يا دری را شده با سر بزنی ، وا نکنند؟!
پشت در ، بيد بلرزی و به جايی برسی
که تهِ فاجعه پرپر بزنی ، وا نکنند؟!
روی يک پله ، درِ خانهی بیفرجامی
بتپی، قلب کبوتر بزنی ، وا نکنند؟!
تو بدانی که يکی هست که بیطاقت توست
باز تا طاقت آخر بزنی ، وا نکنند؟!
خندهای کردم و گفتم : دل من! گريه نکن
تو اگر صد شب ديگر بزنی ، وا نکنند!
اين در بسته ، عزيز دل من! بسته به توست
شده باور کنی و در بزنی ، وا نکنند...
🍃🤍
❀✦• @poem_Club0 •✦❀