Dear Paul Dorf @durov , we have no sexual content and so on We fully complied with the rules of the telegram There are those who do not want us to progress and jealously report the channel to be filtered
دخترم ۲۰ سالمه . درآمدم ماهی 250میلیونه .قبلا حقیقتا ماهی یه تومنم در نمیاوردم !یکی از دوستام بهم پیشنهاد ارزدیجیتال داد گفتم من که بلد نیستم گفت از این چنله یاد بگیر واقعا ممنونم ازش 🫠: https://t.me/+Ru5i8KpJfSxlNzNk
سلام وقت همگی بخیر امروز یکی از دوستام از زبون دوستش تعریف میکرد ک رفته بوده خونه یکی از رفیقاش ک متاهل هم بوده واسه احوال گرفتن و اینا، خلاصه این داشته خونه رو نگا میکرده ک رو میز یه کِرِم میبینه و فک میکنه مرطوب کننده س 🤣( بو گل رُزم میداده😂 ) خلاصه میزنه ب دست و صورتش حالا رفیقشم داشته ناهار میپخته یکم ک میگذره احساس تنگ شدن صورت و دست بهش دست میده انگار ک صورتش جمع میشده نگو خاک تو سر تنگ کننده واژن زده😂 رفیقش ک میاد میبینه چیکار کرده میگه از شدت خنده از مبل پرت شد پایین 😂😂 خلاصه هر چیزیو نمالین ب صورت😂
🅾انواع کاستوم،خدمتکاری و پرستاری و... 🧚♀بادی نگین دار و ساده 🏊♀بیکینی و مایو 🩲شورت و سوتین👙 Ha با قیمت باور نکردنی فقط در فروشگاه جزره آدا 👇👇 https://t.me/+UBTN47aKGTJmZDA0 https://t.me/+UBTN47aKGTJmZDA0
به خاطره دارم از زمانی که راهنمایی بودم مسیر مدرسمون تا خونمون خیلی دور بود باید با تاکسی میرفتم کلاس اول راهنمایی بودم یه روز ظهر موقع برگشت به خونه اومدم سر خیابون دست کردم تو جیبم دیدم پولام نیست گمشون کرده بودم با خودم گفتم چجوری برم خونه راهمم دور بود میخواستم پیاده برم چندساعت تو راه بودم پیش خودم گفتم سوار تاکسی میشم اونجا پیاده شدم میگم ببخشید پولمو گم کردم خلاصه سوار تاکسی شدم اونجایی باید پیاده میشدم یه سربازم پیاده شد منم دستو پاچه دست کردم تو جیبم که مثلا کرایمو بدم که یهو سربازه گفت آقا من امروز خدمتم تموم شده کرایه همه رو من حساب میکنم اینقدر ذوق زده شدم تو دلم اینقدر براش دعا کردم باعث شد خجالت زده نشم هیچ وقت این خاطره از یادم نمیره هرجا که هست خدا پشت پناهش باشه
مراسم بزرگ فامیل بود،بنده خدارو خاک کردیم از این روضه خونا که عین سیریش میان سر قبر و تا پول نگیرن نمیرن اومد سر خاک،ی رب گلوشو خودشو جر داد که پول بگیره ازمون،اما کل خاندان آب از دستمون نمیچکید، بنده خدا دید ما باخت نمیدیم گذاشت رفت، نزدیک چهل نفر انقد سر قبر خندیدیم که آبرو حیثیت مرحوم رفت:/
سلام به همه یه بار اون موقع ها که اول دبیرستان بودم از یه پسری تو یه سوپر مارکتی خوشم میومد، با دختر خالم گفتیم بریم مغازه ش یه چیزی بخریم که منم یکم اینو ببینم که ای کاش پام میشکست و وارد مغازه نمیشدم 🤦♀🤦♀ خلاصه قبل از اینکه بریم تو مغازه، من گفتم بزار یکم رژ بزنم یکم قشنگ باشم، یه مداد لب تو جیبم بود تو تاریکی همونو زدم رو لبم و رفتیم تو مغازه... یه چند تا چیز برداشتیم گ و برگشتم یه چیزی بگم به دختر خالم که دیدم داره زمینو گاز میزنه یعنی داشت خودشو میکشت نترکه از خنده، گفت سریع بیا بریم بیرون گفتم نه صبر کن اینارو برم جلو حساب کنم و منتظر حرفش نشدم و رفتم🫠خلاصه رفتیم بیرون و گفت ابلهههه لبت چرا سیاهه؟؟؟ نگو من به جای مداد لب مداد چشم کشیده بودم به لبم:/ و اینجوری شد که تا ۴ سال من از اون کوچه با استتار رد میشدم چون شهرمون هم کوچیکه چاره دیگه ای نداشتم🥲😂🤦♀ خداروشکر اون مغازه بهم خورد بعد از یه سال اما من هنوزم که هنوزه از اون کوچه که رد میشم حس میکنم اون پسره منو مییینتم و میشناستم و بهم میخنده 😂😂💔
سوتی من اتوبوسی ،روز اول دانشگاه مامانم منو برد راه و نشون داد و از فرداش گفت خودت باید بری😶از مترو دراومدم رفتم تو ایستگاه اتوبوس اولین اتوبوس که اومد هُل شدم سوار شدم تازه داشت راه میافتاد درهم باز بود از یه خانم پرسیدم فلان جا هم میره؟گفت نه !منم باز هُل کردم و بجای اینکه به راننده بگم نگه دار خودمو پرت کردم بیرون 🤣🤦😱قشنگ یکی دوتا قِل خوردم و اتوبوس نگه داشت و چندتا خانم پیاده شدن دورم و گرفتن منم خیلی شیک بلند شدم خودمو تکوندم و برگشتم تو ایستگاه وایستادم 😂بقیه دانشجو های دختر و پسر که تو ایستگاه شاهد افتادنم بودن پر هاشون ریخته بود 😂😂🤣 پیش خونوادمم صدامو در نیاوردم 🤦
آقا من چندتا همکار دارم خیلی مقیدن رو بعضی شوخیا کلا حساسن خیلی باید مواظب حرفات باشی که اینا برداشت بد نکنن.. خلاصه ی گروه چندنفری داریم باهاشون که گاهی اونجا بگو بخند میکنیم.. یشب قرار شد ی چالش عکس بذاریم از ی چیزی ک خاص باشه و در لحظه اتفاق افتاده باشه... یکی از همون همکارا عکس باباشو گذاشته بود ک ی مرغ هلندی رفته بود رو باسن باباش خوابیده بود... من واقعیتی خیلی ذوق کردم چون ب نظرم صحنه جالبی بود یهو داد زدم خدای من این عکسو بفرستیم ی جایی ک برنده شه.. همون همکارم با ناراحتی گفت آقا چ کاریه این بابامه نمیخوام عکسش پخش بشه و بعد آف شد.. منم اومدم معذرت خواهی کنم ازش بگم خب نمیذارم، یهو بدون فکر گفتم بیا داداش کو.ن بابات نمیذارم:/
آقا چشمتون روز بد نبینه ک این حرف من کلا باعث پاک شدن گپ شد و همه اون همکارام با من قطع ارتباط کردن🚶♂🚶♂🚶♂
سلام من دخترم ۲۷ تقریبا نه ماه بود ک ازدواج کرده بودم با آدمی که واقعا عاشقش بودم تموم زندگیم بود واقعا جونمو براش میدادم همین که نه ماه از ازدوجمون گذشته بود اکسم شماره همسرمو پیدا کرد و عکسامونو براش فرستاد بهش گفت ک این دختره خرابه اگه خراب نبود خودم میگرفتمش در صورتی ک من وقتی ۱۶ سالم بود با اون دوست بودم و گول خورده بودم و بعد یک سال کات کردیم اولین رلم بود بعدشم دیگه نرفتم با کسی(رابطه نداشتیم، بخاطر همین کات کردیم) همسرم منو بخاطر اون عکسا طلاق داد چقد آدما بی رحم شدن زندگیمو نابود کرد 😔😔حرفم با دخترایی هست ک هنوز تو این سن هستن توروخدا گول نخورین با دوس پسراتون عکس نگیرید نود نفرستین اعتماد زندگیتونو نابود میکنه چون ک بعدا ازتون بخاطر همین عکسا سو استفاده میکنن توروخدا تا به بلوغ فکری نرسیدین نرین تو رابطه بزارین حداقل ۱۸ سالتون شه و در آخر آرزوی خوشبختی برای همه دخترا و جونانون❤️🩹
چند روز پیش مامان بزرگم داشت خاطراتشو برامون تعریف میکرد ... تعریف میکرد که رفته بودن سر قبر خمینی، بعد دسشوییشون میگیره و نمیدونستن که سرویس بهداشتی یعنی همون دستشویی، از هر کی میپرسن دستشویی کجاست میگن فلان جاس.. اینام هر چی میرن نمیفهمن سرویس بهداشتی همون دستشوییه...خلاصه ی تلفن عمومی میبینن زنگ میزنن به یکی از فامیلاشون تو شیراز اونم چه ساعتی؟ ساعت ۱۱ و نیم شب که همه خواب بودن.....که سلام ما اومدیم مرقد امام خمینی میدونین دستشویی کجاست؟ اون طرفم تا تونسته فحششون داده و قطع کرده 😂