مدیریت و رهبری یک امر ذاتی است و اگر شما بالاترین مدارک رشتههای مدیریتی را داشته باشید ولی ذات و جوهره آن را نداشته باشید نمیتوانید کاری از پیش ببرید.
چند سال پیش به دعوت انجمن مسلمانان ترکیه که متشکل از مسلمانان خارجی مقیم ترکیه بود به یک ضیافت ناهار در یک پارک عمومی دعوت شدم که در آن صدها نفر از مسلمانان کشورهای مختلف از جمله هند و مراکش و اندونزی و سوریه و لبنان و مصر و تانزانیا و فلسطین و غیره هر یک غذاهای سنتی خود را آورده بودند و آن را با دیگران سر یک سفره به اشتراک گذاشته بودند. سازماندهی این برنامه به عهده یک جوان اهل آلبانی بود که مثل من چند زبانه بود!
چیزی که توجه من را خیلی به خود جلب کرد قدرت رهبری ایشان بود که یک جوان دانشجو اهل یک کشور اروپایی مسلمانان را در ترکیه دور خود جمع کرده بود و هم سخنران دینی جلسه بود، هم امام جماعت بود، هم پذیرایی میکرد، هم زباله ها را جمع میکرد و هم سر مردم را با مسابقه گرم میکرد و در گفتار و عمل نشان میداد که هم یک مسلمان متواضع، باسواد و معتدلی است و هم یک مدیر توانمند که توانسته صدها نفر را در چند نوبت در ماه دور هم جمع کند و یک روز زیبا را برای خانوادهها رقم بزند.
در این اجتماع من با دهها نفر از کشورهای مختلف دوست صمیمی شدم و از این مدیر توانمند هم درسهای اخلاقی آموختم و هم دروس مدیریتی.
اجتماعی که همه به یکدیگر احترام میگذاشتند و بسیار متمدنانه و مودبانه هر یک با دیگری از هر دری سخن میگفت.
در پایان هم همگی چنان پارک را تمیز کردند که حتی آشغال های روزهای گذشته دیگران را هم تمیز کردند.
در این اجتماع زیبا تقریبا از همه ملیتها بودند ولی یک غایب بزرگ داشت و آن هم ایرانیان مقیم ترکیه!