کتابخانه علمی

@ketabkhanepdf12


تبلیغات 👈 @mr_mim3

کتابخانه علمی

22 Oct, 16:15


بعضی‌هایمان یک مرتبه بیدار می‌شویم، بعضی آهسته و بعضی هیچوقت. اما اگر بیدار شویم، دیگر فکر و نظر دیگران هیچ ‌تأثیری در حالمان ندارد. اینکه وقتی ما را می‌بینند چشمانشان برق بزند، یا برعکس، پره‌های دماغشان با نفرت باز و بسته شود، هیچ اهمیتی ندارد،
مهم فقط این است که خودمان جلوی آینه که می‌ایستیم چه‌ می‌بینیم...

📕سمت_تاریک_کلمات
✍🏻 #حسین_سناپور

@ketabkhanepdf12

کتابخانه علمی

18 Oct, 18:39


به تجربه دیدم؛
"کم‌ترین چیزی که دختر پسرا تو اشنایی‌های قبل از ازدواج در موردش صحبت می‌کنن پوله! و بیشترین چیزی هم که بعد از ازدواج بابتش دعوا میشه پوله!، در نتیجه؛

تو آشنایی‌هاتون از پول، معنای پول، نحوه مدیریتش و خرج کردنش خیلی حرف بزنید.
لعنتی خیلی مهمه!، خیلی

شما همیشه باید نگاه کنی هدف از رابطه ازدواجه یا جاست فرند! وقتی هدف ازدواجه مدل دیگه‌ای عمل میکنن.
بیشتر سوال می‌پرسن، حواس جمع
ترن و سعی میکنن تو موقعیت‌های بیشتر فرد رو زیر نظر بگیرن اما!، ماجرای پول همیشه جز موارد آخره و نیاز به حواس جمعی بیشتری داره

دکتر امانی

@ketabkhanepdf12

کتابخانه علمی

13 Oct, 17:35


نمی‌شود با کسی که تو را فراموش کرده دوباره دوست شوی. تا آخر عمر همیشه نگران خواهی بود که باز هم مثل دفعه‌ی پیش تو را فراموش کند. همیشه این را می‌دانی که حال او بدون تو صددرصد خوب است ولی حال تو بدون او خوب نخواهد بود.

✍🏻 #کت_کرولی
📕 واژه‌ هایی در اعماق آبی دریا

@ketabkhanepdf12

کتابخانه علمی

12 Oct, 18:07


تبریک نمیگین؟!؟

@ketabkhanepdf12

کتابخانه علمی

12 Oct, 17:50


📙 #طراحی_کاریکاتور
#جک_مارکو
🔃 بهروز تورانی
50 صفحه

💢خودآموز طراحی کا‌ریکا‌تورها‌ و کا‌رتونها‌
@ketabkhanepdf12

کتابخانه علمی

07 Oct, 09:45


ببین دلت چی میگه

هدایت کاف روز تولد سی سالگی‌اش، توی وبلاگش، پست مفصلی نوشت در باب فرق زنده بودن و زندگی کردن. نوشت که سی سال زنده بوده است.
اما از این سی سال فقط هفت سالش را زندگی کرده است.

آن چهار سالی که با شیدا هم‌خانه بوده
آن یک سالی که مادرش آمده بود هندوستان و با هم هندگردی کردند
  آن دو سالی که شاگردیِ کتاب‌فروشی جعفری را کرده بود.

سی سال زنده بوده و هفت سال زندگی کرده .
  نوشته بود که روی سنگ قبر هیچ آدمی سالیان زندگی کردنش را نمی‌نویسند و فقط ذکر می‌کنند که چند سال زنده بوده

لابد بابت این‌که ما آدم‌ها زندگی‌ را از چشم عقل‌مان نگاه می‌کنیم. عقل کاری به این کارها ندارد.
فقط تاریخ رفتن را از تاریخ آمدن کم می‌کند و خلاص.

تیام یک فرمول ریاضی برای خودش دارد که بهش می‌گوید چگالی زندگی.
روزهای زندگی کردن را تقسیم می‌کند به روزهای زنده بودن.
هر چقدر نتیجه‌ی این فرمول به یک نزدیک‌تر باشد، بیشتر زندگی کرده‌ایم و هر چه به صفر نزدیک‌تر باشد، صرفا زنده بوده‌ایم.

معتقد است که ثانیه‌ها وزن دارند.
ثانیه‌هایی که هدایت کاف امور املاک پدرِ بدخلقش را رتق و فتق می‌کرده، ثانیه‌های سبکی بودند که فقط لازمشان داشت برای زنده بودن.

مثل ثانیه‌هایی که من برای سیر شدن و زنده بودن باید با هزار صفحه نقشه‌ی سیاه و سفید چانه بزنم و هزار جدولِ پر از عدد را بالا و پائین کنم.

ثانیه‌های سبکی که هیچ وقت در آن‌ها زندگی نکردم.

از آن‌طرف ثانیه‌هایی که هدایت کاف انگشت‌هایش را فرو می‌برده لای موهای سیاه شیدا و خیره می‌شده به چشم‌های درشتش. یا ثانیه‌هایی که ترک موتور می‌نشستند و خیابان‌های شلوغ بمبئی  را بالا و پائین می‌کردند.
این‌ها همان ثانیه‌های زندگی کردن هستند.

با تیام چانه می‌زدیم سر کیفیت ثانیه‌ها.

این‌که ثانیه‌هایی که مولدشان دل آدم باشد، ثانیه‌هایی وزین هستند. اما ثانیه‌های عقلی، ثانیه‌یی کم وزنند که صرفا برای زنده ماندن لازمند.

هیچ کس را بابت پیروی از عقلش قضاوت نابجا نمی‌کنند.
عقل به مثابه آرام‌ترین، مودب‌ترین و حوصله‌سربرترین پسر بچه‌ی سر کلاس است که به هیچ شکلی نمی‌شود بهش ایراد گرفت.

از آن‌طرف، دل شرورترین و سرکش‌ترین موجود است که پیروی‌اش فقط در شعرها و داستان‌ها موجه است.

اما در زندگی واقعی، پیروی از دل جایگاه چندان قانونی‌ای ندارد. همین می‌شود که چگالی زندگی انسانِ معمولی همیشه حول عدد صفر می‌گردد.

دلم می‌خواست یک بار هدایت کاف را از نزدیک می‌دیدم.
بهش می‌گفتم که نسبت هفت به سی، عدد فوق‌العاده‌ای است.
بهش می‌گفتم که خوبی دل همین سرکشی و قانع‌نشدنش است.
دل وقتی چیزی را بخواهد، آن را به دست می‌آورد. هر چقدر هم که عقل، عاقلی کند و سنگ جلوی راهش بیندازد، اما بالاخره در برابر دل، قانع می‌شود.

به شرطی که دنیا را مثل باباطاهر نگاه نکنیم که:

زدست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

دوست داشتم تیام و هدایت کاف را می‌بردم پیش بابا طاهر و ازش می‌پرسیدم  که چرا باید دل را آزاد کرد؟ دل تنها دلیل زندگی کردن است. چرا خنجر نزنیم به شکم و معده که نیاز روزمره‌اش ما را به روزمرگی می‌کشاند؟
چرا خنجر نزنیم به عقل‌مان که دشمن دلمان شده است؟

تیام عزیزم! باباطاهر که هزار سال پیش مرد. هدایت کاف هم که به نسبت هفت به سی زندگی کرد و رفت.
بیا به فکر خودمان باشیم. همان که گفتی. آن‌قدر چگالی زندگی‌مان را ببریم بالا تا سنگین بشویم و قِل بخوریم ته دریا و مروارید بشویم.

هزار چوب‌پنبه‌ی سفید و سبک که روی دریای زندگی شناورند، فقط زنده‌اند و غرق نمی‌شوند اما زندگی نمی‌کنند.
زندگی کردن دل می‌خواهد.

برای خودم. برای تیام. برای آدم‌های امیدوار.

#فهیم_عطار

@ketabkhanepdf12

کتابخانه علمی

05 Oct, 06:33


انسان‌ها همیشه بت می‌سازند
بعضی‌ها با سنگ و چوب
عده‌ای با باورهایشان
اولی ترسناک نیست،
چون با یک تبر در هم می‌شکند!
ولی دومی بلایی است که هیچ جامعه‌ای از آن مصون نمانده است!
پس بشکن
باورهایی را که از تو یک زندانی ساخته است بی آنکه بدانی.

#رومن_رولان

@ketabkhanepdf12

کتابخانه علمی

04 Oct, 18:13


زندگی اش هرگز به اندازه ی
اوقات تنهایی اش پر ازدحام نبود.


جان شیفته
رومن رولان


@ketabkhanepdf12

کتابخانه علمی

02 Oct, 17:35


چرا در ایران مدرسه جای خوبی نیست؟

تقریبا هیچ بچه‌ای نیست که از مدرسه رفتن لذت ببرد، آنها در سنی که پر از انرژی هستند، مجبورند، ساعت‌ها پشت میز بنشینند، ساکت باشند و به حوصله‌سربرترین حرف‌های دنیا گوش بدهند.

ما در مدرسه‌ای که ماشین حساب هم ممنوع بود، در حال مصنوعی آموزش دیدن برای عصر دیجیتال بودیم و معلم‌های ما هیچ درکی از وضعیت جهان در آینده نداشتند.

در مدرسه، شبیه به یک اداره، پشت میز می‌نشستیم و اطاعت از ارباب را تمرین می‌کردیم. مدرسه نمی‌خواست که ما نوازنده، نقاش یا کارآفرین شویم؛ فقط می‌خواست در آینده کارمندهای مطیعی باشیم.

در مدرسه، کمک کردن به دیگران، اسمش تقلب بود و بابت آن جریمه می‌شدیم. آن جا حرص می‌خوردیم که نمره خودمان را بی‌توجه به وضعیت دیگران، حداکثر کنیم، تا در بزرگسالی همین کار را با حساب بانکی‌مان تکرار کنیم.

کسی که در هنر و ورزش استعداد داشت، اما از ریاضی خوشش نمی‌آمد، شاگرد تنبل کلاس بود! مهم نبود نبوغش در نقاشی یا موسیقی چقدر باشد.

سوال‌های مدرسه، یک جواب مشخص داشتند و هر جوابی غیر از آن، غلط بود.
در حالی که چالش اصلی دنیای امروز، پیدا کردن جواب‌های جدید و حتی طرح سوال‌های جدید است.

وقتی بزرگ شدیم، سوال‌مان این بود که از چه طریق می‌توانیم برای خرید خانه تامین مالی کنیم
به‌طوری که کمترین هزینه مالی را داشته باشد.

در مدرسه چه چیزی یاد گرفته بودیم؟
اتحاد مزدوج و میتوکندری و قانون کیرشهف که به هیچ دردی نخوردند.

درس ادبیات به جای این که ما را شیفته سعدی و بیدل دهلوی کند، با متونی که حتی ارزش ادبی هم نداشتند، ما را از شعر و داستان متنفر کرد و باعث شد سرانه مطالعه‌ به زیر صفر سقوط کند!

تجربه کشورهایی مثل فنلاند نشان داده که آموزش می‌تواند کاربردی، مفرح، فراگیر و خلاق باشد.

پوریا بختیاری

@ketabkhanepdf12

کتابخانه علمی

02 Oct, 17:25


نوشته‌ هایم فقط به این دلیل که شیوا یا عالمانه می‌نویسم متقاعد کننده ‌نیستند بلکه به‌ این خاطر است که جسارت دارم خودم را از آرامش گَلّه دور کنم. دانش با بی‌اعتقادی آغاز می‌ شود، فقط قدرت در مقابل آن ایستادگی می‌کند. می‌دانید مهم‌ترین سوال اندیشمندان چیست؟ سوال تعیین کننده این است: او تحمل چه‌ مقدار از این واقعیت را دارد.

#اروین_دی_یالوم


@ketabkhanepdf12

کتابخانه علمی

02 Oct, 13:31


اگر می‌خواهید خواب‌های از یاد رفته گذشته را به یاد آورید، باید به استقبال خواب‌های ترسناک بروید و آنها را به خاطر بسپارید؛
زیرا شما زمانی پیشرفت می‌کنید که با ترس‌هایتان مواجه شوید.

📚 خوابم چه می‌گوید؟
۱۰۱ رهنمود برای تفسیر خواب‌ها
🖊 جین ترزا اندرسون
🔗 طناز شهیدی


@ketabkhanepdf12

کتابخانه علمی

29 Sep, 10:54


#معرفی_کتاب
این نمایشنامه به طور کلی دغدغه جنگ را هدف قرار می‌دهد. ولی با پدید آوردنِ شخصیت‌ها و اجتماع کوچکی تحت عنوان شکنجه‌گر و شکنجه‌شونده، به گوشه‌ای کمتر دیده شده از مشکل جنگ می‌پردازد و این شخصیت‌های محدود را در مثابه کل اجتماع و تاوانی که در مقابل آونگِ پر رفت و آمدِ بین جنگ و حقیقت می‌پردازند ارزیابی می‌کند.

📕 مردگان بی کفن و دفن
👤 #ژان_پل_سارتر

@ketabkhanepdf12

کتابخانه علمی

25 Sep, 09:42


#چگونه_من_سوسیالیست_شدم
#جک_لندن
🔃 ج. نوائی
65 صفحه

@ketabkhanepdf12

کتابخانه علمی

20 Sep, 13:39


#خیاط_جادو_شده
شولوم علیخم
🔃 ابراهیم یونسی
266 صفحه


شولوم علیخم (۲ مارس ۱۸۵۹ - ۱۳ مه ۱۹۱۶) نام مستعار سولومن رابینویچ یک طنزپرداز یهودی اهل روسیه، بود که نمایشنامه، رمان و داستان کوتاه به زبان ییدیش می‌نوشت. 
نام مستعارش (شولوم علیخم) به معنای سلام علیکم (یا سلام بر شما) است.
کتاب حاضر شامل داستانهای بلندی به ترتیب زیر میباشد🔰

🔸نخستین ماجرای عشقی من
🔸 سه بیوه... داستان یک پیر عزب
🔸 خیاط جادو شده
🔸 اگر روچیلد بودم
🔸 راهنمایی
🔸 خوشبخت ترین مرد کودنو
🔸 متوشالح

@ketabkhanepdf12

کتابخانه علمی

20 Sep, 13:30


Golden Shot
Gökalp Gönen

#فیلم_کوتاه
نمای طلایی
اثری مفهومی از "کالپ گولن" فیلمساز جوان و برجسته‌ی اهل ترکیه. کالپ گولن برای ساخت این فیلم نزدیک به دوسال وقت گذاشته است...


@ketabkhanepdf12

کتابخانه علمی

19 Sep, 11:46


📒 خبرچین
لیام اُ فلاهرتی
مترجم: وارزیک درساهاکیان
۳۱۹ صفحه
#لیام_ا_فلاهرتی
خبرچین یکی از تکان دهنده‌ترین، جذاب‌ترین و به یاد ماندنی‌ترین داستان‌هایی است که دربارەی مبارزات مردم ایرلند نوشته شده است.
این کتاب چندی پس از چاپ نخستین جایزه‌ی یادبود جیمز تیت بلاک را ربود و با استقبال گرم منتقدان روبرو شد.


@ketabkhanepdf12

کتابخانه علمی

19 Sep, 06:51


ما چقدر دیر متوجه می‌شویم که زندگی و حیات یعنی همان دقایق و ساعاتی که با کمال شتاب‌زدگی و بی‌رحمی انتظارِ گذشتن آن را داشتیم...

#دیل_کارنگی

@ketabkhanepdf12