نردبان فقاهت

@nardebane_feghahat


رضاحسینی

ارتباط با ادمین

@Rezaaa_hosseini

انتشار مطالب حوزوی، دروس خارج فقه و اصول، تدریس علوم دینی
مطالب فقط جهت تبادل اندیشه و تفکر است و الزاماً نظر بنده نیست.

کانال دیگر بنده:

مرقاة الأخبار
@Merghat_Al_Akhbar313

نردبان فقاهت

21 Jan, 00:24


✳️ #وطئ_الحسنان (3)

🔹 محقّقین در مورد عبارتِ «حَتَّى لَقَدْ وُطِئَ الْحَسَنَانِ» اختلاف‌نظر دارند. برخی معتقدند که مقصود از «حسنان» در این عبارت، حضرت مجتبی و سیدالشهدا (علیهما‌ السلام) هستند و برخی این دیدگاه را نپذیرفته‌اند، زیرا:
۱) چنین توصیفی را هتکِ مقام آن دو بزرگوار می‌دانند.
۲) قضیه‌ بیعت در سال ۳۵ هجری اتفاق افتاده و در آن سال حسنین (علیهما‌السلام) هر یک حدوداً سی‌سال داشته‌اند، لذا تصوّر این که به جهتِ شدّتِ ازدحام و تدافع مردم برای بیعت، آن دو بزرگوار زیر دست و پا قرار گرفته‌باشند، بعید به نظر می‌رسد.

🔸 لذا در هامشِ امالی شیخ طوسی و هامشِ کتاب مرحوم رضی تذکر داده شده که مقصودِ از حَسَنان در عبارت فوق، می‌تواند «إبهامان» باشد.

🔹 «قُرْفُصَاءَ» در لغت عرب، نوعی نشستن است که در آن کف پا را به زمین بگذارند و زانوی خود را بغل کنند. مثلاً اگر چنین کیفیتی یا صُوَر دیگری را تصوّر کنیم، معنای عبارت واضح خواهد شد.

🔹 لکن برخی مراد حضرت را حسنین (علیهما‌ السلام) دانسته‌اند و معتقدند که این تعبیر، کنایه از شدت ازدحام و تدافع (فشار) در هجوم برای بیعت بوده (و معنای حقیقی آن قصد نشده که لزوماً زیر دست و پا قرار گرفته‌ باشند)
فرض بفرمایید که در روز اربعین در جوار ضریح اباعبدالله (علیه‌السلام) زحام و شلوغی عجیبی است، شما می‌گویید: «تحت أقدامِ جمعیت قرار گرفتم!» واضح است که چنین تعبیری حاکی از یک توصیفِ حقیقی نیست!
خلاصه آن‌که: برخی این معنا را محتمَل دانسته‌اند.

@Nardebane_feghahat

نردبان فقاهت

21 Jan, 00:24


✳️ #وطئ_الحسنان (2)

🔹 «الحسنان» الحسن و الحسين...
و قال القطب الراوندي: «الحسنان‌: إبهاما الرِجْل» و هذا لا أعرفه.

📚 شرح نهج‌البلاغة، ابن‌ابي‌الحديد ج1 ص200

@Nardebane_feghahat

نردبان فقاهت

21 Jan, 00:24


✳️ #وطئ_الحسنان (1)

🔹 هجوم برای بیعت با امیرالمؤمنین به حدی زياد بود كه فرمود: «حَتَّى لَقَدْ وُطِئَ الْحَسَنَانِ» (تا اين كه دو شستِ پايم پايمال شد)

🔸 سيد مرتضي از بعضِ اهل لغت نقل مي‌كند كه عرب به انگشتِ ابهام «حسن» می‌گويد، تثنيه آن "حسنان" است.[شرح ابن‌ميثم بحراني، ج1 ص265] و معناي جمله چنين است: فشار جمعيت به حدّی بود كه دو انگشتِ ابهامِ من پايمال شد.

🔹 البته برخی «حسنان» را امام مجتبي و سيدالشهداء (علیهما‌ السلام) گرفته‌اند، اما با توجه به استعمالِ فعلِ مجهول و موقعيت سني آن دو حضرت بعيد به نظر مي‌رسد؛ زيرا در آن زمان امام حسن و امام حسين بچه نبودند كه پايمال شوند، لكن چون در اطراف حضرت بودند ممكن است بگوييم جمعيت به حدی بود كه مثل اين كه آنها زير پاها قرار گرفتند.

📚 درس‌هايی از نهج البلاغه، آیت‌الله منتظری، حسينعلی ج2 ص57

@Nardebane_feghahat

نردبان فقاهت

21 Jan, 00:22


✔️ علامه محمد تقی مجلسی(ره):

🔹 و در حديث ضعيفى نيز نديديم كه از حضرات ائمه هدى (صلوات اللَّه عليهم) ترك اولىٰ صادر شده باشد و آن چه سعدى شيرازى ذكر كرده است از خطاى حضرت اميرالمؤمنين (صلوات اللَّه عليه) در مسأله، از مفترياتِ عوام عامه است...

🔸 پس ظاهر شد كه آنهايى كه اين افترا بسته‌اند، از خوارج بدترند و گمان ندارم كه سعدى نفهميده ذكر كرده باشد، بلكه چون «خواجه نصير الملة و الحق و الدين» او را كف‌پائى زده بود از جهة مرثيه مستعصم و دستش به خواجه نمى‌رسيد، تدارك آن به كفر خود كرد كه خواجه متاثر شود، قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ.

📚 لوامع صاحبقرانی ج8 ص718

@Nardebane_feghahat

نردبان فقاهت

21 Jan, 00:22


🔹 «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم» عبارتی است که برخی از معاصرین آن را حدیثی از پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌و آله) پنداشته‌اند، لکن با تحقیق و بررسی به دست می‌آید که چنین روایتی «حدیث نبوی» نمی‌باشد.

🔸 گویا برای اولین‌بار در بین شیعه، مرحوم ملاصالح مازندرانی (متوفّای ۱۰۸۰ هجری) در شرح خود بر کافیِ شریف آن را حدیث نبوی دانسته است، در‌حالی‌که مرحوم علامه مجلسی(ره) در کتبِ مختلف خود وقتی این عبارت را آورده، آن را به پیغمبر اکرم(ص) نسبت نداده است، و حقّ هم همین است.

🔹 مرحوم نائینی در کتاب «تنبیه الامة» از این عبارت به «نصّ مجرّب» تعبیر می‌کند.

🔸 البته در این که مجرّب است، با ایشان موافقیم! یعنی با این‌که جمله «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم» فاقد سند معتبر از معصومین (علیهم‌السلام) است، اما مضمون آن با واقعیت‌های تاریخی و اجتماعی مطابقت دارد. تجربه نشان داده است که حکومت‌های مبتنی بر ظلم و ستم، در درازمدت پایدار نمی‌مانند و در نهایت به زوال می‌گرایند.

@Nardebane_feghahat

نردبان فقاهت

21 Jan, 00:22


🔸 متنی که با عنوان «تنبیهِ سعدی توسط خواجه طوسی» در بالا ذکر گردید، فاقد اعتبار است (همان‌طور که در پی‌نوشتِ اخیر بدان اشاره شد)

🔹 البته تردید نیست که سعدی در مدح و منقبتِ بنی‌العباس اشعاری دارد، نظیر: «فأین بنوالعباس مفتخر الوریٰ...»

@Nardebane_feghahat

نردبان فقاهت

21 Jan, 00:21


گزارش تنبیهِ «سعدی» توسط «خواجه طوسی»

🔹 گویند که خواجه نصیرالدین طوسی به شیراز رفت و در بالای خانه‌ای منزل کرد. پس سعدی شنید که خواجه آمده، به دیدن او رفت و چون از پلّه غرفه خواست بالا رود، پلّه پلّه «علی گویان» قدم میداشت و می‌گذاشت.
چون به حضور خواجه رسید، سلام کرد. خواجه پرسید که: تو شیخ سعدی می‌باشی؟! گفت: آری.

🔸 خواجه از وی پرسید که: تو چه مذهب داری؟! سنّی هستی یا شیعه؟! گفت: من شیعه‌ام.
خواجه فرمود که: اگر شیعه بودی، چرا خلفا {خلفای بنی‌العباس} را مدح کردی؟!

🔹 سعدی عرض کرد که: تقیّه کردم. خواجه فرمود: زمانی که ما مستعصم عبّاسی را کشتیم، تو از که تقیه کردی؟! و چرا از برای او مرثیه ساختی و گفتی:
آسمان را حق بود گر خون ببارد بر زمین
در عزای ملک مستعصم امیرالمومنین


🔸 سعدی جوابی نداشت، خواجه امر فرمود که: پاهای او را به فلک بستند و آن قدر چوب زدند که بدنش در زیر ریزه های چوب پنهان شد.
پس او را به دوش کشیدند و به منزلش بردند، هفت هشت روز زنده بود تقریباً، از آن پس روحش با روح مستعصم عبّاسی هم آشیان شد.

📚 قصص العلماء ص375

✔️ پی‌نوشت: دقت داشته باشید که سال وفات مرحوم خواجه طوسی سال ۶۷۲ و سال وفات سعدی بین۶۹۰ تا ۶۹۵ گزارش شده است.

@Nardebane_feghahat

نردبان فقاهت

21 Jan, 00:21


✔️ مرحوم شیخ محمد حسین غروی اصفهانی(ره) «تمایز علوم» را به «اغراض» می‌داند (نه به موضوعات)؛ لذا اشکالی به آنها که تمایز علوم را به «موضوعات» می‌دانند، مطرح می‌فرماید ⬇️

🔹 المشهور أنّ تمايز العلوم بتمايز الموضوعات...
هذا هو المشهور في تمايز العلوم، و قد يشكل كما في المتن بلزوم كون كل باب من أبواب علم واحد بل كل مسألة منه علماً برأسه لتمايز موضوعاتها...

📚 نهاية الدراية في شرح الکفاية، الغروي الإصفهاني، الشيخ محمد حسين ج1 ص11

#اصول
@Nardebane_feghahat

نردبان فقاهت

21 Jan, 00:21


✔️ «اگر حقیقت این مسئله را می‌دانستم، چنین گرفتار تطویل و طولانی سخن‌گفتن نمی‌شدم»

🔹...الشي‌ء من حيث هو مجرد عن القرائن كلها صالح لأن يقال على كثيرين يختلفون فيه بعدد الأشخاص أو عدد الاعتبارات، و الكلي المجرد للعقل و لما ليس في الجسم‌. [أ ليس لا؟ فإن هذا هو المطلوب، و لو كنت أعلم هذا لما كنت أحتاج إلى هذا التّطويل و الإسهاب]

📚 المباحثات، ابن سينا، تحقیق محسن بیدارفر ص178 و 179

@Nardebane_feghahat

نردبان فقاهت

21 Jan, 00:18


✔️ استاد مرتضی مطهری(ره):

🔹 بنی‌العباس خیلی سیاستمدارتر و نیرنگ‌بازتر و منافق‌تر از بنی‌امیه بودند و تا حدّ زیادی به دنیا اعلام کرده بودند که خلافت آن‌ها جنبه‌ی تقدّس دارد... تا بعدها یک عالم بسیار روشن‌بین و روشنفکرِ شیعی پیدا شد که این سمبل دروغین را نیز درهم کوبید و او خواجه نصیرالدین طوسی بود. [گفت] این خلافت هیچ‌گونه تقدّسی ندارد، این قداستِ دروغین را ساخته‌اند. ولی سعدی این اشتباه را می‌کرد و می‌گفت:

آسمان را حق بُوَد گر خون ببارد بر زمین
از برای مرگ مستعصَم امیرالمؤمنین


🔸 اما خواجه نصیرالدین طوسی می‌گفت آسمان خون نخواهد بارید و حقّش هم نیست که خون ببارد. او چون یک عالم شیعی بود، به خودش چنین جرأتی داد که این خلافت غاصبانه اسلامی را به نفع اسلام درهم بکوبد ولو به دست مغول. کفرِ صریح بر کفرِ مستور خیلی ترجیح دارد. او هم همین است، مستعصم هم با چنگیز و مغول [در واقع] فرق نمی‌کند؛ فرقش این است که او یک پرده دروغین از اسلام روی چهره خودش کشیده ولی وی این پرده را ندارد. آن که این پرده را ندارد خطرش کمتر است از آن که این پرده را دارد. این اقدام، الهام از همان درسی است که حسین بن علی (علیه‌السلام) داد، پاره‌کردن این ماسکی که دشمنانِ اسلام به چهره خودشان زدند.

📚 مجموعه آثار، مطهری، مرتضی ج25 ص297

@Nardebane_feghahat

نردبان فقاهت

21 Jan, 00:18


🔸 امروز جمعه 10 اردیبهشت 1395 برای عرض ادب و احترام خدمت آیت‌الله العظمی صافی (زید عزه العالی) همراه دوست عزیز جناب استاد معراجی، در ساعت یازده و نیم خدمت‌شان رسیدم... به مناسبت، بحثی درباره حمله مغولان به بغداد و نقش خواجه نصیر شد. اشعار سعدی را در باره سقوط بغداد از حفظ خواندند: «آسمان را حق بود گر خون بگرید بر زمین/ بر زوال ملک مستعصم امیرالمومنین» «کرکسانند از پی مردار دنیا جنگجوی/ ای برادر گر خردمندی چو سیمرغان نشین»...

🔸 سؤال فرمودند: شما درباره سید جمال چه نظری دارید؟ عرض کردم حضرت عالی بهتر می‌دانید. ایشان گفتند علما درباره وی هیچ‌گاه نظرِ مساعدی نداشته‌اند. کارهایی کرده است، اما به هر حال مسائلی هم هست و زیاد جای تعریف ندارد. عرض کردم جذابیت خاصی داشته و برای نمونه صاحب آثار العجم «بسمل» در مقدمه دیوان از شیفتگی خود در همان دیدار اول می‌گوید.

🔹 من ادامه دادم: نواب هم جذابیّت خاصی داشت. نظر حضرتعالی درباره ایشان و رابطه‌شان با آقای بروجردی چیست؟ ایشان گفتند اینها اشتباهاتی داشتند اما آدم‌های خوبی بودند. در قم علیه آقای بروجردی کار کردند، اما به هر حال بچه‌های مسلمانی بودند. خب ایشان هم آنها را از فیضیه بیرون کرد. درباره اعدامشان پرسیدم. ایشان گفتند که شاه خیلی به سرعت اعدام کرد. گویا اینها را فریب دادند که اعتراض به حکم نکنید شما را عفو می‌کنند. وقتی اعتراض نکردند و نوشتند، بلافاصله اعدامشان کردند...

🔸 تسلط ایشان بر متون، قدرت حافظه، دقت نظر و توجه به جنبه های مختلف بحث عالی بود، مثل همیشه. فرمودند که من حال خوبی ندارم اما وقتی صبحت آمدن شما شد، خواستم شما را ببینم.

منبع:
@jafarian1964

@Nardebane_feghahat

نردبان فقاهت

21 Jan, 00:18


✔️ تصویری از استاد رسول جعفریان در محضر آیت الله شیخ لطف‌الله صافی گلپایگانی(ره)

@jafarian1964
@Nardebane_feghahat

نردبان فقاهت

21 Jan, 00:17


✔️ آیت‌الله شبیری زنجانی:

🔹 از مرحوم آقا حاج میرزا عبدالله مجتهدی شنیدم: تقی‌زاده که از رجالِ سیاسی و علمیِ ایران است، می‌گفته: من سه‌ مرتبه از اول تا آخر کتابِ «السماء و العالم» بحار‌الأنوار را خوانده‌ام. این نشانۀ اعتنای آن‌ها به کتاب بحارالأنوار مجلسی است.

📚 جرعه‌ای از دریا ج3 ص255

@Nardebane_feghahat

نردبان فقاهت

21 Jan, 00:14


✔️ مرحوم شیخ بهایی در مثنویِ «نان و حلوا» گفته است:

قَدْ صَرَفْتَ الْعُمرَ فی قیلٍ وَ قال
یا نَدیمی قُمْ، فَقَدْ ضاقَ الْمجال

علْم رسمی سر به سر قیل است و قال
نه از او کیفیتی حاصل، نه حال

وه! چه خوش می‌گفت در راه حجاز
آن عرب، شعری به آهنگ حجاز:

کُلُّ مَنْ لَمْ یَعْشقِ الْوَجْهَ الْحَسَن
قَرِّبِ الْجُلَّ اِلَیْهِ وَ الرَّسَن

یعنی: «آن کس را که نبْوَد عشق یار
بهر او پالان و افساری بیار»

گر کسی گوید که: از عمرت همین
هفت روزی مانده، وان گردد یقین

تو در این یک هفته، مشغول کدام
علم خواهی گشت، ای مرد تمام؟

فلسفه یا نحو یا طب یا نجوم
هندسه یا رمل یا اعداد شوم

علم نبود غیر علم عاشقی
مابقی تلبیسِ ابلیسِ شقی

علم فقه و علم تفسیر و حدیث
هست از تلبیس ابلیس خبیث

زان نگردد بر تو هرگز کشفِ راز
گر بود شاگرد تو صد فخرِ راز

هر که نبود مبتلای ماهرو
اسم او از لوح انسانی بشو

سینه، گر خالی ز معشوقی بوَد
سینه نبوَد، کهنه صندوقی بوَد

از هیولا، تا به کی این گفتگوی؟
رو به معنی آر و از صورت مگوی

چند و چند از حکمت یونانیان؟
حکمت ایمانیان را هم بدان

چند زین فقه و کلام بی‌اصول
مغز را خالی کنی، ای بوالفضول

صرف شد عمرت به بحث نحو و صرف
از اصول عشق هم خوان یک دو حرف

دل منوّر کن به انوار جَلیّْ
چند باشی کاسه‌لیس بوعلی؟

سینهٔ خود را برو صد چاک کن
دل از این آلودگی‌ها پاک کن

@Nardebane_feghahat

نردبان فقاهت

21 Jan, 00:14


✔️ نقش انگشتر ملک هند، افلاطون و ملک چین

وُجِدَ على خاتم ملك الهند: من ودّك لأمر ولّىٰ عنك عند انقضائه.
و كان على خاتم أفلاطون: تحريك الساكن أسهل من تسكين المتحرك.
و كان على خاتم ملك الصين: من ردّ ما لا يعلم فهو أعذر ممّن قبل ما يجهل.

📚 البصائر والذخائر، أبوحيّان التوحيدي ج1 ص128

پی‌نوشت: فارغ از این‌که انتسابِ این جملات تا چه مقدار صحیح است، باید گفت که عباراتِ قابلِ تأملی است.

@Nardebane_feghahat

نردبان فقاهت

21 Jan, 00:13


✔️ بخشی از فرمایشات امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در عهدنامه مالک اشتر

🔹 وَ اجْعَلْ لِذَوِى الْحاجاتِ مِنْكَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فيهِ شَخْصَكَ، وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عامّاً، فَتَتَواضَعُ فيهِ لِلّهِ الَّذى خَلَقَكَ

🔸 از جانب خود وقتی‌ را برای‌ آنان که به شخص تو نیازمندند، قرار ده و در آن وقت، وجودِ خود را برای‌ آنان از هر کاری‌ فارغ کن، و جلوست برای‌ آنان در مجلس عمومی‌ باشد، و برای‌ خداوندی‌ که تو را آفریده تواضع کن.

🔹 وَ تُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَكَ وَ اَعْوانَكَ مِنْ اَحْراسِكَ وَ شُرَطِكَ، حَتّى يُكَلِّمَكَ مُتَكَلِّمُهُمْ غَيْرَ مُتَتَعْتِع، فَاِنّى سَمِعْتُ رَسُولَ اللّهِ (صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) يَقُولُ فى غَيْرِ مَوطِن: «لَنْ تُقَدَّسَ اُمَّةٌ لا يُؤْخَذُ لِلضَّعيفِ فيها حَقُّهُ مِنَ الْقَوِىِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِع».

🔸 و لشگریان و یاران از پاسبانان و محافظان خود را از این مجلس برکنار بدار، تا سخنگوی‌ِ نیازمندان بدون ترس ونگرانی‌ و لکنت و تردید با تو سخن بگوید، که من بارها از رسول خدا صلّی‌ اللّه علیه وآله شنیدم می‌ فرمود: «امتی‌ به پاکی‌ و قداست نرسد مگر اینکه حق ناتوان را از قدرتمند با صراحت و روانی‌ کلام بگیرد».

🔹 ثُمَّ احْتَمِلِ الْخُرْقَ مِنْهُمْ وَ الْعِىَّ، وَ نَحِّ عَنْهُمُ الضّيقَ وَ الاَْنَفَ يَبْسُطِ اللّهُ عَلَيْكَ بِذلِكَ اَكْنافَ رَحْمَتِهِ...

🔸 سپس خشونت و درست حرف نزدنِ آنان را تحمل کن، تنگ‌خویی‌ و غرور و خودپسندی‌ نسبت به آنان را از خود دور کن تا خداوند جوانبِ رحمتش را بر تو بگشاید...

@Nardebane_feghahat

نردبان فقاهت

21 Jan, 00:12


✳️ #بال_ملائکه (2)

سؤال: آیا می‏توان از آیه شریفه استفاده کرد و نتیجه گرفت که ملائکه، دارای بال و پر هستند، آن‏جا که خداوند می‏فرماید: «جاعل الملائکة رسلا اولی أجنحة مثنی و ثلاث و رباع»

✔️ جواب علامه طباطبایی(ره):

🔸 خیلی روشن نیست. شاید منظور از تعبیر به «جناح» برای آن‏ها به حسب قوایی که دارند، باشد.

📚 کتاب «در محضر علامه طباطبایی»


@Nardebane_feghahat

نردبان فقاهت

21 Jan, 00:12


✳️ #بال_ملائکه (1)

✔️ علامه طباطبایی(ره):


🔸 وجودِ فرشتگان نيز مجهّز به چيزى است كه مى‌توانند با آن كارى را بكنند كه پرندگان آن كار را با بالِ خود انجام مى‌دهند، يعنى ملائكه هم مجهّز به چيزى هستند كه با آن از آسمان به زمين و از زمين به آسمان مى‌روند، و از جايى به جاى ديگر كه مأمور باشند مى‌روند، قرآن نام آن چيز را جناح (یعنی بال) گذاشته، و اين نامگذارى مستلزم آن نيست كه بگوييم ملائكه دو بال نظيرِ بالِ پرندگان دارند، كه پوشيده از پَر است، چون صرفِ اطلاقِ لفظ، مستلزمِ آن جناح نيست، هم چنان كه الفاظ ديگرى نظير جناح نيز مستلزم معانىِ معهود نمى‌باشد مثلاً وقتى كلمه عرش و كرسى و لوح و قلم و امثال آن را درباره خداى تعالى اطلاق مى‌كنيم، نمى‌گوييم عرش آنها و كرسى و لوح و قلمش نظير كرسى و لوح و قلم ماست.

🔹 بله اين مقدار را از لفظ جناح مى‌فهميم كه: نتيجه‌اى را كه پرندگان از بالهاى خود مى‌گيرند، ملائكه هم آن نتيجه را مى‌گيرند، و اما اينكه چطور آن نتيجه را مى‌گيرند، از لفظ جناح نمى‌توان به دست آورد.

📚 ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی ج17 ص6

@Nardebane_feghahat

نردبان فقاهت

21 Jan, 00:12


✳️ #مرحوم_آیت‌الله_میلانی (29)

✔️ فرمایشات مرحوم آیت الله سید محمدهادی میلانی(ره) در پایان درس خارج فقه- در ایام نیمه شعبان و ولادت صاحب‌الزمان (عجل‌الله تعالی فرجه)

@Nardebane_feghahat

نردبان فقاهت

21 Jan, 00:09


✳️ #آیت_الله_بروجردی (52)

✔️ استاد مصطفی محقق داماد:


🔹 «دکتر اقبال» خدمتِ «آیت‌الله بروجردی» رسید و ایشان هم امام و آقای حائری را دعوت کرده بود. اقبال گفته بود: «شاه گفته به آقای بروجردی بگویید که کشورهای مثل ما اصلاحات ارضی کرده‌اند و ما هم باید این‌ کار را انجام دهیم» آقای بروجردی گفته بود که به ایشان بگویید: «آنها اول کشورشان را جمهوری کردند بعد اصلاح ارضی کردند! شما هم اگر می‌خواهید اصلاح ارضی کنید، اول مملکت را جمهوری کنید!»
اقبال رفت و تا زمان حیات آیت‌الله بروجردی، شاه به سراغِ اصلاحات ارضی نرفت.

@Nardebane_feghahat

نردبان فقاهت

21 Jan, 00:09


✔️ یاکوب ادوارد پولاک (پزشک اتریشی ناصرالدین شاه):

🔹 «ملّاها بین محرومین و فرودستان، طرفداران بسیاری دارند، اما دولتی‌ها از ملّاها می‌ترسند، زیرا ملّاها می‌توانند قیام و بلوا بر پا کنند»

@Nardebane_feghahat

نردبان فقاهت

21 Jan, 00:09


✳️ #آیت_الله_بروجردی (51)

✔️ «شیخ طوسی» در «قم» است!

✔️ استاد سید میرتقی حسینی گرگانی:


🔹 امام خمینی نامه‌ای به آیت‌الله شیخ مرتضی حائری می‌نویسند که چرا به نجف رفتید؟ ایشان نیز پاسخ می‌دهد که این کار را برای درکِ علومِ شیخ طوسی در نجف انجام داده‌ام. امام در جوابِ نامه می‌نویسد که خود شیخ طوسی در قم حضور دارند که منظورشان «آیت‌الله بروجردی» بوده است.

#فقه
@Nardebane_feghahat

نردبان فقاهت

21 Jan, 00:08


✔️ درس تفسیر آیت الله جوادی آملی
95/07/03


🔹 «لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِه» «لا» چون متعلّق آن حذف شده «يدلّ علي العموم»؛ يعنی نه خودتان را و نه ديگری را، نه حرف خودتان را و نه حرف ديگری را، نه مكتب و مذهب خودتان را و نه مكتب و مذهب ديگري را! «لا تقدموا شيئاً بين يدي الله و رسوله»، نه تنها جلو نيفتيد، بلکه جلو هم نيندازيد! اگر كسي در سقيفه كسي را بر «يَدَيِ اللَّهِ» مقدّم داشت، مشمول همين نهی است؛ يك وقت است كه خودش جلو می‌افتد، يك وقت ديگری او را جلو می‌اندازد...

@Nardebane_feghahat