باز یک شب پاییزیِ دیگه رسید و تکجو واقعی نشد، باز یک شب دیگه بدون تکجو..
یک شب دیگه بدون اینکه من انقدر ممه های تکجو رو بخورم که باد کنن؛ یک شب دیگه بدون اینکه من دستام به ممه های تکجو بخورن
یک شب دیگه بدون ممه های تکجو تو دهنم..
تکجو تو بخدا اگه گیرت بیارم، همه ممه هاتو آب میکنم انقدر ممههاتو لیس بزنم که منو ببینی جیغ بکشی فرار کنی اگه من گیرت بیارم اون ممه های شکلاتیت رو بخدا یکاری میکنم ازشون شیرکاکائو بزنه بیرون
شب های تیره و تار بدون ممه های تکجو بخیر💕