شرح غزل شماره ۹۵
وزن غزل: مفاعيلن مفاعيلن مفاعيلن مفاعيلن
بحر غزل: هزج مثمن سالم
*
شاه منصور برادرزاده شاهشجاع وبرادر شاه يحيي است و سالها در تحت فرمان شاهشجاع و در دستگاه او با حافظ مأنوس بوده است.
اين غزل را حافظ در پيرانه سر براي شاه منصور سروده و تاريخ آن احتمالاً قبل از سال ۷۹۰ باشد زيرا شاه منصور در سال ۷۹۰ پس از شكست شاهيحيي بر شيراز مسلط و تا پايان عمر حافظ يعني سال ۷۹۲ حاكم شيراز بود ودر سال 7پ۷۹۵ در جنگ با تيمور كشته شد.
شاعردر مطلع غزل حالت چشم انتظاري و آرزوي باطني خود را كه او به سلطنت وقدرت دست يابد، بازگو كرده و در بيت دوم چنين وانمود ميكند كه آيا پس از سالها انتظار آيا وقت آن نرسيده كه چشممان به جمال تو بر سرير سلطنت بيفتد و در بيت سوم اين خال موروثي خانواده آلمظفر را كه در صورت اكثر مردان اين خانواده فيالجمله شاهمنصور بود ميستايد.
در بيت چهارم شاه منصور را تشجيع به قيام كرده و در بيت پنجم راه و رسم حكومت را به او يادآور ميشود و با كنايه به او ميفهماند كه مردم در زير فشار و دربند اسارت استبدادند.
قيام كن و آنها را رهايي بخش و بالاخره دربيت ششم خود را مانند بادصبا سرگردان و بيحاصل ناميده و از اينكه در آرزوي توفيق او به سر ميبرد غزل را به پايان ميرساند و مضمون بيت مقطع اين غزل را جاي ديگر چنين سروده است:
صبا به چشم من انداخت خاكي از كويش
كه آب زندگيم در نظر نميآيد
اين غزل يكي از غزلهاي ذو وجهين حافظ است كه صورت ظاهر عاشقانه آن بسيار لطيف و ايهامات آن بسيار با ظرافت جا افتاده است.
http://t.me/gonbade_davvar