خلاصه برنامه‌های گنج‌ حضور

@razeganjj


در این کانال خلاصه‌ای از برنامه‌های گنج‌‌ حضور که توسط برخی از اعضا تهیه می‌شود، به‌صورت کاملا
مجانی در اختیار همراهان قرار می‌گیرد.
تلگرام:
https://t.me/GanjeHozourMessages

فیسبوک:
https://rb.gy/ei805l

اینستاگرام:
https://rb.gy/7uucer

خلاصه برنامه‌های گنج‌ حضور

12 Oct, 15:03


بی‌نهایت حضرت است این بارگاه
صدر را بگْذار، صدرِ توست راه


(مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۹۶۱)

📝

بارگاه خداوند و باز کردن فضای درون بی‌نهایت است؛ یعنی این ورزش معنوی و کار روی خود و راهی که تو برای یکی شدن با او می‌روی، اِلی‌الْاَبَد ادامه دارد. تو در ذهن خود هیچ مقصدی را تعیین نکن و اگر هنوز زنده نشده‌ای ابیات را تکرار کن که مقصد تو همین راه و پیشرفت تو در هرچه بیشتر تبدیل شدنت به خاصیت نور و خوی خداوندی‌‌ست، چراکه ما جایی نخواهیم رسید و این عمق داشتن تا همیشه ادامه دارد.

«بیت هندسی»



نکته:
بعضی‌ها نمی‌توانند از ذهن خارج شوند، در یک مرحله‌ای از تغییرشان فکر می‌کنند که به آن‌ جایی که باید می‌رسیدند رسیده‌اند، درنتیجه متوقف می‌شوند.


1015151

خلاصه برنامه‌های گنج‌ حضور

12 Oct, 15:03


لاجَرَم کافر خورَد در هفت بَطْن
دین و دل باریک و لاغر، زَفتْ بطن


(مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۶٣)

لاجَرَم: ناچار.
بَطْن: شکم.
زَفت: درشت، فربه.

📝

به ناچار من‌ذهنی‌ کافر که برحسب همانیدگی‌ها عمل می‌کند با هفت شکم و تا آن‌جا که مقدور است و زورش می‌رسد می‌خورد و همانیدگی انباشته می‌‌کند، بنابراین دین و دل او که فضای گشوده‌شده است باریک و لاغر است اما شکم یا مرکزش که پُر از همانیدگی‌ست خیلی بزرگ و فربه است.


1015150

خلاصه برنامه‌های گنج‌ حضور

12 Oct, 15:03


تا خوری زشت و بَری زشت از شتاب
نی مروّت، نی ‌تأنّی، نی ثواب


(مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۶۲)

مروّت: جوان‌مردی.

📝

شیطان تو را می‌ترساند تا هر همانیدگی و هر چیز زشتی که می‌بینی را با شتاب و عجله در گونی ذهنت بگذاری و با آن همانیده شوی که نکند دیگران آن چیزها را ببرند و به تو نرسد؛ بنابراین مروت، انصاف، تأنی، تأمل و حزم نداری و به دنبال کار خیر و ثواب آخرت یعنی فضاگشایی و تبدیل شدن نیستی.


1015149

خلاصه برنامه‌های گنج‌ حضور

12 Oct, 15:03


از نُبی بشْنو که شیطان در وعید
می‌کند تهدیدت از فقرِ شدید


(مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۶١)

نُبی: قرآن.

📝

از قرآن بشنو که شیطان تو را از آینده می‌ترساند و می‌گوید در آینده دچار فقر شَدید خواهی شد؛ یعنی اگر شروع به تکان دادن همانیدگی‌ها و شناسایی آن‌ها کنی، نگران می‌شوی و می‌ترسی، چون هنوز در ذهن هستی ولی اگر ترسیدی باید با ترست روبه‌رو شوی و آن را رها کنی و از تحریکات شیطان نترسی.



«الشَّیطانُ یَعِدُکُمُ الفَقْرَ وَ یَأمُرُکُمْ بِالفَحْشاءِ وَ اللهُ یَعِدُکُمْ مَغفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا وَ اللهُ واسِعٌ عَلیمٌ.»

«شيطان شما را از بينوايى مى‌ترسانَد و به كارهاى زشت وامى‌دارد، درحالى‌كه خدا شما را به آمرزشِ خويش و افزونى وعده مى‌دهد. خدا گشايش‌دهنده و داناست.»

(قرآن کریم، سورهٔ بقره (۲)، آیهٔ ۲۶۸)

توضیح آیه:
ما نباید از بی‌نوایی من‌ذهنی که ما را تهدید می‌کند بترسیم. خدا می‌گوید فضا را باز کنید، اندازهٔ من شوید‌ و مرتب به‌ سوی بی‌نهایت من میل کنید.


1015148

خلاصه برنامه‌های گنج‌ حضور

12 Oct, 15:03


زآن‌که شیطانش بترسانَد ز فقر
بارگیرِ صبر را بِکْشَد به عَقْر


(مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۶٠)

بارگیر: حیوانی که بار حمل می‌کند؛ مرکوب، کجاوه.
عَقْر: پی کردن: بُریدنِ دست و پای شتر به منظورِ ذبح و نَحْرِ او.

📝

برای این‌که شیطان انسان را از فقر یعنی از دست دادن همانیدگی‌ها می‌ترساند، بنابراین بارگیرِ صبر را فلج کرده، پاهایش را می‌شکند و انسان نمی‌تواند صبر کند. [صبر در این‌جا به بارگیر تشبیه شده‌است یعنی بَرندهٔ بار است.]


1015147

خلاصه برنامه‌های گنج‌ حضور

12 Oct, 15:03


کاین تأنّی پرتوِ رحمان بُوَد
وآن شتاب از هَزّهٔ‌ شیطان بُوَد


(مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۵۹)

تأنّی: آهستگی، درنگ کردن، تأخیر کردن.
هَزّه: تکان دادن، در این‌جا به‌معنیِ تحریک و وسوسه.

📝

درنگ کردن، فضاگشایی، صبر و حزم نشانهٔ تابش نور خداست. معمولاً هر کاری در ذهن می‌کنیم از روی شتاب است. این شتاب از وسوسه و نیروی محرکهٔ شیطان و نماینده‌اش در ما، من‌ذهنی‌ است.



حدیث

«اَلتَّأَنّي مِنَ اللهِ وَ الْعَجَلَةُ مِنَ الشَّيْطانِ.»

«درنگ از خداوند است و شتاب از شیطان.»


1015146

خلاصه برنامه‌های گنج‌ حضور

12 Oct, 15:03


که تأنّی هست از رحمان یقین 
هست تعجیلت ز شیطانِ لعین


(مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۳۴۹۷)

تأنّی: آهستگی، درنگ کردن، تأخیر کردن.

📝

زیرا این صبر، درنگ و فضاگشایی حتماً از طرف خداوند است و بدین معنی‌ست که نیرو و کن‌فکانِ خداوند کار می‌کند و عجله، اضطراب، سؤال کردن و بحث کردن برای آن چیزی که زود می‌خواهی به آن برسی، از شیطان است.


1015145

خلاصه برنامه‌های گنج‌ حضور

12 Oct, 15:03


جهدِ فرعونی چو بی‌توفیق بود
هرچه او می‌دوخت، آن تَفتیق بود


(مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۸۴۰)

تَفتیق: شکافتن.

📝

از آن‌جایی که جهدِ فرعونی یعنی تلاش با عقل من‌ذهنی و مرکز جسمی، امری بی‌توفیق و بدون موفقیت است و هر کاری کند ایجاد درد خواهد کرد، پس هرچه را انسانِ همانیده با سبب‌سازی ذهنش بدوزد، در نهایت توسط زندگی شکافته شده و از بین می‌رود؛ چراکه او با عقل من‌ذهنی و هشیاری جسمی عمل کرده‌است. [مثلاً اگر انسان با من‌ذهنی رابطه یا شغل خوبی به‌ دست آورد که واقعاً برکت داشته باشد تا از طریق آن به خوشی‌های این‌جهانی برسد، هیچ یک از این‌ها به نتیجه نخواهد رسید.]

«بیت هندسی»


1015144

خلاصه برنامه‌های گنج‌ حضور

12 Oct, 15:03


آبِ بی‌حد جویم و آمن شَوَم
تا ابد در امن و صحّت می‌روم


(مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۲۲۸۶)

📝

من دیگر به برکهٔ ذهن قناعت نمی‌کنم، بلکه آب اقیانوسِ یکتایی را می‌جویم و در این فضای بی‌نهایت باز که منزل اصلی‌ام است، در امنیت، آسایش و سلامتی تا ابد ساکن می‌شوم.


1015143

خلاصه برنامه‌های گنج‌ حضور

12 Oct, 15:03


من نسازم جز به دریایی وطن
آبگیری را نسازم من سَکَن


(مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۲۲۸۵)

سَکَن: ساکن شدن، آرمیدن، جای‌ گرفتن در خانه.

📝

من به‌ جز دریا، به‌ جز فضای یکتایی در هیچ جای دیگر وطن نخواهم گزید و هرگز در آبگیر ذهن منزل نخواهم کرد.



نکته:
بهتر است که ما نیمه‌عاقل بشویم و بالاخره خودمان را به مُردگی بزنیم تا صیادان نتوانند از ما استفاده کنند و خودمان را به آب بسپاریم تا به دریا برسیم. اگر عاقل نیستیم، دیگر ماهیِ احمق نشویم.


1015142

خلاصه برنامه‌های گنج‌ حضور

12 Oct, 15:03


باز می‌گفت او که گر این بار من
وارَهَم زین محنتِ گردن‌شکن

(مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ٢٢٨۴)

📝

آن ماهی یا انسانی که من‌ذهنی دارد با خودش می‌گفت، اگر این بار از این رنج و درد گردن‌شکن رهایی پیدا کنم.

[ادامه در بیت بعد]


1015141

خلاصه برنامه‌های گنج‌ حضور

12 Oct, 15:03


او همی‌گفت از شکنجه وز بلا
همچو جانِ کافران قالُوا بلیٰ


(مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۲۲۸۳)

📝

او به‌ علت این‌که دچار شکنجه و بلا شده بود، مانند جان کافران که می‌گفتند: بله، می‌گفت، بله.[البته که هشداردهنده و بیم‌دهنده آمد، البته که پیغمبران و اولیا، همین‌طور بزرگان و عارفانی مثل مولانا آمدند ولی ما گوش نکردیم و گفتیم که از آن‌طرف وحی نمی‌آید و شما بزرگان در گمراهی هستید.]



«قَالُوا بَلَىٰ قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَ قُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ كَبِيرٍ.»

«
گويند: چرا، بيم‌دهنده آمد، ولى تكذيبش كرديم و گفتيم: خدا هيچ چيز نازل نكرده‌است؛ شما در گمراهى بزرگى هستيد.»

(قرآن کریم، سورهٔ مُلک (۶۷)، آیهٔ ۹)


1015140

خلاصه برنامه‌های گنج‌ حضور

12 Oct, 15:03


او همی‌جوشید از تَفِّ سَعیر
عقل می‌گفتش: اَلَم یَأْتِکْ نَذیر؟

(مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ٢٢٨۲)

تَفِّ سَعیر:حرارتِ سوزان.

📝

آن ماهی احمق از حرارتِ آتشِ سوزان دردها می‌جوشید و عقلش در آن حال به او می‌گفت: «آیا هشداردهنده‌ای نزدِ تو نیامد؟»



نکته:
ما هم اگر توی ذهن بمانیم، عمل نکنیم، حرف مولانا را نشنویم، جهد نکنیم، مسئولیت قبول نکنیم، گره‌های وزنهٔ پایمان را خودمان باز نکنیم و حواسمان به خودمان نباشد، بیت‌های مولانا را نخوانیم و این‌ها جذب جانمان نشود، در این‌ صورت در ماهی‌تابه‌ٔ دردهای این جهان سرخ خواهیم شد و همین حرف‌ها را خواهیم زد.



«وَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ ۖ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ.»

«و براى كسانى كه به پروردگارشان كافر شده‌اند عذاب جهنم باشد و جهنم بد سرانجامى است.»

«إِذَا أُلْقُوا فِيهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِيقًا وَ هِيَ تَفُورُ.»

«چون در جهنم افكنده شوند، به جوش آيد و بانگِ زشتش را بشنوند.»

«تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ ۖ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ.»

«نزديک است كه از خشم پاره‌پاره شود. و چون فوجى را در آن افكنند، خازنانش گويندشان: آيا شما را بيم‌دهنده‌اى نيامد؟»

(قرآن کریم، سورهٔ مُلک (۶۷)، آیهٔ ۶-۸)


1015139

خلاصه برنامه‌های گنج‌ حضور

12 Oct, 15:03


بر سرِ آتش، به پشتِ تابه‌ای
با حماقت گشت او هم‌خوابه‌ای

(مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ٢٢٨١)

📝

آن ماهی در میان آتش در تابه قرار گرفت و یار و قرین حماقت و نادانی شد. [مولانا بستر این دنیا که پر از درد است را به تابه تشبیه می‌کند که انسان در حرارت زیاد و سوزان آن می‌سوزد.]


1015138

خلاصه برنامه‌های گنج‌ حضور

12 Oct, 15:03


دام افگندند و اندر دام ماند
احمقی او را در آن آتش نشاند

(مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۲۲۸۰)

📝

ماهیگیران دام افکندند و آن ماهی را گرفتند؛ احمقی او را به آتشِ دردها و هلاکت کشاند.



نکته:
هر کسی که در این جهان در دام همانیدگی‌ها و دردها گرفتار می‌شود نادان است. اما اگر عاقل یا نیمه‌عاقل باشد، با توجه به داستان سه ماهی در مثنوی، از ذهن بیرون می‌رود.


1015137

خلاصه برنامه‌های گنج‌ حضور

12 Oct, 15:03


از چپ و از راست می‌جُست آن سَلیم
تا به جَهدِ خویش بِرْهانَد گلیم


(مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۲۲۷۹)

سَلیم: در این‌جا به‌معنی احمق و کودن است.

📝

آن ساده‌دل، از چپ و راست مدام این‌ور و آن‌ور می‌پرید تا شاید خود را به‌ وسیلهٔ جهد و فکر خودش از آبگیر نجات دهد و گلیم خود را از آب بیرون آورد ولی نمی‌شد.


1015136

خلاصه برنامه‌های گنج‌ حضور

12 Oct, 15:03


غَلْط‌غَلْطان رفت پنهان اندر آب
ماند آن احمق همی کرد اضطراب

(مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ٢٢٧٨)

📝

آن ماهیِ نیمه عاقل، غلت‌غلتان و پنهان از چشم صیادان و مردم فضاگشایی‌ کرد، خود را به آب انداخت، به سوی دریا رفت و جان خود را نجات داد امّا آن ماهی احمق و نادان در حالی که مدام از روی ترس و اضطراب و دردهای من‌ذهنی‌اش تکان می‌خورد، در آن آبگیر باقی ماند.


1015135

خلاصه برنامه‌های گنج‌ حضور

12 Oct, 15:03


پس گرفتش یک صیادِ ارجمند
پس بر او تُف کرد و بر خاکش فگند


(مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۲۲۷۷)

صیادِ ارجمند: صیّادِ ماهر و حاذق.

📝

یک صیاد بلند‌مرتبه، او را از آب گرفت، بر او تُف انداخت و او را روی خاک پرت کرد. [تا شاید آن ماهی تکان بخورد و آن‌ها متوجه شوند که آیا واقعاً مرده یا نه.]


1015134

خلاصه برنامه‌های گنج‌ حضور

12 Oct, 15:03


شاد می‌شد او از آن گفتِ دریغ
پیش رفت این بازی‌ام، رَسْتَم ز تیغ

(مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۲۲۷۶)

بازی: حیله و نیرنگ.

📝

آن ماهی از افسوس خوردن ماهیگیران شاد شد و پیشِ خود گفت: فنم درست پیش رفت؛ یعنی نقش مُرده را خوب بازی کردم، آن‌ها قبول کردند که من مرده‌ام، بنابراین از تیغ آنان و از سرخ شدن در ماهی‌تابهٔ دردهای این جهان رَستم.



نکته ۱:
قبل از ما من‌های ذهنی به این‌جا آمده‌اند و همهٔ آن‌ها نمایندهٔ شیطان هستند. آن‌ها می‌خواهند کسانی را که وارد این جهان می‌شوند مثل خودشان کنند و آدم‌هایی مثل مولانا ما را نسبت به این موضوع بیدار می‌کنند.

نکته ۲:
شما نگاه کنید به خودتان اگر پنجاه سالتان است، خواهید دید که در اثر گوش کردن به حرف‌های جامعه مقدار زیادی خودتان را زیر درد بُردید و کلی درد دارید. این‌ دردها را شما درست کردید برای این‌که من‌ذهنی را این‌طوری تربیت کردند. یعنی جامعه من‌ذهنی را تربیت می‌کند، من‌ذهنی هم یعنی ایجاد درد و مسئله.


1015133

1,038

subscribers

814

photos

332

videos