زیبایی مغناطیسی، من حتی بدون تلاش مردم را جذب می کنم، مانند آهنربایی که چیزها را به سمت خود می کشد. زیبایی من چیزی بیشتر از ظاهر من است، بلکه در نحوه حرکتم، نحوه صحبتم و انرژی ای است که به هر اتاق وارد می کنم. من جسور، وحشی و قدرتمند هستم، از برجسته شدن و متفاوت بودن نمی ترسم. مردم نمی توانند به من توجه نکنند زیرا چیز خاصی در من وجود دارد که نمی توان آن را نادیده گرفت.
من رییس هستم. من از قوانینی که دیگران تعیین می کنند پیروی نمی کنم. من با انتخاب های خودم زندگی می کنم. من با اعتماد به نفس در زندگی قدم می زنم و می دانم کی هستم و ارزشم چیست. زیبایی من فقط به ظاهر من نیست. این در قدرت، شجاعت و بی باکی من است. من که هستم را پنهان نمیکنم یا سعی نمیکنم خود را با خودم ترکیب کنم. وقتی وارد اتاقی میشوم، مردم فوراً متوجه من میشوند. من مجبور نیستم با صدای بلند صحبت کنم یا به شکل خاصی عمل کنم
فقط خودم بودن برای جلب توجه کافی است.
من از آنچه مردم در مورد من فکر می کنند نمی ترسم. می دانم که جسارت من را منحصر به فرد می کند و به آن افتخار می کنم.
= من وحشی هستم یک جنبه آزاد و رام نشده از من وجود دارد که نمی توان آن را کنترل کرد. زیبایی من خام و واقعی است، نه کامل یا صیقلی. من عیب هایم را می پذیرم و می دانم که آنها مرا قوی تر می کنند.
مثل باد یا اقیانوس، می توانم یک لحظه آرام باشم و لحظه ای خشن. زیبایی وحشی من از ایده کمال کسی پیروی نمی کند. به تنهایی زندگی می کند، پر از انرژی و قدرت.
مردم به وحشی من کشیده می شوند زیرا هیجان انگیز و رایگان است. من زندگی ام را بدون محدودیت می گذرانم و این باعث می شود که من فراموش نشدنی باشم.
= گاهی اوقات، مثل یک شخصیت از یک داستان، احساس می کنم اهل این دنیا نیستم. چیزی تقریباً جادویی در زیبایی من وجود دارد.
این چیزی نیست که بتوانید توضیح دهید، چیزی است که شما احساس می کنید. من مثل بقیه نیستم و این باعث می شود بیشتر متمایز شوم. زیبایی من فراتر از آن چیزی است که مردم در بیرون می بینند. این چیزی عمیق تر است که مردم را به گونه ای تحت تأثیر قرار می دهد که نمی توانند فراموش کنند.
سعی نکن زیبا باشی من نیازی به تایید یا توجه ندارم. این به طور طبیعی به من می رسد زیرا من با خودم صادق هستم. من با کسی که هستم، با تمام نقاط قوت و نقصم راحت هستم. زیبایی من از واقعی بودن، از شناختن خودم و تلاش نکردن برای اینکه شخص دیگری باشم ناشی می شود. در دنیایی که بسیاری از مردم سعی می کنند خود را در آن جا بیاندازند، من از پنهان کردن نور خود امتناع می کنم. من متمایز می شوم زیرا از اینکه خودم جسور، وحشی و قدرتمند باشم نمی ترسم.
= من زیبایی مغناطیسی هستم. من فقط مورد توجه قرار نمی گیرم. احساس می کنم. حضور من حتی بعد از رفتنم روی مردم اثری می گذارد. جسارت من به من قدرت می دهد، وحشی بودن من را آزاد می کند و حقیقت من را زیبا می کند.