۰
1403/6/31


صاحب حوض کوثر و آب بقا محمد است
آینه در آینه تکرار خدا محمد است

خدا هر آن‌چه بخشد از طفیلی وجود اوست
خالق بی چون و چرای ماسوا محمد است

علی روایتش کند اوّلنا محمد و
اوسطنا محمد و آخرنا محمد است

قبله به سوی مرتضی سجود می‌کند ولی
قبله به وقت هر نماز مرتضی محمد است

کعبه طواف می‌کند پای برهنه گرد او
صفای سنگ وا نهم سعی و صفا محمد است

تربت کربلا اگر شفا دهد به اذن اوست
راز شفای تربت خون خدا محمد است

اگر چه اژدها شود عصای موسای نبی
معجزه کار او بود ذکر عصا محمد است

اقامه نماز ما سوی مدینةالنبی‌ست
قبله‌نمای شیعیان در همه جا محمد است

تربت او مدینه و در همه جا حضور  اوست
مثل خداست ذات او نگو کجا محمد است

ظاهر لوح و قلم و کرسی و عرش جسم اوست
سرّ احد در دل اسرار دعا محمد است

میم میان اسم او تمام راز خلقت است
ذات درون ذات‌ها یقین نما محمد است

فرق میان عابد و شکوه معبود کجاست؟
تمایزش نقطه بود نقطه با محمد است

نبی و صدیق و ولی عاصی و فرزانه و مست
چشم امید همگان روز جزا محمد است

طبیب نوح و آدم و دوای موسی و مسیح
بخوان تو یا من اسمه چون که دوا محمد است

تو را رها نمی‌کند گر چه رهایش بکنی
رفیق روز بی‌کسی در دو سرا محمد است

#سجاد_احمدیان

@religious_poems

شعر آیینی

20 Sep, 16:20


#۲۱۵۹
1403/6/30


خبر آمد که ز معشوق خبر می‌آید
ره گشایید که یارم ز سفر می‌آید

کاش می‌شد که ببافند کمی مویم را
آب و آیینه بیارید پدر می‌آید

نه تو از عهده این سوخته برمی‌آیی
نه دگر موی سرم تا به کمر می‌آید

جگرت بودم و درد تو گرفتارم کرد
غالباً درد به دنبال جگر می‌آید

راستی! گم شده سنجاق سرم دست تو نیست؟
سر که آشفته شود حوصله سر می‌آید

هست پیراهنی از غارت آن شب به تنم
نیم‌عمامه از آن بهر تو در می‌آید

به کسی ربط ندارد که تو را می‌بوسم
که به جز من ز پس کار تو بر می‌آید؟

راستی! هیچ خبردار شدی تب کردم؟
راستی! لاغری من به نظر می‌آید

راستی! هست به یادت دم چادر گفتی
دختر من! به تو چادر چقدر می‌آید

سرمه‌ای را که تو از مکه خریدی بردند
جای آن لخته خونم ز بصر می‌آید

#محمد_سهرابی

@religious_poems

شعر آیینی

19 Sep, 18:32


#۲۱۵۸
1403/6/29


پا پس کشیده‌ایم و دم از جنگ می‌زنیم
از دور دشمنان تو را سنگ می‌زنیم

وقتی که نیستی غم‌مان نیست بیخودی
حرف از غم فراق و دل تنگ می‌زنیم

ما وقت حرف پشت تو با سر دویده‌ایم
اما همیشه وقت عمل لنگ می‌زنیم

یک عمر گریه ندبه دعا اهل کوفه‌ایم
روز ظهور ما به تو نیرنگ می‌زنیم

#شایان_مصلح

@religious_poems

شعر آیینی

17 Sep, 20:09


#۲۱۵۷
1403/6/27


جرمم آن‌جا که لنگر اندازد
گردش از چرخ اخگر اندازد

با چنین جرم خوش‌دلم که خدای
کار محشر به حیدر اندازد

یا علی گر به حشر قنبر تو
کبر را سایه بر سر اندازد

جای دارد که ابر رحمت تو
سایه بر اهل محشر اندازد

این نه وصف تو شد که می‌گویم
در ز افلاک برتر اندازد

قنبرت را همی سزد به خدای
طرح افلاک دیگر اندازد

#ناشناس

@religious_poems

شعر آیینی

15 Sep, 08:53


#۲۱۵۶
1403/6/25


برائت را بخر لعن عمر کن
نماز شب سحر لعن عمر کن

به روی دامن مادر بنه سر
به همراه پدر لعن عمر کن

درون روضه زهرای اطهر
چو می‌سوزد جگر لعن عمر کن

به تعداد تمام ریگ صحرا
به جای هر بشر لعن عمر کن

ندارد گر ثمر سیر و سلوکت
چو می‌خواهی ثمر لعن عمر کن

به هر جا روضه عباس و مشک است
به یاد آن قمر لعن عمر کن

درون جنّتم رفتی کمی بغض
به همراهت ببر لعن عمر کن

به فرزندت وصیت کن دم مرگ
دمادم ای پسر لعن عمر کن

نصیحت کن به هر آشفته‌دل که
شود کامت شکر لعن عمر کن

#سجاد_احمدیان

@religious_poems

شعر آیینی

13 Sep, 19:34


#۲۱۵۵
1403/6/23


رفتم غبار مرقد مولا علی شوم
گفتند قبل تو مه و خورشید در صف‌اند

#نوید_افتاده

@religious_poems

شعر آیینی

12 Sep, 07:15


#۲۱۵۴
1403/6/22


مثل دشتی که ترک خورده و عطشان باشد
از خراسان طلب بارش باران داریم

از سر کفر نگفتیم: شفا دست شماست
ما به دستان شفابخش تو ایمان داریم

یک نجف قسمت ما کن به خدا یک عمر است
غصه جامعه‌خواندن دم ایوان داریم

شک ندارم که پس از مرگ ملائک گویند:
از دل مقبره برخیز که مهمان داریم

ما سراسیمه بپرسیم که آن مهمان کیست؟
و بگویند که مهمان ز خراسان داریم

در بهشت ابدی حبّ وطن چون داریم
خانه‌ای پیش ولی نعمت ایران داریم

#مهدی_وزیری

@religious_poems

1,691

subscribers

8

photos

18

videos