آئورت

منتشر شد

"اسپری قهوه" ، اولین داستان کوتاه از مجموعه داستان "جانِ وَر" است.
قصه در شهر آبادان اتفاق می افتد و مواجهه ی فرزند یکی از  قهرمان های جنگ ایران و عراق با فیلمی سینمایی است که از ماجرای قهرمانی پدرش ساخته می شود.
در این داستان، زندگی فلاکت بار و واقعی پسر ، در مقابل نگاه بیرونی به قهرمانی اسطوره ای پدر، قرار گرفته است. تا حدی که پسر، قهرمانی پدر را بر نمی تابد و حتی او و قهرمانی اش را بدلیل نابود کردن زندگی شان، با کنایه زیر سوال هم می برد. سوالی که ذهن بسیاری دیگر را نیز در مورد جنگ و عواقب آن، مشغول کرده است.
آنچه از جنگ نمادسازی و تبلیغ شده، با آنچه واقعا جنگ به روز بازماندگان و انسانهای گمنام آسیب دیده از جنگ آورده، با رگه هایی از طنزی تلخ و گزنده روایت می شود.
و برای این روایت ضد جنگ، کجا بهتر از آبادان؟
...
#جان_ور
#علی_صالحی_بافقی
#نشر_هیلا گروه انتشارات #ققنوس
@qoqnoospub

9️⃣0️⃣7⃣

مدت‌ها بود که به شکلی غریزی متوجه شده بودم که هر کاری هم که بکنیم، هر چیزی هم که بگوییم، هر چیزی هم که داشته باشیم اولین چیزی که حضور ما را در برابر دیگری تثبیت می‌کند بدن ماست. متوجه شده بودم روزهایی که بهتر به نظر می‌رسم بدون این که تلاش خاصی بکنم حتی پدر و مادر و خواهرم هم بیشتر دوستم دارند چه برسد به غریبه‌ها. برای آن سن و سال معرفت زیادی تلخی بود. چون واقعا نمی‌دانستم برای لاغری بیش از حدم یا رنگ تیره‌ی پوستم یا موهای زیادی مجعدم یقه‌ی چه کسی را باید بگیرم ...
من برای اینکه بگویم وجود دارم باید تلاش مضاعفی می‌کردم. باید خیلی درس می‌خواندم یا خیلی خوب حرف می‌زدم یا خیلی نمایشی فوتبال بازی می‌کردم یا زیادی شجاع می‌بودم. هنوز نمی‌دانستم با آن بدن لاغر و سیاه و ظریف چه کارهایی می‌شود کرد که حضور تنانه‌ی مرا آسان‌تر و آسوده‌تر کند. اما مشکل فقط حضور تنانه‌ی من نبود. آن روزها گمان می‌کردم هنری که دوستش دارم هم زیادی دارد رنجم می‌دهد و تازه تنها مخاطبش یعنی نسیم هیچ درکی از رنج کار شاعری ندارد. مکرر از خودم می‌پرسیدم چرا گفتن یک شعر کوتاه آن قدر عذابم می‌دهد؟ واقعا چرا باید از میان هنرها انتزاعی‌ترینشان سهم من می‌بود؟
من نمی‌توانستم چیزی را به او نشان دهم یا او را یک‌جورهایی در خلقش شریک کنم.

👤 مهدی ربّی
💟 کانال آئورت @poetheart

📚 #کلیات_سعدی_اهوازی

کانال آئورت @poetheart

جانِ وَر
مجموعه داستان کوتاه
علی صالحی بافقی
انتشارات ققنوس
...
#جان_ور
#علی_صالحی_بافقی
...
خرید اینترنتی کتاب "جان ور" از سایت نشر ققنوس:
https://qoqnoos.ir/Fa/%D8%AC%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%B1

9️⃣0️⃣6⃣

اسم خیلی چیز ها و کس ها را می شود روی خیابان ها دید، درست مثل تهران. برعکس فیلم های آمریکایی که آدرس خانه ها در نیویورک یا لندن یکی دو تا عدد است و بس. مثلاً خیابان فلان برادوی پلاک صد. من ترجیح میدهم اسم آدم ها و پرنده ها و گل ها و این چیزها را روی محله و کوچه و خیابان بگذارند. حتی اگر هر چند سال یک نفر بیاید روی کار و اسم ها را عوض کند.
دوست دارم هیچ وقت نفهمیم بهستان و گلستان و بوستان و بهارستان و نیستان و دشتستان و نگارستان چندم کدام یکی است. این، آرزوی بزرگی نیست که وقتی تو می گویی بهار، بروم سراغ شوخی های خنک همیشگی که ملک الشعرای بهار، یا بهار شیراز یا بهار. اگر این اسم ها نباشد نقشهٔ نیم کیلویی گیتاشناسی به چه درد می خورد؟ نقشه را چاپ کرده اند که در آن دنبال کوچه ها بگردیم. مثلاً همه کوچه هایی که اسم تو را دارند، مریم.

👤  رامین فروزنده
💟 کانال آئورت @poetheart

📚 #خداحافظ_مندلیف

کانال آئورت @poetheart

9️⃣0️⃣5️⃣

هیچ‌وقت یکی را با همه‌ی وجودت دوست نداشته باش!
یک تکه از خودت را نگه‌دار برای روزهایی که هیچ‌کس را به جز خودت نداری.

👤  هاروکی موراکامی
💟 کانال آئورت @poetheart

📚 #کافکا_در_کرانه

کانال آئورت @poetheart

9️⃣0️⃣4️⃣

وقتی بچه ای، برای این که پیرو جمع نباشی، با این جمله بهِت حمله می‌کنن: “اگه همه از بالای پل بپرن پایین، تو هم باید بپری آخه؟”.

ولی وقتی بزرگ می‌شی، یهو متفاوت بودن با بقیه، جرم به حساب می‌آد و مردم می‌گن: “هی ! همه دارن از روی پل می پرن پایین، تو چرا نمی‌پری؟”

👤استیو تولتز    
💟 کانال آئورت @poetheart

📚 #جزء_از_کل

کانال آئورت @poetheart

9️⃣0️⃣3⃣

تلخ‌ترین اندوه‌ها، یادآوریِ شادی‌هایِ گذشته است.

👤 جبران خلیل جبران   
💟 کانال آئورت @poetheart

📚 #ماسه_و_کف

کانال آئورت @poetheart

سال نو خجسته 💚
...
غم آشامان، دلِ دریاوَشی دارم؛ نهنگ آسا
...
شعر از: #حزین_لاهیجی

9️⃣0️⃣2⃣

امید، گاهی به تمام حماقت‌ها، معنای متعالی ابلهانه‌ای می‌بخشد.
مثل امید به تغییر چیزهایی که به زبری پوست کرگدن شده اند ولی آدم روی آن، لایه ای کرم می‌مالد، به نازکی بلاهتش.

👤 زهرا عبدی   
💟 کانال آئورت @poetheart

📚 #ناتمامی

کانال آئورت @poetheart

علی صالحی بافقی نویسنده برگزیده جایزه مهرگان ادب برای مجموعه داستان کوتاه "چیدن یال اسب وحشی" - آبان‌ماه 1402

https://t.me/mehreganprize_fa

حتی نبودنت را دوست دارم
که چیزی درباره ی توست
شبیه سکوت
تنهایی
درد
و لذت های دیگر.
...
شعر و عکس #علی_صالحی_بافقی

دو مجموعه داستان ،«فلامینگوهای بختگان» و «چیدن یال اسب وحشی» در سایت و اپلیکیشن #طاقچه، در دسترس قرار گرفت.
...
#فلامینگوهای_بختگان
#چیدن_یال_اسب_وحشی
#علی_صالحی_بافقی
#نشر_مرکز
@taaghche_books