فیلمنامه نویسی

#کارگاه_فیلمنامه_نویسی

🏩 ﻣﺪﺭﺳﻪ ﯼ ﮐﺎﺭﮔﺎﻫﯽ ﻓﯿﻠﻤﻨﺎﻣﻪ ﻧﻮﯾﺴﯽ :

👇 #یک 👇

✍ موضوع؛

#ﻓﯿﻠﻤﻨﺎﻣﻪ_ﭼﯿﺴﺖ ؟

ﻓﯿﻠﻤﻨﺎﻣﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﺗﺼﺎﻭﯾﺮﺑﯿﺎﻥ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺩﺍﺭﺍﯼ؛

#ﺷﺮﻭﻉ
#ﻣﯿﺎﻥ
#ﭘﺎﯾﺎﻥ

ﻣﺸﺨﺼﯽ ﺍﺳﺖ .

👇 #دو 👇

🎬 ﻓﯿﻠﻢ ، ﻫﻨﺮﯼ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﻭﻣﺘﮑﯽ ﺑﻪ ﻣﻬﺎﺭﺕ ﻭﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪﺍﻥ ﻭﻓﻦ ﺳﺎﻻﺭﺍﻥ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺍﺳﺖ . ﺍﻣﺎﻗﺪﺭﺕ ﻭﺍﺳﺘﺤﮑﺎﻡ ﻫﺮﻓﯿﻠﻢ ﺑﻪ ﻓﯿﻠﻤﻨﺎﻣﻪ ﺍﺵ ﺑﺮﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ .

👇 #سه 👇

👈 ﻫﺮﻓﯿﻠﻤﻨﺎﻣﻪ ﺍﺯﻋﻨﺎﺻﺮﯼ ﺍﺻﻠﯽ ﺷﺎﻣﻞ :

#ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ
#ﻃﺮﺡ ﯾﺎ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ
#ﺻﺤﻨﻪ
#شخصیت
#ﮔﻔﺘﮕﻮ

ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ .

👇 #چهار 👇

👈فیلمناﻣﻪ ﺑﺎ ﺭﻣﺎﻥ ﻭﻧﻤﺎﯾﺸﻨﺎﻣﻪ ﺗﻔﺎﻭﺗﻬﺎﯼ ﺁﺷﮑﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﺩ .

ﻓﯿﻠﻤﻨﺎﻣﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺭﺯﻣﺎﻥ ﺣﺎﻝ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ.

👇 #پنج 👇

#ﻧﻮﺷﺘﻦ_ﻓﯿﻠﻤﻨﺎﻣﻪ ؛

✍ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﯾﮏ ﻓﯿﻠﻢ ﺿﻌﯿﻒ ﺧﯿﺎﻝ ﻣﯽ کنند ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭼﯿﺰ ﺑﻬﺘﺮﯼ ﺑﻨﻮﯾﺴﻨﺪ ﻫﻤﯿﻦ منطق ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻓﯿﻠﻤﻬﺎﯼ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﮐﻪ ﺍﻏﻠﺐ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻏﯿﺮﻭﺍﻗﻌﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺭﺍ ﺍﻟﻘﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ . ﺻﺎﺩﻕ ﺍﺳﺖ . ﺍﻣﺎﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ . ﻓﯿﻠﻤﻨﺎﻣﻪ ﻧﻮﯾﺴﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﻻﺯﻣﻪ ﺭﺍﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺑﺪﺳﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻩ،ﺗﻤﺮﯾﻦ ﻭﮐﺎﺭﺳﺨﺖ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﻭﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺭﺍ ﮐﺴﺐ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﻣﻤﮑﻦ ﻧﯿﺴﺖ . ﺷﮑﻞ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﮔﯽ ﺑﺎﺟﺰﯾﯿﺎﺕ ﺑﻐﺮﻧﺠﯽ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﮔﺮﯾﮑﯽ ﺍﺯﺍﯾﻦ ﺟﺰﯾﯿﺎﺕ ﺑﻪ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻧﺸﻮﺩ، ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ ﮐﻞ ﻓﯿﻠﻤﻨﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﺧﻄﺮﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ مشخصا ﮐﯿﻔﯿﺖ ﮐﺎﺭ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ.

👇 #شش 👇

#ﺍﺑﺰﺍﺭ_ﯾﺎﺩﮔﯿﺮﯼ_ﻧﻮﺷﺘﻦ_ﻓﯿﻠﻤﻨﺎﻣﻪ ؛

ﺍﻟﻒ :

#ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ_ﻓﯿﻠﻤﻨﺎﻣﻪ :

✍ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺿﺮﻭﺭﯼ ﯾﺎﺩﮔﯿﺮﯼ ﺍﺳﺖ . ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻓﯿﻠﻤﻨﺎﻣﻪ ﻓﯿﻠﻤﻬﺎﯼ ﻣﻮﻓﻖ ﺣﺴﯽ ﺍﺯ
#ﺷﮑﻞ
#ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ
#سبک_ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ
#ﺷﺨﺼﯿﺖ_ﭘﺮﺩﺍﺯﯼ
#ﮔﻔﺘﮕﻮﻧﻮﯾﺴﯽ

ﺩﺭﺍﺧﺘﯿﺎﺭﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﻗﺮﺍﺭﻣﯽ ﺩﻫﺪﻭﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻣﻮﻗﻌﯿﺘﯽ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﺩ ﺗﺎ ﺗﻮﺻﯿﻒ ﻫﺮصحنه از ﻓﯿﻠﻤﻨﺎﻣﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﺮﭘﺮﺩﻩ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻗﯿﺎﺱ ﺷﻮﺩ .

ﺏ _

#ﻧﻘﺪ_ﻓﯿﻠﻢ :

✍ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﺩﺭﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ .

ﺝ _

#ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ_ﻓﯿﻠﻢ :

✍ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﺁﺛﺎﺭﺧﻮﺏ ﻭﻣﻮﻓﻖ ﻓﯿﻠﻤﺴﺎﺯﺍﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻪ ﻭﯾﮋﻩ ﺁﺛﺎﺭﮐﻼﺳﯿﮏ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻣﻔﯿﺪ ﺑﺎﺷﺪ.


@filmneveshtan
@filmnevisi

http://telegram.me/filmneveshtan

#نکته

سال 1390 توی فیسبوک گروه فیلمنامه نویسی را دایرکردم وفیلمنامه هام و آموزشهایم را گذاشتم. به آدرس زیر👇

https://www.facebook.com/groups/626639254054950/

بعد که تلگرام مدشد از اولین کانالهای تلگرام، کانال فیلمنامه نویسی بود که دایرکردم و نوشته هام و آموزشها را گذاشتم.

حالا که انواع واقسام گروه وکانال سینمایی وهنری دایرشده، می بینم که خیلی جاها نوشته های من کپی شده و پست شده است. البته ایرادی ندارد ما هدفمون آموزش و یادگیری علاقمندان بوده وهست بدون هیچ چشم داشتی.

تصمیم گرفتم آموزشها وفیلمنامه هایم ونوشته هایم را با فرمتهای جدید دوباره درکانال قراردهم. تا دوستان علاقمند بتوانند بیشتر استفاده کنند.

باسپاس
ادمین
م. ر. ح


@filmneveshtan

#کارگاه_فیلمنامه_نویسی
با
#محمدرجب_حسنی

📚 موضوع؛

تحلیل ونقد یک فیلمنامه ازنظرنوشتاری

🌿 قسمت دوم؛

درقسمت اول گفتیم که همه فیلمنامه ها ساخته نمی شوند، پس باید سعی کنیم فیلمنامه ای بنویسیم که خود بتواند یک اثر هنری مستقل باشد. وبرای اینکار باید نکاتی را رعایت کنیم.
یک فیلمنامه از فیلمنامه هموندان عزیز کانال انتخاب شد ودرباره نگارش آن صحبت شد. و حال بقیه فیلمنامه 👇

فیلمنامه :
#بیداری
نوشته:
#مسعودملکزاده

صحنه دوم وسوم 👇

خارجی خیابان
مگان باسرعت درخیابان درحال حرکت است
خارجی داخل اتوموبیل
پسر درحال رانندگی می باشدیک موزیک تندخارجی درحال پخش است ناگهان پسر ترمز می کند وشخصی محکم به شیشه برخورد می کند

👈 اول اینکه نیازی نبود دوتا صحنه بنویسند، می توانستند یک صحنه بنویسند، ولی بازم دوستمون نوشته؛
خارجی خیابان؟! زمان پس چی؟! روزاست یاشب؟!
صحنه بعدی هم به همین شکل زمان مشخص نیست!
ودوم اینکه اتوموبیل نه! اتومبیل درسته، و ایشان می توانند خالی مگان بنویسند، چون قبلا ماشین معرفی شده است وخواننده می داند که مگان همان ماشینی است که از پارکینگ خارج شد.
واینکه ایشان سرسکانس را نوشته اند؛ خارجی داخل اتوموبیل؟! دوستان عزیز داخل ماشین، داخلی حساب می شودنه خارجی!

پس می توانیم به صورت زیر بنویسیم👇

👈 خارجی/داخلی_ ماشین مگان_روز؛
مگان باسرعت درخیابان پیش می رود و داخل ماشین موزیک تند خارجی پخش است و راننده کمی بی توجه به رانندگی، حواسش به موزیک است وبا موزیک همراهی می کند. وسروبدنش را همراه موزیک تکان می دهد.
که یک لحظه صدای برخوردی شنیده می شود و شیشه جلو ماشین از سمت شاگرد می شکند. راننده دست وپاچه وسریع ترمز می کند.

ادامه تحلیل همین فیلمنامه درقسمت های بعدی

ادامه دارد........

@filmneveshtan

#کارگاه_فیلمنامه_نویسی
با
✍ #محمدرجب_حسنی

📚 موضوع‌‌‌:

تحلیل ونقد یک فیلمنامه ازنظر نوشتاری

🌿قسمت اول

👈 اول باید بپذیریم که خود فیلمنامه، به تنهایی می تواند یک اثر هنری مستقل باشد. به شرطی که نویسنده از عهده درست نوشتن آن برآید.
فیلمنامه یک نوشتارتصویری است که برای تبدیل به فیلم شدن نوشته می شود، ولی آیا همه فیلمنامه ها ساخته می شوند؟ خب نه! همه فیلمنامه ها ساخته نمی شوند.
پس اینجا از نحوه درست نوشتن فیلمنامه صحبت می کنیم که اگر فیلمنامه ساخته نشد، لااقل زحمات نویسندش هدر نرود. ونوشته اش بتواند یک اثر هنری مستقل باشد و آیندگان از خواندنش لذت ببرند.

یک فیلمنامه از فیلمنامه هموندان عزیز کانال انتخاب شده ودرباره نحوه نگارش آن صحبت می کنیم.

فیلمنامه‌؛ #بیداری
نوشته؛ #مسعودملکزاده

سکانس اول فیلمنامه👇

خارجی کوچه. درب پارکینگ
تصویردرب پارکینگ را نمایش می دهد پس از چند لحظه درب پارکینگ باز می شود ویک مگان
نوک مدادی که پسری حدودا 35ساله پشت فرمان است از پارکینگ خارج می شود

👈 از سرسکانس شروع می کنیم.
خارجی کوچه. درب پارکینگ

دوستان سرسکانس باید نشان دهنده زمان ومکان صحنه باشد. الان ایرادی که سرسکانس این صحنه دارد.این است که ما فقط خارجی کوچه را داریم، خب زمان صحنه کی است؟ شب است؟ روزاست؟ چه زمانی است؟
خب دوستمون نوشته درب پارکینگ؟ یعنی چی؟ اول اینکه درب نه! در
درِپارکینگ درسته
دوم اینکه درِپارکینگ که چی؟ زمانِ،مکانِ؟چیه؟
خب سرسکانس کاملا اشتباه نوشته شده است، دوستمون می تونست بنویسد👇
_ خارجی. کوچه. جلوی درِپارکینگ. روز(شب) :

خب حالا توضیح صحنه را داشته باشید.
(تصویردرب پارکینگ را نمایش می دهد.)
این جمله مال فیلمنامه نویس وفیلم نامه نیست، این جمله مال کارگردان است، این جمله مال دکوپاژاست. نه فیلمنامه!
یک جمله کاملا اضافه در فیلمنامه است. کل صحنه را ببینید👇

(تصویردرب پارکینگ را نمایش می دهد پس از چند لحظه درب پارکینگ باز می شود ویک مگان
نوک مدادی که پسری حدودا 35ساله پشت فرمان است از پارکینگ خارج می شود)

صحنه کلمات وجملات اضافه زیاد دارد که اصلا نیازی به بودنشون نبود.
نحوه درست نوشتن این صحنه به صورت زیر می تواند باشد. 👇

(درِپارکینگ باز می شود ویک ماشین مگان نوک مدادی درحالیکه مردی حدودا 35 ساله پشت فرمان نشسته است، از پارکینگ خارج می شود.)

همین به همین راحتی وشیک، بدون هیچ اشاره به حرکات دوربین وپلانها.

ادامه تحلیل همین فیلمنامه درقسمتهای بعدی

ادامه دارد........


@filmneveshtan

#فیلمنامه

📚 فیلمنامه کوتاه:

#بیداری

✍نویسنده:

#مسعودملکزاده

شماره ثبت:221474
راههای ارتباطی
09354192302


خارجی کوچه. درب پارکینگ
تصویردرب پارکینگ را نمایش می دهد پس از چند لحظه درب پارکینگ باز می شود ویک مگان
نوک مدادی که پسری حدودا 35ساله پشت فرمان است از پارکینگ خارج می شود
خارجی خیابان
مگان باسرعت در خیابان درحال حرکت است
خارجی داخل اتوموبیل
پسر درحال رانندگی می باشد یک موزیک تند خارجی درحال پخش است ناگهان پسرترمز می کند
وشخصی محکم به شیشه برخورد می کند
داخلی اتاق خواب
پسر 35ساله ناگهان ازخواب می پرد ساعت کنار تخت ساعت 2بامداد رانشان می دهد از چهره پسر
اظطراب نمایان است می نشیند واز پارچ کنار تخت یک لیوان اب می ریزد و می نوشد سپس می
خوابد
صبح داخلی بالکن خانه
پسر باکت شلوار دربالکن خانه درحال سیگار کشیدن است
خارجی پیاده رو
پسر با یک دسته گل در پیاده رو ایستاده است از دور تصویر یک دختر نمایان می شود که با لبخند
به سمت پسر می اید پسربا دیدن او لبخند می زند وبه سمت او می رود
خارجی پیاده رو
پسر ودختر روبه روی هم قرار دارند پسر دسته گل را به دختر می دهد
داخلی اتاق خواب
پسر درتخت خوابش ازخواب می پرد ساعت کنارتخت ساعت 4رانشان می دهد
پسر پس از چند لحظه از تخت بیرون می اید وباسرعت از اتاق خارج می شود
داخلی بالکن
پسر با سرعت واردبالکن می شود وخود را به پایین پرتاب می کند
داخلی اتاق خواب
پسر از خواب می پرد روی تخت می نشیند نگاهش را به اینه روبه روی کنسول اتاق می دوزد پس
از چند لحظه به سمت اینه حرکت می کند
تصویر از اینه پخش می شود
پسر نزدیک اینه به اینه زل زده است با تعجب به ان نگاه میکند دستش را به اینه می زند

تیتراژ پایانی پخش می شود

@filmneveshtan

زخم هایت
را پنهان کن
آدم ها این روزها
بانمک شده اند.

@filmneveshtan

🏨 کارگاه فیلمنامه نویسی؛

سندروم باکستر چیست؟

در صحنه‌ای از فیلم تایتانیک در حالی که کشتی در اثر برخورد با کوه یخ دچار صدمه‌ی جدی شده بود، گروهی نوازنده در عرشه‌ی کشتی مشغول اجرای قطعات برگزیده از موسیقی کلاسیک بودند!
آنان کار خود را به بهترین نحو اجرا می‌کردند و دقت می‌کردند که کیفیت کارشان تحت تأثیر شرایط نامناسب موجود قرار نگیرد! اما در یک کشتیِ در حالِ غرق‌شدن و در میان مسافرانی که از هول و وحشت در حال سراسیمه دویدن به این‌سو و آن‌سو هستند، چه اهمیتی دارد که موسیقی کلاسیک با بهترین کیفیت اجرا شود؟!


مثالی دیگر می‌تواند از کتاب "قلعه حیوانات" باشد؛
طبق ماجرای این کتاب، حیوانات دست به دستِ هم می‌شوند و ارباب و خانواده‌اش را از مزرعه بیرون می‌کنند و خود مدیریت مزرعه را به دست می‌گیرند. اولین کار آن‌ها تنظیم عهد نامه‌ایست که طبق آن همه‌ی حیوانات باهم برابرند و هیچ‌کس حق ندارد خود را ارباب و مالک دیگران بداند.
اما چیزی نمی‌گذرد، خوکی که مدیریت مزرعه را به دست گرفته است، آرام‌آرام عهدنامه را تغییر داده و برای خود و اطرافیانش حقوق و امتیازات ویژه‌ای وضع می‌کند؛

در این میان، اسبی در مزرعه زندگی می‌کند به نام "باکستر" که به لحاظ خوش خلقی، صبوری و پشتکار، مورد احترام همه‌ی حیوانات است. حیوانات از او می‌خواهند کمکشان کند تا در مورد شرایط جدید تصمیم بگیرند اما باکستر، سخت مشغول کار است و به اطرافش توجه‌ای ندارد.

شُعار او این است: "من کار می‌کنم!" و احساس می‌کند که باید کار خود را به بهترین شکل انجام دهد و کاری به کار چیز دیگری نداشته باشد!

گرچه باکستر می‌توانست از اتفاق وحشتناکی که درقلعه ی حیوانات رخ می‌دهد جلوگیری کند، چنان با وجدان و شرافتمندانه سرش به کارش گرم بود که فقط هنگامی از تغییرات باخبر شد که خوک حاکم، او را به یک سلاخ فروخت!

در جریان زندگی هستند افرادی که چنان سرشان به کار و تخصص خود گرم است که فراموش می‌کنند کل این زندگی، سازمان یا کشور به کدام سو حرکت می‌کند!

بسیاری از افراد باهوش و سختکوش گرفتار "سندروم باکستر" می‌شوند و جهت‌گیری درست و به‌موقع را از یاد می‌برند.

"باکستر جماعت‌ها" آدم‌های خوب و باشرافتی هستند اما بر اولویت نادرست تمرکز کرده اند.

@filmneveshtan

📚 کمی درباره ی قلعه حیوانات

قصه درباره حیوانات مزرعه ی آقای جونز می باشد، حیوانات ازدست مزرعه دار(آقای جونز) به ستوه آمده اند، آقای جونز همیشه مسته وهمیشه باحیوانات بدرفتاری می کند. خوک پیر مزرعه که عمری ازش نمونده دریک شب طی یک سخنرانی باعث قیام وشورش حیوانات علیه مزرعه دارمی شود، حیوانات همدل و باهم شورش کرده وبا یک انقلاب ، مزرعه داررا ازمزرعه بیرون می کنند وخودمزرعه را دردست می گیرند، دراین میان خوکها رهبری مزرعه را دردست می گیرند. اسنوبال اسم یکی از خوکهاست که رهبر شده و قوانینی درچندبند برای اداره مزرعه می نویسد .

شامل بندهای زیر👇

✅همه آنها که روی دوپا راه می‌روند
دشمن هستند.
✅همه آنها که چهارپا یا بالدار هستند، دوستند.
✅هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس را ندارد.
✅هیچ حیوانی حق خوابیدن در تخت را ندارد.
✅هیچ حیوانی حق نوشیدن الکل را ندارد.
✅هیچ حیوانی حق کشتن حیوان دیگری را ندارد.
✅همهٔ حیوانات با هم برابرند.

اسنوبال ، برای آگاهی حیوانات به آنها خواندن نوشتن را آموزش می دهد.
ولی کارهای اسنوبال به مذاق ناپلئون(یک خوک دیگر) خوش نمیاید، وناپلئون بایک کودتای نظامی سر اسنوبال رازیر آب کرده وخود رهبر می شود.
ناپلئون که رهبر می شود شبها همه خوکها درخانه مزرعه دار درمبلها ورختخوابهای راحت می خوابند و مشروب می نوشند وجشن می گیرند وبه بقیه حیوانات دستور می دهند وبا اینکار قوانین مزرعه را زیرپا می گذارند .
وهمه قوانین راپاک می کنند وفقط قانون آخرمی ماند وآنرانیز اصلاح می کنند به این شکل؛

✅ همه حیوانات برابرندولی بعضی ها برابرترند.

بقیه حیوانات به سختی کارمی کنند وکم می خورند.
باکستر اسب خوب مزرعه تنها کسی است که می تواند به این وضع خاتمه دهد وحیوانات را ازآن وضع بد نجات دهد ولی باکستر بی خیال است وفقط کارمی کند و تا جایی که پیرشده وزخمی می شود وازکارمی افتد خوکها بجای اینکه باکستررا بازنشسته کنند اورا با قیمت ناچیزی به یک مزرعه دارمی فروشند .
خوکها به بدترین شیوه باعث آزارواذیت حیوانات شده وآنهارا به علت گناهان ناکرده اعدام می کنند وازبین می برند.
درآخر همه حیوانات هم قسم شده وهمدل وباهم خوکها را ازبین می برند وخودرانجات می دهند.

داستان قلعه حیوانات داستان خیلی ازجوامع جهان سوم می باشد.

@filmneveshtan

👣♣️👣♣️👣♣️👣♣️👣♣️👣♣️👣

همیشه خوک ها تصمیم میگرفتند سایر حیوانات هرگز نمی توانستند تصمیمی اتخاذ کنند ولی رای دادن را یاد گرفته بودند.

کتاب؛ قلعه حیوانات


📎👣♣️🌺💢📎👣♣️🌺💢📎👣♣️🌺💢

@filmneveshtan

🐽🐽🐽🐽🐽🐽🐽🐽🐽🐽🐽

نمیدانم کتاب «قلعه ی حیوانات» نوشته ی «جورج اورول» را خوانده اید یا نه. ماجرای این کتاب، داستان حیوانات یک مزرعه علیه اربابِ زورگوست. حیوانات دست به دستِ هم میشوند و ارباب و خانواده اش را از مزرعه بیرون میکنند و خود مدیریت مزرعه را به دست میگیرند. اولین کار آنها پس از پیروزی انقلابشان تنظیم عهد نامه ایست که طبق آن همه ی حیوانات با هم برابرند و هیچکس حق ندارد خود را ارباب و مالک دیگران بداند، اما چیزی نمیگذرد که خوکی که مدیریت مزرعه را به دست گرفته است، آرام آرام عهدنامه را تغییر میدهد و برای خود و اطرافیانش حقوق و امتیازات ویژه ای وضع میکند در این میان، اسبی در این مزرعه زندگی میکند به نام «باکستر» که به لحاظ خوش خلقی، صبوری و پشتکار، مورد احترام همه ی حیوانات است. اسب سمبل ونماد نجابت است.
حیوانات از او میخواهند کمکشان کند تا در مورد شرایط جدید تصمیم بگیرند اما «باکستر» سخت مشغول کار است و به اطرافش توجه ای ندارد. شعار او این است: «من کار میکنم!» و احساس میکند که باید کار خود را به بهترین شکل انجام دهد و کاری به کار چیز دیگری نداشته باشد. گرچه «باکستر» میتوانست از اتفاق وحشتناکی که در«قلعه ی حیوانات» رخ میداد جلوگیری کند، چنان سرش به کارش گرم بود که فقط هنگامی از«تغییرات» باخبر شد که خوک حاکم، او را به یک سلاخ فروخت. اولویت بندی (Priority setting) از مهمترین مهارتهای زندگیست. شما هر چقدر زیبا ویولن بنوازید، در یک قایق در حال غرق شدن، ویولن نواختن در اولویت قرار ندارد. شما هرچقدر کشاورز قابلی باشید، در یک مزرعه ی در حال سوختن، سم پاشی و آفت زدایی در اولویت قرار ندارد.
شما هر چقدر آرایشگر قابلی باشید، اصلاح کردن سر و صورت فردی که دچار حمله ی قلبی شده است و باید بلافاصله به بیمارستان انتقال یابد را عاقلانه نمیدانید. «کارل مارکس»، فیلسوف آلمانی، یکی از افسونهای جامعه ی سرمایه داری را«تخصصی شدن» میداند. هرکس چنان سرش به کار و تخصص خود گرم است که فراموش میکند کل این جامعه به کدام سو حرکت می کند. باهوشترین و سخت کوش ترین آدمها گرفتار الگوی «باکستر» میشوند و مسائل کلان اجتماعی را از یاد میبرند. پس تمام پلیدی های دنیا بخاطر آدم پلید نیست.

🐷🐴🐷🐴🐷🐴🐷🐴🐷🐴🐷🐴

@filmneveshtan

✊✊✊✊✊✊✊✊✊✊✊✊

رفقا! پيامي كه من براي شما آورده ام انقلاب است!
من نميدانم اين انقلاب كي عملي خواهد شد، شايد ظرف يك هفته شايد بيش از
يكصد سال،اما به همان اطميناني كه اين كاه را زير پاي خود ميبينم قطع و يقين
دارم كه دير يا زود عدالت اجرا خواهد شد. رفقا اين مطلب را در بقيه عمر كوتاهتان
مدنظر داريد!
و از آن واجبتر اينكه اين پيام را به كساني كه پس از شما پا به عرصه گيتي ميگذارند
برسانيد تا نسلهاي آينده تا روز پيروزي به تلاش ادامه دهند.»

📚 #قلعه_حیوانات
✍ #جورج_اورول

@filmneveshtan

‍ 🐴🐷‍ 🏡قلعه حیوانات 🏡🐷🐴

کتاب قلعه حیوانات یک داستان اجتماعی و سیاسیه در باره ی یک مزرعه که خوکها و بقیه ی حیوانات به کمک هم انقلاب میکنند و با بیرون کردن مزرعه دار یک حکومت جدید بر پا میکنند شخصیتهای داستان فانتزی هستند و چندین انیمیشن و فیلم هم درباره ی این کتاب ساخته شده است . “مزرعه حیوانات” در شکل یک داستان بسیار سرگرم کننده درباره حیوانات است و داستان انقلابی است که دچار اشتباه می شود و بر اساس نگاهی به انقلاب روسیه و استفاده “ژوزف استالین” از قدرت نوشته شده است. پیام کلی این است که تمایل انسان برای قدرت, ایجاد یک جامعه بدون طبقه اجتماعی را غیر ممکن می کند. هر کدام از حیوانات در داستان یک تصویر کلی یا نوع خاصی از فرد را در زندگی واقعی نشان می دهند. خوک هایی که می توانند بخوانند و بنویسند و سایر حیوانات را رهبری و سازمان دهی کنند; رهبران بلشویک هستند, ناپلئون استالین است و اسنوبال تروتسکی. طبقه کارگر توسط اسب پیر و صبوری به نام باکسر نشان داده می شود. این داستان توصیف می کند که چگونه ایده آل ها به تدریج ناپدید می شوند.

@filmneveshtan

📚📚📚

خاطرات یک دیکتاتور
مردم دو دسته اند :
نصف گول میخورند
و نصف گلوله

✍
#جورج_اورول

@filmneveshtan

📚📚📚📚📚

تقریباً تمام دسترنج کار ما به دست بشر ربوده می‌شود. آری رفقا . بشر یگانه دشمن واقعی ماست. بشر را از صحنه دور سازید، ریشه گرسنگی و بیگاری برای ابد خشک می‌شود.»

📚 قلعه حیوانات
✍ جورج اورول

@filmneveshtan

🎬 انیمیشن:

#قلعه_حیوانات 2/2

📚 بر اساس داستانی از جورج اورول

▫️زیر نویس فارسی

@filmneveshtan

🎬 انیمیشن:

#قلعه_حیوانات 1/2

📚 بر اساس داستانی از جورج اورول

▫️زیر نویس فارسی

@filmneveshtan

📚 كتاب ؛

🕍قلعه حيوانات

✍ نوشته:

🕵جورج اورول

@filmneveshtan

#پاسخ_نقد_فیلمنامه

#تفلگارت

سلام خوب هستین میخاستم جواب دوستمونو بدم

بله درسته اقتباسی بود از سری آلفرد هیچکاک تقدیم میکند ولی یک مقدار کم و زیاد و ایرانیزه شده منتها هدف من از نوشتن و فیلمنامه کردن این کار این بود که کاری رو که خیلیا ندیدن دوباره ساخته بشه و دیده بشه چرا که ارزش بالایی داره این کار و این که هدف من اینه که اینکار ساخته بشه و مردم ببینن چرا که خیلی از مردم این رو ندیدن میتونم بگم از بین 400 نفر اعضای کانال شاید 10 درصد این رو دیده باشن حالا چه توسط من یا شما و یا دیگران مهم حرفیه که توی کار زده میشه و هر کس این فیلمنامه رو بسازه من کاملا رضایت دارم چرا که اون حرفو زده و اگه این فیلم دوباره ساخته بشه افراد بیشتری این رو میبینن چون اکثر مردم عام حوصله دیدن فیلم های قدیمی و سیاه و سفید رو ندارن

و این بنظرم نقد نبود و دوستان کمک کنن تا این فیلمنامه رو بهتر کنیم

✍ نویسنده ی فیلمنامه: #تفلگارت
#مرتضی_بهرامی

@filmneveshtan

#نقد_فیلمنامه

#تفلگارت

اون فضای فیلم و فیلمنامه خیلی وجود نداشت توش.ایده تکراری بود و نه چندان قوی.داستان یک خط صاف بود بدون بالا و پایینی.بهتر میشد اگر توی تلاش و تقلاهای مرد برای اثبات زنده بودنش و پیرامون اون اتفاقات جالب تری می افتاد تا کمی در داستان نوسان ایجاد میکرد.و پایان هم تقریبا کلیشه ای و پیش بینی شده بود و مخاطب را غافلگیر نمیکرد.غلط های املایی زیادی داشت مثل"اوعضا"در صفحه 5 و "مطمنن"در صفحه 12.دیالوگ های شخصیت اصلی شدیدا مصنوعی بود و انگار که داشت یک داستان ساختگی را برای کسی تعریف میکرد.در ضمن بهتر بود همه شخصیت ها یا اسم داشتند یا حداقل دزد را "دزد" مینوشید نه "مرد" تا متمایز شوند.
"امیدوارم نویسنده عزیز دلخور نشوند.این تنها یک نقد دوستانه بود.البته که من منتقد نیستم..موفق باشید."

✍ #داریوش_شیخی

@filmneveshtan

#نقد_فیلمنامه

درود بر شما

دربارۀ فیلمنامۀ #تفلگارت باید بگویم که این داستان با همین شرایط و تا جایی که یادم است با همین جزییات، یک بار به دست گروهی با مدیریت آلفرد هیچکاک، در مجموعۀ تلویزیونی ای به نام "آلفرد هیچکاک تقدیم میکند"، ساخته شده است.
اتفاقا این یکی از داستان های مشهور آن مجموعه است و از شبکۀ چهار سیما هم پخش شده.

✍ #محسن

@filmneveshtan