دورهمی قاطی پاتی (پینک‌آیدیا)

#پیام_ناشناس
اول بار که پریود شدم به مادرم گفتم ،اونم بهم یه نوار بهداشتی داد گفت میدونی چجوری ازش استفاده کنی ؟ منم خیلی خجالت میکشیدم سریع گرفتم گفتم اره بابا بلدم🥲 بعد من اسکلللل فکر میکردم باید اون قسمت چسبیش رو بچسبونیم به خودمون خلاصه که همونجوری چسبوندمش به خودم و شورت پوشیدم و رفتم تو پذیرایی🤣بعد چند دقیقه احساس کردم شورتم خیس شده نگاه کردم دیدم نم داده قطره ها ار زو چسبش سر میخوردن🤣با خودم گفتم ای بابا و باز دوباره یکی دیگه اورم و همونجوری بستم🥲بعد از سه بار دیگه رفتم توی حموم لخت نشتسم و خیره به افق بودم که ای خاک بر سرم چطور تا اخر عمر اینجوری زندگی کنم🤣حدود یه ساعتی توی حموم بودم مادرم اومد در زد گفت چرا بیرون نمیایی از حموم چیشده 🫤منم با گریه گفتم من نمیتونم اینجوری زندگی کنم بابا این هی نم پس میده 😩😩مادرم شک کرد گفت مگه چجوری میبندیش منم گفتم اینجوری☹️ اونم گفت اخه کسخلللللل…..

@HarfBeManBot

#پیام_ناشناس
سلام
یه داستان فاکینگی درباره پریودیمممم
من اوایل پریودیم بود
و هر سری هم پریود میشم پدرم میفهمه
و کاری به کارم نداره یا یچیزی میخره
بعد ما میخواستیم بریم باغمون
من اوم تایم پارچه گذاشته بودم(یکی از لباسامو برش زدم با قیچی و رو میزم بود)
نوار گذاشتم
پارچمو پیچیدم گذاشتم رو میز تا بندازمش
داشتم مانتو میپوشیدم بابام اومد تو
داشت اذیتم میکرد
مامانمو صدا زد گف بیا ببین دخترت لباسشو قیچی زده
من اومدم سری پارچه رو بگیرم که نگیره
پارچه رو کشیدم همانا کشیده شدن خون رو میزم همانا
بابام دیگه سرشو بلند نکرد و خودشو زد به علی چپ و رفت مامانمو صدا زد
منم محو شدم🙂💔

@HarfBeManBot

#پیام_ناشناس
خوش به حالتون انقد خونوادتون پایه ن
من دفه اولی که پریود شدم فک کردم نماز نخوندم خدا داره تنبیهم میکنه 🥴 هی میرفتم لباس عوض میکردم نماز میخوندم دعا میکردم خدا منو ببخشه 😂 مامانمم یکم مریض بود در حالت عادی هم جرات نمیکردم بهش چیزی بگم چون دعوا میکرد و گاها کتکم میخوردم خلاصه دیگه آخرش دیدم نماز جواب نمیده رفتم به مامانم با ترس و لرز گفتم فقط نگام کرد هیچی نگفت منم همینجوری رفتم دراز کشیدم و کلی به مغزم فشار آوردم تا خودم به ذهنم رسید نکنه پریود شدم باز رفتم مامانمو صدا کردم گفتم مامان پریود شدم؟ گفت آره 😐 خیلی سم بود خدایی😂

@HarfBeManBot

#پیام_ناشناس
حالا که بحث پریوی داغه باید بگم اولین باری که پریود شدم ظهر بود وسط بازی باعروسکام بودم حدودا13 سالم بود رفتم سرویس دیدم بلههه خونیه😕
رفتم مامانمو بیدار کردم بهش موضوع گفتم حالا مامانم هول کرده بود من داشتم دلداریش میدادم که اشکالی نداره مامان برای همه خانم ها پیش میاد دیگه من بزرگ شدم خانم شدم😬💔

@HarfBeManBot

#پیام_ناشناس
تا بحث پریودع بگم ک این سوتی منو داداشمه😭😂 من اون اوایل کلاس هشتم ک شدم همیشه تو خواب پس میدادم آقا یکبار تابستون بود طبق عادت ما تو حیاط خیاری خوابیده بودیم داداش کوچیکه همیشه کنار من بود آقا ما صبح دیر بیدار شدیم دیدیم بله پس دادیم باز
کلی ناراحت دیدم داداشم داره نگا می‌کنه گفتم چیزی نیس خون دماغ شدم اینا رفت تو خونه دیگه منم جمع و جور کردم دیدم هی تا اخر شب داداشم بغض داره و همش تو خودشه من یچیزی میگفتم بهش سریع انجام میده
پسر عموم ک از قضا اون تایم کراشمم بود ( الان شوهرمه🥰😂) اومد خونمون بابام بود اون یکی پسر عموم داداش بزرگترم سفره شام رو انداختیم اینو هی میگف نمیخورم سیرم آقا این شوهر منم گف چیشدع تو انقد ناراحتی همانا اینو گف داداشم زد زیر گریه هی داد میزد ابجی خونریزی داخلی کرده داره میمیره توروخدا نزار بمیره 🤣🤣🤣🤣انقد گف همه فهمیدن منم انگار جن زده ها وایساده بودم سرپا
خلاصه ک همه تایم پریود منو یاد گرفتن دو روز بعد از اون هم پسر عموم بهم پیشنهاد داد رل زدیم و الان یه نینی چهار ماهه هم داریم 🥹🥹🥹🥹

@HarfBeManBot

داشتن پدر خوب یکی از بهترین نعمت های الهیه🚬 قدرشو‌نو بدونید و سفت بغلشون کنید

#پیام_ناشناس
گریه چیه،خاک رفته تو چشمام بابا (((:
منی که جلو بابام حتی باید شال سرم کنم😂
قبلا میگفت چادر رنگی باز خوبه به شال راضیه😍💔

https://t.me/pinkideaachln/677

@HarfBeManBot

#پیام_ناشناس
تا بحث پریودی هست منم بگم
من چند روز بود دلدرد گرفته بودم گفتم شاید باز چیزی خوردم معدم درد گرفته قرار بود چند روز بعدش برم مسافرت
یه شب ما خوابیدیم دقیقا روز قبل سفر من پریود شدم کل شلوارم تا زانو خیس بود اصا یه وضعی بود بعد مثل چی گریه میکردم آروم نمی گرفتم دختر خالم اومد گفت مواظبش باش زود به زود نوار بهداشتی شو عوض کنه منه خنگ نفهمیدم هر قطره که میومد سریع عوض میکردم تو ۲ ساعت ۲ تا بسته رو تموم کردم😂
بعد شبا دخترای فامیل آموزش میدادن چجوری بخوابم
ولی خب باحال بود

@HarfBeManBot

#پیام_ناشناس
من بار اولی که پریود شدم عید بود سفر ایران نبودیم منم نمیدونستم قراره بشم که هیچکدوم از خانوما لطف کرده بودن پد برا مواقع اضطراری برنداشته بودن 😭😂
خلاصه که کل خاندان که باهم رفته بودیم همون شب فهمیدن من پریود شدم چون مامانم زنگ زده بود تک تکشون ببینه اونا دارن یا نه ، فرداش یا پسفرداش بود (دقیق یادم نی) تو خواب پس داده بودم صبحش گریم گرفته بود بابام وایستاده بود کنارم دلداریم میداد میگفت چرا گریه میکنی ، این یعنی الان بزرگ شدی خانوم شدی 🥲
همون شد کلا راحتتر شدم جلو بابام :)

@HarfBeManBot

#پیام_ناشناس
سلام
در رابطه به پریود بگم منم خونه خواهرم(همسایمونه) پریود شدم و میدونستم داستانش چیه
اینقدر ذوق کردم که غیر مامانم اینا رفتم به دوستم و مامانش و معلم کلاس قرانم گفتم
میخواستم تو کوچه با بلندگو بگم که مامانمم منهدمم کرد😂😂😂
ولی خدایی دم اون معلم قرانه دم که برامون بعنوان یه تولد دوباره تعریف کرد و گفت تاریخش یادتون باشه و جشن بگیرین❤️

@HarfBeManBot

#پیام_ناشناس

راهنمایی که بودم از مدرسه اومدم رفتم دسشویی ،اومدم بیرون گفت اخیشششش بعد دوروز ریدم!
بعد دیدم پشت سرم مــرد همسایمون اومده داره شیرآب تعمیر میکنه
تو سکوت فقط زل زدیم به هم
آبروم رفت از خجالت برگشتم رفتم تو دسشویی

@HarfBeManBot

#پیام_ناشناس
دوستم پیش ما از سکسش مو به مو تعریف میکرد
از لحظه ورود آلت شوهرش تا خروجش
یعنی الان همه ما میدونیم علی آقا پوزیشن داگی رو بیشتر از همه دوست داره
و از کاندوم خوشش نمیاد🤦🏻‍♀️
یه بار شوهرش اومد دنبالش ناخوداگاه همه مون زدیم زیر خنده
از اون جا آدم شد دیگه هیچی تعریف نکرد

@HarfBeManBot

#پیام_ناشناس
من 14سالم بودم وقتی از خواب بیدار شدم دیدم یه لکه خون رو شرتمه اومدم دراز کشیدم پاهاموزدم به دیوار که نیاد،میدونستم پریود شدم ولی فک میکردم اگه پاهامو بالا بگیرم دیگه نمیاد😲
بابام امد دیدبهش گفتم اینجوره
گفت اسکول مبارکه😂 رفت کیک خرید آورد با مامانم سه تایی جشن گرفتیم

@HarfBeManBot

#پیام_ناشناس
روز دوم یا سوم بود بعد عقدمون (ازدواج سنتی ) این مرد اومد خونمون نشسته بودیم دور هم چایی میزدیم
پدر ما یه بیب ازش در رفت انداخت گردن من 😐 برگشت خیلی جدی گفت مهسا چه کاریه میکنی؟
چایی پرید تو حلقم گفت بابا این صداش مردونه بود چی میگی
برگشت سمت شوهرم گفت میبینی داماد؟ همیشه میزنه در میره گردن نمیگیره
😐😐😐😐
دیگه داشتم اشکم در می اومد گفتم به مولا کار من نبووووود😭😂
این پسر بدبخت هم که تازه به جمع خانواده ما اضاف شده بود روش نمیشد بخنده😂 ازفشار داشت میترکید
اینم از بابای آبرو بر ما

@HarfBeManBot

#پیام_ناشناس
عاغا ما مسافرت بودیم ۱۰روز اینا با خانواده بعد همش خیاری میخابیدیم من وشوهرم مکان نداشتیم برای سکس گذشت تا اومدیم ی ویلا گرفتیم اتاق خواب جداداشت ماهم که دود از کلمون از حشری بودن میزد بیرون تا رفتیم تشک انداختیم و لباسامون و‌دراوردیم منم با شدت زیاد اومدم چیزشو بخورم ادامس تو دهنم بود صاف چسبید به سرش😐فک کن تا۱۰دقیقه فقط از شدت خنده داشتیم زمین و گاز میزدیم🤣🤣🤣🤣🤣

@HarfBeManBot