کوچه میخواند تو را، باران ببار
ابرها را دانه دانه جمع کن
بر زمین دامن گشا، باران ببار
خاک اینجا تشنه دلتنگی است
آسمان را کن رها، باران ببار
باغبان از کوچه باغان رفته است
ابر را جاری نما، باران ببار
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
چترهای آسمانیمان را باز کنیم
خدا میبارد بر کوه
ابرها بر شانههای کوه سنگینی میکنند
آنان را تا نزد آلاچیقهای خود راه دهیم
دارد باران میبارد
...
https://t.me/gangachin_khaterat